🎧 ناحله الجسم یعنی نحیف ودلشکسته میری جوونی اما مادر پیری... 🎙 حاج عبدالرضا هلالی #ایام_فاطمیه ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📽 اذان زیبای شهید محمد کاظم لاهوتی از شهداء گلزار شهدای کرمان 🔻 شادی روح پاک و مطهرشان صلوات ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📽 استوری| میرزا کوچک خان جنگلی که بود؟ 🔹️ انتشار به مناسبت سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی #سالروز_شهادت ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📽 از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها کم بگیری ضرر کردی! 👤 استاد عالی #ایام_فاطمیه ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📸 تصاویر دو پاسدار انقلاب اسلامی که امروز حین ماموریت مستشاری در سوریه به شهادت رسیدند 🔸 روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه‌ای از شهادت پاسداران رشید اسلام «محمدعلی عطایی شورچه» و «پناه تقی زاده» حین انجام ماموریت مستشاری در جبهه مقاومت اسلامی سوریه، توسط دژخیمان غاصب صهیونیستی خبر داد. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

◽ شهیدانه ✍ هر‌وقت‌تونستی‌درک‌کنی‌که... ‹داعش‌تو۱۸‌کیلومتری‌کردستان‌بود...› -حاجی‌گفت‌نزارید‌کسی‌خبردار‌شه اونموقع‌میفهمی‌‌کی‌بود‌و‌چیکار‌برات‌کرد #حاج_قاسم ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 برگزاری نمایشگاه به مناسبت ایام فاطمیه توسط خادمین در گلزار شهدای کرمان #گلزار_شهدای_کرمان ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📚 انتشار کتاب «دردانه ی کرمان» 🔷 خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا 📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم » صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «دردانه ی کرمان» 🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم :روایات سوریه 🔸صفحه: ۳۴۷-۳۴۶ 🔻ادامه قسمت: ۲۰۴ فرداصبح، حاج حسین گفت《حالا باید چه کار کنیم؟ با این وضعیت نمی شه کار کرد!》حاج حسین فهمیده بود که عده ای از نیروهای گارد ویژه ی ریاست جمهوری هم اینجا هستند. این ها، قوی ترین نیروی ارتش سوریه بودند که خیلی به خود مغرور بودند و حرفشان بروتر بود. با اطلاعاتی که حاج حسین بهم داد، گفتم《اوّل بذار برم پیش این نیروها، و ازشون بپرسم که به کی مرتبط هستند.》گفت《باشه برو.》رفتم و بالاترین رتبه ی نیروهای گارد ویژه ی ریاست جمهوری را پیدا کردم. فهمیدم اسمش ملازم فیصل است. کنارش ایستادم و بهش گفتم《حرف حاج حسین را گوش بده و این نیروها رو بفرست برن جلو. به بچّه ها بگو برن پشت خاکریز. بابا، اگه دشمن حمله کنه، کسی اونجا نیست بیاد بهمون خبر بده که آقا دشمن داره می آد؛ داره حمله می کنه...》؛ اما کو گوش شنوا؟! کار از این حرف ها گذشته بود. اوضاع شان خیلی به هم ریخته بود. با ناراحتی برگشتم. چند ساعتی گذشت. به قدری ناراحت و عصبی بودم که با لباس نظامی و عمامه رفتم توی اتاق ملازم فیصل؛ با صدای بلند سرش داد کشیدم که《چرا رفته ای زیر سقف؟ چرا جرات نمی کنی بیای بیرون؟چرا می ترسی؟》ملازم فیصل، از ترس، صورتش مثل گچ دیوار سفید شده بود! با همان آشفتگی گفت《شیخ، قضیه ترسیدن نیست! مسئولیتی که بر عهده ی من گذاشته اند، خیلی بالاتر از منه. خود سرهنگ مون رفته عقب! هر چی بهش می گم آتیش می خوام، کسی گوش نمی کنه. هر چی که می گم نیرو می خوام، کسی گوش نمی ده. حالا می گی من چه کار کنم؟!》گفتم《چه کار کنی؟ گروهی از نیروهات رو بفرست جلو تا به خاکریز بچسبند و از اومدن دشمن با خبر بشن.》ساعت ۱۱ بود. ناهار ما، زودتر از نیروهای ارتش رسید. ما ناهارمان را نخوردیم و بین بچّه های ارتشی پخش کردیم.هر چی داشتیم، به آن ها دادیم. همه را خوردند. حاج حسین گفت《نگاه کن! غذامون رو دادیم که شاید نمک گیر بشن؛ اما نه... اثری نداشت》 ادامه دارد...... ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

🔰امام على عليه السلام: 💠الثِّقَةُ باللّهِ أقوى أمَلٍ ▪️اعتماد به خدا، محكم ترين اميد است. 📚غررالحكم حدیث ۶۰۵ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎙چگونه همرنگ سید الشهدا شویم! 👤حجت الاسلام عالی ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman