هدایت شده از KHAMENEI.IR
141500161_1117642436.mp3
22.79M
🎧صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام. ۱۴۰۲/۱/۱۵
💻 Farsi.Khamenei.ir
♨️نکات مهم دیدار رهبر انقلاب با کارگزاران در ماه مبارک رمضان
💢دیدار رهبر انقلاب با کارگزاران نظام در ماه رمضان امسال، حاوی نکات بسیار مهمی در حوزه اقتصاد و فرهنگ بود که به طور جدی نیازمند بررسی دقیق و آسیب شناسانه است.
💢در حوزه فرهنگ دغدغه اصلی این روزهای جامعه انقلابی، معضل بی حجابی است که مطابق فرمایش رهبری باید با برنامه ریزی و پرهیز از رفتارهای هیجانی با آن مقابله شود.
💢هشدار رهبر انقلاب به برنامه ریزی دشمن برای از بین حیا و عفاف در جامعه در دیدارهای چند سال اخیر نشان می دهد حرکتی سازمان یافته در ابعاد امنیتی و رسانه ای برای حیازدایی از جامعه در جریان است. از این روست که رهبر انقلاب از بی حجابی با عنوان «حرام سیاسی و شرعی» یاد می کنند.
💢در حوزه اقتصاد نیز نهیب ایشان به شرکت های بزرگ دولتی است که با دلاریزه کردن اقتصاد ایران، به جنگ ریال رفته اند و بدون شک نقش مؤثری در کاهش ارزش پول ملی داشته اند. باید دید دولت انقلابی در ریل گذاری اقتصادی سال جاری تا چه حد به دغدغه های رهبری و مردم توجه دارد.
💢دشمن تمام زور خود را زده است و دیگر تیری در ترکش ندارد. صحبت از توافق موقت به ازای رفع برخی از تحریم ها توسط آمریکای معتاد به تحریم، نشان از توفیق ایران در دور زدن تحریم ها و کاهش روزافزون اثر تحریم هاست.
💢اقتصاد ایران به رغم فشارهای سنگین، بی سابقه و فرسایشی اقتصادی، به تدریج در حال بازیابی خود است و چشم انداز اقتصادی کشور با توجه به تحولات بین المللی و رقابت کشورها در دلارزدایی از اقتصادشان، چشم انداز مثبتی است. به شرط آنکه ریال در این جنگ تمام عیار اقتصادی حمایت شود و راهبرد ایجاد تنوع در سبد ارزی ایران با جدیت بیشتری دنبال گردد.
✍️ محمدصادق خرسند
هشدار بسیار بسیار مهم
بعد از بزاق و مو اینبار با بهانه های پزشکی سراغ سلولهای بنیادی ایرانیان دارند، میروند.
این سلولهای بنیادی اگر به دست دشمنان ملت ایران برسد قطعا با بیوتروریسم جدید روبرو خواهیم بود حتی بدتر، سخت تر و خطرناکتر از کوید ۱۹
#انتشارحداکثری
🗣Sayed Alireza Aledavood
@twtenghelabi
در نیمه ماه، ماهِ تمام آمده است
عطرِ نفسِ گل به مشام آمده است
در خانۀ زهرا و امیر مؤمنان
اوّل پسر و دوّم امام آمده است
سالروز ولادت کریم اهل البیت امام حسن مجتبی(علیه السلام)به شما خوبان تبریک عرض می نمایم.
حا و سین و یا و نونی را که عالم عاشقست
حا و سین و نون آن نامِ دل آرای حسن
هفت شهر عشق را عطّار گشتی بی سبب
آنچه را دیدی ببین در سیرِ سیمای حَسن
شهر را تعطیل میکرد "راه رفتن های" او
راه بندان ، بارها شد از تماشای حسن
بخت یارست در دو دنیا با گدایان کریم
روزی آنهاست در دستِ توانای حسن
نذر کردم پای نذری های مادر تا روم
یکصد و هجده سفر تا صحن زیبای حسن
.
ارث از بابا رسیده بر کریمانِ حرم
کربلا پُر بود از شهدِ گوارای حسن
دست ما و دامنت شه زاده قاسم الدخیل
ای که دستت میرسد بر قدِّ رعنای حسن
گرچه راه انداخته است دنیای امروز مرا
دیدنی تر دستگیری های فردای حسن
مراشبیه عبایت تکان بده آقا
مرابه زیرِکسایت مکان بده آقا
کمی زچهره ماهت نقاب بر افکن
دوباره برتن این مرده جان بده آقا
به دست فیض کریمت طلیعه ی خورشید
گدای پشت درم, آب ونان بده آقا
به دانه هرموژه ات تیرِ زهد برقلب است
زِ ابروانِ هِلالت کمان بده آقا
توراقسم به نفسهای آخرِ قاسم
برای خوب شدن یک زمان بده آقا
به جان فاطمه محجوب میشوم آخر
زخادمان تو محسوب میشوم آخر
چه مزه ای بدهد ازجگر حسن گفتن
زِ مغرب رمضان تا سحر حسن گفتن
خدابه حق حسن, یاحسن به حق خدا
شدم عبیدتو با اینقدر حسن گفتن
تمام روزی نوکر به دست ارباب است
که آب ونان من است بیشتر حسن گفتن
ز بعدذکرِ حسین یاحسین ،میچسبد
قسم به حضرت زهرا دگر حسن گفتن
ببرتونام حسن را که عاقبت بینی
نجات بخش صراط است هرحسن گفتن
تنورعشق حسین ، از دم حسن گرم است
که اشک روضه وسوز،ازغم حسن گرم است
دوگوشواره حسن را چه گوشه گیرش کرد
و گوشه پاره حسن را چه زود پیرش کرد
میان ارض و سما بزم شادی و شور است
به روی دست نبی آیههایی از نور است
بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را
و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است
گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت:
خوشا به حال رسولی که با تو محشور است
به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند
عزیز کردهی زهرا “کریم” مشهور است
زدست هیچ کسی لقمه نان نمیخواهیم
کرامت حسنی با مزاجمان جور است
گدای کوی کریمیم و نان بهانهی ماست
نظر به منظر جانان مراد و منظور است
چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع
شکسته بال و پرم… قبر خاکی اش دور است
به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم
برای گنبد و گلدسته نقشهها داریم
چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکند مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن
از همان روز شدم بی سر و سامان حسن
بر جبینم بنویسید مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام ، هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم
رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم
پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی ، چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامی دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اینها غزلی هست به دیوان حسن
آنکه نامش شده احلی من عسل کیست ؟ حسن
آنکه بخشندگی اش گشته مثل کیست ؟ حسن
معنی حی علی خیر العمل کیست ؟ حسن
مرد نام آور پیکار جمل کیست ؟ حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم ، سینه ی خون ، دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبان ها دارد
گر بگوییم غریب الغربا ، جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش، جگرش ریخت به هم
بس که پیچیده به خود ، موی سرش ریخت به هم
زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم
همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم
دل پریشان شده از موی پریشان حسن
چقدر سخت گذشته است به او در کوچه
چه مراعات نظیریست ، حسن ، در ، کوچه
باز هم خاطره ی گریه و مادر ، کوچه
قاتل جان حسن می شود آخر کوچه
کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن
چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد
وای بر من ، زد و بر صورت گل ، جا افتاد
ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد
خواست تا پا بشود ، باز هم امّا افتاد
شعله ی آه کشد سینه ی سوزان حسن
ای شهریار حسن و صفات حسن، حسن
سالار عشق و یوسف گل پیرهن حسن
نوباوهٔ پیمبر و میر و کریم و راد
نور خدا و زینت هر انجمن حسن
مولای پارسا و حلیم و نبی سیر
شیرین زبان و سرور و صاحب سخن حسن
کوه وقار و بحر شرف ، معدن کرم
زیبای دهر و دلبر سیمین بدن حسن
تندیس حسن و روح ملاحت ، جمیل کون
وجه الحسن ، موقّر و شیرین دهن حسن
بی ادّعا و اورع و ازهد به روزگار
اهل دل و سلیم و سخی ، مؤتمن حسن
میر شباب اهل جنان و فرشته فر
سالار و سرفراز و شه ممتحن حسن
ممتاز و میر و مهتر و بخشنده و جواد
درّ ثمین و گوهر عالی ثمن حسن
خلق عظیم و سیرت طاها به ارث او
وارسته و جلیل و امین الامن حسن
عبد مقرّب حق و والاتر از ملک
مظلوم و دردمند و غریب وطن حسن
مدح تو را نداند (هدایت) یک از هزار
ای مهر پر فروغ و شه ذوالمنن حسن
پرتوی:
باران گرفت و کوچهی دنیا صفا گرفت
دریا به یُمن نورِ وجودش شفا گرفت
روحِ کرم ز فیض قدومش جلا گرفت
سائل همیشه رزق خود از مجتبی گرفت
زیباترین ترانهی لبها خوش آمدی
اول امامزادهی دنیا خوش آمدی
ماهِ خدا ز برکت تو این چنین شده
عشقت دلیل هر نفس مومنین شده
زلف کمند توست که حبل المتین شده
اصلا کرم به نام تو آقا عجین شده
عمری گدایِ سفره و میخانهی توام
عمری خمار باده و پیمانهی توام
سنگ تو را به سینه زده جانم از ازل
ای آبروی شعر و ادب،قطعه و غزل
احسانِ بیکرانِ تو در هر زبان مثل
شد قاسم تو وارث احلی من العسل
بی حب تو عسل به دهانم هلاهل است
آخر به جز حسن چه کسی یار سائل است؟
ذکرِ گره گشا ، حسن بن علی مدد
فرزند مصطفی ، حسن بن علی مدد
ای مروه و صفا، حسن بن علی مدد
ای نورِ کبریا، حسن بن علی مدد
هفت آسمان به حیرتِ ذکرِ سجود تو
عزت گرفته پرچم دین با وجود تو
تنها دلیل عزت من ، آبروی من
پر کن پیاله را که تهی شد سبوی من
یک لقمه نان ز دست تو شد آرزوی من
یک بار هم نظر بنما سمت و سوی من
نورِ خدا ز سوی تو شد منجلی حسن
ای ذو الفقار دوم آل علی حسن
سر تا به پایت آیه به آیه پیمبری
تو اولین سلالهی آیات کوثری
آقا میان معرکه کردی چه محشری
دیدند در جمل که تجلّیِ حیدری
جانم به ضربِ دستِ تو ای تیغِ صیقلی
ای فاتح جمل پسر مرتضی علی
زمان زندگی ات روزگار بخشش شد
تمام زندگی ات وقف کار بخشش شد
تویی همان نوه ی آنکه از سر لطفتش
بنی امیه هم امیدوار بخشش شد
تویی همان پسر آنکه تیغ می بخشید
و جنگ با کرمش کارزار بخشش شد
تویی همان که سه دفعه تمام زندگی اش
فقط به راه خدا در مدار بخشش شد
طلا عیار ندارد اگر به دست تو نیست
غبار پای تو حتي عیار بخشش شد
کرم گداي کرم خانه ی تو شد وقتی
که دست با کرمت اعتبار بخشش شد
کریم بودی و بین مورخان به تواتر
خبر رسید حسن سفره دار بخشش شد
کریم بودی و افسانه ساختی از فقر
فقیر با تو خداوندگار بخشش شد
لحظهلحظه عمر من فقط گذشته با حسین
چونکه بر لبم نبوده غیر ذکر یاحسین
دست من به دامن تو بوده هر کجا حسین
چون محل نداده جز تو هیچکس مرا حسین
وقت بیکسی فقط تورا زدم صدا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
حاجت مرا همیشه کردهای روا حسین
پس برای درد من فقط تویی دوا حسین
در نماز صبحوظهرومغربوعشا حسین
نام نامی تو از لبم نشد جدا حسین
ذکر هرقنوت من بهجای ربنا، حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
ای تجسم تمام رحمت خدا حسین
لطف تو همیشه بوده شامل گدا حسین
ما گدای بیوفا، تو شاه باوفا حسین
هردقیقه میکنی نظر بهحال ما حسین
پس بهغیر ازاین دعا نمیکنم دعا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
اشک روضهی تو مثل چشمهی بقا حسین
آمدم به هرکجا که روضه شد بهپا حسین
گرچه حق روضههای تو نشد ادا حسین
گریهام نشد برای تو شبی قضا حسین
عمر من بدون گریه میشود فنا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
جای تو مگر نبوده دوش مصطفی حسین؟
روی خاک کربلا چرا شدی رها حسین؟
روی سینهات نشسته شمر بیحیا حسین
کربلا کفن نبوده غیر بوریا حسین؟
مادرت رسیده با دم حسینواحسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
مادرم گذاشت بر لبم از ابتدا حسین
ریخت بین شیر من از اشک روضهها حسین
گردنم گذاشت شال مشکی عزا حسین
گفتهام از ابتدا بهشوق انتها حسین
پس بهوقت مردنم بهدیدنم بیا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
همان طوری که در بخشش رضای دیگری دارد
حسن تیغ کریمش هم صدای دیگری دارد
به وقت خشم ، ابروی حسن برّنده تر می شد
چو حیدر رقص شمشیرش نمای دیگری دارد
کسی که درد مردم داشت بعد هر نماز خود
درون خانه با زهرا دعای دیگری دارد
همه دیدند که بر عهد خود می ماند پا بر جا
میان کل عالم او وفای دیگری دارد
غذای سفره اش را هر کسی می خورد بعدش گفت :
غذای سفره ی شیعه شفای دیگری دارد
چه دلچسب است صوت ربّناهای دم افطار
ولی در نیمه ی ماهش نوای دیگری دارد
به ظاهر قبر او حتّی ضریحی هم ندارد چون
حقیقت در حریم دل بنای دیگری دارد
گمانم یک ورودی حرم عطر عسل می داد
یقیناً باب قاسم جان صفای دیگری دارد
کریم کشور ایران پس از رضا حسن است
کسی که سفره ی او می دهد شفا حسن است
مدینه مشهد بعدی شیعه خواهد شد
و بعد ، ذکر درون اذان ما حسن است
پس از بنای حرم هر دوشنبه وقت اذان
نوای قاری نقاره خانه ها حسن است
به وقت خواهش دل های بی قرار بقیع
همان کسی که گدا می زند صدا حسن است
یمین معرکه قاسم ، یسار عبدالله
« ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است »
ای نگارِ واجبُ التعظیم آقایِ حسن
ای بساطِ دائم التکریم دنیای حسن
چاکرانت در عَجم داراترینِ مردمند
خوب جایی زندگی دارند، در پای حسن
مادرش را اختیارِ هر دو عالم داده اند
اختیار نار و جنت را به بابای حسن