در کلام بزرگی اومده بود:
« خوابیدن با یقین از نماز با تردید بهتر است»
و در جایی دیگه گفته بودند:
« بدان که در نزد خداوند عمل کم و پیوسته از روی یقین، از عمل زیاد بدون یقین بهتر و برتر است.»
چیه این یقین که گفته شده از ایمان هم بالاتره؟ چه ارزش بالایی داره یقین که گفته شده بخوابم و یقین داشته باشم از اینکه نماز بخونم و شک داشته باشم بهتره.
۳. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
گفتار یکی از عرفا رو میخوندم،در یکی از صحبت هاش اینطور گفته بود :
« یقین موجب راحتی دل ها از ناراحتی های دنیا و سبب به دست آوردن تمامی منفعت های دین می شود. »
در این دنیای پر هیاهو که یک روز نگران بالا رفتن قیمت دلار هستم، یک روز نگران تحریم ها، روز دیگه نگران جنگ، نگران آینده فرزندانم هستم و و و... آیا یقین دارم به خدای بزرگ که دست اندر کار این عالم و باز هم این همه نگرانی در وجودم هست؟!
این کلامی که گفته شد به ما داره میگه یقین باعث راحتی دل ها میشه، اما آیا واقعا دل های ما آرام هست یا دائم مضطرب و نگران؟!
۴. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
یکی بزرگان در مورد یقین فرموده بود:
« شاخه ای از یقین این است که مردم را با چیزی که خدا را ناخشنود می سازد، خشنود نسازی و آن ها را بر چیزی که خداوند روزی ات نساخته سرزنش نکنی و آن ها را بر چیزی که خداوند به تو ارزانی داشته، نستایی؛ چون روزی با آزمندی انسان حریص به دست نمی آید و ناخوشایندی کسی آن را دور نمی سازد و اگر کسی از روزی اش بگریزد چنان که از مرگ می گریزد، آن روزی همانند مرگ به او خواهد رسید. »
تو همین یک پاراگراف چقدر نکته هست، که میتونه زندگی ما رو کلا متحول کنه. بیاید باهم در مورد هر جملش یکم فکر کنیم، « مردم را با چیزی که خدا را ناخشنود می سازد، خشنود نسازی!»
در هر لحظه فقط و فقط خشنودی و رضای خدا برام مهم باشه و برای اینکه دل یک نفر و شاد کنم کاری انجام ندم که رضایت خدا در اون نباشه. به مهمونی میرم که رفتن به اونجا میدونم باعث نارضایتی خداست اما میرم چون میخوام دل دوستم نشکنه. در یه جمع مشغول صحبت هایی هستند که اون حرف ها خلاف رضای خداست، برای اینکه اونها خوشحال بشند منم باهاشون همراهی میکنم؛ مشارکت میکنم تو بحثشون. برای همراهی با فرزندم و راضی کردنش و همچنین پیش اومدن با زمانه!! کارهایی انجام میدم خلاف رضای خدا.
از این مثال ها بگردیم تو زندگیمون زیاد هست...
۵. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
بپردازیم به ادامه کلامی که تو پست قبلی بود :« آن ها را بر چیزی که خداوند به تو ارزانی داشته، نستایی.»
برای درمان بیماریم به دکتر مراجعه میکنم، اگر شفا پیدا کردم میگم فلان دکتر بود که جون منو نجات داد؛ اگر فلان دکتر نبود معلوم نبود چه بلایی سر من میومد! شاید به زبان در این بین هم بگم شفا دست خداست، اما در عمل یقین ندارم بهش؛ دست به دامن دکتر هستم که منو نجات بده.
تو یه شرکت مشغول به کار هستم، خودم رو مدیون اون رئیس میدونم که منو استخدام کرده؛ شکرگزارش هستم که باعث شد من درآمد داشته باشم، گویا رئیسم روزی رسان من هست!!
ازین دست مثال ها تو زندگیمون زیاد هست، کمی فکر کنیم پیداشون میکنیم.
۶. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
و اما ادامه کلام. « روزی با آزمندی انسان حریص به دست نمی آید و ناخوشایندی کسی آن را دور نمی سازد و اگر کسی از روزی اش بگریزد چنان که از مرگ می گریزد، آن روزی همانند مرگ به او خواهد رسید.»
چقدر زیبا میگه، هرچقدر انسان حرص بزنه روزی اش از اون میزانی که هست بیشتر نمیشه و اگر حتی فرار کنه از روزی اش باز هم اون میزان که روزی اش هست بهش میرسه؛ مثل مرگ که راه فراری از آن نیست. همونطور که مرگ و گریزی ازش نیست روزی رو هم گریزی از آن نیست.
بزرگ دیگری هم اینطور گفته بود: « ای عزیزان من!کوشش بیجا برای دنیا مکنید که به غیر روزی خود نتوانید رسید.»
اگر ما یقین داشته باشیم که روزی قسمت شده هست، روزی ما معلوم هست؛ هرچقدر تلاش کنیم از اون میزانی که هست بیشتر نمیشه، آیا باز هم انقدر برای کسب روزی حرص میزنیم؟! اگر یقین داشته باشیم روزی رو حتی اگر ازش فرار کنیم باز هم به ما میرسه، آیا دیگه انقدر نگران اوضاع اقتصادی هستیم؟
۷. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
حالا در ادامه ببینیم یقین چه نشانه هایی داره؟ شخصی که از نعمت یقین بهره مند شده چه نشانه ای داره؟
در کلام بزرگان اینطور اومده بود:
« اهل یقین بر خداوند توکل می کند و مطیع رام اوست و خشنود از قضای اوست و کارش را به او واگذار می کند»
« و چون بنده در یقین به کمال رسد، بلا نزدش نعمت گردد»
« پرسیدند : اندازه یقین چیست؟ فرمود: این است که از چیزی نترسی»
چقدر ازین نشانه ها در ما هست؟ با توجه به این چند کلامی که آورده شد ، آیا ما اهل یقین هستیم؟!
۸. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
هنگام مطالعه کتابی که از کلام بزرگان بود رسیدم به بخشی که در مورد یقین. نکات کاربردی داشت که به مرور باهم به خوندنشون میپردازیم.
« چنانکه انبیا با مناعت شأن و رفعت مکان، مختلف هستند در مرتبه یقین. مومنان نیز مختلف هستند در مرتبه یقین؛ و علامت قوت و ضعف ایشان در یقین، قوت و ضعف ایشان است در مراتب عبادت و طاعت و تفویض مهمات به خدا. »
نه تنها مومنان بلکه انبیا رو هم میگه در مرتبه یقین مختلف هستند، یقین همه به یک اندازه نیست. نشانه قوت و ضعف این یقین چیست؟ آن کس که کارها رو به خدا واگذار کند، همه را تحت اراده خدا بداند و خودش را صاحب اراده نداند، یقین او کاملتر است. «و علامت دیگر برای قوت یقین، مساوی بودن متقابلات است از وجود و عدم و حیات و موت و مدح و ذم و عزت و ذلت.» یعنی همه اینها پیش او مساوی باشد و هیچ تفاوتی برایش نداشته باشد. هرکه یقین اش قوی است سرچشمه همه اینها را یکی
میداند و هیچ کدام تفاوتی برای او ندارد .
۹. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام به همراهان گلشن رضوان🌹
🌸تولید قاووت سهند و با طبع معتدل🌸
🌼آماده ثبت سفارشات عزیزان🌼
شماره تماس
فروش: ۰۹۹۰۱۱۰۸۰۴۱
پشتیبانی: ۰۹۹۰۱۱۰۸۰۴۲
گفته شد قوت و ضعف یقین نشانه هایی دارد، در پست های قبل برخی نشانه های قوت یقین آورده شد و حال بپردازیم به نشانه های ضعف یقین:
« هرکه یقینش ضعیف است با خود وسوسه می کند و می گوید: این عالَم، عالمِ اسباب است و وجود مسبب بی وجود سبب معقول نیست، پس برای تحصیل ماکل و مَشارب و مساکن و مَلابس و غیر اینها از مایحتاج، سعی کرد و تردد نمود و از برای تحصیل معاش هر سعی که کنی گنجایش دارد. و همچنین جمع کردن مال و اسباب برای احتیاط روز پیری باید قبیح نباشد. و با وجود آنکه به زبان، اقرار اعتراف دارد که روزی ده و روزی رسان، رزاق حقیقی ست و از او به بنده نمی رسد مگر آنچه مقدر است و نتیجه تردد نیست و با وجود اعتراف به این، عمر عزیز صرف تردد می کند و خلاف آنچه را که می گوید و اعتراف دارد به عمل می آرد.»
کسی که یقین او ضعیف هست میگوید این عالم بر اساس علت و معلول است پس برای بدست آوردن روزی باید تلاش کرد. میگوید: از من حرکت از خدا برکت! از نظر او هرچقدر تلاش کند برای کسب روزی حتی بیشتر از نیازش، مشکل ندارد. اگر درآمد زیاد هم داشته باشد آن را پس انداز میکند و توجیهش هم این است که این دارایی را برای آینده فرزندانم یا برای روز پیری کنار میگذارم. شاید به زبان بگوید: روزی رسان خداست ،من کاره ای نیستم و هرچه او مقدر کرده باشد به من می رسد و روزی من مشخص است اما در عمل خلاف آنچه به زبان می آورد انجام میدهد.
در چند جا کار میکند. برای کسب روزی به هر دری میزند؛ آیا این انسان یقین دارد که خدا رزاق است؟! یقین دارد که رزق مشخص و معلوم است؟!
۱۰. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001
در پست قبل کمی صحبت کردیم در مورد رزق و روزی و اینکه میزان رزق هر انسانی مشخص است. با توجه به صحبت های گفته شده، یعنی کار نکنیم؟ در خانه بنشینیم تا روزیِ معلوم ما برسد؟!
در کتابی که بیان شد، جواب این سوال اینطور آمده:
« هرچند خداوند عالم رخصت داده است بندگان خود را از روی عطوفت و مهربانی، به کسب معاش کردن اما رخصت مشروط است به چند شرط:
یکی- آنکه به سبب تردد از برای تحصیل معاش از حدود الهی: از فرایض و سنن باز نماند و ترک ننماید.
دوم ـ آنکه از راه توکل انحراف نورزد و حرص زیادتی بکار نبرند و بقدر کفاف اکتفا نمایند و اگر اعمال شرایط مذکور ننمایند بلاشک از جمله ی هالکین خواهند بود و در سلک منافقین و کاذبین در خواهند آمد و هرکه در کسب توکل ندارد، پس به دست نخواهد آورد از کسب مگر حرام و شبهه.»
پس جواب این است که به کسب روزی بپردازیم اما به چند شرط.
یک - این کسب روزی مانع از انجام واجبات و مستحبات نشود. مغازه ای را میبینی دیوار به دیوار مسجد با فروشنده ای اهل شریعت. اما هنگام اذان هیچگاه مغازه اش را تعطیل نمی کند و مشغول فروش است. اگر از این فروشنده در مورد علت تعطیل نکردن کسب و کارش هنگام اذان بپرسی، میگوید برای خدمت به خلق است! اما حقیقتش این است که یقین ندارد و میترسد با چند دقیقه تعطیل شدن مغازه روزی اش کم شود!
۱۱. ادامه دارد...
#حرف_دلی
@golshanrezvan1001