محفل داریم
ساعت ۱۶:۰۰
درباره جنگ خیبر
توسط ادمین بسیجی
آدرس:کانال ناشناس کانال انتصار👇
@gordan113enghelab
چون خیبر به صورت یک کانون توطئه و فتنه بر ضد مسلمانان در آمده بود و یهودیان این قلعه بار ها با دشمنان اسلام همکاری کرده بودن.
توی نبرد خبیر پس از اینک مجاهدان مسلمان تمام دژ های خبیر رو فتح کردن آخرین دژ یهودیان یعنی دژ قنوص که بزرگترین دژ و مرکز دلاوران آنها بود باقی مونده بود
پیامبر اکرم روزی پرچم رو به دست ابوبکر و روز دیگر به عمر داد ولی هردو بدون اینکه کاری انجام بدن برگشتن
این وضع برای پیامبر سنگینی میکرد برای همین فرمودن:لا عطین الرایة غدا رحلت یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله کرار لیس بفرار یفتح الله علی یدیه
فردا این پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول خدا را دوست میدارد و خدا و رسولش نیز او را دوست میدارند و خداوند این دژ را به دست او میگشاید
هنگامی که آفتاب طلوع کرد سربازان دور خیمه ی پیامبر را گرفتن و هرکدام امیدوار بودن که پیامبر پرچم رو به دست او بدن
سعد ابی وقاص میگوید: وقتی پیامبر از خیمه بیرون امد،همه ی گردان ها به سمت او کشیده شد و من نیز در برابر پیامبر ایستادم که شاید این افتخار از آن من گردد
پیامبر شخصی را به خیمه امیر المومنین علی علیه السلام فرستادند و او امام علی را به حضور پیامبر آورد.
پیامبر برای شفای چشم امام علی دعا کردن و به برکت دعای پیامبر ناراحتی امام علی بهبود یافت
آنگاه پیامبر زره خود را به او پوشاند و ذوالفقار را به کمر او بست و پرچم را دست او داد و به امام علی یاد آوری کردن که قبل از آغاز نبرد دشمن را به آیین اسلام دعوت کنند و اگر نپذیرفتند به آنان میتوانند با پرداخت جزیه(نوعی مالیات ) و خلع سلاح آزادانه زیر پرچم اسلام زندگی کنند و بر آیین خود باقی بمانند و اگر هیچکدام را نپذیرفتند نبرد رو آغاز کنن
سپس پیامبر فرمودن:
بدان که هرگاه خداوند فردی را به وسیله ی تو راهنمایی و به حق هدایت کند،بهتر از آن است که بهترین شتران از آن تو باشند و آنها را در راه خدا صرف کنی!
وقتی مجاهدان اسلام به نزدیکی قلعه ی دشمن رسیدند،دلاوران یهود از دژ بیرون آمدند،حارث برادر مرحب،قهرمان معروف یهودیان،نعره زنان به سوی علی شتافت؛نعره او چنان وحشت آفرین بود که سربازان پشت سر حضرت امیر المومنین علی بی اختیار عقب رفتند
حارث مانند شیر خشمگین بر حضرت حمله برد ولی لحظاتی نگذشت که جسد مجروح و بی جان او بر زمین افتاد.
او برای گرفتن انتقام برادرش درحالی که غرق در سلاح بود و زره هایی بر تن و کلاه خودی(به گفته ی برخی از سنگ)بر سر داشت به مصاف حضرت امیر المومنین آمد.