انسان تا جوینده خدا نباشد او را نمے شناسد و تا او را نشناسد دوست دار او نمی شود وتا محبوب او نشود عاشق نمی شود و تا عاشق نباشد شهید نمے شود۔۔۔۔
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
روایت متفاوت از کتاب شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
توسط سرکار خانم مجیدی، همسر شهید حاج عباس نجفی
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
معرفی کتاب خدای خوب ابراهیم
توسط خواهر بزرگوار شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی (زهره هادی)
نوزدهمین آئین رونمایی و جشن امضای کتاب در کتاب طلائیه اراک
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
🌷 صدقه و انفاق ابراهیم هادی 🌷
🌿 ✨🌿 🌿✨🌿✨🌿
🛑 یک روز که فقیری به مسجد رفته بود و کفش مناسب نداشت، ابراهیم پیش او رفت و کفش خود را به آن فقیر صدقه داد و خودش در اوج گرمای تابستان با پای برهنه از مسجد تا خانه رفت. او واقعا مرد خدا بود.
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
🌹🍃آنان که در حریم ولایت پا گذاشتند
دل را کنار برکهی خون جا گذاشتند
🌹🍃در سینه نقش عشق و محبت رقم زدند
و آن را برای ما به تماشا گذاشتند
💐#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
سلام علیکم
به شرط لیاقت دعاگوتون بودیم 🍃
تمام اجر ها در گمنامیست 💓
1398/9/28
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#خادم_کانال
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
بهشت همیت جاست...
روی زمین...
جایی که شهدا آرمیده اند...
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
حال وهوای هیئتان خوشتراز بهشت🌼
باچای روضه بود که
دلــــــها جلا گرفت🌼
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
°•|🌿🌹
💢 #پنجشنبههای_دلتنگی
◽️آلبومی دارم
پر از عکسهای تو
که فقط پنجشنبهها بازش میکنم
و مینشینم به تماشایت
قهوهای را تلخ مینوشم
و با شیرینی نگاهت
خودم را
به جمعهای دیگر میرسانم ...
تو تنها دلخوشی
پنجشنبههای منی !
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
#صبوری_دل_مادران_شهدا_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
ای که نگاهت بهترین آغاز!🍃
من با تو باشم،
دوباره طالب بندگی میشوم ...
تو همانهادیِ پر از امید فردایماهستی
در مسیر دلدادگی عَبد و رَب
❤️هادی دل خسته ما باش!❤️
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#انفاقبهمردم
🌸غروب ماه رمضان بود. ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه. گفت آره ولی برا من نیست. رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم. آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ...
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
🕊 عشق دردیست که او را دوا نیست
و کار عشق هرگز به دعا نیست...
#خواجه_عبداله_انصـاری
#یاس_فاطمی
...♡🍁♡...
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
روز خود را با👇
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
آغاز کنیم😍
سلام دوستان شهدایی🖐
صبحتون بخیر باشه ان شاءالله 🙏
در آخرین جمعه پاییز یادتون نره برای آقای غریبمون دعا کنیم 🙏🌷
🍃اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری س 🍃
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
💠 #توصیه_استاد_پناهیان 💠
🌸طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) اگر جوان مذهبی، حرفهای بلد نباشد، پسفردا میخواهد از مذهبی بودنش نان بخورَد.
🌸مثلاً انتظار داشته باشد که «چون من مذهبی هستم من را استخدام کنید!» در حالی که وقتی هنر و حرفهای داشته باشد، حتی اگر آن طرفش، کافر هم باشد نمیتواند او را حذف کند و کنار بگذارد چون به حرفهاش نیاز دارد.
🌸شهید #ابراهیم_هادی هم کسی بود که زندگی را فهمیده بود، زندگی را بلد بود و میدانست زندگی یعنی چه؟
من فکر میکنم ایمان شهید هادی نبود که او را اسوه قرار داد؛ بلکه سبک زندگیاش بود که او را به این مقام عالی رساند.
توصیه میشود مربیان عرصه تعلیم و تربیت کتاب خاطرات شهید #ابراهیم_هادی را حتماً بخوانند.
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
🔸 #شھادت مثل زلیخا است،
دنبال هر کسی نمیرود.🍃
🔹 باید قلبی زیبا چون
#یوسف داشته باشی...❤️
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_سیونهم
آه از لحظه وداع با مجتبی، فاطمهسادات و سیدعلی آروم نشدند
آخرسر سید مجبور شد انقدر با بچهها بازی کنه تا بخوانن😴😴
وقت رفتن گوشه چادرم گرفت و گفت حلال کن رقیه جان
خیلی دوست دارم😍
مراقب خودت و بچهها باش
-برو خدا به همرات
بدون، منتظرتم
در و بستم و رفتم تو، های های گریه میکردم😭 که یکدفعه سیدعلی پسرم دستاش زد به پشتم و گفت
ماما
ماما
-جان مامان
عزیز مامان
مامان شما دوتارو😍 نداشت میمرد که
داشتم قربون صدقه سیدعلی میرفتم که گوشیم زنگ خورد📱
-الو فرحناز
فرحناز: خواهرجان خوبی؟
-خوب
فرحناز چه میشه؟
مردمون😳
درحال سکتهام
فرحناز: صبور باش
صحیح و سالم برمیگردن
بچهها چطورن؟
-وای فرحناز روضهای بود
سیدعلی و فاطمه سادات فقط گریه میکردن😭😭
فرحناز: الهی بمیرم براشون
رقیه میای بریم هئیت؟
-آره عزیزم
فرحناز به حسنا هم بگم بیاد؟
-آره عزیزم بگو
بی تاب بودم و تنها دوای دردم روضهی حضرت زینب بود
تو هئیت گریه کردم😭 آروم شدم
انگار خود خانم بیبی زینب بهم صبر عطا کرده
یک هفته از رفتن مجتبی میگذشت اما هیچ تماسی نداشت😔
تلگرام و وات ساپش هم آخرین دیدارش برای یه هفته پیش بود
وای خدا دلم مثل سیر و سرکه میجوشه
تو همین فکرا بودم که تلفن زنگ خورد 📱
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
══🍃💚🍃══════
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_چهلم
گوشی و برداشتم📞
یهو صدای مجتبی تو گوشی پیچید
با بغض گفتم چرا یه هفته زنگ نزدی ؟😔
سید: من بمیرم برات
خانمم بخدا نمیشه
الانم زنگ زدم بگم حلالم کن فردا عملیاته
قلبم برای لحظهایی ایستاد، دیگه نمیتپید پژواک صداها تو سرم بود
یعنی چی حلالم کن یعنی ...😱
وای نه تصورشم کمرم و میشکونه
صدای مجتبی من و از حصار ترس بیرون کشید😔
سید: رقیه جان صدام و میشنوی من باید برم صدام میزنن
آروم طوری که اطرافیانش نشنون گفت : دوستت دارم😍 خداحافظ✋
بدون هیچ جوابی فقط اشک میریختم😭😭 گوشی از دستم سر خورد
نشستم رو زمین و زانوهام و تو اغوش گرفتم، بی تاب بودم
یاد حرفای مجتبی افتادم که میگفت به خدا توکل کن🍃
رفتم نماز بخونم عبای مجتبی رو دیدم گرفتم بغلم عبارو، فقط گریه میکردم😭😭
خدایا کمکمون کن
روزها پشت سر هم میگذشتن و من جرات چک کردن تلگرام و نداشتم
تا گوشی خونه زنگ خورد ☎️
بسم الله گفتم و گوشی و برداشتم
فرحناز بود
بدون سلام و علیک گفت
رقیه تلگرام دیدی؟
-نه چطور؟
فرحناز: میگن تو سوریه یه منطقهای به اسم خان طومان عملیات شده
تعداد شهدا و اسرا خیلی بالاست
-یاحسین😱😱
فرحناز: من دارم میرم ناحیه ببینم چه خاکی تو سرمون شده
تو هم میای؟
-آره حتما
فقط صبر کن بچه ها رو بذارم خونه مامان جون
بعد بریمـ
فرحناز:باشه
به سمت ناحیه رفتیم
غلغله بود
منو فرحناز رفتیم داخل
همکار سید: خواهرا ما به یقین برسیم از اخبار حتما شما رو هم در جریان میذاریم...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
══🍃💚🍃══════
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb