eitaa logo
🌹🌳🌹گوناگون🌹🌳🌹
378 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
24هزار ویدیو
110 فایل
همه چیز از همه جا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رابطه ی امام زمان با مؤمنین و مسلمین چگونه است؟ سخنران استاد عالی ➥ | ‌اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌼🌼 🍨محلبی زعفرانی 🍯مواد لازم(برای ۴ نفر): 🍓شیر ۲ پیمانه 🍓شکر نصف پیمانه 🍓آرد ۲ قاشق غذاخوری 🍓نشاسته ۲ قاشق غذاخوری 🍓وانیل یک قاشق چایخوری 🍓مقداری زعفران دم شده 🍓گلاب یک قاشق چایخوری 🍓خامه صبحانه نصف پیمانه 🍓کره ۲۰ گرم در صورت تمایل (آخر اضافه کنین) 🍓گردو خرد شده برای تزئین 🍪میتونین لابه لای مواد، بيسکوئيت پتی بور بذارین که خیلی خوب میشه 🍪حتما وقتی وانیل و خامه رو اضافه میکنین، شعله خاموش باشه 🍮یه دسر ساده و خوشمزه
. ✨انسان با هیچ چیزی به راحتی نابود نمی شود جز عدم آگاهی!! ✔️لطفا ذهن تان را با مطالعه روشن نگه دارید
فرارسیدن شب ولادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت ابالمهدی حضرت امام حسن عسکری علیه السلام تبریک تهنیت باد🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تندرستی با ارزش ترین داراییست ...! آسایش و آرامش بهترین نعمت است ...! خداوند بهترین دوست است ...! غرور بدترین دشمن انسان است ...! بی تفاوتی دردناک ترین انتقام است ...! هرکسی می خندد بدون دردو غم نیست ...! هرکسی زبانش نرم است دلش گرم نیست ...! هرکسی با توست لزوما دوست تو نیست ...! خانواده بزرگترین شانسه ...!
از وقتی فهمیدم مجبور نیستم آدم خوبی باشم زندگیم عوض شد :) ✨
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلابی ... آشپزی در طبیعت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💫حکایت های زیبا و آموزنده 💫 ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼 ـ🌼🤍🌼🤍🌼 همسرم،شهید کمیل خیلی با محبت بود مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه از من مراقبت میکرد… یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود خسته بودم، رفتم پنکه رو روشن کردم وخوابیدم «من به گرما خیلی حساسم» خواب بودم واحساس کردم هوا خیلی گرم شده و متوجه شدم برق رفته..بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه… دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم می چرخونه تا خنک بشم و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی… شاید بعد نیم ساعت تا ۱ساعت خواب بودم و وقتی بیدارشدم دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم می چرخونه تا خنک بشم… پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی!؟خسته شدی!گفت: خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی و دلم نیومد…. همسر شهید کمیل صفری تبار 😍