6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ببینید:| فلسفه حجاب اجباری
🔹سوال خیلی هاست!! لا اكراه فی الدین یعنی چه؟! خیلی عالی بیان می کند حتما ببینید و در صورت نياز استدلال كنيد
◀️ دکتر غلامی
#نشر_حداکثری
#جریان_تحریف
#حجاب
「@gordan_313 」
🔺حجاب برداشتن بازیگرا بخاطر خانم امینی نیست، اینا دنبال بهانه بودن اون دو سانت پارچهی باقی مونده رو هم بردارن که بهانه جور شد.
✍سیدعلی موسوی
「@gordan_313 」
⛔️ چرا اینقدر گیر دادیم به #حجاب؟؟؟
شايد باورتون نشه
اما مسئله حجاب
به اقتصاد ربط داره
به خانواده ربط داره
به فرهنگ ربط داره
به سياست ربط داره
به پيشرفت ربط داره
و ...
تو وقتي مشغول شهوت
و شهوت پرستي و
مشغول مسائل مبتذل بشي
ديگه نه حال كاركردن داري
يا اگه كارهم بكني درامدتو خرج شهوتت ميكني
خانواده نميتوني تشكيل بدي
يا خانوادت متلاشي ميشه
فرهنگ جامعه سقوط ميكنه
و مبتذل و سطح پايين ميشه...
ديگه برات مهم نيست
كي ميبره ، كي ميخوره،
كي...
دشمن اگه حمله كنه
حال دفاع نداري...
و...
خود به خود از حال انساني
به حالت حيواني نزول پيدا ميكني
و كرامت انسان ها صفر ميشه...
و يه جايي ديگه كم مياري...
اونقد تو لجن و كثافت و ...
دست و پا ميزني تا غرق بشي...
چون كسي نمونده تا نجاتت بده...
مگر اون بالايي...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فقط لاشخورها از مرگ مهسا امینی خوشحالند و درمراسم دفنش دست می زنند و هورا میکشند
مهسا امینی بهانه بود برای برداشتن روسری هاشون...
بیچاره مهسا امینی به بهانه ی مرگش چه کارها که نکردن😔
「@gordan_313 」
21.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 فیلم کاملتر پلیس از حضور مهسا امینی در مقر پلیس
「@gordan_313 」
📷 وقتی مشکل از خود سلبریتی هاست
🔹بالاخره خودش هم نفهمیده شهرهس یا مازیار!
🔹ما چیزی نگفتیم اما اگر دیگه تغییر جنسیت دادی و مثلا مرد شدی که طبق احکام الهی، زنان بهت نامحرمن دیگه!!
「@gordan_313 」
گردان ۳۱۳
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #چهل_و_نهم خداحافظ زینب تازه می فهمیدم چرا علی گفت … من تنها کسی هست
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #پنجاهم
سرزمین غریب
نماینده دانشگاه برای استقبالم به
فرودگاه🛬🇬🇧 اومد …
وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و😳😧تعجب… نگاهش رو پر کرد …
چند لحظه موند … نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه…
سوار ماشین🚘 که شدیم … این تحیر رو به زبان آورد …
– شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت کشید …
زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت …
– و اولین دانشجویی که از طرف دانشگاه ما … با چنین #حجابی وارد خاک انگلستان🇬🇧 شده …
نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم …یا از شنیدن کلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم😒 که بقیه اینطوری نیومدن …
ولی یه چیزی رو می دونستم … به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم… هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توی نظرم می چرخید … اما سکوت کردم … ✋
باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم … و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم …
من رو به خونه ای 🏡که گرفته بودن برد … یه خونه دوبلکس …بزرگ و دلباز … با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی… ترکیبی از سبک مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی … تمام وسایلش شیک و مرتب …
فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود …
همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز … حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه …
اما به شدت اشتباه می کردن …😐
هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود … برای مادرم …خواهر و برادرهام … من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم …
قبل از رفتن …
توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده…
خودم اینجا بودم … دلم جا مونده بود … با یه علامت سوال بزرگ …❓😒
⁉️– بابا … چرا من رو فرستادی اینجا؟ …
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
گردان ۳۱۳
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #پنجاهم سرزمین غریب نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه🛬🇬🇧 اومد
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #پنجاه_و_یک
اتاق عمل
دوره تخصصی زبان تموم شد …
و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود …
اگر دقت می کردی … مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن …
تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد …
جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود …
همه چیز، حتی علاقه رنگی من … 😕
این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من #غیرقابل_باور و #فراتر از #تصادف و #شانس بود …
از چینش و انتخاب وسائل منزل … تا ترکیب رنگی محیط و…
گاهی ترس😧 کوچیکی دلم رو پر می کرد …
حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری …
چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت …
هر چی جلوتر می رفتم …
حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد …فقط یه چیز از ذهنم می گذشت …
⁉️– چرا بابا؟ … چرا؟ …
توی دانشگاه و بخش … مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم … 👏🎓
و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می کردم …
بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین 🛌عمل فرارسید …
اون هم کناریکی ازبهترین جراح های بیمارستان …
همه چیز فوق العاده به نظر می رسید …
تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم … رختکن جدا بود … اما …😧
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی