شــروع‌#مـحفل مـوضوع‌:زیــبـانگرباشیم...

رفقا دقت کردید ماها وقتی یه مشکلے ‌توزندگیمون‌پیش‌میاد ،یه‌ گره ای ‌توکارمون‌میوفته ، بدبیاری‌سراغمون‌میاد‌ ، خلاصه‌ مشکلاتمون زیاد میشه هی میگیم خدامارودوست نداره✋🏻 خدادیگ منو نمیبینه! خدابه من بد کرده! که اینقدر مشکل دارم!

یه‌چندقیقه فکرکردید که حضرت‌زینب چقدر سختے کشیدن؟:)💔 چقدرصبوری کردن! حضرت زینب برادرش رو جلوچشاش کشتن‌! مادرش جلوچشاش پر پرشد! کدوم خانومی رو دیدید برای برادرزادش قبربکنه! +حضرت زینب:)✋🏻 حضرت زینی برای برادرزادش حضرت رقیه خودش قبرکند! خودش دفن کرد💔

از خانم حضرت زینب میپرسن حضرت عباس رو ندیدی خانم؟ بی بی زینب میگن چرادیدمش💔 سرش را شکافته بودن... در تشت یا ظرفی گذاشته بودن..💔🚶🏻‍♂ یادمه وقتی سرعباس رو روی نیزه میزاشتن سرش از بس شکافته شده بود که سرش روی نیزه واینمیستاد😭✋🏻 سرش میوفتاد از روی نیزه از شدت شکاف و پریشونیش! برای همین سر عباسم رو به نیزه میبستن😔💔

گوش‌کنیم‌ما‌بین‌صحبتا.)💔

رفقا نگاهمون نسبت به زندگی و آدما و دورو بریامون چطوره؟ روراست باشیم!

یکی تابدی میکنه! بدیشو همه پیش هم میگن! صدتاهم میزارن روش! طرف کل عمرش خوبی کرده حالاکافیه تایه بدی کنه‌ صدبار به روش میاریم و بدیشو به بقیه‌ میگیم

رفقا زیبانگر باشیم🙂فقط بدی های ادما و دنیارو نبینیم! خوبیاشم دقت کنیم! بببینیم!

یه معلمی یه نقطه روی یه برگه سفید میکشه و نشون میده به دانش اموزاش ومیگه بچه ها چی میبینید؟ همه میگن یه نقطه سیاه معلم میگه چرا فقط نقطه سیاه رو دید! سفیدیای دورو براین برگه رو ندیدید فقط یه نقطه سیاه رو دیدید؟ چراهیچکی نگفت یه برگه که همه جاش سفیده فقط یه جاش یه نقطه سیاهه‌!

حضرت زینب زیبانگر بودن رفقا✋🏻 ببینید حضرت زینب چقدر سختی کشیدن! امابنظرتون یه بار حضرت زینب گفتن من این همه سختی میکشم پس خدادوسم نداره! یه بار علاقه و اعتقاد حضرت زینب در برابر اون همه سختی ذره ای کم نشد!

ولی اگر ما بودیم این همه سختی رو میکشیدیم میشدیم عین یه مرده متحرک که اعتقادشو ایمانشو از دست داده از بس کل زندگیش مصیبت بوده! از بس دنیا بهش نامردی کرده پس خدادوسش نداره و اعتقاداتشم میشه صفر

ولی حضرت زینب چیکارکردن؟:) صبوری کردن! گفتن خواست خداست:) پس راضیم به خواست خدا حتی سربریدن برادرم هم زیباست چون خواست خداست میتونید ذره ای درک کنید؟ ادم برادرشو جلوش شهید کنند تنوش عریان کنند سرشو ببرن! سر بریدشو رو نیزه بزارن وحتی به سر بریدشم رحم نکنند و هی بزنن به لبای زخمی و خشک برادرش که سرش رو نیزست! بارها و بارها کم بیاره! کمرش خم شه از درد و سختی! اما اعتقادش ذره ای کم نشه! چون میدونسته ایمان داشته که همه این سختیا مقامشو میبره بالا! پیش خداعزیز میشه نه مردم! میدونسته اون دنیا خدا براش جبران میکنه! اون دنیا کنار همون برادر سربریدشه! خدارو باورداشته بانو!