تاب آوردم #شب دلتنگی‌ام را تا #سحر تا تو را از نو ببینم، #صبح زیبایت بخیر #شهراد_میدری 🦋🌵

در ما به #ناز می‌نگرد دلربای ما #بیگانه ‌وار میگذرد آشنای ما با هیچکس #شکایت جورش نمیکنم ترسم به گفتگو کشد این ماجرای ما ما #دل به #درد #هجر ضروری نهاده‌ایم زیرا که فارغست #طبیب از دوای ما #عبید_زاکانی 🦋🌵

#حرم امن تو کافی است هراسان شده را مثل شه راه بده آهوی گریان شده را #دل سپردیم به آن #معجزه چشمانت تا که آباد کنی خانه ویران شده را #حضرت_معصومه #علی_اکبر_لطیفیان 🦋🌵

#صحن تو غرق بوی #گل_یاس می‌شود اینجا حضور #فاطمه احساس می‌شود #حضرت_معصومه #یوسف_رحیمی

دردا که نگشت هر کسی #محرم ما آگاه نشد به #دل ز بیش و کم ما آنی که نشاندمش سخن‌ها در گوش دیدم کـه ز دور #خنده زد بـر غـم ما #نیما_یوشیج 🦋🌵

نه #وصلت دیده بودم کاشکی ای #گل نه هجرانت که جانم در #جوانی سوخت ای جانم به قربانت #تحمل گفتی و من هم که کردم سال ها اما چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت #شهریار 🦋🌵

ندانم از پِی چندین #جفا که با من کرد نِشان #مهر وی اَندر دلم چرا هست هنوز؟ #سعدی 🦋🌵

دوباره مـرغ روحم هوای #کربلا کرد #دل شکسته ام را اســیر ومبــتلا کـرد  زسر گذشته #اشک به لب رســیده جـانم که هـرچه کردبامن #فراق کربــلا کــرد 🦋🌵

مرا‌بہ‌گوشه‌ی‌آغوشِ‌خویش‌دعوت‌ڪن مگربہ‌جز‌تو‌ڪسی‌گوشه‌ی‌دلم‌دارم #امام_حسین #استوری 🦋🌵

با رنگ و بویت ای #گل ، گل #رنگ و بو ندارد با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد از #عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است من #عاشق تو هستم این گفتگو ندارد #شهریار 🦋🌵

#صبح می‌خندد و #باغ از نفس گرم #بهار می‌گشاید مژه و میشکند #مستی #خواب #آسمان تافته در برکه و زین تابش گرم #آتش انگیخته در سینه افسرده آب... #هوشنگ_ابتهاج 🦋🌵

جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم رو کن به هر که خواهی #گل پشت و رو ندارد #شهریار 🦋🌵

شاعر #ساحل #چشم تو ام و همچون #موج باید از سنگ دلی های تو مضمون ببرم #فاضل_نظری 🦋🌵

پیوند #جان جدا شدنی نیست #ماه من تن نیستی که جان دهم و وا رهانمت ماتم سرای #عشق به #آتش چه می کشی فردا به #خاک سوختگان می کشانمت #شهریار 🦋🌵

#قاصدک،شعر مرا از بر کن برو آن گوشه باغ سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن یک نفر یاد تو را دمی از #دل نبرد #مهدی_اخوان_ثالث 🦋🌵 ‌

ناز بالش از پر قو هم برای تو کم است گُلپر ابریشمینم! #صبح زیبایت بخیر #شهراد_میدری 🦋🌵

چشمت به ‌#چشم ما و دلت پیش دیگری‌ ست جای #گلایه نیست که این رسم دلبری‌ ست #فاضل_نظری 🦋🌵

نسیمِ #صبح مگر می‌وزد ز جانبِ دوست؟ که #مهربانی‌اش از جنسِ مهربانیِ اوست فضای #سینه می‌انبارم از هوای #سحر مگر نه هرچه که از دوست می‌رسد نیکوست؟! #حسین_منزوی 🦋🌵

رو ندارم که بگویم #صنم و #عشق منی #مذهبی بودن ما دردسری شد که نگو... #علیرضاتقی‌_زاده 🦋🌵

‌ جز #وصال تو مداوا نشود #زخم #دلم .. چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی؟ 🦋🌵

هر سپیده با تو آغاز بهاری دیگر است #خنده کن تا گُل بچینم، #صبح زیبایت بخیر #شهراد_میدری 🦋🌵

دم به دم تنگ كنم داير‌ه‌ی خلوت خويش تا بدانجا كه دهم #دل به دل صحبت خويش دوری و #دوستی و حرف كم و رنجش كم با چنين شيوه توان داشت نگه عزّت خويش! زود #رنجيدن اگر جرم منِ ساده دل است جمع ياران ابدی باد و مرا عزلت خويش #معینی_کرمانشاهی 🦋🌵

نه کسی #منتظر است، نه کسی #چشم به راه، نه #خیال گذر از کوچه‌ی ما دارد #ماه ! بین #عاشق شدن و #مرگ مگر فرقی هست؟ وقتی از #عشق نصیبی نبری غیر از آه...! #فریدون_مشیری 🦋🌵

بلبلان از بوی #گل مستند و ما از روی دوست دیگران از #ساغر و #ساقی و ما از یاد #دوست #خواجوی_کرمانی 🦋🌵

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چو #خورشيد نبينند به هر بام و درت #سعدی #حجاب 🦋🌵