eitaa logo
غنچه های فاطمی
183 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
158 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی عالی بود نوگلای قرآنی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 آفرین به همگی👏👏👏👏 در پناه قرآن باشید الهی🤲🌸 بچه ها عقربه های ساعت میگه آخر وقته جدا شدن از شما برای من چه سخته دست علی یارتون خدا نگهدارتون☺️✋✋✋✋✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها چه قدر عزیزه       این سوره همزه وای به حال عیبجویی       مسخرگی زورگویی دل به دنیا سپردن          جمع کردن و سپردن دنیا می­شه بهانه           انگار که جاودانه وقت حساب کتابه           عاقبتش عذابه جهنمه نصیبش               پس نخوریم فریبش شاعر:نیره سادات وکیل ┏━━━ 👦 👧 ━━━┓ @Gonchehayefatamion ┗━━━ 👦 👧 ━━ 👦 👧 غنچه های فاطمیون
📚 توی یه شهری دو تا برادر زندگی می کردند به اسم همزه و لمزه. همزه و لمزه جلوی دیگران و پشت سرشون مردم رو مسخره می‌کردند. برای همین هیچ کس اون ها رو دوست نداشت. همزه و لمزه خیلی پولدار بودن و پولهاشون رو توی خونه توی صندوق می‌گذاشتن. اونا پولشون رو به فقیرها نمی دادن و برای کارهای خوب خرج نمی کردن. هر شب پولهاشون جمع می کردن و می‌شمردن. همزه به لمزه می گفت: تو چقدر پول داری؟ لمزه می شمرد: یه عدد دو عدد سه عدد…. هشت عدد پول دارم. لمزه میگفت تو چقدر پول داری؟ همزه می گفت: یه عدد دو عدد …. هفت عدد دارم. ( تکرار عدد برای یادگرفتن معنی عدده: الذی جمع مالا و عدده) همزه به لمزه می گفت من فردا بیشتر کار می کنم تا پولم از تو بیشتر بشه. فردا شب باز شروع می کردن به شمردن پول هاشون: یه عدد دو عدد… یه روز همزه و لمزه رفتن خونه پدر بزرگشون. در زدن پدر بزرگ که گوشش سنگین بود گفت کیه در می زنه؟ گفتن ما اخلده هستیم. پدر بزرگ گفت چی؟ دوباره گفتن اخلده. پدر بزرگ در رو باز کرد و وقتی همزه و لمزه رو دید گفت اخلده یعنی چی؟ گفتن یعنی ما هیچ وقت نمی میریم. ما پول داریم و همه چیز با پولمون به دست می یاریم. پدربزرگ گفت ولی من خیلی ها رو دیدم که خیلی پول داشتن ولی همه چیز رو نمی شه با پول خرید. مثل مریضی و … (یحسب ان ماله اخلده) همزه و لمزه به حرف پدربزرگ گوش ندادن و از اونجا به خونشون برگشتن. از دور دیدن یه جایی آتیش گرفته شروع کردن به خندیدن و مسخره کردن  گفتن بریم از نزدیک ببینیم خونه ی کی آتیش گرفته. وقتی رفتن جلو دیدن خونه ی خودشونه گفتن وای پول هامون با سرعت رفتند تا پول هاشون رو از آتیش در بیارن ولی آتیش خیلی زیاد بود و مقداری از پولها سوخته بود اونها اونقدر ناراحت شدن که انگار خودشون دارند می سوزند. (کلا لینبذن فی الحطمه و ما ادراک ما الحطمه نارالله الموقده) همزه گوشی رو برداشت و به آتش نشانی زنگ زد. گفت ما موصده شدیم  آتش نشانی  چون اونها رو می شناخت و می دونست کارشون مسخره کردن دیگرانه فکر کرد بازم دارن مسخره می کنن. گفت موصده چیه و گوشی رو قطع کرد (انها علیهم موصده) و اونا تو آتیش سوختند. چون راه فراری نداشتن (فی عمد ممدده) ┏━━━ 👦 👧 ━━━┓ @Gonchehayefatamion ┗━━━ 👦 👧 ━━ 👦 👧 غنچه های فاطمیون
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓ @Gonchehayefatamion ┗━━━ 👦 👧 ━━ 👦 👧 غنچه های فاطمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز سه شنبه ┏━━━ 👦 👧 ━━━┓ @Gonchehayefatamion ┗━━━ 👦 👧 ━━ 👦 👧 غنچه های فاطمیون
نام بازي👈 راه رفتن با کتاب هدف 👈 بهبود بخشیدن تعادل و سرعت عمل تعدادبازیکنان 👈به تعداد قرآن آموزان ابزارلازم👈کتاب یاهرشی دیگري که روي سرقراربگیرد شکل بندي👈بهدلخواه می توان مسیرحرکت رامارپیج یا ساده ننتخاب کرد. شرح بازي✍️ درداخل خانه یک خط شروع و پایانی مشخص کنیدو دوقرآن آموز در محل خط شروع قرار بگیرند و یک کتاب بالاي سر آنها قرار دهید ، با اشاره حرکت دست هرد و نفر به سمت خط پایان حرکت می کنند در صورت کم بودن طول مسیر می شود آن را به صورت رفت و برگشت اجرا نمود . کسی که زودتر به خط پایان برسد برنده بازي است ┏━━━ 👦 👧 ━━━┓ @Gonchehayefatamion ┗━━━ 👦 👧 ━━ 👦 👧 غنچه های فاطمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا