#نمی_از_یم
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#کردستان
⬅️ قسمت دوم
⭕️ نیروهای تازه نفس...
آن چنان حذاب و گیرا صحبت می کرد که همه را به وجد می آورد. هم آنان را می خنداند😃 هم اشک ها😭 را جاری می کرد. مصطفی روحیه ها را بالا می برد👊 . همه آماده ی جانفشانی می شدند.
جلسه ی فرماندهان کردستان برگزار شد. صحبت از کمبود نیروی توانمند بود، نیرویی که بتواند در مناطق کوهستانی تاییر گذار باشد. بعد از جلسه با برادر #صیاد_شیرازی صحبت کرد. بعد از آن یکباره مصطفی کردستان را ترک کرد! من و دیگر دوستان بسیار ناراحت بودیم. یعنی چه شده؟! 🤔
دو روز بعد ورودی پادگان سنندج بودیم. برادر صیاد هم آنجا بود. باورکردنی نبود.😳 ده ها دستگاها اتوبوس وارد پادگان می شد!
همه ی نیروهای تازه نفس، شجاع، آماده برای رزم. و مصطفی پیشاپیش همه ی نیروها بود!
📖 ادامه دارد ...
💠به ما بپیوندید 🔽
@gomnam_chon_mostafa
گمنام چون مصطفی🇵🇸
#عمامه_و_کفن #شهیدمصطفیردانیپور ادامه ... ماشین را آرام متوقف کردم؛ سردسته ی آنها کمی دورتر با
#کردستان
هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که گروه های ضدانقلاب در کردستان جمع شدند.
با اعلام جنگ از سوی عزالدین حسینی، آتش فتنه در این استان شدت یافت و بیشتر شهر های این استان درگیر این فتنه شدند!!
#مصطفی با آرامش نسبی در یاسوج و با شدت یافتن درگیری های کردستان، راعی سنندج شد!
ما در مقرّ فرماندهی سپاه مستقر شدیم. پس از چند روز درگیری و با پاکسازی سنندج حرکت نیرو ها برای آزادی دیگر مناطق آغاز شد💪
آن ایام نیروهای عملیاتی هرشب در مقرّ سپاه جمع میشدند.
هرشب نماز جماعت به امامت حجتالاسلام #ردانیپور برگزار میشد❤️ بعد از اقامه ی نماز ، صحبت های #آقامصطفی شروع میشد.
این سخنان در آن شرایط نعمتی بود برای همه فرماندهان. آنچنان جذاب و گیرا صحبت میکرد که همه را به وجد میآورد.😍
هم آنان را میخنداند و هم اشک ها را جاری میکرد؛ #مصطفی روحیه ها را بالا میبرد. همه آماده ی جانفشانی میشدند.
جلسه ی فرماندهان کردستان برگزار شد. صحبت از کمبود نیروی توانمند بود؛ نیرویی که بتواند در مناطق کوهستانی تاثیرگذار باشد. بعد از جلسه با برادر #صیاد_شیرازی صحبت کرد.
بعد از آن #مصطفی یکباره کردستان را ترک کرد!!! من و دیگر دوستان بسیار ناراحت بودیم؛ یعنی چه شده؟؟
ادامه دارد ...
#شهیدمصطفیردانیپور
#رفیقشهیدم ❤️
@gomnam_chon_mostafa🕊