eitaa logo
گوناگون 1
115 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
38 فایل
باسلام خدمت شما دوستان محترم باعنایت به اینکه هدف این گروه صرفا ارسال پستهای مذهبی ،اموزشی،سرگرمی،ادبی ،اجتماعی،تربیتی ولطیفه میباشد لذا خواهشمندم درخواست تبادل لینک وتبلیغ نفرمایید باسپاس
مشاهده در ایتا
دانلود
ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم پس تا ظهور منتقمت گریه می کنیم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۱۸ آذر ۱۴۰۲
صاحب رساله تاریخ در احوالات فاطمه زهرا سلام الله علیها گفته: وقتی عمر دید که فاطمه علیها السلام، علی علیه السلام را ترک نمی کند، تازیانه را از قنفذ گرفت و به بازوی فاطمه ضربه ای شدید و وصف نشدنی زد تا جایی که بازوی او شکست و به شدت ورم کرد؛ و در روایت است: که عمر، قنفذ را امر کرد و او تازیانه را بر بازوی فاطمه سلام الله علیها زد. و عمر دید که فاطمه علیها السلام، علی علیه السلام را ترک نمی کند؛ دستش را بلند کرد و از روی روسری به گونه فاطمه سلام الله علیها سیلی زد و چشم فاطمه علیها السلام سرخ و خونین شد؛ و گوشواره اش روی زمین پخش شد و فاطمه علیها السلام به زمین افتاد و اثر این سیلی تا زمانی که از دنیا رفت؛ باقی ماند. پس امیرالمومنین علیه السلام از علت آن پرسید؛ این سرخی چیست که در گونه ات می بینم؟ فرمود: این اثر سیلی عمر است. رسالة في التاريخ (مخطوط): أحوال الزهراء (عليها السلام). الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء (الأنصاري الزنجاني، إسماعيل)/ج11/ص46 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۱۸ آذر ۱۴۰۲
CQACAgQAAx0CVc35HwAC4a5lcLu3W_mTtfmrzyD91Q2ryevebAACuDUAArvJeFMZB7T7myJgajME.mp3
3.23M
🎤•|کربلایۍ‌مهدۍ‌حسینۍ‌|• 🔊واحد_به‌قول‌حافِظ‌مَن‌چه‌کَردَم‌که‌چُنین‌مُستَحق‌‌ِهِجرانَم...💛🌱•~ ↓ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۱۸ آذر ۱۴۰۲
فاطمه‌الزهراء❤️ عمّاره گوید: از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم : چرا فاطمه را زهراء (درخشان) ناميده اند؟ حضرت فرمود: چون وقتى در محرابش به نماز مى ايستاد، نور او براى اهل آسمان چنان مى درخشيد كه نور ستـارگان براى اهل زمين مى درخشد. 📚معاني الأخبار ص 64 ح 15 🌸اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۱۸ آذر ۱۴۰۲
بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ❤امام کاظم صلوات الله علیه: 🌷هنگامی که فرد در حال نماز باشد؛ پس پدر او را صدا بزند، باید بگوید: سُبْحَانَ الله، و اگر مادر او را صدا زد باید بگوید: گوش به فرمان تو هستم!🍃 🍃عَنْ أَبِی جَرِیرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی قال: قال: إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا کَانَ فِی الصَّلَاةِ فَدَعَاهُ الْوَالِدُ فَلْیُسَبِّحْ فَإِذَا دَعَتْهُ الْوَالِدَةُ فَلْیَقُلْ لَبَّیْکِ.🌷 📚تهذيب الأحکام ج ۲، ص ۳۵۰/وسائل الشیعة ج ۷، ص ۲۵۶/بحارالأنوار ج ۸۲، ص ۳۴ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۱۸ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواص خواندن سوره حمد _الله_بهجت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۱۸ آذر ۱۴۰۲
🔻6 عادت تعجب آوری که عاقبتشان، دیابت است! 🔹استفاده از ظروف پلاستیکی در مایکروویوها 🔸عدم دریافت کافی نور خورشید 🔹بی‌تحرکی 🔸صبحانه نخوردن 🔹اجتناب از مصرف پروبیوتیک ها 🔸پرهيز از نوشیدن قهوه  . 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️ 👨‍🔬 ☘
۱۸ آذر ۱۴۰۲
💢 به‌دوش گرفتن بار سنگین نیازمندان، دلت را سبک می‌کند در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (علیه‌السلام) مشرف شد. هر روز به حرم می‌آمد اما دریغ از یک قطره اشک. دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایده‌ای ندارد. به همین خاطر، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچه‌ای راه می‌رفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخ‌دستی‌اش گذاشته و آن را به سختی می‌برد. تاجر کمکش کرد و هم‌زمان به او گفت: مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟ پیرمرد گفت:ای آقا! دست روی دلم نگذار، دختر دم‌بختی دارم که برای جهیزیه‌اش مانده‌ام. همسرم گفته تا پول جهیزیه را تهیه نکرده‌ام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابه‌جا کنم تا پول بیشتری در بیاورم. تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی به خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون می‌آمد، خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه می‌کردند. پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به شما بدهم. فقط دعا می‌کنم که عاقبت‌به‌خیر شوید و از امام رضا (علیه‌السلام) هدیه‌ای دریافت کنید. تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی وارد حرم شد، چشم‌هایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید. https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️ 👳
۱۸ آذر ۱۴۰۲
🌸🍃🌸🍃 پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت, وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است، پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟! وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید, اینکار را انجام دادند. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه وسکه ها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، ۹۹ سکه ؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰تا نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند، او از صبح تا شب سخت کار میکرد و دیگر خوشحال نبود. وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گرو کسانیند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند... https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️
۱۸ آذر ۱۴۰۲
🌸🍃🌸🍃 " أم أبیها "به معنای "مادر پدرش" لقبی است که رسول اکرم (ص) به دختر خود دادند. اینکه پیامبر (ص) در خردسالی مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را بسختی گذراند و تا قبل از ازدواج با حضرت خدیجه و حتی پس از آن، پیوسته مورد آزار مشرکان بود. در این موارد دختر عزیزش فاطمه، با اینکه کودکی بیش نبود چون پروانه به گرد شمع وجود پدر می گشت وهیچگاه از او جدا نمی شد و در رفع اندوه او آنچه می توانست می کوشید و از پدر دلجویی می کرد. چون رسول خدا(ص) دلسوزی وی را می دید اشک می ریخت و می فرمود: او مادرِ پدرش است. این کُنیه را شیعه و سنی نقل کرده و در معنای آن وجوهی بیان نموده اند. در میان معانی آن علاوه بر آنچه بیان شد، شاید بهترین وجه این باشد که: «ام» در لغت به معنای مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت ختمی مرتبت بود او را ام ابیها گفتند. او بود که مقصود حقیقی و هدف و ثمره واقعی زندگانی پیغمبر بود. ٨ص١٢٤ https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️
۱۸ آذر ۱۴۰۲
🌸🍃🌸🍃 دکتر شریعتی می گوید، کلاس پنجم بودم که یک همکلاسی داشتیم پدرش پلیس بود و معلم از او حساب می برد. در امتحان نهایی دیدم ، فرزند آن پاسبان به راحتی کتاب را باز کرده و پاسخ ها را پیدا می کند. از ناعدالتی که بشر بر بشر می کرد و خدا را بالاسر نمی دید، بغض سنگینی گلوی مرا گرفته بود. دانش آموزی هم کنارم نشسته بود که شب ها با پدرش دستفروشی می کرد و بسیار فقیر بودند. قبل از امتحان از من خواست کمکش کنم ، گفتم به یک شرط ، که اگر مطمین شدی نمره 10 نمی گیری ، بپرس. چون انصاف نبود به خاطر یک نمره زحمت های یک ساله او به باد رود . و مهمتر از همه این که، اهل سواستفاده نبود. او می خواست بخواند ولی نمی توانست. جواب یک مسیله را ازمن پرسید، گفتم عدد 39 می شود. تبسمی کرد و فهمیدم پاسخ را درست نوشته است. معلم مان دید . نگذاشتم دهان باز کند، و مچ گیری اش کردم . دستم را بالا گرفتم و گفتم: آقا اجازه فلانی( پسر پاسبان) تقلب می کند. معلم گفت ربطی به کسی ندارد و فضولی اش به تو نیامده است ، سرت در برگه خودت باشد. من نیز آرام کتاب ریاضی را گشودم و پیش چشمانش تقلب کردم. معلم گفت: کتاب را به من بده . گفتم : من هم تقلب می کنم و به کسی ربطی ندارد... گر رسم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند
۱۸ آذر ۱۴۰۲