eitaa logo
گوناگون 1
116 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
38 فایل
باسلام خدمت شما دوستان محترم باعنایت به اینکه هدف این گروه صرفا ارسال پستهای مذهبی ،اموزشی،سرگرمی،ادبی ،اجتماعی،تربیتی ولطیفه میباشد لذا خواهشمندم درخواست تبادل لینک وتبلیغ نفرمایید باسپاس
مشاهده در ایتا
دانلود
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ماجرای شیرین مردی که یک دعای مستجاب پیش پیامبر(ص) داشت! ❗️چه درخواست شاهکاری!
۶ مرداد ۱۴۰۳
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 فرصت جمعیت جوان کشور ◽️کلیپ با موضوع فرزندآوری و جوانی جمعیت در کلام رهبر معظم انقلاب ┄┄┅┅┅❅🇮🇷🇮🇷🇮🇷❅┅┅┅┄┄
۶ مرداد ۱۴۰۳
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تشریح وظایف مرد درقبال همسرش از زبان دکتر سعید عزیزی، روانشناس
۶ مرداد ۱۴۰۳
چرا ظالم‌ها سالم‌ترند؟ چرا بعضی آدم‌ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات می‌شن اما یه سری هر گناهی دلشون می‌خواد می‌کنن و روز به روز هم پیشرفت دارن؟ پس عدالت خدا کجاست!! آدم‌ها سه دسته‌اند: عینک ملحفه فرش وقتی یک لکه چای بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک می‌کنی! وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه، می‌گذاری سر ماه که با لباس‌ها و ملحفه‌ها جمع شود و همه را با هم با چنگ می‌شوری! اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش می‌گذاری سر سال با دسته بیل به جانش می‌افتی! خدا هم با بنده‌های مومنش مثل عینک رفتار می‌کند. بنده‌های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می‌گیرد (البته در دنیا و خفیف) دیگران را به موقعش تنبیه می‌کند آن هم با چنگ و آن گردن‌کلفت‌هایش را می‌گذارد تا چرک‌هایشان جمع شود.
۷ مرداد ۱۴۰۳
تقدیم به آنان ڪه خوب بودن را فراموش نڪرده اند: میتواڹ با یڪ ڪَلیم ڪهنه هم روز را شب ڪرد و شب را روز ڪرد میتواڹ با هیچ ساخت میتواڹ صدبار هم مهربانے را، خدا را ، عشق را با لبـے خنداڹ تر از یڪ شاخه ڪَل تفسیر ڪرد میتواڹ بیرنگ بود همچو آب چشمه‌ای پاڪ و زلاڸ میتواڹ در فڪر باغ و دشت بود... میتواڹ این جمله را در دفتر فردا نوشت:
۷ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️دلتنگی خدا ...! 🎙 الإمامُ عليٌّ (ع) : إذا رَأيتَ اللّه َ سُبحانَهُ يُتابِعُ علَيكَ البلاءَ فقَد أيْقَظَكَ . امام علی (ع): هرگاه ديدى خداوند سبحان پياپى بر تو بلا نازل مى كند هر آينه تو را بيدار باش داده است (تا دچار غفلت و بی خبری نشوی) . 📙غرر الحكم : 4046 ـ 4047 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۷ مرداد ۱۴۰۳
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۷ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Sunday - 28 July 2024 قمری: الأحد، 22 محرم 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️13 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️28 روز تا اربعین حسینی ▪️36 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️38 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ✅
۷ مرداد ۱۴۰۳
متن حکم تنفیذ چهاردهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌ بسم الله الرّحمن الرّحیم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سیما بقیةالله فی العالمین سپاس پروردگار دانا و توانا را که بار دیگر ایران اسلامی را سرافراز و چهره‌ی ملت عظیم‌الشأن را درخشان ساخت؛ آزمون سرنوشت‌ساز انتخابات ریاست جمهوری به همّت مردم و مسئولان، در شرائطی دشوار، با آرامش و متانت به سرانجام رسید و شخصیت برگزیده‌ی ملت برای ادای مسئولیتی بزرگ آماده گشت.  چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری، پس از دوره‌ی ناتمامْ‌مانده‌ی رئیس‌جمهور فقید شهید، یکی از افتخارات ملت ایران، و نشانه‌ی استقرار نظام پایدار اسلامی، و حاکی از عقلانیت و متانت فضای سیاسی کشور است. نگاه به برخی پدیده‌های ناپسند در برخی از آزمونهای مشابه در برخی از مناطق جهان، نشان‌دهنده‌ی برجستگی ایران و ایرانی است. اکنون اینجانب با تشکر از همه‌ی کسانی که در خلق این افتخار نقش آفریده‌اند، به پیروی از ملت بزرگ، رأی آنان به شخصیت فرزانه، و صادق،‌ و مردمی، و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم. و با دعا و آرزوی صمیمانه برای موفقیت ایشان، یادآوری میکنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هر زمان که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب برقرار باشد، ادامه خواهد داشت. والسلام علی عبادالله الصالحین سیّدعلی خامنه‌ای          ۷/مرداد/۱۴۰۳  
۷ مرداد ۱۴۰۳
محبت خدا روزها گذشت و گنجشک باخدا هيچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين‌گونه مي‌گفت: مي‌آيد، من تنها گوشي هستم که غصه‌هايش را مي‌شنود و يگانه قلبي‌ام که دردهايش را در خود نگه مي‌دارد و سرانجام گنجشک روي شاخه‌اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب‌هايش دوختند، گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: با من بگو ازآنچه سنگيني سينه توست. گنجشک گفت: لانه کوچکي داشتم، آرامگاه خستگي‌هايم بود و سرپناه بي‌کسي‌ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين توفان بي‌موقع چه بود؟ چه مي‌خواستي از لانه محقرم؟ کجاي دنيا را گرفته بود؟‌ و سنگيني بغضي راه بر کلامش بست. سکوتي در عرش طنين‌انداز شد. فرشتگان همه سربه‌زير انداختند. خدا گفت: ماري درراه لانه‌ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمين مار پر گشودي. گنجشک خيره در خدايي خدا مانده بود. خدا گفت: و چه بسيار بلاها که به‌واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمني‌ام برخاستي. اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فروريخت. هاي هاي گريه‌هايش ملکوت خدا را پر کرد. ──── · ⋆ 𖦹 ⋆ · ──── 𓏲 ࣪ 🪄
۷ مرداد ۱۴۰۳
پادشاه و سه وزير يکي از روزها، پادشاه سه وزيرش را فراخواند و از آن‌ها درخواست کرد کار عجيبي انجام دهند. از هر وزير خواست تا کيسه‌اي برداشته و به باغ قصر برود و اينکه اين کيسه‌ها را براي پادشاه با ميوه‌ها و محصولات تازه پر کنند. همچنين از آن‌ها خواست که در اين کار از هيچ‌کس کمکي نگيرند و آن را به شخص ديگري واگذار نکنند. وزرا از دستور شاه تعجب کرده و هرکدام کيسه‌اي برداشته و به‌سوي باغ به راه افتادند...! وزير اول که به دنبال راضي کردن شاه بود، بهترين ميوه‌ها و باکيفيت‌ترين محصولات را جمع‌آوري کرده و پيوسته بهترين را انتخاب مي‌کرد تا اينکه کيسه‌اش پر شد...! وزير دوم با خود فکر مي‌کرد که شاه اين ميوه‌ها را براي خود نمي‌خواهد و احتياجي به آن‌ها ندارد و درون کيسه را نيز نگاه نمي‌کند، پس با تنبلي و اهمال شروع به جمع‌کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمي‌کرد تا اينکه کيسه را با ميوه‌ها پر نمود. وزير سوم که اعتقاد داشت شاه به محتويات اين کيسه اصلاً اهميتي نمي‌دهد. کيسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود. روز بعد پادشاه دستور داد که وزيران را به همراه کيسه‌هايي که پرکرده‌اند بياورند و وقتي وزيران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، سه وزير را گرفته و هرکدام را جداگانه با کيسه‌اش به مدت سه ماه زنداني کنند. ──── · ⋆ 𖦹 ⋆ · ────
۷ مرداد ۱۴۰۳
شتر ديدي، نديدي مردي در صحرا دنبال شترش مي‌گشت تا اينکه به پسر باهوشي برخورد و سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت: شترت يک‌چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله پسر پرسيد: آيا يک‌طرف بارش شيريني و طرف ديگرش ترشي بود؟‌ مرد گفت: بله، بگو ببينم شتر کجاست؟‌ پسر گفت: من شتري نديدم. مرد ناراحت شد و فکر کرد که شايد پسرک بلايي سر شتر آورده پس او را نزد قاضي برد و ماجرا را براي او تعريف کرد. قاضي از پسر پرسيد: اگر تو شتر را نديدي چطور همه مشخصاتش را مي‌دانستي؟‌ پسرک گفت: روي خاک رد پاي شتري را ديدم که فقط سبزه‌هاي يک‌طرف را خورده بود، فهميدم که شايد يک‌چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در يک‌طرف راه، مگس و در طرف ديگر، پشه بيشتر است. چون مگس شيريني دوست دارد و پشه ترشي نتيجه گرفتم که شايد يک لنگه بار شتر شيريني و يک لنگه ديگر ترشي بوده است. قاضي از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بي‌گناهي، ولي زبانت باعث دردسرت شد پس‌ازاين به بعد: شتر ديدي، نديدي. ──── · ⋆ 𖦹 ⋆ · ────
۷ مرداد ۱۴۰۳