فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👹درخت عجیب و وحشتناک زقّوم چیست؟
«زقّوم» به گفته اهل لغت اسم گیاهى تلخ، بدبو و بد طعم است. هم چنین »راغب» در «مفردات» مى گوید: «زقّوم» هر نوع غذاى تنفرآمیز دوزخیان است. از سویی قرآن نیز در توصیف «زقوم» می فرماید: «آن درختى است که از قعر جهنم مى روید! و شکوفه آن مانند کله هاى شیاطین است!» این گونه تشبیه براى بیان نهایت زشتى و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزى که متنفر باشد در ذهن خود براى آن قیافه اى زشت و وحشتناک ترسیم مى کند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💢پاسخ مرحوم کافی به زن بیحجاب
💢آقای کافی نقل می کردند:داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من.
🔴هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
⚡️بردار یکی بشینه.نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز.
🌩گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ، انگولکش نکنن ، خط نندازن روشو ...گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین #عمومیه! کسی چادر روش نمی کشه! اون #خصوصیه روش چادر کشیدن! "منم زدم رو شونه شوهر این زنه
👌گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بیچاره آنکه به جز خدا، به دیگری دلخوش است...
💕 خداوند عهده دار کار حضرت یوسف شد.
پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد.
سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود.
اگر خدا عهده دار کارت شود همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند فقط با صداقت بگو کارم را به خدا می سپارم.
❤️ خدایا فقط تو ما را کفایت است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام علی(ع)
هر کس به آنچه خدا قسمتاش کرده راضی باشد، از زندگی خود لذت می برد.✨
غررالحکم:3397
#روانشناسی
#دکترانوشه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕حریص ترین موجودات مگس،
⚜و قانع ترین آنها عنکبوت است،
⚜حال در جهان خلقت بنگر ڪه
⚜چگونه حریص ترین موجودات
⚜خوراک قانع ترین آنها می شود!
💠 امام علی(ع)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❤️ دیگر نیازمند نشدم...
شخصی از اهل علم میگفت: در کربلا یا نجف که بودیم، گاهی در مضیقه قرار میگرفتیم بهحدی که آب و نان نداشتیم.
خانواده میگفت: فلان آقا مرجع است، برو از او بخواه.
من میگفتم: این کار را نمیکنم و اگر اصرار بکنید، میگذارم و از خانه بیرون میروم.
آن شخص میگفت: شب خواب دیدم کسی در میزند. امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف بود. دستش را بوسیدم. وارد خانه شدند و مقداری نشستند و هنگام تشریف بردن دیدم چیزی زیر تشک گذاشتند.
پس از تشریف بردنشان در عالم خواب نگاه کردم ببینم چه گذاشتهاند، دیدم یک فلس عراقی را گذاشتهاند، [که کوچکترین واحد پول عراق و أَقَل ما یباعُ وَ یشْتَری بِهِ (کمترین مبلغی که میتوان با آن چیزی را خرید و یا فروخت) است که شاید فقرا هم آن را قبول نکنند] از خواب بیدار شدم و بعد از آن خواب دیگر به فقر گرفتار نشدم. از اصفهان حواله صد یا هشتاد تومان رسید و وضع ما رو به بهبودی رفت.
👌ما که چنین ملاذ و ملجئی (تکیهگاه و پناهگاهی) داریم، چه احتیاجی به دیگران داریم؟!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️
🔴 حرفهای بند تنبانی
در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که هر کس در مغازه اش از همه نوع جنسی می فروخت. به دستور امیر کبیر هر کسی ملزم به فروش اجناس هم نوع با یکدیگر شد، مثلا پارچه فروش فقط پارچه، کوزه گر فقط کوزه و همه به همین شکل.
پس از مدتی به امیر کبیر خبر دادند شخصی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم می فروشد، امیر کبیر دستور داد او را حاضر کردند و از او دلیل کارش را پرسیدند، آن شخص در جواب گفت: کسی که تنباکو از من می خرد ممکن است هنگام استعمال به سرفه بیافتد و در اثر این سرفه بند تنبانش پاره شود. لذا من بند تنبان را به همراه تنباکو می فروشم.
از آن زمان کار و حرف بی ربط را به
حرفهای بند تنبونی مثال می زنند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️
🔴 حضور در میدان کار
محمد بن منکدر یکى از صوفیان مدینه گوید: در یکى از ساعات بسیار گرم به یکى از نواحى مدینه رفتم ، محمد بن على(امام محمد باقر) را دیدم که با بدن فربه بر دوش دو نفر از غلامان خود تکیه کرده است .
نزد خود گفتم : بزرگى از بزرگان قریش است که در این هواى گرم در طلب دنیا حرکت مى کند. مى روم و او را نصیحت مى کنم نزدیک رفتم و سلام کردم ، او هم در حالى که عرق کرده بود و نفس مى زد جواب سلام مرا داد.
عرض کردم : بزرگى از بزرگان قریش در این ساعت و با این حال در طلب دنیا حرکت مى کند؟
اگر در این حال مرگ تو فرا رسد چه خواهى کرد؟
حضرت خود تکیه به دیوار داد و گفت : به خدا سوگند اگر مرگم در این حال فرا رسد در حالى فردا رسیده است که در اطاعت از خداوند تعالى بسر مى برم که مى خواهم با سعى و تلاش خود را از نیازمندى به تو و دیگران حفظ کنم و این ترسى ندارد، ترس من باید از آن جهت باشد که مرگم در حال معصیت فرا رسد.
عرض کردم : خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد، خواستم تو را موعظه کنم اما تو مرا موعظه کردى.
منبع: بحارالانوار، ج 46، ص 286.
https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️
💢احترام ب والدین
رضایت مادر موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد
جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند،
شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند.
شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ...
ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید:
میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟
شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد.
روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ...
با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ...
از شیخ محمد علی پرسیدند:
چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟
شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود.
📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
✍یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس امام زمان علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: احسان به والدین
https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️ 👳
💢سابقه ضربالمثل :«کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من»
دو بلدرچین در کشتزاری آشیانه داشتند. روزی پرنده ی مادر به جوجه ی خویش که بتازگی پریدن آموخته بود سپرد تا بر بام خانه ی صاحب ملک بنشیند و از چگونگی آبیاری کشتزار آگاه شود. پرنده خبر آورد که صاحب کشت گرفتار است و یکی از همسایگان را مأمور آبیاری کرده است. بلدرچین مادر خطاب به فرزندش گفت "آسوده بخواب ، آشیانه ی ما در امان است زیرا کسی برای آبیاری گامی بر نخواهد داشت."
روز بعد، باز هم پرنده برای خبر گیری بر بام خانه ی مالک زمین نشست و این کار یک هفته تکرار شد و هر مرتبه شنید که کشاورز از دوستان و بستگان و همسایگان چپ و راست خود تقاضای کمک می کند اما همه بهانه می تراشند و عذرخواهی می کنند. روز هشتم قاصد خبر آورد که کشاورز نگران تباه شدن محصول خویش است و به خانواده اش گفته است که فردا، خود برای آبیاری کمر همت خواهد بست.
بلدرچین مادر به فرزند خویش گفت :همین امروز از اینجا خواهیم رفت زیرا کشاورز از کمک دیگران نومید شده و خود تصمیم به انجام کار گرفته است.”
https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️ 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدایـا 🌸🍂
هر شب نوری
از وجود نورانیت🌙
بر قلوب تاریک و
گرفته ما بتابان
و با حرارت 🌙
عشق و معرفت خویش
قلبهای خسته و یخزده
ما را گرمی ببخش
و احیا کن قلوب ما را🌙🌸
🌙⭐شبتون بخیر و بدون غم✨
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️