eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.5هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
9.3هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت #شهید_سلیمانی: اگر بخواهم برای #شهید_کا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴 شهید حاج نقل می‌کند؛ یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها به دنبالش بودیم و هم در مسئله ❌قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم تعداد زیادی از بچّه‌های ما را کرده بود. باروش‌های پیچیده اطّلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن‌ها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود. در جلسه‌ای که خدمت رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس‌العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم «آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» گفتند: «مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند:«حتما دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام این است که کسی را که می‌کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی. 📙خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «ذوالفقار» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍃بسم رب المهدے🍃 ‏نسیم جمڪرانت به گوش غنچه ها نجوا نماید بگوید غنچه ها آماده باشید ڪه این عطر گل فصل ظهور است ان شاءالله😍 🌷صبحتان مهدوے🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
📣میگفت:عاقبتم ختم به خیر میشود وقتی رفیق هایم آسمانے باشند...🌱 ♦️باور کن رفیق شهیدت، شهیدت خواهد کرد...🙃❣ #رفیق_شهیدت_کیه؟!! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴 شهید حاج #قاسم_سلیمانی نقل می‌کند؛
🇮🇷ملّت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ 👈نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ 🔥نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند.» ۹۴/۶/۱۸ #مقام_معظم_رهبری #مرگ_بر_استکبار 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
ٺولدٺ مبارڪ♡ لبخند مقـاومٺ! ٺولدٺ مـبارڪ♡ رفیق خوشبخٺ حاج قاسم!
👈🏻شهید حسین پورجعفری در سال 76 به همراه حاج قاسم و9 نفر از نیروهای زبده سپاه به تهران عزیمت کرده🚍 ✅ و در سپاه قدس مشغول به خدمت شدند 🇮🇷 📣همرزمان سردار شهید حسین پورجعفری از او به عنوان محرم ترین فرد به سردار سلیمانی یاد می‌کنند🍃 🛑 تا جایی که برنامه‌های ویژه ایشان را نیز شهید پورجعفری هماهنگ می‌کرد ➕رزمندگان و خانواده شهدا از طریق ایشان با سردار سلیمانی ارتباط برقرار می کردند.🌷 #نقل_از_برادرزاده_شهید #شهید_حسین_پور_جعفری 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
هدایت شده از وصل خوبان
🔷نتایج مسابقه۲۱🔷 🌺ضمن تشکراز همه ی کسانی که از سراسر ایران اسلامی در این مسابقه شرکت کردند. قرعه کشی این مسابقه شب گذشته در گلزارشهدای کرمان برگزار شد که اسامی نفرات برگزیده ذیلااعلام میگردد: ◽️۱-ایمان پورجوپاری ◽️۲-امیرمحمدپورخوش سفر ◽️۳-امین زارع ◽️۴-علی جمالی ◽️۵-نجمه افضلی ده زیاری ◽️۶-معصومه جباری ◽️۷-محمدجواد لطفی ◽️۸-وحید صادقیان ◽️۹-کلثوم افضلی گروه ◽️۱۰-فاطمه ممشلی 💠ضمن تبریک ... ازبرندگان درخواست میشود شماره کارت بانکی خودرا به آی دی کانال وصل خوبان ارسال نمایند تا هدیه تبرکی مرکز فرهنگی گلزار شهدای کرمان بمبلغ ۵۰ هزار تومانی واریز حساب آنان گردد. ♦️♦️یادآوری: 💢تا مسابقه ی شماره ۲۲ که به زودی برگزار خواهد شد همراه ما باشید... ✅ @vaslekhooban
گلزار شهدای کرمان
تمام دنیا منتظرش هستند🌍 👈🏻اونوقت منه بچه شیعه مثل کبک سرم تو برف کردم دارم کار خودمو میکنم...🙄 گنا
شهداےِ کربلا تـو موقعیٺ خودشـون افراد بۍ نظیرے بودند...🌷 ⚜ولۍ اونجـور، بااونجـور موقعیٺ کار حضـرت عج راه نمیفتہ حضـرت خیلۍ آدماےِ ویژه ایۍ میخـواد...👌 تو مثلِ شهداےِ کربلا کہ تـو شبِ عاشـورا پاڪ باختہ بودند، تـو حکومـٺ حضـرت عج باید اونقـدر پاڪ باشے💠 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃«یؤثِرُونَ عَلَی َُنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»؛ 🍃 مومنان جان و منفعت دیگران را به خ
‏وقتی بیمارستانها خط مقدم میشود... یڪ ایران ممنون از خود گذشتگی های شماست🍃 خداقوت‌به‌تمام‌کادر‌ درمانے‌‌بیمارستان‌ها🇮🇷 🇮🇷✌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای حسین متصدی 🔹صفحه ۱۰۱_۹۸ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((تیررسام)) تعدادی تیررسام پیدا کرد و آورد.گروه دیگری تشکیل داد و به آن ها گفت: «شما حرکت کنید. من هر چند لحظه یک بار تیری به سمت جزیره شلیک می کنم. شما جهت حرکت تیرها را بگیرید و بروید جلو، در بازگشت هم به محل شلیک توجه کنید و عقب بیایید» گروه حرکت کرد محمدحسین هم تیرها را درون خشابی گذاشت، اسلحه را مسلح کرد، بعد از چند لحظه اولین تیر را شلیک کرد. این کار هر چند دقیقه یکبار تکرار می شد، اما هنوز چند تیر بیشتر شلیک نشده بود که دیدیم بچه ها دوباره برگشتند. این راه هم فایده ندارد،تیرها به خوبی دیده نمی شوند، نمی توان جهت حرکت راتشخیص داد. هر لحظه به خاطر آن دو نفر بی تاب تر می شد. درنهایت را صدا کرد و جلسه ای گذاشتند تا با مشورت همدیگر راهی پیدا کنند. آن هایک بار دیگر امکانات موجود و شرایط منطقه را بررسی کردند و بلاخره تصمیم گرفتندخودشان دست به کار شوند. هر دو سوار قایقی شدند و به طرف جزیره 🏝حرکت کردند. یک سری تیرک برق آن جابود، سعی کردند خودشان را به تیرک ها برسانند و به کمک آن ها راه را پیدا کنند. با گذشت زمان و نیامدن آن ها مشخص بود به سختی پیش می روند. سرانجام بعد از چند ساعت قایقشان🛶از لابه لای مه مشخص شد، اما ظاهرا دو نفر بیشتر نبودند، وقتی قایق به لب ساحل رسید، دیدیم و بی حال کف قایق افتاده اند. سرمای شدید جزیره🏝بدنشان را بی حس کرده بود. وتوان اینکه قدمی بردارند و یاخودشان را سر پا نگه دارند، نداشتند. هر دو بی رمق و بی حال افتاده بودند. بچه ها به سرعت کمک کردند. آن ها را برای استراحت و مراقبت به سنگر بردند. خدا می داند اگر چند ساعت دیرتر به سراغشان رفته بودند چه اتفاقی می افتاد. وقتی محمدحسین از قایق پیاده شد رضایت و خوشحالی را می شد از چهره اش خواند. همه می دانستیم که او هر سختی را تحمل می کند، اما طاقت دیدن ناراحتی بچه ها را ندارد. 💠در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی ((چای وچفیه)) یکی از خصوصیات قدرت ابتکار آن ها بود. در هر شرایطی سعی می کردند تا با امکانات موجود بهترین راه بازده کاری را داشته باشند. در این میان از خلاقیت بیشتری برخوردار بود، چه در مسائل مهم عملیاتی و چه در مسائل جزئی پشت جبهه. بارها اتفاق می افتاد که در کار ما گرهی ایجاد می شد بچه ها هر چه سعی می کردند موفق نمی شدند آن را رفع کنند. در این موقع محمدحسین یوسف الهی می آمد و با طرحی که می داد، مشکلات را حل می کرد. گاهی اوقات شبانه روز در یک محور تلاش میکردیم و کار پیش نمی رفت، اما ایشان می آمد یک شبه ماموریت را تمام می کرد. درجاده من و حسینی با هم به شناسایی می رفتیم. یک شب موقع برگشتن قطب نمای ما که ضد آب نبود، از کار افتاد؛ به همین دلیل مجبور شدیم ازشب بعد برای خودمان نشانه و راهنمایی بگذاریم که معبر را گم نکنیم. برای این کار ریسمانی جلوی کانال بستیم. چند شب بعد دوباره ریسمان را هم گم کردیم و هر چه گشتیم، نتوانستیم آن را پیدا کنیم. روز بعد به جست و جویش رفتیم، اما هیچ اثری ندیدیم. قضیه را با محمدحسین یوسف الهی در میان گذاشتیم، ایشان گفت: «کار شما نیست باید حتما خودم بروم» 🌌شب بعد به همراه محمدرضا کاظمی رفتند و بعد از مدت کوتاهی آمدند. وقتی برگشتند ریسمان را پیدا کرده بودند، کاری که ما چند روز نتوانسته بودیم انجام بدهیم، آن ها در یک شب یا بهتر بگویم در چند ساعت انجام دادند. ✅نکته جالب اینجاست که دراین روحیه مختص ماموریت های شناسایی نبود، حتی در کارهای عادی پشت خط نیز خلاق و مبتکر بود. یک بار دویست، سیصد نفر از خانواده های شهدا برای بازدید از منطقه به مقر لشکر آمده بودند. ⚜رسیدگی و پذیرایی در آن شرایط کار خیلی مشکلی بود. ما همه مانده بودیم که چه کنیم. یوسف الهی مسئولیت خدمات آن ها را برعهده گرفت و به کمک هندوزاده کارها را مرتب کرد. یادم است میخواستیم به این خانواده هاچای بدهیم، اما هر چه امکاناتمان را بررسی کردیم، دیدیم نمی توانیم در آن واحد به سیصد نفر چای بدهیم. دوباره مشکل را با محمدحسین درمیان گذاشتیم، ایشان آمد و گفت: «یک قابلمه بزرگ آب کنید و بگذارید روی اجاق.» بعد یک چفیه تمیز و نو از تدارکات گرفت و آورد. آن را شست و یک چای خشک وسط آن خالی کرد و آن را گره زد و داخل قابلمه که آبش جوش آمده بود، گذاشت و به این ترتیب یک قابلمه چای صاف وتمیزدرست کرد که به راحتی برای تمام سیصد نفر کافی بود. 💠شهرخالی است زعشاق بود و کز طرفی مردی از خویش برون آید و کاری بکند 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🔹به نیابت از شهدا🔹 🔷امام خامنه ای: 💠ماه رمضان در پیش است، ماه انفاق و ایثار.چه خوب است که یک رزمایش گسترده‌ای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان. 🔶در راستای تحقق فرمایشات رهبری، حسینیه شاهد گلزار شهدای کرمان، قصد دارد در ماه مبارک رمضان، با کمکهای نقدی شما، بسته های حمایتی تهیه و به نیابت از بیش از هزار شهید این مکان مقدس، مخصوصا شهدای جبهه ی مقاومت حاج قاسم سلیمانی و حسین پور جعفری ، به خانواده های مستمند اهدا نماید... 🔶لذا از شما عزیزانی که تمایل دارید در این امر خداپسندانه شرکت نمایید، درخواست می کنیم که هدایای نقدی خود را به شماره حساب ۶۰۳۷۹۹۷۱۷۷۹۰۶۷۳۳ به نام حسینیه شاهد واریز کرده و عکس فیش واریزی را به ادمین کانال وصل خوبان در ایتا یا سروش @vaslekhooban_admin ارسال نمایند. 🌷لطفا نام شهیدی را که به نیابت از او کمک را اهدا نموده اید بنویسید. ✅ @vaslekhooban
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴 شهید حاج #قاسم_سلیمانی نقل می‌کند؛
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔰مسافر تاکسی!🔰 🔷سردار سلیمانی میگفت: یک بار از ماموریت برمیگشتم منتظرنماندم که ماشین بیاد دنبالم از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود. یه نگاه معنا داری به من کرد بهش گفتم: چیه؟آشنا بنظر میرسم⁉️ بازم نگاهم کرد، گفت: شما با نسبتی دارین؟ برادر یا پسر خاله ی ایشان هستید؟ گفتم: من خود سردار هستم.😊 جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکاره ایم شما میخواهید منو رنگ کنی؟ 😏 خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم. باور نکرد. گفت: بگو بخدا که سردار هستی! 😳 گفتم: بخدا من هستم. سکوت کرد، دیگه چیزی نگفت. گفتم:چرا سکوت کردی؟ حرفی نزد. گفتم: چطوره زندگیت با گرونی چه میکنی؟ چه مشکلی داری⁉️ جوان نگاه معنا داری بهم کردو گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی من هیچ مشکلی ندارم... 🔹راوی:یکی از مدافعان حرم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍃🌼🍃 به هوای حرمش، میگذرد ایامم.. "السلام‌علیڪ‌یاامین‌الله‌فے‌ارضه" ✋🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
بہ دخترم دروغ نگویید! نگویید من به سفر رفتہ ام🔆 نگویید از سفر بـــــــاز خواهم گشت نگویید زیباترین
📜 امت حزب الله !! توجه داشته باشید منحرفین و مغرضین ، مرموزانه سعی می‌ڪنند شما را از راستین جدا ڪنند.. ✌️🏻 باید سخت بیدار و هوشیار باشید و با توطئه آنها را خنثی سازید و سعی ڪنید که از "روحانیت اصیل" خط بگیرید. 🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
قضاوت ممنوع!.mp3
2.34M
🚫قضاوت ممنوع🚫 آدم‌ها با هم متفاوتند!! 🗣 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« آنچه امروز دشمن علیه جمهورے اسلامے و امّت اسلامے انجام میدهند، نَفَسهاے آخر دشمنے اوست. » #مقام‌م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎆حاج حسین یکتا: ما به شرایط امام زمــان(عج) نزدیڪ شده‌ایم؛ شما جوان‌ها خود را برای تمدن نوین آماده ڪنید! شما آن روز را می‌بینید ڪه ڪار دشمن تمام است.🤜 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#شهید_ناصر_فولادی ☺️🌸پرسید: مادر، دوست داری من چطوری شهید بشم؟! گفتم: من چه میدانم که تو دوستداری چ
⚽️ خودش گل نزد! ⚽️ 《نوجوانی بود و سرگرمی هایش.. ناصر، کاپیتان تیم فوتبال‌مان بود و خیلی خوب بازی میکرد ؛ در عوض، فوتبال من تعریف چندانی نداشت!😞 یک روز حین بازی، جلوی دروازه کنار هم رسیدیم؛ تنها یک حرکت مانده بود تا تعیین سرنوشت آن مسابقه...! در حالیکه میتوانست خودش توپ را وارد دروازه کند،‌ در کمال ناباوری به من پاس داد!! با اینکه به خوبی می دانست ممکن است توپ را از دست بدهم. من نیز توپ را درون دروازه جای دادم تا به خوبی پاسخ این اعتماد کاپیتانم را داده باشم!😎 》 ☘ ☘ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🔘شهید آوینۍ: ، شاهدۍ بر باطن و حقیقت عالَمند؛ و آنانند که به دیگران ‌‌ ‌ ‌حیــات مۍبخشند! 🎆 🕊 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه 🔴اسامی برندگان قرعه کشی لایو امشب: (از بین تمامے بینندگان لایو شب آخر چله) ✅سه بسته ارزشم
🍃بسم الله قاصم الجبارین🍃 🎥پخش زنده(لایو)از گلزار شہدا و مزار مطهر سپهبد حاج قاسم سلیمانی🌷🍃 ✅امروز حوالی ساعت۱۸ 🛑از صفحه سوم گلزار شهدا: @shohada_kerman.ir ✌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🦋 معاملهِ پرسودے است! #شهادت را میگویم. فانے مے دهے و . . .
روزهاے زند‌گیمان آنقدر ڪم هستند ڪه به آن دل نبندیم! ڪاش به این دل نبستن، زیاد فڪر میڪردیم و باور داشتیم اگر بیخیال شویم، " شهادت " ڪوچــڪ تریــن پــاداش الـهے ســــت! 🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
💫بسم اللہ💫 ✅•|آخرین شب چلہ زیارت عاشورا در جوار مزار سردار دلها|• . 👈به نیت فرج و رفع بلا و مشکلات
این روزهــا، بیشتر از هر زمان دیگرے به ابزارهاے مجازے ایمان آورده ایم! همین ڪه میتوانیم توسط آنها، چهل شب را در ڪنار دیگر افراد از سراسر ڪشور، به مزار برویم و زمزمه ڪنیم، خودش موهبت بزرگیست! چهل شبے ڪه سیمِ دلــ💔ــمان را به مزار و یار باوفایش وصل ڪردیم؛ چهل شبے ڪه به هر بهانه اے، ڪتاب دعایمان را دست گرفتیم و با وساطت ، یوسف زهرا(علیه السلام) و رفع مشکلات جامعه‌مان را طلب ڪردیم؛ و سرانجام در آخرین شب، صاحب مجلس ما را به حضور پذیرفت!😭 و چه مزدے بهتر از این؟!😍 «اللّـهُمَّ الرْزُقنِے شَفاعَـةَ الْحُسَـینِ یَومَ الْـوُرود» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای مرتضی حاج باقری 🔹صفحه ١٠۴_١٠٢ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((صادقی و موسایی پور)) سال شصت و سه بعد از ، لشکر در خط مستقر شد. بین خط ما و عراق چهار کیلومتر آب بود، برای شناسایی مجبور بودیم از گرفتگی عبور کنیم و خودمان را به خط دشمن برسانیم. نفراتی که محمد حسین برای این کار در نظر گرفته بود، من بودم، موسایی پور، صادقی و یک نفر دیگر. حد نهایت ما هم خاکریزی از عراق بود که پایان آب گرفتگی منطقه شلمچه قرار داشت. شب چهار نفری سوار بر قایق به طرف خط دشمن حرکت کردیم. قرار بود در قسمتی از منطقه که چولان های زیادی🌱 داشت، توقف کنیم و بعد دو نفر از بچه ها خودشان را به عراقی ها برسانند. آن شب نوبت موسایی پور و صادقی بود. وقتی به چولان ها رسیدیم، قایق ها را وسط آن ها زدیم، وایستادیم. موسایی پور و صادقی که هر دو لباس غواصی به تن داشتند، از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی صبر کردیم؛⌚️ آن ها بر نگشتند! اول فکر کردیم شاید امشب کارشان طول کشیده است و اگر کمی منتظر شویم حتماً می رسند؛ اما وقتی تأخیرشان خیلی طولانی شد، فهمیدیم که اتفاقی برای آن ها افتاده است! قایق ها 🛶 را حرکت دادیم و تا آنجا که امکان داشت به دشمن نزدیک شدیم ،تا شاید بتوانیم اثری از آن ها پیدا کنیم؛ امّا فایده ای نداشت..!!😔 هیچ اثری نیافتیم. اطراف محل قرار را هم جستجو کردیم به این امید که شاید موقع برگشت، راه را گم کرده باشند؛ ولی آن جا هم هیچ خبری نبود. دیگر خیلی دیر شده بود و فرصت زیادی نداشتیم. وقتی کاملا از پیدا کردنشان ناامید شدیم، تنهایی به خط مقدم برگشتیم. محمد حسین که تا آن وقت دل نگران و ناراحت 😔منتظر ما ایستاده بود، با دیدن قایق ها سریع جلو آمد. من هر آنچه را که اتفاق افتاده بود، برایش تعریف کردم. چهره محمد حسین خیلی دَرهم شد.😥 هم ناراحت بچه ها بود و هم فکر کار. نمی دانستیم چه بلایی سر بچه ها آمده است... شان یک مصیبت بود و شان مصیبتی دیگر! قاعده بر این بود که اگر در محوری یکی از بچه های شناسایی، اسیر می شد؛ دیگر نباید روی آن محور کاری انجام می گرفت، چون خطر لو رفتن وجود داشت. همه نگران بودند!😰 محمد حسین با روشن شدن هوا، لب آب رفت و سعی کرد با دوربین 📼 اثری از بچه ها پیدا کند. ما را هم برای جستجو به طرف دیگری فرستاد. همه برای یافتن و بسیج شده بودند، اما حوالی ساعت ده🕙ناامید برگشتند. محمد حسین با تماس گرفت و او را در جریان قرار داد..؛ حاج قاسم به دلیل حساسیت موضوع، سریع خودش را به رساند. با محمد حسین داخل سنگری رفتند و مشغول صحبت شدند. وقتی که بیرون آمدند، دیدم محمّدحسین خیلی ناراحت است!😔 از او سؤال کردم : «چی شده؟!» گفت: «حاجی می گوید باید قرارگاه را خبر کنیم. بچه ها احتمالا اسیر شده اند، چون لباس تنشان بوده،احتمالا شدنشان ضعیف است.» گفتم:«خب!...حالا تو می خواهی چه کار کنی؟!» گفت: «هیچی! من به قرارگاه خبر نمی دهم.» گفتم: «محمد حسین!...حاجی ناراحت می شود.» گفت:«من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می کنم، فردا می گویم چه اتفاقی برایشان افتاده است!» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman