گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من »
✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید.
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت « عزیز زیبای من »
📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
🔹فصل دوم :
🔸صفحه:۴۷و۴۸
✍ راوی: خانواده محترم شهید سلیمانی
رضا هم بارها پا به پای پدر به دل این خطرات رفته بود .
خیلی دوست داشت همه جا همراه پدرش برود
هم علاقه داشت اورا همراهی کندو هم خیلی نگران حالش بود .
احساس می کرد وقتی در کنارش هست،می تواند از او مراقبت کند یا اگر خدای ناکردهبرای او اتفاقی افتاد،پیش پدر باشد.
فکر می کرد شاید هم قسمتش شود در کنار پدر شهید شود.
برای همین همیشه اصرار داشت با حاجی برود.
سفر هایی که امکانش بود،حاجی اورا همراه خود می برد وهر وقت که نمی شد ،هر قدر هم اصرار و خواهش می کرد اورا نمی برد .
حاجی سفری به سوریه داشت که رضا هر چه خواهش و تمنا کرد ،اورا با خود نبرد.
چند روز بعد یک فیلم از حاجی پخش شد که بالای یک ماشین ایستاده وبرای مردم صحبت می کند.
رضا همین که فیلم را دید،اضطراب شدیدی گرفت.
سریع تماس گرفت و گفت:که می خواهد با پدرش صحبت کند.
شرایط که فراهم شد ،حاجی با اوتماس گرفت .
این بار طوری اصرار کرد که حاجی پذیرفت.
رضا خیلی زود خودش را به پدر رساند .
حاجی خیلی دوست داشت پدرِ شهید بشود.
این را برای خودش افتخار بزرگی می دانست .
همین که اجازه می داد بچه ها اورا همراهی کنند ،به همین خاطر بود ؛اما در کنار این علاقه ،نگرانی های پدرانه ای هم داشت.در حلب سوریه روستایی وجود داشت که تازه ازاد شده ؛اما هنوز پاک سازی نشده بود .
هیچ نیرویی انجا حضور نداشت .
مدافعان کمی عقب تر بودند .
تا جایی که بچه های مدافع حرم بودند ،حاجی و تیمش رفتند جلو.
وقتی دیگر کسی نبود ،
حاجی گفت:که ماشین را نگه دارند .او از ماشین پیاده شد وبه همراه یکی از سرداران جلو رفتند .
به رضا و بقیه نیرو ها گفت :((شما همین جا بمونین ،نیاین جلو .))
ادامه دارد......
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
May 11
🔶امام علی علیه السلام:
ثَمَرةُ التَّفريطِ النَّدامَةُ، و ثَمَرةُ الحَزمِ السَّلامَةُ؛
حاصل كوتاهى ، پشيمانى است
و حاصل دور انديشى، سالم ماندن.
نهج البلاغه، حكمت ۱۸۱
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا واجب کرد بر همه ما
که وایسیم کنار حزبالله
واسه نابودی این رژیم منحوس
اونوقت منِ بچه بسیجی
منِ بچه هیئتی
منِ بچه جهاد تبیینی
اگه زندگیم بعد از این فرمان آقا
با زندگیم قبل از این فرمان آقا
فرقی نکنه
باختم!
👤حاج حسین یکتا
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چشمان ما هرگز نمی خوابند
#یحیی_سنوار
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌جملهای که استاد پناهیان به سید حسن گفت
🔹همۀ مجاهدتهای سید یک طرف،
این کار ایشان یک طرف دیگر
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
💠 و از وقتی شما رفتی ،
دنیا رنگ آرامش را به خود نگرفت...
#حاج_قاسم
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
YEKNET.IR - zamine 2 - hafteghi 25 mehr 1403 - mohamadreza taheri.mp3
4.03M
🎙بشنو ظالم غاصب
از مشرق تا مغرب
گویند با سید حسن
نحن شیعة علیبنابیطالب
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
◽️ قویترین فرمانده ضدّ تروریسم در غرب آسیا
🏷کدام فرمانده دیگر قدرت داشت میتوانست کارهایی را که او انجام داد انجام بدهد؟ به یک منطقهای که در محاصرهی ۳۶۰ درجهای دشمن است، شهید سلیمانی با بالگرد وارد این منطقه میشود، در محاصرهی کامل دشمن جوانهای خوبی در آن منطقه هستند که دستتنها هستند، فرماندهای ندارند، چشمشان که به حاج قاسم سلیمانی میافتد، جان پیدا میکنند، روحیه پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند، محاصره را از بین میبرند و دشمن را متواری میکنند و فراری میکنند؛ چه کسی میتواند این کارها را انجام بدهد؟ فرمانده ضدّ تروریسم در کلّ منطقه قویترین و سرشناسترین فرمانده، را ترور کردند.
▫️بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۹۸/۱۰/۲۷
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
زندگیبهسبکشهدا🕊
تا آنجا که به یاد دارم هیچوقت ندیدم ایشان کنار سفره ای که پدر و مادرش نشسته اند دستش را زودتر از آنها به سفره برده باشد.
شبهایی که در منزل پدری حاجی میهمان بودیم ، بنا بر شرایط شغلی پدرش دیرتر به خانه می آمد اما حاج مهدی را می دیدم که همینطور با لباس بیرون نشسته است می گفتم چرا نمی خوابی؟🤔
می گفت می ترسم پدرم بیاید و در حالت دراز کش خواب باشم ، آن وقت جواب این بی احترامی را چه طور بدهم؟🍃
بعد صبر می کرد و وقتی پدرش می آمد چراغ را خاموش می کرد ایشان هم می رفت بخوابد.
صبح هم قبل از همه بیدار می شد و به نماز می ایستاد .📿
🎤 راوی : همسر شهید زهرا سلطان زاده
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman