مرده باد کسی که به آرمانهایت خیانت کند...... #ای_شهید
🌹🌹🕊🕊🌹🌹
🇮🇷دبیرخانه کنگره ملی شهدای لک زبان
همه آرزو میکنن مثل #شهدا بمیرن !!...
نه واسه چی مثل شهدا بمیری ؟!...
خب مثل شهدا زندگی کن...
اگه مثل شهدا زندگی کردی ...
مثل شهدا هم خواهی مرد👌
🌴🌷🌷🌷🌷🌷🌴
🇮🇷ستادیادواره ملی شهدای ایل زند
🍂باشد حرام
شیر حلالی که خورده ام
روزی اگر ساده ز خون شما بگذرم..
#دفاع_مقدس
#شهید
🇮🇷شهدای خیابان شهیدان فاطمی(دورشهر)قم رایادکنیدباذکرصلوات
⭕️ یه جک میگم ولی گریه کنید؛
تو کشوری که نوجوانهایی مثل حسین فهمیده و بهنام محمدی و محمدطاها آوند و علی لندی زندگی کردن قهرمان کتابهای درسیاش داستان خیالی پترس فداکاره!
لعنت بر بانی اجرای سند ۲۰۳۰ ...
🇮🇷دبیرخانه کنگره ملی شهدای لک زبان
⭕️ هیچی سر جای خودش نیست
اون که اسمش روحانی بود فقط عشق ریاست داشت، این که اسمش رئیسیه روحانیت ازش میباره!
#zand.news
✅معجون جلوگیری از پوکی استخوان :
✍ یک لیوان شیر + یک قاشق غذاخوری پودر سنجد +یک قاشق غذاخوری شیره انگور
#zand.news
🌿|#تلنگرانہ
گمنامے!
تنها براۍ"شهدا"نیست
میتونے
زندهباشے وسرباز حضرتزهرا ۜ باشے
اما یہشرط داره!
باید فقط براۍخدا کارکنے
نہ خلق خدا
وچہقشنگ است گمنامے...🍃
🌱🌹🌹🌷🌷🌹🌹🌱
🇮🇷ستادیادواره ملی شهدای ایل زند
.
•
پس شهادت تنها آرزو نیست که
هروقت خواستید به آن، دست پیدا کنید
باید تلاش کنید
برای آن بجنگید
آن هم با شیطانِ نفستان،
به خدا نزدیک شوید و درست عمل کنید
تا به سر منزل مقصود برسید..!
#شهید_قاسمسلیمانی
🌱🌷🌷🌹🌹🌷🌷🌱
🇮🇷شهدای خیابان شهیدان فاطمی(دورشهر) رایادکنیدباصلوات
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷
#شهیدانه
خـدایـا...
بگیـر از مـن آن چـه که #شهـــادت را می گیـرد از مـن ...
این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای #دنیــا گیـــر کرده است ...
#ابو_تـراب را گفتنـد :
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی !؟
فرمود :
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#شلمچه
حتی اگـر بـه #آخـر خط هـم رسیدی آنجـا بـرای #عشـق شـروعی مجـدد اســت...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#هفته_دفاع_مقدس
#ما_مقتدریم
🇮🇷دبیرخانه کنگره ملی شهدای لک زبان🇮🇷🌹
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🏴 علامه حسن زاده آملی:
🌷《من هر وقت در خيابان عكسهاى شهدا را میبینم سلام میکنم.
اگر يك عكس باشد میگویم:
السلام عليك يا ولی الله
و اگر چند عكس باشد میگویم:
السلام عليكم يا اولياء الله》
🌸🌱🌻🌷🌻🌱🌸
🌷نثار ارواح مطهر شهیدان والامقام و "مرحوم علامه حسنزاده آملی" صلوات🌷
🇮🇷ستادیادواره شهدای دهستان نیزارقم
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت😳
تک فرزند خانواده هم بود😍
زمان جنگ به مادرش گفت: مامان میخوام برم جبهه😇
مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊
عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش.
گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇
فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین
جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱
بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهیدخرازی گفت:
چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه رو، رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰
پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇
قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳
تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔
اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم.
تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی.
سر هم نداشت😭
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت:
این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔
اسرای عراقی میگفتند:
روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓
وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه...
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳
مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد، (یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭
💔شادی روح شهدا صلوات💔
#شهیدعباسعلی_فتاحی
#شهیدفتاحی #دفاع_مقدس