eitaa logo
کانال گلزار
104 دنبال‌کننده
566 عکس
242 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مرده باد کسی که به آرمانهایت خیانت کند...... 🌹🌹🕊🕊🌹🌹 🇮🇷دبیرخانه کنگره ملی شهدای لک زبان
همه آرزو میکنن مثل بمیرن !!... نه واسه چی مثل شهدا بمیری ؟!... خب مثل شهدا زندگی کن... اگه مثل شهدا زندگی کردی ... مثل شهدا هم خواهی مرد👌 🌴🌷🌷🌷🌷🌷🌴 🇮🇷ستادیادواره ملی شهدای ایل زند
بیشتر حاضران در مجلس حول و حوش ۷۰ سال داشتند، همه از علما و بزرگان و امامان جمعه. حضرت امام به صراحت رو کرد و به جمع گفت: هفتاد سال عبادت کردید خدا قبول کند، ولی بروید یکی از وصیتنامه‌های شهدا را بخوانید. اینها ره هفتاد ساله ما را یک شبه طی کردند 🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🇮🇷ستادیادواره شهدای دهستان نیزارقم
🍂باشد حرام شیر حلالی که خورده ام روزی اگر ساده ز خون شما بگذرم.. 🇮🇷شهدای خیابان شهیدان فاطمی(دورشهر)قم رایادکنیدباذکرصلوات
⭕️ یه جک میگم ولی گریه کنید؛ تو کشوری که نوجوانهایی مثل حسین فهمیده و بهنام محمدی و محمدطاها آوند و علی لندی زندگی کردن قهرمان کتابهای درسی‌اش داستان خیالی پترس فداکاره! لعنت بر بانی اجرای سند ۲۰۳۰ ... 🇮🇷دبیرخانه کنگره ملی شهدای لک زبان
⭕️ هیچی سر جای خودش نیست اون که اسمش روحانی بود فقط عشق ریاست داشت، این که اسمش رئیسیه روحانیت ازش می‌باره! #zand.news
✅معجون جلوگیری از پوکی استخوان : ✍ یک لیوان شیر + یک قاشق غذاخوری پودر سنجد +یک قاشق غذاخوری شیره انگور #zand.news
🌿| گمنامے! تنها‌ براۍ"شهدا"‌نیست میتونے زنده‌باشے‌ وسرباز‌‌ حضرت‌زهرا‌ ۜ باشے اما‌ یہ‌شرط‌ داره! باید‌ فقط‌ براۍ‌خدا کار‌کنے نہ‌ خلق‌ خدا وچہ‌قشنگ‌ است‌ گمنامے...🍃 🌱🌹🌹🌷🌷🌹🌹🌱 🇮🇷ستادیادواره ملی شهدای ایل زند
. • پس شهادت تنها آرزو نیست که هروقت خواستید به آن، دست پیدا کنید باید تلاش کنید برای آن بجنگید آن هم با شیطانِ نفستان، به خدا نزدیک شوید و درست عمل کنید تا به سر منزل مقصود برسید..! 🌱🌷🌷🌹🌹🌷🌷🌱 🇮🇷شهدای خیابان شهیدان فاطمی(دورشهر) رایادکنیدباصلوات
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷 خـدایـا... بگیـر از مـن آن چـه که را می گیـرد از مـن ... این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای گیـــر کرده است ... را گفتنـد : یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟! چه کردی که شدی !؟ فرمود : إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی! نگهبـــان بودم... حتی اگـر بـه خط هـم رسیدی آنجـا بـرای شـروعی مجـدد اســت... شادی روح و 🇮🇷دبیرخانه کنگره ملی شهدای لک زبان🇮🇷🌹
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸 🏴 علامه حسن زاده آملی: 🌷《من هر وقت در خيابان عكس‌هاى شهدا را می‌بینم سلام می‌کنم. اگر يك عكس باشد می‌گویم: السلام عليك يا ولی الله و اگر چند عكس باشد می‌گویم: السلام عليكم يا اولياء الله》 🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸 🌷نثار ارواح مطهر شهیدان والامقام و "مرحوم علامه حسن‌زاده آملی" صلوات🌷 🇮🇷ستادیادواره شهدای دهستان نیزارقم
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ به مادرش گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه رو، رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی‌ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد، (یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭 💔شادی روح شهدا صلوات💔