امروزه بزرگداشت یاد سعدی به عنوان یک مناسبت ادبی – فرهنگی ،ضرورتی اجتناب ناپذیر است یادآوری کلام سعدی در واقع دعوت به خویشتن و ارجاع به مدینه ی فاضله ایست که ذهن خسته شهروند امروزی را به انبساط خاطر و نشاط و امید دعوت می کند.
خوب است نسل جوان و معاصر بیش از پیش با گفتار پند آموز و ناصحانه سعدی آشنا شوند و نصایح مسالمت آمیز حکیم سخن را در منش و شیوه ی زندگی خود به کار گیرند. گفتار و رفتار سعدی سرشار از تعادل، آرامش ، هم زیستی و مدارا است و می تواند در جامعه ی شتابزده و کم طاقت امروزی بسیاری از منازعات و کشمکش ها را از میان بردارد.
سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای گوناگونی پرداخت و در حدود سال ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت.
در اقصای عالم بگشتم بسی به سر بردم ایام با هر کسی
تمتع به هر گوشهای یافتم ز هر خرمنی خوشهای یافتم
چو پاکان شیراز خاکی نهاد ندیدم که رحمت بر این خاک باد
مهمترین آثار او بوستان و گلستان است;
بوستان کتابی است منظوم در اخلاق، چنانکه سعدی خود اشاره کرده است، نظم آن را در ۶۵۵ ه. ق. به پایان بردهاست. کتاب در ده باب تألیف و به ابوبکربن سعدِ زنگی تقدیم شدهاست.
گلستان نیز کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب مستقل نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت بابِ نوشتهاست. این کتاب از تأثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی است.
¤ نویسنده:دکتر آمنه تاک
🖲🖲🖲
🏛https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
از در درآمدی و من از خود به درشدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
¤ سعدی
🏛🏛🏛
🍋https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆
🌙داستان 💫
میگویند روزی ملکالشعرای بهار، در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع وی، چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد.کلمات انتخاب شده عبارت بودند از: خروس، انگور، درفش و سنگ
ملک الشعرای بهار گفت:
برخاسـت خروس صبح برخیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو صحبت مشت است و درفش
جور دل تو صحبت سنگ است و سبوست
جوانی خام، که در مجلس حاضر بود گفت:"این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شدهاند. اگر راست میگویید، من چهار کلمه انتخاب میکنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید.سپس این چهار کلمه را انتخاب نمود: آئینه، اره، کفش و غوره." بدیهیست آوردن این کلمات دور از ذهن، در یک رباعی کار سادهای نبود، لیکن ملکالشعرا شعر را اینگونه گفت:
چون آینه نورخیز گشتی احسنت
چون ارّه به خلق تیز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده موَیز گشتی احسنت!
🍇🍇🍇
🍮https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمالترین شمال
و در جنوب ترین جنوب
همیشه در همه جا
آه با که بتوان گفت
که بود با من و
پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
¤ حمید مصدق
🦭🦭🦭
🦞https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆
🕰🕰🕰
قبل ازخواب...
زیباترین لباسهایت را بپوش
عطر بزن و اتاقت را مرتب کن،
برخی از کسانی که به خوابت می آیند،
بیشتر از کسانی که
در واقعیت به دیدار تو می آیند
مستحق میهمان نوازی هستند...
¤ ((نزار قبانی))
💎💎💎
🪐https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادبیات کاربردی:
پذیرایی از میهمان با شعر از نازنین ناظم
🐝🐝🐝
🤷♂https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆
🎬 معرفی فیلم
🎫 رگ خواب
ژانر فیلم درام
مخاطب مناسب برای همه سنین
سال انتشار 1396
امتیاز IMDB 61
محصول ایران
کارگردان حمید نعمتالله
ستارگان لیلا حاتمی، کورش تهامی، الهام کردا، لیلا موسوی، خسرو بامداد
خلاصه داستان مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی می گردد در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار می کند آشنا می شود کامران سرپناهی به او می دهد مینا تحت تاثیر حمایت ها و محبت های کامران به او دل می بازد ، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقمند است روزها از پس هم می گذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمی شود و اوج می گیرداما کامران دیگر قصد ادامه ندارد.
🎭🎭🎭
🚥https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆
🌙 داستان 💫
✍ بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار.
شبی در جزیرهٔ کیش مرا به حجره خویش در آورد.
🔸همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که :
فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قبالهٔ فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین.
🔹گاه گفتی :خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است.
باز گفتی: نه! که دریای مغرب مشوش است.
🔸سعدیا! سفری دیگرم در پیش است، اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم.
گفتم: آن کدام سفر است؟
🔹گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسهٔ چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینهٔ حلبی به یمن و برد یمانی به پارس، و زآن پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم.
انصاف از این ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند!
🔸گفت : ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیده.
گفتم:
آن شنیدستی که در اقصای غور
بارسالاری بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیادوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
¤ گلستانسعدی
🦺🦺🦺
🎩https://eitaa.com/golroz404
🤍 سپید مشق های شاعرانه 👆