eitaa logo
گلهای صالح
68 دنبال‌کننده
352 عکس
147 ویدیو
16 فایل
✔️ما بچه ها شاد باشیم وسرگرمی ویه ذره هم یاد بگیریم☺️ ✔️پدر ومادرا هم یاد بگیرن تا بهتر به ما برسن😊😊 ⭕️ارتباط با ما: @Shams2583000
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐امروز با کلام خدا عزیز انس می گیریم همراه با: 🌼 ♦️بچه ها،پیامبرعزیز ما فرمود هرکسی سلامتی وعافیت می خواد سوره تین را فراموش نکنه پس امروز این سوره مبارکه را یاد بگیریم وبرای سلامتی خوذمون وخانوادمون وبرای شفای همه مریضا مخصوصا مریض های بخونیم https://eitaa.com/goolhai_saleh99
گلهای صالح @.mp3
1.1M
💐تلاوت زیبای ،آقا محمد مهدی عرب پور،13 ساله از شهر ابوزیدآباد. 🌼قرائت سوره زلزال https://eitaa.com/goolhai_saleh99
گلهای صالح@@@.ogg
33.9K
💐تلاوت زیبای ،نرگس خانم افخمی ، ۴ ساله از شهر اردکان. 🌼قرائت سوره کوثر https://eitaa.com/goolhai_saleh99
گلهای صالح@@@@.ogg
69.4K
💐تلاوت زیبای ،آقا امیر حسین عرب، ۳ ساله از شهر کاشان. 🌼قرائت سوره ناس https://eitaa.com/goolhai_saleh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️داستان:گناه‌کار 💥به مناسبت روز ترویه(حرکت امام حسین از مکه به سوی کربلا) حسن گفت: «اسم من حسن است». حسین هم جواب داد: «من هم حسین هستم». سپس هر دو خندیدند. مرد گناه‌کار خوشحال شد. نگاهی به دور و بر خود انداخت و با التماس گفت: «چه خوب شد که شما را دیدم. من خیلی گرفتارم. ای عزیزان پیامبر کمکم کنید». حسن و حسین از حرف او تعجب کردند. مرد دوباره به اطراف خود نگاه کرد. کسی در کوچه نبود دوباره با التماس گفت: «من گناه بزرگی کرده‌ام. حالا می‌خواهم شما ضامن من بشوید تا پدربزرگتان من را ببخشد». حسن و حسین با تعجب به او نگاه کردند. او ادامه داد: «اگر پدربزرگتان شما را همراه من ببیند، حتماً من را می‌بخشد». بعد پیش آن‌ها نشست و گفت: «بیاید و روی شانه‌های من بنشینید». آن‌ها نیامدند. او التماس کرد و گفت: «می‌خواهم شما را پیش پدربزرگ عزیزتان ببرم. کمکم کنید! » آن‌ها بر شانه‌های او نشستند. او برخواست و به طرف خانه‌ی محمد(ص) رفت. حسن و حسین از خوشحالی می‌خندیدند. مرد گناه‌کار به خودش می‌گفت: «خدایا! به پیامبرت بگو به خاطر این دو تا کبوتر معصوم من را ببخشد. گناه من خیلی بزرگ است». به در خانه‌ی حضرت رسیدند. آن مرد چند روز به خاطر گناه بزرگش مخفی شده‌بود. حالا از دیدن حضرت محمد(ص) خجالت می‌کشید. با همان حالت پا به خانه‌ی حضرت محمد(ص) گذاشت. بعد با صدای آهسته گفت: «سلام ای پیامبر مهربان! » حضرت محمد نوه‌هایش را دید به خنده‌افتاد. ـ‌ای پیامبر! من از کار زشتم پشیمان هستم به خاطر این دو تا گل معطرنبوی ،مرا ببخش! او حسن و حسین را زمین گذاشت. آن‌ها توی بغل پدربزرگ پریدند. حضرت محمد(ص) گفت: «من تو را بخشیدم.» مرد ازاینکه توانسته بود رضایت پیامبر(ص) را جلب کندخوشحال بود ودر پوست خود نمی گنجید. 📚نویسنده: مجید ملامحمدی https://eitaa.com/goolhai_saleh99
🌺نقاشی زیبا وخوشگل از آمنه عرب پور، ۴ ساله از شهر ابوزیدآباد 🌼پرنده https://eitaa.com/goolhai_saleh99
🌺نقاشی زیبا وخوشگل از حدیثه خانم عرب، ۱۰ ساله از شهر کاشان 🌼ماهی https://eitaa.com/goolhai_saleh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅یه کاردستی بهداشتی وکارآمد بسازیم 💥ما بچه ها ،می تونیم با کمک مادرامون یک ماسک ساده وخوشگل درست کنیم واستفاده کنیم تا ان شاء الله 😷نگیریم https://eitaa.com/goolhai_saleh99
✍️ سخنی با پدران ومادران 💠 |قسمت هفتم| ✅علت‌های لجبازی؛ 🔰چرا بچه‌ها لجبازی میکنند؟ 1️⃣1️⃣ بی صبری والدین؛ 🔹متاسفانه برخی از ما والدین کم‌صبر هستیم. ▫️اگر صبر را از تربیت جدا کنیم، تربیت اتفاق نخواهد افتاد. 🔸گاهی نباید بی صبری کنیم. 2️⃣1️⃣ امر و نهی مکرر؛ 3️⃣1️⃣ و... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ✅ حال بپردازیم به راهکارها؛ 🔰راهکارها؛ 1️⃣ ۱۲ مواردی که بیان شد رفع شود. 2️⃣ محبت و رافت نسبت به فرزند داشته باشیم؛ و به اضافه اینکه احترامش را هم حفظ کنیم. 🔺محبت و رافت حقیقی بر اساس نیاز او 3️⃣ همدردی و همدلی داشته باشیم؛ 🔹یعنی اینکه درک کنیم فرزندان را! 🔸مثلا مادر انتظار دارد که فرزند او را درک کند البته بعد از یک سنی بله ولی ما والدین خودمان را می‌بینیم و فرزندان را درک نمی‌کنیم. 4️⃣ بی اعتنایی؛ ▫️بی اعتنایی باید هدفمند باشد! 📚استاد تراشیون https://eitaa.com/goolhai_saleh99
.: 📣📣📣بچه ها جا نمونید مسابقه شروع شد 🌺«امام مهربون »قرار به بچه ها چه دختر، چه پسر ،از سه ساله تا پانزده ساله جایزه بده اما امام مهربون از شما بچه های خوب یه درخواستی داره...!!!! ❇️اون درخواست چیه؟؟ ✅بیایید تو کانال ما خودتون متوجه می شید 📄کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/goolhai_saleh99
❇️عرفه؛ روز دعا و مناجات روز نو رسیده از راه بیا تا دعا کنیم سر سجاده بشینیم خدارو صدا کنیم بگیم ای خدای رحمان دلامونو با صفا کن هرکسی که غصه داره اونو از غصه رها کن هرکسی تنش مریضه تو بهش شفا بده هرکسی وفا نداره وفا رو یادش بده اگه ما گناهی کردیم تو ببخش که توبه کردیم https://eitaa.com/goolhai_saleh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: ♦️از حقوق مهمان است که تا دم در،با او بروی وبدرقه اش کنی. 📚عیون اخبار الرضاج2ص70 https://eitaa.com/goolhai_saleh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐امروز با کلام خدا عزیز انس می گیریم همراه با: 🌼 ♦️بچه ها،اگه کسی سوره انشراح را قرائت کنه، مانند کسیه که پیامبرخدا(ص)را دیدارکرده است اگه دوست داریم این ثواب نصیبمون بشه، سریع این کلیپ را گوش بدیم و این سوره عزیز را یاد بگیریم وبخونیم https://eitaa.com/goolhai_saleh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلهای صالح@.m4a
1.22M
💐تلاوت زیبای ،آقا محمد مهدی عرب پور،13 ساله از شهر ابوزیدآباد. 🌼قرائت سوره عادیات https://eitaa.com/goolhai_saleh99
گلهای صالح@@.ogg
94.6K
💐تلاوت زیبای ،آقا امیرحسین محمد یه. ۱۰ساله ازروستای محمداباد ،شهرابوزیدآباد. 🌼قرائت سوره قارعة https://eitaa.com/goolhai_saleh99
گلهای صالح@@@.ogg
38.5K
💐تلاوت زیبای ،مریم خانم افخمی ،14 ساله از شهر اردکان 🌼قرائت سوره مسد https://eitaa.com/goolhai_saleh99
❇️داستان قرآنی 💥به مناسبت عید قربان یکی از پیامبرهای خدا به نام حضرت ابراهیم (ع) بود. یک پسر بنام اسماعیل(ع) داشت. حضرت ابراهیم مثل همه باباهاپسرش خیلی دوست داشت😘😘 اسماعیل هم به حرف باباش گوش میکرد😊😊وبه پدرش احترام میزاشت وبه پدرش کمک میکرد😃 خداجون میخواست یک بارمعلوم بشه که حضرت ابراهیم چقدربه حرف های خداگوش میکنه😊 برای همین کارخیلی سختی ازابراهیم خواست😱😱 خداجون گفت دیگه نباید پسرت ببینی😭😭باید از پسرت جداشوی چند روز گذشت ابراهیم خیلی ناراحت بود😔😔 پسرش اسماعیل به اوگفت:باباجون چرا انقدر ناراحتی؟ 😔 پدرش برایش گفت که خداجون چی ازش خواسته😞امااسماعیل باباش خیلی دوست داشت😍ودلش میخواست که پدرش به حرف های خداجون گوش کنه! گفت :پدرجان ناراحت نباش من حاضرم کاری که خداجون گفته راانجام بدی😌 حضرت ابراهیم واسماعیل یک روزبالای کوهی رفتند⛰ تافرمان خداراانجام دهند وقتی ابراهیم میخواست ازپسرش جداشه😭😭خداجون چندتاازفرشته هاش فرستاد فرشته هاگفتند:صبرکن حالامعلوم شدکه خدا رو چقدر دوست داری وبه همه ی حرف هاش گوش میکنی تو، بنده خوب خداهستی😊خداجون هم توهم وحضرت اسماعیل رادوست دارد😍 سپس یک گوسفند🐑 به حضرت ابراهیم داد👏وگفتندحالااین جایزه اینه که به حرف خداجون گوش دادی😍 فرشته هاگفتندحالااین جایزه راکه گرفتی رابه خاطرخداجون به آدم های فقیربده. حضرت ابراهیم واسماعیل خیلی خوشحال شدندکه به حرف خداجون گوش دادند😌 💐🐑💐🐑💐🐑💐🐑💐🐑💐🐑 https://eitaa.com/goolhai_saleh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا