eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1️⃣4️⃣ 💠ازميان مؤمنان مردانى‏ اند كه به آنچه باخدا عهدبستند صادقانه وفا كردند،برخى ازآنان بشهادت رسيدند وبرخى درانتظار شهادتند ... 🎤 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
خـادمےِ شهدا فقط یڪ پلاڪ روے سینہ یا یڪ چوب پر گرفتن بہ دست نیست ! ⏪خادمے شـهدا یڪ است .. ما باید جسممان روحمان زندگيمان رنگ و بوے را بہ خود بگیرد✨ خـادمے شهدا ، امتداد خـادمےِ "سیدالشهدا" ست. 🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
☆● ●☆ تمام زندگےاش بود وقف نام حسین نیز دلش وقف نام شد نگواسیر شده،این ڪمال بےشرمیسٺ تمام ڪوفہ اسیر ڪلام زینب شد شهادت بانو حضرت زینب س تسلیت 😔 🌌التماس دعا🙏 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران راهنمایی(به روایت مادر) صفحات ۳۲_۳۱ 🦋 صبح جمعه که ما مشغول پختن نان🍞بودیم، دوباره سروکله اش پیدا شد. پدرش به اوگفت:《 ! تو به عنوان یک شیعه از البلاغه ،تفسیر قرآن و رساله چی می دانی؟》 اومیخواست غیرمستقیم هوش و استعداد محمدحسین را به این سمت و سو سوق دهد، اما با کمال تعجب محمدحسین چیزهایی گفت که موجب حیرت من و پدرش شد. وقتی او حرف هایش تمام شد و رفت ، من به غلام حسین گفتم: 《آقا! یادت هست چندسال پیش توی همین حیاط لب حوض چی گفتم؟》 آن روز غلام حسین اقرار کرد که محمدحسین نسبت به سایر فرزندانش برتری دارد.👌 هرچه زمان بیشتر می گذشت، علاقه من به او بیشتر میشد. رفتار و کردارش آن قدر بامحبت و باگذشت بود که همه اعضای خانواده شیفته او بودند.🤗 نماز خواندن و قرآن خواندنش طوری بود که بعضی وقت ها به دلم می افتاد که او نیست........... http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
هدایت شده از گلزار شهدا
☆● ●☆ تمام زندگےاش بود وقف نام حسین نیز دلش وقف نام شد نگواسیر شده،این ڪمال بےشرمیسٺ تمام ڪوفہ اسیر ڪلام زینب شد شهادت بانو حضرت زینب س تسلیت 😔 🌌التماس دعا🙏 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔴 کسی نمی داند، شاید سال گذشته در این ایام، زمانی که حاج قاسم به عنوان فرمانده مدافعین حرم عقیله بنی هاشم اینگونه در کنار این حرم ملکوتی گریه می کرد امضای شهداتش را از این بانوی بزرگوار گرفته بود... اﺯﺩﺳﺖ (س) ﻣﺒﺎﺭﻛﺘﺖ ﺑﺎﺩ 🌷 ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ 🌺🌹🌹🌹🌺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم ما را صدایِ ناله او بیقرار کرد... 🔰حرم حضرت زینب (س) ، سال۱۳۶۱،لشگر۲۷محمدرسول‌الله(ص)- ﻋﺰاﺩاﺭﻱ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ 📎 🌺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
اولین سالگرددریافت نشان بود... برایش ازخداطلب کرد....✨ با دیدن این عکس وچهره ی نورانی سردارکدام یک ازما باورمان میشد که آسمانۓ شدنش به یک سال هم نمیرسد...💔 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ذوالفقار سید علی!🌹 درشب میلاد بانوی دمشق، چگونه دعا کردی که سه روز بعد، به آرزوی چهل ساله ات، "شهادت"، رسیدی؟ و مثل حسینش بی سر، مثل عباسش بی دست و مثل علی اکبرش اربا اربا تو را پذیرفت... و حالا... روز شهادت بانوی دمشق..‌. آغاز تولدی دوباره برای توست فرمانده... و آغازی برای ما، تا با اضطرار بیشتری "ظهور منتقم" را بخواهیم... http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر) صفحات ۳۲-۳۴ 🦋 دوران راهنمایی به پایان رسید. ازسال ۱۳۵۴ وارد دبیرستان دکتر شریعتی(شاهپور)🏫شد و در ادامه تحصیل داد. دبیرستان شریعتی سمت مشتاق بود و مسجدجامع هم در نزدیکی این مدرسه. ☀️ظهر که غلام حسین بعد از نماز به خانه آمد، محمدحسین برنگشته بود.به همسرم گفتم: 《نزدیک ناهار است،همه آمده اند، اما از محمدحسین خبری نیست.》 غلام حسین گفت:《نگران نباش! به همراه چندتا از دوستانش داخل مسجد بودند که من آمدم.》 گفتم:《چرا نگفتی بیاید خانه؟》 گفت:《اتفاقا گفتم دارم به خانه می روم، اگر دوست داری همراه من بیا؛ گفت بابچه ها توی کتابخانه کاری دارم.》 ⏰ساعتی گذشت.... محمدحسین وارد خانه شد! بانگرانی گفتم: 《مادر! توی مسجد چه کار می کردی؟مگر نباید ناهار بخوری؟!》 گفت:《بابچه ها قرارگذاشتیم روزی چندساعت با مطالعه کتاب های و بگذرانیم؛ شما دیگر باید به دیرآمدن من و شاید هم نیامدن من عادت کنید.☺️》 چون رفتار مشکوک یا خلاف اخلاقی از او نمی دیدم،سر به سرش نگذاشتم.. سفره را پهن کردم،خودش غذا را کشید و خورد. خواندن قرآن ،نهج البلاغه و کتاب های ارزنده دیگر،برحالات روحی و رفتارش تاثیرفراوان گذاشته بود.👌 بسیارخوش ذوق ،باسلیقه وخوش پوش بود. اقوام و آشنایان دوستش داشتند. خودش برای همه احترام قائل می شد و دیگران هم به او احترام می گذاشتند.🤗 ،یکی دیگر از کتاب هایی بود که مطالعه میکرد. غلام حسین مطالعه رساله را به فرزندان بزرگ تر و به محمدحسین سفارش می کرد! آن ها با واجبات،محرمات ،مستحبات ،احکام و نماز و روزه و.. آشنا شدند و شخصیت امام را بیش از‌پیش درک کردند. حضورمستمر محمدحسین به همراه پدر و برادران بزرگ تر در مساجد، سبب آشنایی بیشتر او باانقلاب و امام شد.🇮🇷 او بیشتر وقت ها دیر به خانه می آمد. وقتی می پرسیدم "کجابودی؟" می گفت:"مسجد". مسجد محل امنی بود؛ هیچ وقت مانع حضورش نمی شدم..؛ نگرانی من فقط به خاطر این بود که اتفاقی برایش نیوفتد.من هم مثل مادرهای دیگر دوست داشتم درخت تازه به ثمر رسیده ام،میوه و بر بدهد. طبیعی بود نگرانش باشم. چند روزی بود که .... http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹عمه‌ی سادات میخواند مرا... 🚩اشک‌های و "امام خامنه ای" هنگام شعرخوانی آهنگران درباره مدافعان حرم 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.تنگ تنها نہ ما بہ شوق ِ ضعف مےكنيم حتے بهشت هم شده مجنون ِ ♥️ .امام.رضا توی این بی کسی و تنها ییام ... یه نفر هست که برام همه کسه کاری به هیشکی ندارم بخدا ... یه .رضا دارم برام بسه .های.امام.رضایی http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
چقدر جایت خالیست"سردار دلها💕" رفقایتان‌ اینجا‌ خیلی‌ تنها‌تر شدند... و دشمنان‌ منتظر تر و حریص تر‌ از‌ هر زمان‌ دیگر.... سردار دعا کنید برایمان... تا بتوانیم کمی مانند شما سرباز ولایت باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانال کمیل 🔸محل عشق بازی شهدا با خدا 🔸شبیه ترین نقطه به کربلا 🔸معطر به عطر چادر خاکی مادر شهدا 🔸جایی که با لب عطشان سر بر دامن مولا گذاشته است. السلام علیک یا علمدار کمیل شهید جاویدالاثر http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🔅 راز سوزناک شهیدی که روی سیم‌های خاردار قتلگاه فکه ... 🔻شهیدی که اقتدا به حضرت زهرا (س) کرد ؛ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر عسکری آن نور ولایت صلوات بـر آن گل گلـزار رسـالـت صلوات✨ خواهی که خدا گناه تو، عفو کند🍂 بفرست‌برآن‌روح‌کرامت،صلوات😍☝️ اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد و آل مُحَمَّد وَ عجِّّل فرجهُم 💚 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌸خاطره ✍اول مخالفت می‌‌کرد؛ بعد که تن داد به محافظ، گفت تحت هیچ شرایطی از چهار نفر بیشتر نشوند. شرط هم گذاشت در مکان‌های عمومی مثل فرودگاه نزدیکش نشوند تا مردم راحت بیایند جلو و تقاضایشان را بگویند و حتی سلفی بگیرند. 🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر) صفحات ۳۵_۳۴ 🦋 چند روزی بود که حالم اصلا خوش نبود و احوال پریشانی داشتم.😞 وقتی غلام حسین علت دلواپسی ام را جویا شد، چیزی غیر از آنچه خودش هم به آن فکر می کرد نبود؛ یعنی "دغدغه حضور محمدحسین درجمع و بروز خطرات احتمالی برای او." غلام حسین گفت:《دیشب که برای اقامه نماز به مسجد رفته بودم،با چشمان خودم دیدم که او و نوارهای امام را در پیراهنش پنهان می کند. همسرم! همه چیز را به بسپار🙌 فالله خیرحافظا وهو ارحم الراحمین.》 کم کم فعالیت انقلابیون از گوشه وکنار کشور به گوش می رسید! همه مردم درجریان فعالیت ها و تظاهرات قرار می گرفتند...؛ بعضی از خانواده ها، نوارهای سخنرانی و اعلامیه های امام را در خانه خود تحلیل و بررسی میکردند و آن ها را در بین مردم پخش می نمودند و گاهی ازسوی نیروهای رژیم، مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. درخانهِ ما هم غلام حسین به همراه بچه ها، به تجزیه و اعلامیه ها و سخرانی های امام می پرداخت.📄 یادم می آید آن روز، داخل باغچه مشغول چیدن سبزی بودم، رادیو را روشن کردم و خودم را در باغچه سرگرم کردم؛ ناگهان خبری توجه ام را به خود جلب کرد. 👈رادیو از سرکوبی جمعی از مردم بی گناه درمیدان ژاله خبر داد و همه کسانی را که از ظلم به تنگ آمده بودند، "خلافکار و ضدرژیم" تلقی می کرد. ❗️مرتب هشدار میداد از تجمع بپرهیزید! به پدران و مادران اخطار می کرد که مراقب رفتار فرزندان خود باشند، چون دولت هیچ گونه مسئولیتی دربرابر عواقب ناشی ازخرابکاری آن ها را نمی پذیرد. آن روز تنها چیزی که در ذهنم مجسم شد، رفت و آمدهای مشکوک محمدحسین و محمدهادی بود!! مطمئن بودم آن ها در جمع انقلابیون🇮🇷 فعالیت هایی دارند؛ زیرا آن ها تحت تعلیم پدر و برادران بزرگ تر، با آشنا شده بودند. توان از دست و پاهایم گرفته شد. دل شوره عجیبی در دلم افتاد..😓 دلم به حال مردمی که عزیزانشان را در این واقعه از دست دادند، بسیار می سوخت. از جوّ حاکم و ظلم ظالمان متنفر شده بودم، فقط برای سلامتی همهِ انقلابیون دعا میکردم.🙏 با نزدیک شدن مهرماه... http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb