🌝🍃🌝🍃🌝🍃🌝🍃🌝
🍃 #رمان_تایم
🌝 #مسیحای_عشق
🍃 #قسمت۶۳۶
:_نیکیجان،این مسیح منو میشناسه...رو حرف من نه نباید بیارین!
نیکی اصرار میکند:آخه...
مانی جدی میگوید
_نیکی بهم اعتماد کن
مطمئن باش به هممون خوش میگذره...
نیکی به رضایت،سکوت میکند و سرش را پایین میاندازد.
مانی نگاهم میکند و با شیطنت چشمک میزند.
دلم قرص است به بودنش!
*
چمدان نیکی را از دستش میگیرم و کنار چمدان کوچک خودم میگذارم.
در صندوق عقب را میبندم.
نیکی میگوید:کاش میشد نریم..
با اطمینان در چشمهایش خیره میشوم
:+رو حرف مانی نمیشه "نه" آورد..بریم،نهایتا دیدیم خوب نیست برمیگردیم دیگه..
باشه؟
سر تکان میدهد:باشه
صدای بوق از داخل ماشین میآید و بعد کلهی مانی از سقف خارج میشود:بیاین دیگه
سه ساعته چی کار میکنین؟
نیکی ماشین را دور میزند و روی صندلی عقب مینشیند.
جلو میروم
:+چه خبرته مانی؟همسایه هارم خبر کردی!
مانی سرجایش مینشیند و با شیطنت میگوید
:_به بهونه ی جابه جا کردن چمدونا من ده ساعته اینجا نشستم!
و بعد دکمه ی سانروف را میزند
و سقف آرام روی بدنه میخوابد.
در را باز میکنم و سوار میشوم.
مانی مثل بچه های کوچک ذوق میکند
:_بزن بریم آقای راننده!
🙌🏻 #رمان_خوان
به قلم✍🏻 #فاطمه_ناظری
❁| ʝoɨŋ♥️↷
❀|@gordan110|❀
یک بار،
یک بار،
و فقط یک بار میتوان عاشق شد؛
عاشقِ زن، عاشقِ مرد، عاشقِ اندیشه، عاشقِ وطن، عاشقِ خدا، عاشقِ عشق...
یک بار، فقط یک بار!
بار دوم دیگر خبری از جنس اصل نیست . . .
چه زیبا🤍🥺
#قشنگیه_عشق❤🥲
@gordan110
May 11
هنوز نازِ تو را خوب میخرم
بالا بلندِ ، عشوه گر بی مرامِ من !🌱
#حکایت_دستها🤝
@gordan110
وقتی حالم بده باید یکی باشه
مثل بابا طاهر بهم بگه :
" گل سرخم چرا پژمرده حالی؟
بیا قسمت کنیم دردی که داری
که تو کوچک دلی طاقت نداری."
بخدا که همون موقع دلیل حال بدمم یادم میره(:
حیف که نیست دیگه💔🚶♀️
@gordan110