فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربانم؛
کجا رود آن دلسوخته یِ ناامیدی که جز تو
نه فریادرسی دارد و نه تکیه گاهی؟
محبوب من، از عمق پیلهی تنهایی ام میخوانمت
صدایم را میشنوی؟
#خداےمن
#رمضان
🌱| @gomnam313
اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ؛
لِما تُبْتُ اِلَیکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ...
خدایا مـن آمرزش میخواهم؛
بـرای گناهانی که پس از توبه کردن!
دوباره به آنها دست زدهام...
#خداےمن
#شرح_دل
🌱| @gomnam313
نمیدونم چه کسی نیاز داره اینو بشنوه اما
زیادباخداحرفبزن..
وقتۍدلتباخداست،
کنارهرکسۍکہمیخواهددلترابشکند..
ولۍ امیدتبہخداست،
بگذارهرچقدرمیخواهندناامیدتتکنند..
وقتۍ رفیقتخداست،
بگذارهرچقدرمیخواهندنارفیقشوند..
همیشہباخدابمان..!
#خداےمن
#نمیدونم
🌱| @gomnam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #آرام_جان
خدایا!
تا تو رو دارم
نه میترسم نه بعد از هر شکستی
نا امید و غمگین میشم
چون بهت ایمان دارم...
🌱| @gomnam313
-میگفت...
مشکلکارهایماازکجاست،
مشکلاکثرماازناحیهزباناست!
وقتیدرخانه،سریکموضوعسادهدلِفرزند
یاهمسرترامیشکنیوبااوتندیمیکنی،
آیامتوجههستیکهخودتراازبرکاتالهی
محروممیکنی؟!
پناهمیبریمبهخداازاینزبان!
آیتاللهفاطمینیا
#پندانـــــــهـــ
🌱| @gomnam313
✨همیشه بعد سیاهی ، سپیدیه
✨بعد شب طلوع روز میاد
✨الهی،بعد غمهاتون، شادی بیاد
✨بعد اشک هاتون، لبخند
✨بعد شکست ها تون، ظفر
✨بعد ناامیدی ها ، امید
✨ #شبتون_مهدوی
🌱| @gomnam313
یٰا مَنْ في عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ
ای آنکه خطاکاران در عفوش طمع ورزند ..
راست گفته ای
طمَع کرده ام به عَفوت
درست همان وقت که
استخوان شکسته و بن بست رسیده، برگشتم!
و تو چنان ندید گرفتی
که گویی هرگز شاهد بر ماجرا، نبوده ای ..
#خداےمن
#جوشنکبیر
🌱| @gomnam313
آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی ره :
اگر من این تعبیر را عرض کنم، تعبیر ساده و پایینی است ولی خوب است ؛
"عبد هر گره کوری که داشته باشد در ماه مبارک رمضان با رب خود در میان بگذارد آن را باز میکند ".
#پندانـــــــهـــ
🌱| @gomnam313
-آنخداییکهگنجینههایآسمانها
وزمینبهدستاوست،
وقتیبهتواجازهیدعادادهاست
یعنیاجابتآنرابرعهدهگرفتهاست..
-بخشیازنامهیامامعلیبهامامحسن
#خداےمن
🌱| @gomnam313
.
مقصر خودمانیم !
که آدم شدن را ...!
وعده_داده_ایم ...
از رجب به شعبان ...
از شعبان به رمضان
از رمضان به محرم ...
از محرم به فاطمیه
و...
.
کسی از لحظه ی دیگر خبر دارد؟!
.
(در خانه اگر کس است،یک حرف بس است!)
.
خوب شدن و خوب ماندن را
وعده به فردا ندهیم ... امروز را دریابیم...!
#پندانـــــــهـــ
🌱| @gomnam313
کسی که به خدا برسد
دیگر نیاز به غیرخدا ندارد...
و از سر لطف و مهربانی با دیگران رفتار خواهد کرد؛
یعنی سخن کسی را به دل نمیگیرد و برای همه دل میسوزاند،
اگر با مردم اینگونه نیستیم
هنوز به خدا نرسیدیم...
#پندانـــــــهـــ
#خداےمن
🌱| @gomnam313
انسانِ جدا از خدا
در هر سِنی باشد ؛
بچه است ...
#آیتاللهسیدمحمدضیاءآبادی
#به_حال_خودم_رها_نکن
🌱| @gomnam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اومدم تنهای تنها...
#پست
🌱| @gomnam313
✍ چند وقت پیش از آقا پرسیدم : «چطور می شود امام زمان را درک کرد؟» گفتند : «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.»
👌 از وقتی این حرف را زدند ، قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود ؛ اما امروز خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم : «توی این مدت ، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان داشته باشم؟»
🌿 بعد از جلسه ، بدون اینکه حرفی بزنم ، آقا برگشتند به من گفتند : «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد آقا امام زمان (عجل الله فرجه) رو ببینه ، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.»
🍂 سرم را انداختم پایین. حساب و کتاب چشم هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود. (براساس خاطره یکی از اطرافیان آیت الله بهجت)
📚 درخانه اگر کس است ، ص ۴٣
☀️ به ما بپیوندید 👇
🌱| @gomnam313
#استاد_پناهیان :
استغــفار ڪـن؛
غـماز دلت میره🌱
اگـر استغفارڪـردے و
غـماز دِلت نرفت...
یعنـے دارے خالـے☝️🏻
بندے میڪنـے
بگـرد گناهـتو پیداڪـن
و اعتراف ڪُـن بهش...
اینـہرازِ موفقیت و
آرامـــش...🦋
🌱| @gomnam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی ایت الله ناصری
#پست_جدید
🌱| @gomnam313
30.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیامبر رحمت میفرمایند..
#استوری
🌱| @gomnam313
#حلاوت_خدمت
حلاوت خدمت
✏️۱۹
وقتی به باب السلام رسیدم، از امام مهربانم به خاطر توفیق خدمت دوباره که به من دادند تشکر کردم .در حال صحبت با آقا بودم که خانمی تقریبا شصت ساله سمت من آمدند و گفتند : 《 برایم دعاکن خانم جان ، امروز برای یک حاجت بزرگ آمدم ، تا حاجتم را نگیرم ازاینجا نمی روم .》 با لبخند به ایشان گفتم :《 عزیزم ، الاهی حاجت روا بشوید ، اگر برایتان خیر باشد مطمئن باشید که با دست پر بر می گردید .》 اشک از گونه هایش جاری شد و گفت : 《 دلم روشن است ، آمدم از آقا خونه بگیرم ، برای تنها پسرم ، همیشه نمازهایش اول وقت است ، خیلی خوب است . یک پسر دارم ، ولی اجاره خانه و خرج زندگی برایش سخت است .》
یک دفعه یاد جلسه هفتگی قرآن محله مان افتادم ، یکی از هم جلسه ای ها ، حاج خانمی تنها بودند که طبقه بالای خانه شان بزرگ و دو خواب با امکانات کامل بود و گفته بودند اگر یک خانم و آقا و اهل نماز باشند و بچه داشته باشند ، طبقه بالای خانه ام را رایگان می دهم ، زندگی کنند ، تا وقتی خودم زنده ام . بعدش هم وصیت می کنم تا خانه نخریده اند کسی کارشان نگیرد ، همینجا باشند.
به آن خانم چیزی نگفتم ولی با چشمم مواظب بودم گمش نکنم . شماره حاج خانم جلسه مان را گرفتم و قضیه را برایشان تلفنی گفتم . حاج خانم از پشت گوشی گریه می کرد و می گفت : 《عزیزم منتظر زنگ بودم . دیشب همسر مرحومم به خوابم آمد و گفت که امام رضا (ع) خودش برایت مستاجر می فرستد ، زود برو پیش آن خانم که با پسرش تماس بگیرد .کسی که امام رضا (ع) شفاعتش را بکند ، دعای مادر پشتش است و تحقیق نمی خواهد . بلافاصله رفتم پیش آن مادر و برایش همه چیز را تعربف کردم . هر دو گریه می کردیم و مادر با پسرش تماس گرفت و گفت : 《 پسرم ، امام رضا (ع) برایت خانه فراهم کرد .اول ، بیا حرم و از آقا تشکر کن ، بعد با هم پیش حاج خانم برویم .》من آن روز یک ساعت زودتر رفته بودم ، که حکمتش همین کار خیر بود .
امروز با صدای زنگ خانه ، در آیفون ، تصویر آشنا دیدم ، همان حاج خانم بود .با عجله پایین رفتم . بغلم کرد و روبوسی کردیم . گفت : 《 پسرم همسایه تان شده است .》
یا امام رضا (ع) ممنون لطف و کرمتان .
♦️ #عضو_شوید 👈 گمنام_313
#حلاوت_خدمت
حلاوت خدمت
✏️۲۱
دخترم ده سال بود که ازدواج کرده ولی بچه دار نمی شد.
برای درمان به هر دکتری ، حتی سنتی و دارو گیاهی ، در شهرهای مختلف مراجعه کرده بود ، اما فایده ای نداشت.
دامادم تصمیم به تجدیدفراش داشت .دل شکسته ی دخترم و اشکهایش آزارم می داد و روزگار بدی داشتیم،
شیفت برداشتم و از کرمان به مشهد آمدم . از باب الجواد (ع) وارد حرم شدم ، گریه امانم نمی داد .از حضرت خواستم این گره را باز کند . چون همه دکترها گفته بودند که غیرممکن است و درمان نمی شود. دامادم وضع مالی خوبی داشت و خیلی هزینه دوا و درمان داده بود و مشخص شده بود که دختر من مشکل دارد.
شب شده و شیفت به پایان رسیده بود . در حال خارج شدن از حرم و حرکت به سمت مهمانپذیر بودم که به ذهنم رسید به دخترم زنگ بزنم . زنگ زدم و گفتم :《 عزیزم باب الجوادم . 》 دخترم گریه می کرد و می گفت الان شوهرم به جلسه خواستگاری رفته است . دلداریش دادم و گوشی را سمت حرم گرفتم .
برای یک مادر خیلی سخت است که گریه های جگر گوشه اش را بشنود و نتواند کاری بکند.
تا تلفن را قطع کردم ، زانوهایم سست شد و روی زمین نشستم .گفتم :《 آقا دیگر طاقت ندارم ، از مشهد نمی روم اگر قرار است خانه ی دخترم خراب شود ، بمیرم و پایم به کرمان نرسد.》
فقط توی هق هق هایم آقا را به جان جوادش قسم دادم . در حال و هوای خودم بودم که دیدم خانمی سراسیمه و با اشک پیش من می آید.
گفت :《 پسرم گم شده است .》 سعی کردم آرامش کنم و تا دفتر پیداشدگان همراهیش کردم . در داخل دفتر ، پسرش را دید که روی صندلی نشسته بود و گریه می کرد.او را بغل گرفت و خدا را شکر کرد و از خادمین دفتر هم تشکر کرد. صورت من را بوسید و گفت : 《 من این پسر را از امام رضا(ع) گرفتم.》
می دانستم آقا عنایت خاص به من دارند .
یک دفعه دستانش را بالا برد و گفت :《 الهی به حق جواد آقا (ع) همه بی بچه ها فرزنددار شوند .》
دلم لرزید و آمین گفتم .
آن خانم از حاجت من خبر نداشت . با خودم گفتم اقا جوابم را امشب دادند.
خیلی آرام شدم و از حرم بیرون رفتم . توی راه بودم که گوشیم زنگ خورد ، عروسم بود.
گفت :《 مادر ، زهره حالش بدشده است ، او را به بیمارستان بردیم . 》منم گفتم :《 سپردمش به امام رضا جانم 》 . همان شب در بیمارستان پرستار ها به دخترم می گویند که باردار است .
درصورتی که از آخرین آزمایشش و قطع امیدکردن کامل دکترها فقط یک هفته می گذشت ، ولی دختر من یک ماهه حامله بود ...
الانم دو پسر دو قلو دارد و می دانم که این فقط عنایت و معجزه آقا است.
♦️ #عضو_شوید 👈 گمنام_313