#قرآن_حفاظت
الحجر
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون
َ
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﺎ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺁﻥ [ ﺍﺯ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﻭ ﺯﻭﺍﻝ ]ﻫﺴﺘﻴﻢ .(٩)
🔶@gordan110
باز قرار همیشگی🔊🔊🔊
پنجشنبه های شهدایی📿📿📿
با معرفی یک شهید گرانقدر ❤❤
وآشنایی با او 😍😍😍
یی از دوستان و خویشاوندان شهید :
با ایشان در یک سنگر بودم . نماز ش را بوقت می خواند . قرآن و اکثر دعا ها را می خواند . نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد . ایشان می گفت نماز شب بخوان بسیار صواب دارد . آن زمان نمی دانستم نماز شب چیست . در عملیات بعلت اینکه دست چپ من شکسته بود و نمی توانستم خشاب گذاری کنم , شهید محمدی در زمان پاتک دشمن اسلحه من را خشاب گذاری می کرد .
( مسعود روشن ـ دوست شهید )
بین سالهای ۶۰ـ۵۹ بود . ایشان در دبیرستان درس می خوانند و من در دوره راهنمایی بودم . با همت شهید محمدی یک نمایشگاه بزرگ کتاب با همکاری جهاد سازندگی و سپاه پاسداران به مدت یک هفته در مدرسه شریعتی برگزار شده بود . ایشان تمام روز در نمایشگاه حضور داشتند و دانش آموزان را مرتب به کتاب خریدن و خواندن تشویق می نمودند . با آن مهربانی و لطافت کلام که شهید داشتند ممکن نبود کسی بی تفاوت از کنار ایشان رد شود . ما همیشه دوست داشتیم با ایشان دوست شویم
( قاسم اقنوم _ دوست شهید )
شهید به روایت همرزم
من در اردیبهشت سال ۱۳۶۰و عملیات شلمچه همراه شهید بودم. روزی که از سپاه پاسداران کنگان به بوشهر اعزام می شدیم شهید داشت وصیت نامه خود را می نوشت . از وی پرسیدم : مگر می دانی شیهد می شوی . در جواب من گفت : شاعر می گوید :
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند .
در جبهه اخلاقی بسیار نکو و پسندیده داشت . همیشه خنده رو بود . مسئولیت ها و ماموریت های محوله را بخوبی , با ایمانی راسخ و قلبی پاک انجام می داد . همیشه همرزمانش را به دعای کمیل ، دعای توسل و زیارت عاشورا دعوت می نمود . برخوردش با همسنگران خدا پسندانه بود . همه به خوبی از وی یاد می کردند . من درمنطقه بودم که خبر شهادتش را از زبان یکی از همرزمان اش فهمیدم .
زندگینامه شهید :
،شهید محمد محمدی در سال ۱۳۴۴ و خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود . از همان سنین کودکی مورد توجه خانواده واطرافیان خود قرار گرفت . دوران ابتدایی و راهنمای را با موفقیت به اتمام رسانید . دوره متوسطه را در دبیرستان آیت الله طالقانی شهرستان کنگان مشغول به تحصیل شد . وی در تابستان که بیکار بود با دوستانش به ماهیگری می رفت تا کمکی به امرار معاش خانواده باشد . شهید فردی با ایمان , عاشق خانواده و مهربان بود . به رهبر بسیار عشق می ورزید .با خانواده ، همسایه ها و دوستان مهربان بود . حتی بعضی از همسایه های اهل تسنن نیز از وی به نیکی یاد می کنند . عشق و علاقه ایشان به رهبر و جبهه و جنگ چنان بود که در سال دوم دبیرستان مدرسه را رها کرد و برای اولین بار راهی جنگ شد . وی نوجوانی فعال و کوشا و عضو هسته مقاومت بسیج کوزه گری بود . ایشان در تاریخ ۱۶ /۱ / ۶۱ در عملیات بیت المقدس که با هدف آزاد سازی خونین شهر در منطقه غرب رود کارون با رمز « یا علی ابن ابیطالب ( ع) » آغاز گشته بود و با عث آزاد سازی ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از خاک مقدس وطن اسلامی و تلفاتی برابر با ۱۶۰۰۰ کشته و مجروح و ۱۹۰۰۰ اسیر و نابودی ۲۰ هواپیما ,۳۰ توپ , ۱۵۰ تانک و نفربر و بغنیمت گرفتن ۳۰ توپ و ۵۰ تانک و نفربر برای عراقی های بعثی بود ، به درجه رفیع شهادت نایل گردید . روحش شادو یادش گرامی باد
روایت عشق :
محمد دومین فرزند من است . هنگام رفتن به جبهه ۱۴ سال داشت وکلاس دوم دبیرستان بود . روحیه ای شاد و انقلابی داشت . چون قبل از رفتن به جبهه عضو انجمن اسلامی مدرسه بود . از ماه ها قبل تصمیم خود را برای رفتن به جبهه گرفته بود .
جوانی مخلص و مذهبی بود . به مجالس و محافل مذهبی علاقه بسیار داشت . از ویژگی های بارز اخلاقی ایشان خلق و خوی نکو , صفای باطن و روح والایش بود که در پشت چهرهای مهربان و پر عطوفت قرار گرفته بود . به پدر و مادر و همسایگان خود بسیار احترام می گذاشت .
بسیار مقید به مسائل و شئونات اسلامی بود . پدر شهیدمی گوید : محمد می خواست به جبهه برود . مادر اش باردار بود . من به محمد گفتم حالا به جبهه نرو . مادرت دلتنگی می کند . اما محمد گفت : من به جبهه می روم اگر برگشتم که هیچ . اگر برنگشتم این بچه به جای من . محمد برنگشت و بچه را محمد نام گذاشتیم . مادر شهید می گوید : محمد یک سال داشت که بسیار سخت مریض شد . شبی درخواب ام شخصی آمد و سر تا پای محمد دست کشید . محمد شفا پیدا کرد . اما می دانستم که محمد روزی به شهادت می رسد . هنگامی که همرزمان اش برگشتند و از محمد خبری نشد , دلم گواهی شهادت اش را می داد . تا این که بالاخره خبر شهادت اش را آوردند . گاهی گریه می کردم . گاهی به حضرت زینب ( س) و مصائبش فکر می کردم . گاهی هم شکر خدا می کردم . محمد امانتی بود در دست ماکه باید به صاحب اصلی اش بر گرداندیم .
غروب ها و صبح های زود دلتنگ محمد می شوم . افتخارمی کنم که فرزندم در راه دفاع از اسلام و وطن خویش به شهادت رسیده است . از این که مادر شهید هست به خود می بالم . باید حرمت خون شهداء را نگه داریم ،خواهران با حفظ حجاب خود و برادران با پیروی از رهبر انقلاب اسلامی .
پدر شهید : عبدالرسول محمدی
مادر شهید : خیری حیدری
وصیت نامه شهید محمد محمدی
« اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون واجعلنی من اولیائک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون »
بنام خداوند بخشنده و مهربان که انسان را آزاد آفرید . به نام قهاری که بندگان صالحش را بر مستکبران غلبه نمود . چند کلمه وصیت نامه خود را شروع می کنم . آری پدر و مادر عزیزم با گذشت زمان بار دیگر کربلای حسین نمایان شد . عاشورا پدیدار گشت . خون شهدا زنده شد و در رگهای بندگان خدا جوشید . بار دیگر حسین ها ، زینب ها ، علی اکبر ها و علی اصغر ها زنده گشتند . آری حسین زنده شد و قیام کرد . برخاست و یاری طلبید . ما هستیم که به ندای ( هل من ناصر ینصرنی ) امام لبیک کفته و او را یاری کنیم .آری پدر و مادرم , خواهران و برادرانم اگر آلان حسین زمان را یاری نکنیم و او را تنها بگذاریم فردای قیامت جواب فاطمه زهرا و علی مرتضی و جد حسین ، رسول الله چه بگوییم و چه خواهیم گفت . آری شهیدان زنده اند و پیش خدا روزی دارند . مگر نه حسین زمان فرمودند :
“ ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد “
اگر شهید شدم دست هایم باز بگذارید . تا نگویند از دنیا سیر شده است . چشم هایم را باز بگذارید تا نگویند کورکورانه از دنیا رفته است . از شما خواهش می کنم امام را تنها نگذارید . در خط اسلام و قرآن باشید تا فردا روز قیامت رو سفید باشید
راستی اگر شهید شدم این دعا را اول وصیت نامه ام بنویسید .
« اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون واجعلنی من اولیائک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون »
خاطره ها
صفحه نخست
وصیت نامه شهید محمد محمدی بمناسبت 9 دی
چهارشنبه, ۰۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۳۵
وصایاو مناجات
دنیای کفر امپر یالیسم باید بداند که این جمهوری اسلامی ایثار گران زیادی دارد تا جمهوری اسلامی پا بر جا ست به آنان اجازه غارتگری وچپاول نخواهد داد.

خلاصه ای از زندگینامه :شهيد محمد محمدي فرزند شيخ عباس در سومين روز از تيرماه سال 1343 شمسي در شهرستان دهلران ديده به جهان گشود وي تحصيلات خود را تا سال دوم راهنمايي ادامه داده بود و براي تامين معاش خانواده به شغل كاسبي روي آورد ودرزمان جنگ تحميلي رژيم بعث عراق عليه ملت مسلمان ايران به عنوان رزمنده به لشكر 114 امام حسين(ع) تيپ نبي اكرم(ص)پيوست و راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت شد تا آنكه به تاريخ چهارم آبان ماه سال1363درمنطقه مهران طي درگيري با دشمن به شهادت رسيد.
وصیت نامه شهید :
هر موقع كه دين اسلام احتياج به دفاع داشته باشد وظيفه هر فرد مسلمان است كه در راه خدا جهاد كند .(امام خمينى )
آنان كه ايمان آوردهاند و در راه خدا كارزار ميكنند چه در اين راه كشته شوند و چه بكشند پيروز هستند.ازآن مىترسم آنطوريكه غلام در مقابل اربابش انجام وظيفه كرده است در مقابل تو انجام نداده باشموحتى غلامى به جا نياورده باشم ولى مىدانم كه تو رحمان ورحيم هستى ، كمكم كن كه واقعا احتياج به كمك دارم . برادرانيكه اين وصيتنامه مرا مىخوانيد خوب دقت كنيد به چند كلمه بالا ، در حقيقت احتياج به وصيت نامه نداشتم ولى چون وصيت درد دل واقعى خود را مىگويد چند خط بر روى كاغذ سفيد نوشتم تا در روز قيامت اين كاغذ اگر سخنانى كه گفته ام واقعيت داشته باشد بدون اينكه از روى هواى نفس باشد بر اعمال من است در ابتدا چند كلمه با مادرم دارم : مادر عزيزم در وصيتنامهام از تو قول بگيرم كه اگر خدا امانتش را كه به شما سپرده است به آسانى از شما ميگيرد ، لااقل در مقابل ضد انقلابيون كوردل و خدانشناس بايد تحمل كرد و در اين زمينه شكيبائى پيشه كنيد تا نكند دشمنان اسلام بر گريه شما خوشحال شوند ، و اى مادر عزيزم در آن دنيا فرزندى داريد كه اگر به مقام واقعى شهيد رسيد ، اگر خداى نخواسته شما كمبودى داشته باشيد بتوانيد در پيشگاه خداوند از شما شفاعت كند . اما برادرانم من در اين مكان ناپايدار كه هدفش از خلقت انسان اين نبود كه فكر خانه و يا ثروت باشد بلكه گامى كه برمىداريد بايد در راه خدا باشد . اى برادران اگر من شهيد شدم جاى مرا خالى نگذاريد و اسلحه مرا برداريد و در سنگر من بنشينيد و به خواهران عزيزم توصيه مىكنم كه اگر من شهيد شدم براى من ناراحت نباشيد چونكه من با افتخار رفتهام و بايد با افتخار شهيد بشوم همان راهى را كه حسين رفته است دنياى كفر امپرياليسم بايد بداند كه اين جمهورى اسلامى ايثارگران زيادى دارد تا جمهورى اسلامى پابرجاست به آنان اجازه غارتگرى و چپاول نخواهد داد و به قوم و خويشان خودم توصيه مىكنم كه براى من ناراحت نباشند و شيون و زارى نكنند چون در دنياى آخرت يقه مرا مىگيرند و هر كسى كه از من ناراحتى داشته مرا به بزرگى خود ببخشد . دعاى هميشگى را از ياد نبريد . خدايا خدايا تا انقلاب مهدى ، حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار . به اميد پيروزى نهايى رزمندگان اسلام و هرچه زودتر ظهور امام زمان (عج)
من الله توفيق - محمد محمدى