eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
228 عکس
138 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ دستور امام کاظم(ع) به امام رضا(ع) و تحویل امانت های امامت مسافر گفت: حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام را وقتى خواستند ببرند به حضرت على بن موسى الرضا(ع) دستور داد هر شب در خانه‏اش بخوابد تا زنده است تا وقتى خبرى باو برسد. گفت: ما هر شب براى حضرت رضا در دهلیز رختخواب می انداختیم پس از نماز عشاء در آن جا می خوابید. صبح بمنزل خود می رفتند. همین وضع تا چهار سال ادامه یافت. تا این که یک شب رختخواب انداختیم ولى نیامدند. زن و بچه متوحش شدند و ناراحت گردیدند. از تأخیر ایشان خیلى ناراحت شدیم. فردا صبح که به خانه آمدند داخل حرم شده و پیش ام احمد رفت فرمود: آنچه پدرم به امامت در اختیارت گذاشته بده. ام احمد ناله‏اى زده با دست به صورت خود نواخت و گریبان چاک زده گفت: بخدا آقایم از دنیا رفت! امام على بن موسى الرضا(ع) او را نگه داشت. به او فرمود: حرفى در این مورد نزن و اظهار ناراحتى نکن تا خبر رسمى به فرماندار برسد. زنبیلى که محتواى امانت ها بود با دو هزار یا چهار هزار دینار در اختیار او گذاشت و به دیگرى نداد. امام موسى بن جعفر علیه السّلام ام احمد را خیلى گرامى می داشت، ام احمد گفت: در یک خلوت و تنهائى به من گفت این امانتها را به تو می سپارم. به هیچ کس چیزى مگو تا من از دنیا روم، پس از وفاتم هر کدام از فرزندانم آن ها را از تو خواست به او بده، بدان که من از دنیا رفته‏ام. به خدا قسم اکنون علامتى که به من فرموده بود بوقوع پیوسته. تمام امانت ها را از ام احمد گرفتند و دستور داد همه از گریه و عزادارى خوددارى کنند تا خبر رسمى برسد. امام دیگر بعد از آن شب در رختخواب پدر خود نخوابیدند. چند روز بیشتر نگذشته بود که نامه‏اى رسید که حاکى از درگذشت آن جناب بود. وقتى تاریخ را دقت کردیم و حساب روزهاى گذشته را نمودیم دیدیم در همان شبى که حضرت رضا(ع) براى خوابیدن نیامدند و فردا صبح امانتها را گرفتند، امام موسی بن جعفر(ع) ‏از دنیا رفته بودند. @golvajhehaye_roozeh : عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُسَافِرٍ قَالَ أَمَرَ أَبُو إِبْرَاهِیمَ ع حِینَ أُخْرِجَ بِهِ أَبَا الْحَسَنِ ع أَنْ یَنَامَ عَلَى بَابِهِ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ أَبَداً مَا کَانَ حَیّاً إِلَى أَنْ یَأْتِیَهُ خَبَرُهُ قَالَ فَکُنَّا فِی کُلِّ لَیْلَهٍ نَفْرُشُ لِأَبِی الْحَسَنِ فِی الدِّهْلِیزِ ثُمَّ یَأْتِی بَعْدَ الْعِشَاءِ فَیَنَامُ فَإِذَا أَصْبَحَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ قَالَ فَمَکَثَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ أَرْبَعَ سِنِینَ فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهٌ مِنَ اللَّیَالِی أَبْطَأَ عَنَّا وَ فُرِشَ لَهُ فَلَمْ یَأْتِ کَمَا کَانَ یَأْتِی فَاسْتَوْحَشَ الْعِیَالُ وَ ذُعِرُوا وَ دَخَلَنَا أَمْرٌ عَظِیمٌ مِنْ إِبْطَائِهِ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ أَتَى الدَّارَ وَ دَخَلَ إِلَى الْعِیَالِ وَ قَصَدَ إِلَى أُمِّ أَحْمَدَ فَقَالَ لَهَا هَاتِ الَّتِی أَوْدَعَکِ أَبِی فَصَرَخَتْ وَ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ قَالَتْ مَاتَ وَ اللَّهِ سَیِّدِی فَکَفَّهَا وَ قَالَ لَهَا لَا تَکَلَّمِی بِشَیْ‏ءٍ وَ لَا تُظْهِرِیهِ حَتَّى یَجِی‏ءَ الْخَبَرُ إِلَى الْوَالِی فَأَخْرَجَتْ إِلَیْهِ سَفَطاً وَ أَلْفَیْ دِینَارٍ أَوْ أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ فَدَفَعَتْ ذَلِکَ أَجْمَعَ إِلَیْهِ دُونَ غَیْرِهِ وَ قَالَتْ إِنَّهُ قَالَ لِی فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ کَانَتْ أَثِیرَهً عِنْدَهُ احْتَفِظِی بِهَذِهِ الْوَدِیعَهِ عِنْدَکِ لَا تُطْلِعِی عَلَیْهَا أَحَداً حَتَّى أَمُوتَ فَإِذَا مَضَیْتُ فَمَنْ أَتَاکِ مِنْ وُلْدِی فَطَلَبَهَا مِنْکِ فَادْفَعِیهَا إِلَیْهِ وَ اعْلَمِی أَنِّی قَدْ مِتُّ وَ قَدْ جَاءَنِی وَ اللَّهِ عَلَامَهُ سَیِّدِی فَقَبَضَ ذَلِکَ مِنْهَا وَ أَمَرَهُمْ بِالْإِمْسَاکِ جَمِیعاً إِلَى أَنْ وَرَدَ الْخَبَرُ وَ انْصَرَفَ فَلَمْ یَعُدْ لِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْمَبِیتِ کَمَا کَانَ یَفْعَلُ فَمَا لَبِثْنَا إِلَّا أَیَّاماً یَسِیرَهً حَتَّى جَاءَتِ الْخَرِیطَهُ بِنَعْیِهِ فَعَدَدْنَا الْأَیَّامَ وَ تَفَقَّدْنَا الْوَقْتَ فَإِذَا هُوَ قَدْ مَاتَ فِی الْوَقْتِ الَّذِی فَعَلَ أَبُو الْحَسَنِ ع مَا فَعَلَ مِنْ تَخَلُّفِهِ عَنِ الْمَبِیتِ وَ قَبْضِهِ لِمَا قَبَضَ. 📚:اصول الکافی ج : ۱ ص : ۳۸۲ http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ خطیب بغدادے – عالم اهل سنت – مے گوید: هر زمان که گرفتارے داشتم مے رفتم کنار ضریح موسے بن جعفر(ع) کمڪ مے خواستم و نتیجه مے گرفتم.[۱] امام کاظم باب المراد و باب الحوائج است. امروز پدر فاطمه معصومه(ع) را واسطه بین خودمان و خدا قرار مے دهیم و چند قطره اشڪ به یاد آن بزرگوار مے ریزیم. دلها را روانۀ کاظمین کنیم: «السَّلام عَلَے الْمُعَذَّبِ فِے قَعْرِ السُجُون» در زندانے که عادے نبود وسیاه چال بود «ذے السّاقِ الْمَرْضُوضِ»[۲] ساق پایش در اثر زنجیر کوبیده شده بود، آن چنان که گوشت و استخوان له شده بود. معناے «مرضوض» این است که این امام بزرگوار مخصوصاً روزهاے پایانے عمر مبارکش سختے بسیار کشید. @golvajhehaye_roozeh نوشته اند زندان آخرے که امام را در آن قرار داده بودند چهار سال به طول انجامید. مے دانید که زندان امام کاظم ممتد نبود، زیرا ایشان گاهے آزاد مے شدند و دوباره آقا را دستگیر مے کردند. گاهے حضرت یڪ سال یا شش ماه آزاد بود، اما زندان آخرے ممتد و بسیار طولانے بود. بعضے از نقل ها دارد این زندان آخرے چهار سال طول کشید. موسے بن جعفر(ع) چندین فرزند پسر و دختر داشت که در میان ائمه، این بزرگوار از نعمت فرزند بیشترے برخوردار بود. اما دل ها بسوزد براے آن آقایے که با این همه پسر و دختر هیچ یڪ از فرزندانش در لحظات آخر عمر کنارش نبودند و تنها جان داد. فاطمه معصومه(ع) ده سال داشت. مے دانید یڪ دختر ده ساله احتیاج به پدر دارد، چهار سال آخرے که پدر زندان بود ایشان شش ساله بود و بعد از شش سالگے پدر را ندید. @golvajhehaye_roozeh گاهے سراغش را از امام رضا(ع) و از اُمّ احمد مے گرفت. نقل شده – من این مطلب را از بعضے عزیزان شنیده ام –گاهے فاطمه معصومه(ع) از کاروان هایے که از بغداد مے آمد سؤال مے کرد، آیا خبر دارید باباے من کے از زندان آزاد مے شود و مے آید؟ فاطمه معصومه(ع)، ما امروز شما را واسطه کرده ایم. خانمے که در کودکے پدر را از دست داد، به یاد پدر بود. امید داشت پدر را ببیند و نگاهش به نگاه بابا بیافتد، اما شیعیان، یڪ روز دید امام رضا(ع) شال سیاه انداخته و در خانۀ «ام احمد» نشسته، مردم مے آیند و تسلیت عرض مے کنند. امام رضا(ع) با طے الارض خودش را رساند بغداد، کنار بدن موسے بن جعفر(ع).[۳] فاطمه معصومه(ع) عرض کنم داغ پدر سخت است. اما کسے به گریه کردن شما اعتراض نکرد. شما ساق مرضوض و کوبیدۀ بابا را ندیدی. شما گریه کردے و از دل ناله برآوردی. دل ها بسوزد براے آن دخترے که کربلا مے دید نه تنها ساق پا بلکه تمام بدن کوبیده شده بود. دل ها بسوزد بر آن دخترے که سر بابا بر بالاے نیزه دید. بدن بابا زیر سم اسبان و لباس بابا به غارت رفته، حداکثر کارے که کرد «إنْ کَبَّتْ عَلَیْه» خودش را روے بدن بابا انداخت صدا زد: عمه جان، شما بروید و بگذارید من کنار بدن بابا بمانم. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.»[۴] 📚 [۱]. منتهے الآمال (یڪ جلدی) ص ۹۴۶٫ [۲]. بحارالانوار،ج۹۹، ص ۱۶، سوگنامه آل محمد، ص ۱۰۷٫ [۳]. منتهے الآمال، ص ۹۴۶ – ۹۴۵٫ [۴]. شعراء، ۲۲۷٫ http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ یکی از مناجات‌های پرمضمون و در عین حال سوزناک منابع روایی ما، مربوط به مناجات امام کاظم (ع) در زندان است که پس از نماز عصر خوانده شد. یکی از مناجات‌های پرمضمون و در عین حال سوزناک در منابع روایی ما، مربوط به مناجات امام کاظم علیه‌السلام در زندان بغداد است. یحیی بن فضل نوفلی می‌گوید در بغداد بر امام کاظم (ع) وارد شدم. ایشان از نماز عصر فارغ شده و دستانش را بسوی آسمان بالا برده بود و مناجاتی را خواند. بخش‌هایی از این مناجات به قرار ذیل است: @golvajhehaye_roozeh یَا سَیِّدِی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِی الْخَوْفَ مِنْکَ وَ الْخَشْیَةَ لَکَ أَیَّامَ حَیَاتِی؛ ای سید و مولایم، بر محمد و آل او درود بفرست و خوف از خود و خشیت برای درگاهت در ایام زندگانی‌ام را روزی‌ام کن سَیِّدِی ارْحَمْ عَبْدُکَ الْأَسِیرِ بَیْنَ یَدَیْکَ؛ آقایم، به بنده اسیرت که در پیشگاه تو است، رحم کن سَیِّدِی ارْحَمْ عَبْدُکَ الْمُرْتَهِنِ بِعَمَلِهِ؛ ای آقایم، به بنده‌ات که در گِروی عملش است، رحم کن یَا سَیِّدِی أَنْقَذَ عَبْدُکَ الْغَرِیقِ فِی بَحْرٍ الْخَطَایَا؛ ای آقایم، بنده‌ات را که در دریای گناهان غرق شده، نجات بده یَا سَیِّدِی ارْحَمْ عَبْدُکَ الْمُقِرُّ بِذَنْبِهِ وَ جُرْأَتُهُ عَلَیْکَ؛ ای آقایم، به بنده‌ات که به گناهش اقرار داشته و بر تو جرأت کرده ترحم کن یَا سَیِّدِی الْوَیْلُ قَدْ حَلَّ بِی إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِی؛ ای آقایم، وای بر من اگر مرا مشمول رحمتت قرار ندهی یَا سَیِّدِی هَذَا مَقَامَ الْمُسْتَجِیرِ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ؛ ای آقایم، این جایگاه کسی است که از عقوبتت به عَفوت پناه برده هَذَا مَقَامَ‏  الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینِ؛ این جایگاه فقیر و بیچاره است     هَذَا مَقَامَ الْفَقِیرِ الْبَائِسُ الْحَقِیرِ الْمُحْتَاجِ إِلَی مَلِکٍ کَرِیمٍُ رَحِیم‏؛ این جایگاه فقیر و تهیدست حقیری است که به پادشاه با کرامت نیازمند است. 📚منبع:جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع ابن طاووس، ص 288) http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕 مستثنی بودن زن از سفر به سوی خدا ! اگر پنداشته شود زن از سیر و سلوک معاف است، چون ضعیف است و دیگر آنکه اسیر دست مرد است و فرصت چندانی برای سیر و سلوک ندارد -به‌ویژه اگر شاغل باشد که وظیفه او دو چندان است. پاسـخ این گمان اولاً مسافر راه خدا جان آدمی است که نه مرد است و نه زن. بدین دلیل، هم مردانی به کمال رسیدند و هم زنانی، که اسامی آنها در تاریخ آمده است. ثانیاً ریاضت هرکس را طبق او تعیین می‌کنند. حتی در شریعت جهاد از زن برداشته شده است، زیرا ((جنس لطیف)) طاقت ((کار خشن)) ندارد و به جایش ((حسن التبعّل))، یعنی خوب شوهرداری کردن، وظیفه او دانسته شده است. ثالثاً زن شریک زندگی مرد است نه اسیر دست او. رابعاً سیر و سلوک الی الله، بیشتر کار دل و قلب است و از این رو، با هیچ کار و حقی منافات ندارد. خامساً شاغل بودن زن بیرون از منزل در غیر موارد ضرورت از نظر شرع پسندیده نیست. 📚 سیر و سلوک ۱۳۱ 📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ ◼️ قدردانی حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" از روضه‌خوانِ سیدالشهداء "علیه‌السلام"... منصور دوانیقی ملعون یک روز به مناسبتی، حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را با اکراه به قصر خود دعوت‌ کرد. وقتی که حضرت تشریف آوردند و جلوس فرمودند، پادشاهان و امیران و سربازان می‌آمدند و تهنیت می‌گفتند و هدایا و تحفه‌های خود را پیشکش ایشان می‌کردند. خادم منصور هم بالای سر موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" بود و هر چه می‌آوردند را صورت می‌نوشت. 🔻آخرین نفری که آمد پیرمردی کهن سال بود که عرض کرد: یَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّنِی رَجُلٌ صُعْلُوکٌ لَا مَالَ لِی أُتْحِفُکَ وَ لَکِنْ أُتْحِفُکَ بِثَلَاثَةِ أَبْیَاتٍ قَالَهَا جَدِّی فِی جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام. ▪️ای فرزند دختر رسول خدا! من مرد تهیدستی هستم که مالی ندارم که تحفه دهم، تحفه من سه بیت شعر است که جدّ من، درباره جدّ شما حسین بن علی علیه‌السلام سروده است: عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلَاکَ فِرِنْدُهُ/یَوْمَ الْهِیَاجِ وَ قَدْ عَلَاکَ غُبَارٌ ▪️تعجب می‌کنم از برق شمشیرها که در روز تشنگی بر بالای سر تو بودند و غباری بر فرازت بلند شده بود. وَ لِأَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرَائِر/ یَدْعُونَ و جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزَارٌ ▪️از تیرهایی که در مقابل زنان آزاده بر تو نفوذ می‌کردند و آن‌ها با اشک‌های جاری جدّت رسول خدا "صلی‌الله‌علیه‌وآله" را می‌خواندند. أَلَّا تَغَضْغَضَتِ السِّهَامُ وَ عَاقَهَا / عَنْ جِسْمِکَ الْإِجْلَالُ وَ الْإِکْبَارُ ▪️چگونه آن تیرها نشکستند!؟ و چرا بزرگواری و عظمت تو مانع از آن‌ها نشد!؟ حضرت موسی بن جعفر "علیهمالسلام" فرمودند: قَبِلْتُ هَدِیَّتَکَ اجْلِسْ بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ 🔹هدیه تو را پذیرفتم، بنشین، خدا تو را برکت دهد! سپس سر خویش را به سمت خادم بلند نموده و فرمودند: پیش امیرت برو و صورت این اموال را به او نشان بده و بپرس می‌خواهد آن‌ها را چه کند. خادم رفت و برگشت و خبر آورد که امیرالمؤمنین (منصور دوانیقی ملعون) می‌گوید: همه آن‌ها هدیه ای از طرف من به ایشان باشد، هر چه می‌خواهند با آن‌ها بکنند. امام علیه السّلام به پیرمرد فرمودند: اقْبِضْ جَمِیعَ هَذَاالْمَالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنِّی لَکَ ▪️همه این‌ها را بردار، هدیه ای از طرف من به توست. 📚المناقب ج ۳ ص ۴۳۲ ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا