🔰 امام جواد عليه السلام فرمودند: ▫️اگر آسمانها و زمين بر شخصى بسته باشد، ولى تقواى الهى پيشه كـند، خداوند گشايشى از آنها برايش قرار مى دهد. 📚 الفصول المهمه ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

🎥 حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب: حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟ ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

📽 بدون تعارف با خانواده سردار شهید علی آقازاده 🔻 علی آقازاده ازمستشاران نظامی کشورمان چند روز قبل‌ درحمله رژیم صهیونیستی به دمشق سوریه به شهادت رسید. ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

💠 پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا پرواز کنی... آن هم عاشقانه... #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

✍ شهید حاج قاسم سلیمانی: دخترم آنها را (شهدا را) الگو بگیر، مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است. 🔻طراح پوستر نصب شده در گلزارشهدای کرمان: شهید حاج عادل رضایی #حجاب #شهید_عادل_رضایی ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

🎧 سخنرانی استادشجاعی در جمع خادمین گلزارشهدای‌ کرمان 🔻بخش اول ۱۳بهمن ۱۴۰۲ ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

🎧 سخنرانی استادشجاعی در جمع خادمین گلزار‌شهدای‌کرمان 🔻بخش دوم ۱۳بهمن ۱۴۰۲ ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

🎥 سامورایی‌ها شکار شدند! 🔹ایران با برد ۲ بر ۱ مقابل ژاپن به نیمه نهایی جام ملت‌های آسیا صعود کرد. ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

🔰 تنها رفت... ▫️ بهش گفتم: «ما رو هم ببر با خودت گلزار» قبول نکرد. گفت: «نه. امروز شلوغه» گفتم: «پس خودتم نرو. بمون! امروز نرو.» نمی‌دانستم چه‌ام شده بود که اینقدر اصرار می‌کردم. دست بردار نبودم تا اینکه گفت: «من باید امروز برم‌ پیش حاج قاسم، من نرم کی بره؟ حاج قاسم منتظرمه!» نه اینکه راضی شده باشم، نه! تعجب کردم. رفتم توی فکر، چرا باید حاج قاسم منتظرش باشد؟ وقتی به خودم آمدم او رفته بود. دور شده بود. خیلی دور... حالا او‌ پیش حاج‌قاسم است. حالا من هم یک نفر را نزدیک حاج قاسم دارم که منتظرم است. ✍ روای: همسر شهید رضا نورزهی #گلزار_شهدای_کرمان ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

📸 گزارش تصویری؛ حال و هوای امروز گلزار شهدا با حضور زائرین از سراسر کشور #گلزار_شهدای_کرمان ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

🔰احکام انتخابات 🔹️ اگر شوهر به همسرش اجازه شرکت در انتخابات را ندهد یا رضایت نداشته باشد تکلیف زن چیست؟ 🔹️ شرکت در انتخابات منوط به اذن شوهر نیست. 🇮🇷 وعده ما ۲۷ روز دیگر پای صندوق های رای.. #انتقام_سخت #انتخابات ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

✍ گفت:«من زشتم! اگه شهید بشم هیچ‌کس برام کاری نمی‌کنه! تو یه پوستر برام بزن معروف بشم» و خندید… و حالا همه جا پوسترش هست... 🌹شادی روح پاک و مطهر شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری صلوات ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman

📚 انتشار کتاب «دردانه ی کرمان» 🔷 خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا 📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم » صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «دردانه کرمان» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : پنجم 🔸صفحه: ۴۸۴_۴۸۵ 🔻 قسمت ۲۶۶ همرزم شهید شیخ علی ابو هدی نزدیک ظهر، هجوم دشمن قدری فروکش کرد. حاج حسین برگشت روی تلی به نام تل مرعی که مقر اصلی عملیات ما بود. پشت بیسیم خبر دادند که آقا، یه هجوم دوباره و خیلی سنگینی روی تل شروع شده. این یکی، با قبلی‌ها فرق می‌کنه! پای بیسیم بودیم. هی می‌شنیدیم که اومدند... نزدیک شدند... به پای تل رسیدند... از تل بالا اومدند... اوضاع، خیلی بغرنج بود. نیروها بریده بودند. دو روز روی تل جنگیده و خسته شده بودند. به علت آتش خیلی سنگینی که روی تل بود، بخشی از نیروها مجروح و بخشی هم شهید شده بودند. ابوحسین به حاج حسین دستور داد برگردین روی تل. مثل ماجرای دیرالعدس، به من گفتند ببین می‌تونی از این نیروهای سوری جمع بکنی! با این که خاطره ی خوبی ازشان نداشتم، بخشی از نیروهای سوری را که بهشان اعتماد داشتم، جمع کردم و با حاج حسین حرکت کردیم به سمت تل. 🔻قسمت ۲۶۷ هم رزم شهید: مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم)(شهید) دشمن، لحظه به لحظه حملاتش سنگین‌تر می‌شد. حاج حسین، شیخ علی، شیخ ابوصالح و گروهی از نیروهای سوری آمده بودند رو تل. یک کلاه کامپوزیتی سرم بود. همین که سرم را بالا گرفتم، زدند تو کلاهم! بیسیم را برداشتم. به حاج حسین گفتم بابا، نمیشه اینجا کاری کرد! شما یه تدبیری بکن. حاج حسین با لهجه ی شیرینش گفت چیه؟! کیه؟ چی شده؟ در همین احوال، تا کمر از توی سنگر بلند شد، تفنگش را سمت شان گرفت و تیراندازی کرد و گفت: سید ابراهیم، هیچ چی نمی‌شه. افوض امری الی الله... رو بخون. توکل کن به خدا! نگران نباش! کم کم تانک آوردند. سنگرهای بچه‌هایی را که پایین بودند، طوری نشانه می‌گرفتند که گلوله، مستقیم می‌خورد توی سنگر. با خمپاره‌های ۱۰۷ و ۱۲۰، ما را به شدت زیر آتش گرفته بودند. خیلی از بچه‌ها را شهید کردند. مهدی صابری، فرمانده ی گروهان حضرت علی اکبر(ع) بود. چون دوره ی امداد دیده بود، مثل پروانه دور تا دور بچه‌های زخمی می‌چرخید. هر کاری از دستش برمی‌آمد، می‌کرد؛ سرشان، دست شان، پایشان را می‌بست. یکی از بچه‌ها به شدت مجروح شده بود. مهدی، بدو بدو خودش را کنارش رساند. همین که رسید، خمپاره‌ای کنارش به زمین خورد و خودش هم مجروح شد. از پای مهدی خون زیادی می‌رفت. ادامه دارد...... ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman