#برکت_انقلاب
یه روزی روزگاری یه آقا قلدری دست یه قلدرتر و زورگوتر و فاسدتر از خودشو گرفت و برد یه جایی به اسم دانشگاه تهران!
دانشجو ها از حضور این آدم صداشون بلند شد و گفتن مگه جنازه بشیم پای این آدم به دانشگاه برسه! شاه هم یه چشمک زد و به نیروهاش گفت لطفا جنازه شون کنید تا ما رد بشیم!
و اون روز دانشجو ها با شلیک نیروهای قلدر مملکت، به #شهادت رسیدن و حالا این روزا بعد چهل و اندی سال از فراری شدن آقای قلدر، تو پهنه ی #انقلاب اسلامی، یه سخنگوی دولت، چند شب و چند روزه داره میره دانشگاه های کشور تا جواب سوالاشونو بده و پیگیر حل مشکلاتشون بشه!
وقتیم بهش فحش میدن و جلسه شو به هم می زنن می خنده و ادامه میده. و حتی وقتی یه پس گردنی حسابی هم می خوره برنمی گرده حتی پشت سرشو نگاه کنه ببینه کی بود.....
#مرگ_بر_دیکتاتور!
「@gordan_313 」
#یکپیشنهادآسان
#روزهایکوتاهوخنک
#روزهقضا_روزهیمستحبی
با سلام
✅:الصوم جنة الشهوات... روزه سپری در برابر شهوات است...
☘🌿: میخواستم بگم: فردا #اولین_پنجشنبهی ماه ربیع الثانیه و روزه گرفتن تو اولین پنجشنبهی هر ماه قمری مستحب...
🔚: روزا کوتاه و خنکه، حیف نگیریم...علی الخصوص اگه روزه قضا داریم...
👌توصیه ویژه: زوجهای جوان زن و شوهری بگیرن...صفای خاصی داره... دم سحر و افطار بعد امام زمان برا مجردا هم دعا کنید...🤲
گردان ۳۱۳
🌹🌹 رمان #سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت سی و پنجم 🌸نگاهی به ساعت مچی دستم انداختم ا
🌹🌹 رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت : سی و ششم ؛ قسمت پایانی
🌸با صدای راننده که گفت رسیدیم به خودم اومدم کرایه رو حساب کردم و پیاده شدم نگاهی به اطراف انداختم یاد اون شب افتادم که بخاطر نذری اومده بودیم چقدر زود گذشت.
🌺 به کوچه که رسیدم پاهام قفل شد قدرت حرکت نداشتم نمی دونستم چطوری با محسن روبرو بشم با چیزهایی که شنیدم ته دلم خالی شده بود یعنی قبولم می کرد؟ شاید نظرش نسبت به من عوض شده بود
🌾هنوز دستم رو زنگ نرفته بود که در باز شد ، هول شدم و عقب تر رفتم. فاطمه خانم هم دست کمی از من نداشت چند لحظه ای نگام کرد. صدام می لرزید چشمام پر از اشک شد. _ شما دیگه چرا؟ مثل مادرم بودید چرا دلتون به حال من نسوخت؟
🌴با شرمندگی سرش رو پایین انداخت و گفت: _حلالم کن می خواستم بهت بگم ولی محسن مانعم شد.
_الان کجاست؟ می خوام ببینمش.
از در فاصله گرفت به اتاقی که پنجرش سمت حیاط بود اشاره کرد. وارد حیاط شدم و سراسیمه از پله ها بالا رفتم ولی با حرفی که زد میخکوب شدم!
🍂_پسرم هر دو چشمش رو از دست داده ، میگه نمی خواد تو رو اسیرخودش کنه، کنار کشید تا به زندگیت برسی!
🍀زانوهام سست شد محسنم نابینا شده بود؟یعنی دیگه نمی تونست جایی رو ببینه؟!. روی همون پله نشستم قلبم چنان تیر کشید که دستم رو قفسه سینم مشت شد.
🌷با لکنت گفتم:_من..که..می..می تونم... ببینمش... اونم.. یک دل..سیر.
دستم رو به نرده تکیه دادم و به سختی بلند شدم تمام بدنم سنگین شده بود هر قدمی که بر می داشتم انگار ساعت ها طول می کشید تو همین چند دقیقه به اندازه چند سال پیر شدم...
🌻دستگیره رو چرخوندم در که باز شد بالاخره دیدمش. به نماز ایستاده بود وقتی یک دستش رو برای قنوت بالا برد تازه فهمیدم دست دیگش حرکت نمی کنه!
❤به سجده که رسید کنارش نشستم چفیه ای که دور گردنش بود رو به صورتم کشیدم صدای گریم بلند شد.
🍃شونه هاش می لرزید چه خلوت خوبی با خدا داشت که البته من بهم زدم. نمی دونم چقدر گذشت ولی دلم آروم گرفته بود.
⭐نمازش رو که تموم کرد با لحنی که سعی می کرد سرد باشه گفت:_عمرت رو پای من تلف نکن برو سراغ زندگیت. مطمئن باش دلخور نمیشم تو لیاقت خوشبخت شدن رو داری.
❤🌷_زندگیم تویی کجا برم؟ به خیال خودت می خوای در حقم فداکاری کنی؟ اجازه نمیدم جای من تصمیم بگیری وقتی انتخابت کردم یعنی هدفت رو هم قبول کردم.
🌹چون راهی که رفتی برای من هم مهم و با ارزش بود. هیچی عوض نشده، تو همون محسنی منم همون گلاره یک درصد هم به احساسمون شک نکن.
_خواهش می کنم برو. اینجا نمون! از ترحم خوشم نمیاد. می تونم از پس زندگیم بربیام.
بغض سختی گلوم رو می فشرد چند ساعتی می گذشت ولی دیگه هیچ کلمه ای بینمون رد و بدل نشده بود .
🌱کیفم رو برداشتم و بلند شدم زن داییش بلافاصله گفت : کجا عزیزم؟ در اتاقش باز شد من از اون سرسخت تر بودم و از حرفم کوتاه نمی اومدم.
_دیگه مزاحمتون نمیشم باید برم خونه...
🌸می دونستم که پشت سرم ایستاده بود بخاطر همین با شیطنت گفتم:_به محسن هم بگید هیچ وقت نمی بخشمش! نمی تونه با این کارها نظرم رو عوض کنه فقط دلم رو می شکنه!!
🍀فعلا خداحافظ. هنوز چند قدمی بیشتر برنداشته بودم که زنگ صداش دوباره بی قرارم کرد: شب عیده نمی خوای کنار ما باشی؟!.
🌼با تعجب چرخیدم سمتش.
_ نباید جای تو تصمیم می گرفتم اما همش بخاطر خودت بود. ولی...خانوادت چی؟ مطمئنم که راضی نمیشن.
💖تو دلم غوغایی بود از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم می دونستم که طاقت قهر و ناراحتیم رو نداشت.
_مامانم که تو تیم ماست حتما بابام رو راضی می کنه ...همه با خوشحالی دست زدند فاطمه خانم صورتمون رو بوسید و برای خوشبختیمون دعا کرد.
🌾نگاهم به لیلا افتاد از خوشحالی اشک می ریخت لبخندی زدم و کنارش نشستم و در آغوش هم جای گرفتیم.
🍃بهار را با تو یافتم. در لحظه ناب عاشقی در ساعت تحویل عشق هفت سین نگاهت را بر لوح قلبم هک کردم تا ماندگار بماند عیدی بهار ، با تو به تولد سال می روم که هزار و...اندی سال شود عمر عاشقی
🔚پایان
هدایت شده از گردان ۳۱۳
جواب حرفاتون 👇🏾😍
https://eitaa.com/joinchat/2485911695Cf006c76ce1
با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما از مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را می کشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می کردید؛ مباحثه می کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل می داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، شخصهای بزرگ ما، اسلام ما تأیید می شود.
صحیفه امام جلد ۷ ص ۱۸۳
#مناسبتی
لعنت بر «حسرت تان برای یک زندگی معمولی» که باعث شدید تا امروز زندگی ده ها نفر به پایان برسد.
لعنت بر «بوسیدن به وقت ترسیدن» تان که باعث شدید تا امروز ده ها کودک جنازه پدرشان را ببوسند.
لعنت بر شعار زن، زندگی، آزادی تان که پشت آن جز مرگ انسانها و ویرانی یک کشور چیز دیگری نیست...
🗣امیرحسین ثابتی
گردان ۳۱۳
📸 شماره ۲۳۲ ، کفش هایت را از سید الشهدا تحویل بگیر طراح : علیرضا دستجردی
برای توی کوچه رقصیدن!!؟ 💔
گردان ۳۱۳
🚨 زن، زندگی، شهادت.... 😭🌷 #شیراز_تسلیت #ایران_تسلیت #شاهچراغ #زن_زندگی_آگاهی 「@gordan_313 」
- بِأَيِّ ذنب قُتِلَتْ؟!💔
رقصیدن توی کوچتون...
حسرت برای زندگی معمولی تون...
زن زندگــی آزادی تون...
همه بوی خونِ مظلوم میده!! 💔
خدا ازتون نگذره ک یه ملت رو داغدار کردین 🖤😔
#شیراز_تسلیت
#ایران_تسلیت
شما هایی که این چهل روز سطل آتش زدید، فحاشی کردید
سلف هارا فتح کردید
و نخبه بودنتان را به رخ کشیدید
امشب را تا صبح آسوده بخوابید
که یک #ایران عزادار مادران و کودکانی شد که در آغوش هم به شهادت رسیدند
#شاهچراغ
#شیراز_تسلیت
#ایران_تسلیت
#زن_زندگی_آگاهی
「@gordan_313 」
🔺به اندازهی یک بوق زدن حتا اگر در شورش ف...ش مشارکت کردهیید، اکنون دستتان به خون شهدای زاهدان تا قم تا شیراز آغشته است...
✍فاطمی صدر
「@gordan_313 」
🔻 گیجید هنوز؟ فصل تردید گذشت
هر قصه که گفتید و شنیدید گذشت
داعش به چراغ سبزتان هار شده
از این همه خون چگونه خواهید گذشت🔻
#برخورد_قاطع
#شیراز_تسلیت
#شاهچراغ
#جمهوری_اسلامی_حرم_است
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
#جنایت_تکرار_میشود
📌جنایت حمله به شاهچراغ
همان حمله به گوهرشاد است
همان بمب گذاری در حرم امام رضاست
همان آتش زدن حسینیه ارک تهران است
همان آتش زدن خیام حسینی در فتنه عاشورای 88 است
همان آتش زدن قرآن است
همان آتش زدن مسجدی در رشت است
همان ترور و به شهادت رساندن ٣ روحانی جهادی در صحن امام رضاست
همان قتل فجیع دختر ماموستای انقلابی خرم تایی است
همان ماجرای جنایت تاسوکی است
همان ماجرای جنایت ناو وینسس است
همان جنایت بمب گذاری در حزب جمهوری است
همان جنایت ادلب و حماء و حلب است
همان جنایت اردیبهشت خونین خانطومان است...
🔸چشم هایی که نخواهد با این همه جنایت باز شود
همان چشم هرزه چشم چرانی است که در اغتشاش هم به زنان هم پیاله خودشان تعرض می کند
🔹گوشی که نخواهد بشنود
صدای آه خونین یک زن و دو کودکی که امروز در شاهچراغ به شهادت رسیدند را نخواهد شنید
جایش عو عو زن زندگی آزادی، وحشیان منافقین و کوموله و سلطنت طلب را جار می زند
⬅️همانهایی که با ساندیس و ساندویچ و اتوبوس رایگان از 300 هزار ایرانی در اروپا 6 هزار نفر را با پرچم های متعفن به آرم هایی که از هر کدام خون هزاران ایرانی می چکد به خیابان های برلین آوردند
آری برلین
برلین همان ریشه نفوذی هایی است که از خاتمی و سازگارا و حجاریان و گنجی و... کنفرانس بی شرمانه اش را رقم زدند و تا روحانی و جهانگیری و ظریف و جهرمی و ابتکار با بی تدبیری و غرب گدایی و ایجاد بحران های اقتصادی و ایجاد تشویش و تنش در دی 96 و آبان 98 ، پاس گلی به تجزیه طلبان این خاک دادند که تجمع پوشالی توخالی برلین را برای نابودی تمامیت ایران قوی رقم بزنند
آنها که کور خواندند
اما رفیق
یادمان باشد تاریخ را باز خوانی نکنیم
نفوذی ها را معرفی نکنیم
سابقه ی کفتارهای خونریز را نمایش ندهیم
باز مجالی برای جنایت به دشمن خواهیم داد...
نمی خواهی برخیزی؟؟؟؟؟؟؟
#شاهچراغ 🥀
#ایران_تسلیت 🖤
⚫️ فکر کن نزدیک اذان مغرب باشه
وضو گرفته تو حرم شاهچراغ نشستی
که نماز جماعت شروع بشه و ناگهان... شهادت 🥀
اونم اونقدر مظلومانه قسمتت بشه ...
#شیراز_تسلیت 🖤
「@gordan_313 」
رقص اندر خون خود مردان کنند💔
رقص اندر کوچه نامردان کنند😔
#شاهچراغ🥀
「@gordan_313 」