eitaa logo
گردان ۳۱۳
1.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
76 فایل
یا اللّٰه . . . در هیـاهویِ بی‌صدایۍ ، برافراشتیم بیرقی را برای گم‌نکردنِ آرمان‌هایمان. . . شِنوای شُما . @khodadost_1 قَوانین و نُکات . @goordanh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...فقط ۱۸ روز ما ملت ایران رئیس جمهوری میخواهیم که دلسوزانه به دنبال رفع مشکلات در همه ی عرصه ها باشد .به خصوص در زمینه رفع تورم و گرانی ، رونق اشتغال ، ازدواج ، مسکن و ... ✅رئیس جمهوری که خودش را در حکم فرزند خلفی بداند که سالهاست پدری دلسوز و حکیم چاهی را حفر کرده و به آب هم رسیده حتی موتور آب را هم گذاشته فقط منتظر است فرزندی لایق و شایسته بیاید و از آن چاه عمیق لوله گذاری کند و آب را به نقاط مختلف جامعه برساند ... اما کجاست آن فرزند خلف ؟!!! 🤔چرا تاکنون رئیس جمهورها دغدغه اجرای سیاست‌هایی که رهبری در ابعاد مختلف برای حل مشکلات ملت در همه موضوعات ابلاغ نمودند( حفر چاه و رسیدن به آب) را نداشتند ؟!! فقط یک لوله گذاری و اجرای صحیح آن بوده که می‌بایست انجام می‌شد.که نشد یا ضعیف و ناقص اجرا شد و اما اگر اجرا می‌شد... هم اکنون شاهد وضعیت نابسامان مسکن و گرانی و تورم و تعطیلی کارخانه ها نبودیم. 😔😔😔 برای رفع همه مشکلات راه حل قانونی و کاربردی وجود داشت ... 👌چرا رئیس جمهورها عمل نکردند ؟!!! ❤️ | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
14.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ تلنگری. مشارکت مردمی= نابودی دشمن. رای سالم= پیشرفت اقتصاد و سربلندی ان شالله
میدونی‌رفیـق. . . دنیا‌میلیارد‌ها‌آدم‌داره. . . میلیاردها‌معرفت‌و‌شخصیت‌داره. . . میلیارد‌ها‌شکل‌و‌نژاد‌داره. . . ولی‌قشنگ‌ترین‌اون‌معرفت‌ها،شخصیتها ،شکل‌و‌نژادهارو‌توی‌اون‌میلیاردها‌آدم فقط[تـــــــو]داری:)))))🧿💛✨ ] | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
˼- یـٰا رَفِیقَ مَن لا رَفِیقَ لَهـ🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 👊🏻«میداندار»👊🏻 🖋پارت31 -نیوشا- ...نیمه شب شده وآبتین هنوز داره دور من طواف میکنه وبین فیلم نقش پیام بازرگانیو داره وهر چند بار،دوباره به مقابلم که میرسه چند ثانیه وایمیسته ونگاهش بین صورت منو ودرو دیوار،دور میزنه! آخ آخ حساس شد فیلم!پسره اسلحه گرفته سمت حاج حیدر😥!!... ای بابا!دیگه کلافه میشم از رفت وآمد آبتین وبهش که جلوی تلویزیون واستاده میگم: -:داداش چرا اینجوری میکنی؟!😕چیزی شده؟!! دستپاچه شده از این سوالم!: -:ن...نه...نه!اممم...ینی... تلویزیون رو خاموش میکنم وبهش میگم: -:بیا بشین مرد خدا!بیا ببینم از دیروز تو چته؟! انگار مردد ومعذبه وکمی هم خجالت زده!زاه میفته سمت مبل تک نفره سمت راست من وبا همون حال قبلی،خیلی جمع وجور میشینع... از این حالت غیر قابل انتظارش،به خنده میفتم وبا خنده من،سرشو بالا میاره وبهم نگاه میکنه...متعجب شده ومیگه: -:به چی میخندی؟! -:😂!ببخشید داداش ولی...مثه اینایی شدی که...میخوان بگن زن میخوان😂! چشاش گرد تر میشه وفورا جوابمو میده!...: -:زهرا چی میگی؟!!وا!...من واین غلطا؟! سعی میکنم تا حدودی خنده مو تعدیل کنم ومیگم: -:ببخشید حالا!...ولی برچی غلط؟!...زن گرفتن که خوبه! صورتشو توهم میکشه ونگاهم میکنه!منم جدی میشم وبا چاشنی یه لبخند ملیح،مثه یه آبجی گل میگم: -:باشه!...بریم سر اصل مطلب...چی شده داداشم🙂؟!از دیشب که برگشتی خیلی عجیب شدی!🤔 -:عجیب؟!!😳 -:آره!دم به دم یهو میری تو فکرو یه گوشه میشینی...باز یدفه به جنب وجوش میفتی!!حس میکنم میخوای چیزی بهم بگی!آره؟ همراه با ((آره))آرومی که میگه،سرشو هم تکون میده...: -:خب بگو داداشم!من حتما گوش میدم... -:...راستش...دیروز توی اردو...یه چیزایی فهمیدم که... با سکوتش کمی نگران شدم وگفتم: -:کسی چیزی بهت گفته؟!ناراحتت کردن؟!! -:نه نه!...نه اصلا!اتفاقا میخواستم بگم که فهمیدم واقعا یه حس بهتری توی جمع بچه ها دارم!ینی...میدونی...منو بخاطر تیپم...یا مدل موهام...یا...یا اینکه یکمی باهاشون غریبی میکنم،پس نمیزنن!...اینجوری حس میکنم که برام احترام قائلن!دوستم دارن...هرجورم که باشم،باهام گرم وصمیمی ان ومهربونن!...هوامو دارن...درست مثل...مثل... غنچه لبخند روی لبهام شکفت ودر ادامه سکوت وتفکرش برای تشبیه کردنشون گفتم: -:مثل دوست یا برادر...آره؟! از تو فکر درومد با این صحبتم وفورا تایید کرد!به لبخندم که برخورد،انگار خجالت نیمه کاره ای کشید ودر جواب لبخندم،لبخند زد! خدارو شکر🤲🏻...خدایا ممنونتم😇🌱❤️! -:خوب بود!آره؟!...یه حس آرامش خاصی داره...یه گرمای لطیفی که مثل نوازش میمونه🌱😌!خیلی حس قشنگیه...منم...اولین بار جذب این آرامش وصمیمیت شدم!...هنوز هروقت مسجد میرم انگار هوای مسجد پر از عشقه❤️!البته...شاید حرفت یه چیز دیگه بود!ببخشید...من پیشدستی کردم وادامه دادم😅 -:نه!همینه...تازه میفهمم چرا انقد اونجا رو دوست داری...توی تعریفت از اونجا...انگار بهشتو وصف میکنی!...البته...تو بهتر از من بلدی توصیفش کنی!من وارد نیستم😅 -:😄!خیلی احساسی شدم!...خب بقیه اش... -:...بقیه اش!...میدونی...اینجوری گفتی...راحت تر میتونم در این مورد باهات حرف بزنم!آخه میدونم که میفهمی چی میگم... -:خب خداروشکر😊 -:من دوست دارم...وارد جمعشون بشم...دوست دارم عضوی از اعضای گروهشون بشم!...ولی... -:🤔 -:آخه اینجوری؟!😑 -:چجوری؟!!😲 -:با این تیپ؟!!😑 -:آها!مگه کسی چیزی گفته؟! -:لازم نیست کسی چیزی بگه!من بین اونا یکمی... دوتا انگشتشو کنار هم گذاشت وادامه داد: -:...به هم نمیخوریم! -:ینی میخوای چکار کنی؟! -:نمیدونم😐!اومدم از تو بپرسم... -:ینی هنوزم حس غریبی داری بینشون؟! -:از سمت اونا این حسو نمیگیرم!فقط وقتیکه به خودم نگاه میکنم؛میبینم چقد تفاوته!... -:نظر خودت چیه؟بنظرت باید چکار کنی؟ -:میخوام که...یکمی تیپمو ملایم کنم!نظرت چیه؟ -:خوبه بنظرم🙂... مکثی کردم وگفتم: -:...فقط!...شرایط مسجد یکم خاصه!...ینی... نذاشت حرفمو تموم کنم وخیلی سربسته فقط گفت: -:میدونم! یه حسی بهم گفت که باهاش صحبت کردن ولی...نگرانم که چی بهش گفتن که اینقد سنگین وسربسته جوابمو داد وانگار خواست بحثو بزارم کنارو ادامه ندم!خواستم سوال دیگه ای بپرسم اما با نگاهی به چهره مصممش،حرفمو قورت دادم وفقط سر تکون دادم وتایید کردم!اما...ینی چی میدونه؟چی بهش گفتن؟پس دلیل این سکوت وتو لاک بودنش فقط مسجد رفتن نیست!...خدایا!به خودت میسپرمش🤲🏻😕... 《 کپی از رمان میداندار ممنوع❌(تحت پیگرد الهی)🔅》 ⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 👊🏻«میداندار»👊🏻 🖋پارت32 -آبتین- ......زهرا آروم آروم تو خودش فرو میره!شاید به این فکر میکنه که من چی میدونم...یا اینکه چطور قراره با حواشی آینده روبرو بشم!...هرچی هست،فکر نمیکنم بدونه که بخاطر حفاظت از اون،میخوام دست از گوشه گیری هام بردارم وبرم((مسجد))! منی که هنوز با خدای بالاسرم کنار نیومدم...بخاطر تو میخوام بشم بچه مسجدی!هع!خنده داره...آهای خدا!چیه؟!میخوای منو حقیر کنی دربرابر خودت...بیشتر از این؟!...خب قدرت داری دیگه!خوشت اومده با من بازی کنی وخط قرمزمو میزاری وسط تا بیشتر منو بسوزی!خب قدرت داری دیگع...لعنت به من که پامو تو این دنیا گذاشتم...دیدی با بچه مسجدیا وگرمای شوروشوق ومحبتشون نمیتونی منو زیر دست خودت کنی...خط قرمزمو گذاشتی وسط! -:آبتین! با صدای زهرا از فکر بیرون کشیده شدم!: -:جان؟ -:خدا خیلی دوسِت داره داداش!خیلی... یه جور متفاوتی بهم نگاه میکرد!انگار داشت چیزی میدید که من نمیتونستم ببینمش!یکمی منو میترسوند و حس غریبی بهم دست میداد ولی...این حرفش رو هرگز نمیپذیرم!و فقط با یه لبخند سرد ونگاهی که به زمین میدوزم جوابش رو میدم...زهرا جان!خدا هرگز منو دوست نخواهد داشت...این بهم اثبات شده! (یک سال بعد/پارت آینده) ...پر از فورانم!عشق وغصه وپشیمونی وافتخار...همه وجودم فوران کرده!زهرا راست میگفت ومن لجباز که برده شیطان شده بودم،نمیپذیرفتم که...خدا عاشقمه😞😭...اونقد عاشقمه که اجازه میده قرآنش رو سایه صورتم کنم که مبادا غرور ومردونگی من زیر سوال بره!...زیر سایه قرآنت خدایا!انگار فقط منم وخودت...چه خلوت سحرآمیزی!...در بین انبوهی از بندگانت،فقط من باشم وخودت تا باهم حرف بزنیم...چقدر عاشق محبتتم خدای من❤️...!و تو چقدر بزرگی وسرشار از عشق...!... (زمان حال/غروب روز بعد) ...-:😍فدای قدو قواره ات بشم داداشم! زهرا چنان با ذوق نگاهم میکنه که حس میکنم،لپام باید گل انداخته باشع☺️!به سرتا پام نگاهی دوباره میندازه وادامه میده...: -:وااای آبتین!...خیلی مرد شدی😍... اشک توی چشاش حلقه میزنه وقبل از فرو ریختنشون،همونطور که نگاهم میکنه وبا فوران ذوقش بهم لبخند میزنه،اشک چشمهاشو با انگشت میگیره وبدنبالش،بانوازش گونه هاش،دستاشو پایین میاره... خنده ای از سر تعجب میکنم ومیگم: -:خوبی؟!! -:فقط خوشحالم!...خیلی... -:منم دوست دارم که خوشحالت کنم...چون تنها کس زندگیمی🙂! -:😇!خدا همه جای زندگیت هست آبتین!فقط باید نگاهتو عوض کنی تا ببینیش...تا بودنشو حس کنی... -:تو حسش میکنی؟!... -:دلم بهم میگه...خدا بغلت کرده🌱❤️! دوباره همون حس دیشبو دارم...یکم مرموز ومخوف بنظرم میاد😶!: -:چه جالب🙂! بوی اسپند همراه با اومدن سمیرا،نفسمو پر میکنه...سمیرا با ذوق وخنده،یکمی اسپند روی ذغالا میریزه ودودشو سمتمون فوت میکنه ومیگه: -:ماشاءالله ماشاءالله!چشم حسود کور باشه...خدا حفظتون کنه!منم دعا کنین امشب... زهرا لبخندی پر از محبت به روی سمیرا میزنه ومیگه: -:چشم سمیرا جون!انشاءالله حاجت روا باشین🤲🏻... -:زنده باشی عزیزم😊... از سمیرا خداحافظی کردیم وراهی مسجد شدیم!تو کل مسیر حس میکردم،تناقضی که همیشه بین ظاهر ومن وزهرا تو چشم میزد کمتر شده...حس خوبی داشت ولی یکمی متفاوت بود وهنوز باهاش انس نگرفته بودم!به زهرا که نگاه میکردم...انگار زهرا پر از حس خوب بود!مثل همیشه اما...انگار بهتر میفهمیدم این حس خوبشو...بهم میگفت که وقتی مواظبشم،یه حس غرور وعزت نفس بالایی بهش القا میشه و من هم خوشم میومد که اینقدر براش مهمم!ولی...حالا انگار بهتر میفهمم که زهرا دوستم داشت که با وجود اون تناقض،بازهم منو پس نمیزد!زهرا...تو اینهمه خوب بودنو از کجا میاری؟!... 《 کپی از رمان میداندار ممنوع❌(تحت پیگرد الهی)🔅》 ⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
ابوطالب اسلامی 56سالشه اطلاعاتی سپاه همرزم حاج سید بوده وپیگیر پرونده ارسلان حقدوست وروابطش با خارج از کشوره...
https://harfeto.timefriend.net/16211818315350 نظرات خواندنی تون رو درباره《رمان میداندار》،بصورت ناشناس به ما بگید😍😊 پیشاپیش ممنون از نظراتتون❤️🌸
سلام مهربانان😊👋 باتشکر از صبوری وهمراهی شما عزیزان؛دوتا پارت جذاب تقدیمتون میشه😍👆 امیدوارم لذت ببرید🌷 راستی!یادتون نره... رمان《میداندار》رو به دوستانتون معرفی کنید👊 | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
🌱 آقای قرائتے : 🍃 « ... خانه ای ڪه غبار گرفته است را خراب نمےڪنند،تمیز مےڪنند ... »🍃 ممڪنه بے تدبیری مسئولان چهره انقلاب رو غبارآلود ڪرده باشه،اما علاجش رأی ندادن و تخریب انقلاب نیست،علاجش رأی دادن و رأی صحیح دادنه. . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون کسی که این‌ انقلاب رو درست کرد گفتا ولی ما مردم گوش نکردیم😔 تازه التماس هم کرد خوب گوش کنید... من التماستون میکنم.... چشم امام خمینی و شهدا وحاج قاسم به حضور ماست... می آییم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|••🌿 هـر وقـت دسـتت از همـه جـا ڪوتـاه شـد، بگـو؛ وَ أُفَوِّضُ‌أَمْرِ‌ی‌إِلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بَصِیـرٌ‌ بِالْعِبَـادِ کارم را به خدا می سپارم، خداوند بینا به‌بندگانش‌است. |••🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 🌀 موضوع: ریاست جمهوری در کلام امام‌ خامنه‌ای (مدظله العالی) 🍃🌻🍃 🌺 مقام معظم رهبری: مهم‌ترین و موثرترین مدیریت کشور، ریاست جمهوری است. | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
هر رای سربازی برای افزایش اقتدار ملی استوری | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط یه کار کوچیک... گاهی با انجام دادن یه کاری که شاید به نظرت خیلی کم ارزش باشه ... میتونی از چشم خدا بیوفتی 😥💔 یا میتونی بپری بغلش 😍❤️ | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
مڹـ رَقیبـِ ✖اشرافٻگرۍ✖ و ✖فِښاد✖ هسٺمــــــــــ! | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
•<♥️>• - - •‹جَهـٰانـ بـے‌طُ یک‌ازدحـٰآم‌تـو‌خـالیـست...🖤🥀›• | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
: اگرتعلقاتِ‌خودرازیرپاگذاشتیم، مۍتوانیم‌مانندشهدابه‌این‌مملڪت خدمت‌ڪنیم ... واگرباتعلقاتِ‌شخص‌ۍوفردۍبخواهیم خدمت‌ڪنیم،این‌خدمت‌به‌جایۍنخواهدرسید ... | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
∞❤️∞ شهادت لباس‌ِتك‌سایزی‌است کھ‌باید‌تن‌ِآدم‌ بھ‌اندازه‌ی‌آن‌درآید، هر‌وقت‌به‌سایزِ این‌لباس‌درآمدی،‌پرواز‌میکنی..! 🌱 | ————————————— j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh