بابام: حاضر شدی؟
من: نه بابا تازه دارم میرم دوش بگیرم
بابام: باشه (کفشهاش رو میپوشه)
@golimation
نقطهی اوج طنز سریالهای صدا و سیما برمیگرده به قسمت تولد نازنین توی ساختمان پزشکان. اونجا که همه براش کتاب خاطرات یک روانی رو خریدن، بجز خانوم شیرزاد. اون نقدی بر کتاب خاطرات یک روانی رو خریده بود.
@golimation
این کسیه که میخواست قسمتای مهم جزوه رو هایلایت کنه ولی همش مهم بود:
@golimation
هرشب ساعت ۱۲ تصمیماتی میگیرم و برنامه ریزی هایی انجام میدم که اگر اجرا بشن میتونم در عرض یک سال جهان رو به بردگی خودم دربیارم صبح که میشه به این فکر میکنم که آیا اصلا زندگی ارزش زیستن دارد؟؟؟
@golimation
خاکسپاری مامانبزرگم خالهم گریه میکرد و میگفت پاشو مامان تو نباشی من بچههامو پیش کی بذارم به کارام برسم.
مونده بودیم دلداریش بدیم یا همراه متوفی دفنش کنیم.
@golimation
خدایا این سومین باره داریم کاپشنارو جمع میکنیم و در میاریم. تکلیف مارو مشخص کن
@golimation
الهام رحیمیفر، وکیل امیرحسین مقصودلو (تتلو)، به روزنامه جامجم گفت موکلش «اظهار ندامت و توبه» کرده و در زندان شعری «در مدح امیرالمومنین» سروده.
@golimation