eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
165 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
مستخدم باسواد😂😂 از ابوالقاسم حالت خانمی مدتی تقلا کرد کلفتی باسواد پیدا کرد عوض کار کردن این کلفت داشت با خواندن کتاب الفت دائم از زیر کار در می‌رفت با کتاب و مجله ور می‌رفت خانم آخر، بدو نمود عتاب که: چه تنبل درآمدی تو از آب دیدم امروز، پرده‌ها شده زرد روی هر صندلی است یک من گرد خاک بود آن قَدَر سر میزی که نوشتم به روی آن چیزی داد کلفت جواب با خنده: بله، امروز خواندمش بنده خطتان، پر بدک نبود، فقط داشت املای آن، یکی دو غلط دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۵۳۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انواع رمان📚📚📚 ۳۲ - رمان واقع‌گرایی جادویی اصطلاح واقع‌گرایی جادویی یا رئالیسم جادویی، در مورد آثار خورخِه لوئیس بورخِس نویسنده‌ی آرژانتینی، گابریل گارسیا مارکِز کلمبیایی، گونتِر گِراس آلمانی، جان فولز انگلیسی و ایتالو کالوینو نویسنده‌ی ایتالیایی به کار برده می‌شود. در آثار واقع‌گرایی جادویی، الگوهای واقع‌گرایی، با خیال و وهم و عناصر رویاگونه و سِحرآمیز جا عوض می‌کنند و در هم می‌آمیزند و ترکیبی به وجود می‌آید که به هیچ کدام از عناصر سازنده‌اش شبیه نیست و خصوصیتی مستقل و جداگانه دارد و رویا و واقعیت در داستان، چنان در هم جوش می‌خورند که خیالی‌ترین وقایع، جلوه‌ای طبیعی و واقعی پیدا می‌کند و خواننده، ماجراهای آن را می‌پذیرد. در میان آثار نویسندگانی که از آنها نام برده شد، خصوصیات این نوع رمان، در آثار گابریل گارسیا مارکز برجسته‌تر از دیگران است. توصیف صریح و شگفت‌انگیز و غیر عادی، ویژگی آثار مارکز به خصوص در رمان صد سال تنهایی است. ادبیات داستانی، جمال میرصادقی، با تلخیص از ص ۴۸۸ - ۴۹۰. پایان مبحث انواع رمان 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
جامه‌ی سبز بهار از مهدی سهیلی باز کن پنجره را، دخترکم فصل بهار است به کناری بزن این پرده‌ی غمگین دل‌آزار باز کن پنجره را تا زند دختر خورشید، بر این غمکده لبخند تا وزد موج نسیمی به من از دامن دربند تا دمد نور سپیدی به تو از سینه‌ی البرز تا رسد عطر دلاویز گل از سوی دماوند باز کن پنجره را فصل بهار است باغ، بیدار شد از خواب دی و بهمن و اسفند... نگاهی در سکوت، سهیلی، ص ۴۹ و ۵۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
Iraj Bastami -7 Tasnif Nafase Bade Saba (GandomMusic.ir).mp3
5.96M
تصنیف نفس باد صبا🌹🌹🌹 از با غزلی از 🌼🌼🌼
ارسالی شاعران و همراهان کانال🌹🌹🌹 با سپاس از ارسال‌کننده 👇👇👇🙏🙏🙏
عجب ماهی😂😂 از علیرضا تیموری عجب ماهی، مبارک، خوب، پربار زِ انواع نِعَم، هستیم سرشار ندارد هیچ سختی چون که خوردیم سحر، صبحانه، ناهار، شام، افطار https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
تک‌بیت‌ها و دوبیتی‌های زیبا و پرمحتوا 🌹🌹🌹 در کانال 🌼🌼🌼 https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه📚📚📚 کار تیمی باران به شدت می‌بارید و مرد، در حالی که ماشین خود را در جاده پیش می‌راند، ناگهان به خاطر لغزنده بودن جاده، تعادل اتومبیلش به هم خورد و به سمت خارج جاده منحرف شد. ماشین ، صدمه‌ای ندید؛ اما لاستیکهای آن، داخل گل و لای گیر کردند و راننده نتوانست آن را بیرون آورد. به ناچار، به سمت مزرعه‌ی مجاور دوید و در زد و کشاورز پیر را به کمک طلبید. کشاورز، یک قاطر پیر را به زور از طویله بیرون آورد. وقتی به ماشین رسیدند، یک سر طناب را به آن بست و سر دیگر را دور شانه‌های قاطر محکم کرد و با زدن ضربه روی پشت قاطر، داد زد: بدو بادپا. در همان حال که بادپا را صدا می‌زد و تشویق می‌کرد، اسم چندین اسب و قاطر دیگر را هم می گفت: سعیتون رو بکنید... آهان فقط یه کم دیگه ... خوبه...آفرین تونستین. راننده با ناباوری دید که قاطر پیر موفق شد. با خوشحالی فراوان، از کشاورز تشکر کرد و گفت: هنوز نمی‌تونم باور کنم که این قاطر پیر، تونسته باشه چنین کاری رو انجام بده.حتماً هر چی هست، زیر سر اون اسمهای دیگه است. نکنه جادویی در کاره؟ کشاورز پاسخ داد: جادویی در کار نیست. اون کار رو کردم که او باور کنه عضو یک گروهه و داره یک کار تیمی می‌کنه. آخه قاطر من کوره. تو تویی؟ امیررضا آرمیون، ص ۱۳۴ - ۱۳۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهاران از دکتر محمدرضا برزگر خالقی در بهاران، یاد او کن، یاد او شیشه‌ی دل، شست‌و‌شو‌ کن، شست‌و‌شو خستگی را چون غباری پاک کن پر کشیدن آرزو کن، آرزو خیس شو در زیر باران بهار با شقایق گفت‌و‌گو کن، گفت‌و‌گو... مهربان شو با گلِ لبخندها شادی دل، جست‌و‌جو کن، جست‌و‌جو کوچه‌ی دل را اگر گم کرده‌ای از نسیمش، پرس‌و‌جو‌ کن، پرس‌و‌جو خنده بر یاس سپید صبح کن درد و غم را زیر‌ و رو کن، زیر و رو... شمع خاموشِ فروزان‌گشته، شرح زندگی دکتر برزگر خالقی، عفت کرباسی، ص ۵۴. (منتشر نشده است.) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303