eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍁گریزهای مداحی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام 🌴شباهت حضرت نرجس خاتون و مادر حضرت موسی علیه السلام شبی فرعون در خواب دید که آتشی از طرف شام برافروخت و به مصر رو کرد و سرای قبطیان را سوزانید تا رسید به کاخهای سلطنتی و همه آنها را در میان گرفت و با خاک یکسان نمود. فرعون با وحشتی برخاست هنگامی که از معبرین، تعبیر خواب خود را پرسید، یکی از آنها گفت: به نظر می رسد که مولودی از بنی اسرائیل بوجود آید و دولت فراعنه را نابود سازد. فرعون زنان قابله را خواست و دستور داد هر پسری که از زنان بنی اسرائیل متولد شد بکشند. قال الله تعالی: یُذَبَّحُونَ اَبنائکُم وَ یَستَحیُونَ نِسائکُم وَ فی ذلِکُم بَلاء. هر مولود معصومی که به دنیا می آید مانند گوسفندان مسلخ، سر آنها را می بریدند و یا پدر و مادر قبل از رسیدن قابله آن کودک را در رود نیل می انداختند. یوکابت مادر حضرت موسی علیه السلام پس از ظاهر شدن حملش، آن را مخفی داشت و پس از تولد موسی علیه السلام سه ماه فرزند خود را در خفا تربیت می کرد و به او شیر می داد. و اوحینا الی امّ موسی ان ارضعیه.(1) تا او را در صندوق قیراندودی گذاشت و سر آن را محکم بست و به کنار رود نیل آورد. دلش نمی آمد آن را در رود نیل بیاندازد. فالقیه فی الیمّ و لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک.(2) صندوق را بیانداز نترس و محزون مباش ما او را به تو برمی گردانیم. ⭐️نکته: در زیارت نامه والده امام زمان علیه السلام حضرت نرجس خاتون می خوانیم: اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسی وَ ابنَةَ حَوارِیّ عیسی. سلام بر تو ای آنکه مانند مادر موسی و دختر حوارّی عیسی هستی. اَشهَدُ اَنَّکِ اَحسَنتِ الکِفالَةَ وَ اَدَّیتَ الأَمانَةَ وَاجتَهَدتِ فی مَرضاتِ الله وَ صَبَرتِ فی ذاتِ الله وَ حَفِظتِ سِرَّ الله وَ حَمَلتَ وِلِیَّ الله وَ بالَغتِ فی حِفظِ حُجَةِّ الله.(3) گواهی می دهم که تو نیکو کفالت امام زمان کردی و خوب امانت و عهد خدا را ادا کردی و در راه رضای خدا خدا نهایت جهد و کوشش کردی و هرچه رنج در راه رضای خدا دیدی صبر و تحمل کردی و سرّ خدا را حفظ کردی و به ولیّ خا حمل گشتی و در حفظ حجت خدا جهد بالغ داشتی. پس از به دنیا آمدن امام زمان علیه السلام مرغان بسیاری نزدیک سر مبارک آن حضرت جمع شدند سپس امام عسکری علیه السلام یکی از آن مرغان را صدا زد که این طفل را بردار و نیکو محافظت نما و هر چهل روز یک مرتبه به نزد ما بیاور مرغ آن جناب را گرفت و به سوی آسمان پرواز کرد و سایر مرغان نیز به دنبال او پرواز کردند. سپس امام حسن علیه السلام فرمود: سپردم تو را به آن کسی که مادر موسی علیه السلام، موسی را به او سپرد، پس نرجس خاتون گریان شد، حضرت فرمود: آرام باش که شیر از غیر تو نخواهد خورد و بزودی آنرا به سوی تو برمی گردانیم چنانچه حضرت موسی را به مادرش برگردانیدند.(4) اشاره گریز: دلها بسوزد برای آن مادری که فرزندش را برای سیراب شدن به دست پدرش سپرد اما دیگر او را ندید. منابع: 1- سوره قصص، آیه 7. 2- سوره قصص، آیه 7. 3- مفاتیح الجنان، زیارت والده حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه 4-منتهی الامال، ص 1051 .
🍁 🌴قفس درندگان نحریر از شکنجه گران سخت دل و بی رحم زندانهای مهتدی عباسی، طاغوت وقت بود که به دستور طاغوت، امام عسگری علیه السلام را دستگیر کرده و به زندان افکندند. نحریر بر آن حضرت بسیار سخت گرفته و آن حضرت را شکنجه می داد. همسر نحریر به او گفت: وای بر تو از خدا بترس، آیا نمی دانی چه شخصیتی در زندان است؟ آنگاه مقام حضرت را توصیف کرد. سپس گفت: من در مورد تو در رابطه با حسن بن علی علیه السلام نگران هستم، نحریر عصبانی شده و گفت: او (امام حسن علیه السلام) را در میان درندگان می اندازم و همین کار را کرد. ولی متوجه شد آن حضرت در کنار درندگان نماز می خواند و آنان به گرد حضرت حلقه زده اند بی آنکه آزاری به او برسانند.(1) در فرازی از زیارت امام عسگری علیه السلام می خوانیم: وَالاِمام الحسن بن علی علیه السلام الّذی طُرِحَ للسَّباعِ فَخَلَّصَتَهُ مِن مَرابِضها وَ امتُحِنَ بِالدّواب الصَّغابِ فَذلَّلتَ لَهُ مَراکِبها.(2) امام حسن عسگری علیه السلام کسی است که نزد شیران انداخته شد، پس تو او را از چنگال آنها نجات دادی و حیوانهای چموش را برای او رام نمودی. اشاره گریز: روضه های امام حسین علیه السلام وخطبه ای حضرت در روز عاشوار و جواب کوفیان... منابع: 1- اصول کافی، ج 1، ص 513. 2- منتهی الامال، ص 1019. .
. شهادت علیه السلام 🌴حضرت در مصیبت برادر گریبان پاره کرد یکی از پسران امام هادی علیه السلام به نام محمد در زمان آن حضرت از دنیا رفت. شیعیان و دوستان از هر دو به خانه می آمدند و تسلیت عرض می کردند. ناگهان مشاهده کردند جوانی را که گریبانش را چاک زده بود، وارد مجلس شد و در جانب راست پدرش نشست. امام هادی علیه السلام به او فرمود: پسر جان خدا را شکر تازه کن که درباره تو امری را پدید آورد (مقام امامت بعد از مرا به تو سپرد). آن جوان گریه کرد و شکر خدا کرد و کلمه استرجاع را به زبان آورد. مردم پرسیدند که این جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علی علیه السلام پسر امام هادی علیه السلام.(1) اشاره گریز: شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام منبع: 1- اصول کافی، ج 1، 326. . 🍁گریزهای مداحی شهادت علیه السلام 🌴سیراب شدن حضرت در لحظه شهادت ابوسهل می گوید: بر امام حسن عسگری علیه السلام در مرضی که به همان مرض از دنیا رحلت فرمود وارد شدم و در نزد آن حضرت بودم که خادم خود عقید را، امر فرمود: «ای عقید، از برای من آب را با مصطکی».(1) بجوشان پس بجوشانید و مادر حضرت حجة علیه السلام آن آب را برای امام حسن علیه السلام آورد. پس همین که قدح را به دست آن جناب داد و خواست بیاشامد، دست مبارکش لرزید و قدح به دندان های ثنایای نازنینش خورد، پس قدح از دست نهاد و به عقید فرمود: «داخل این اطاق می شوی، می بینی کودکی را به حال سجده، او را بیاور نزد من.» ابوسهل می گوید، عقید گفت؛ من داخل شدم به جهت پیدا کردن آن طفل، ناگاه نظرم افتاد به کودکی که سر به سجده نهاده بود و انگشت سبابه را به سوی آسمان بلند کرده بود، پس سلام کردم بر آن جناب، آن حضرت نماز را مختصر کرد و چون تمام کرد، عرض کردم که سید من می فرماید: که نزد او بروی. پس در این هنگام مادرش آمد و دستش را گرفت و او را به نزد پدرش امام حسن علیه السلام برد، ابوسهل می گوید: چون آن کودک به خدمت امام حسن علیه السلام رسید، سلام کرد نگاه کردم بر او؛ «وَ اِذا هُوَ دُرّیُّ اللَّونِ و فی شَعرِ رَأسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ الاِسنانِ.» یعنی دیدم که رنگ مبارکش روشنایی و تلألؤ دارد و موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و مابین دندان هایش گشاده است. همین که امام حسن علیه السلام نگاهش به کودکش افتاد، بگریست و فرمود: «یا سَیَدَ اَهلَبِیته اِسقِنی فَانّی ذاهِبٌ اِلی ربّی.» ای سیّد اهل بیت، خود مرا آب بده، همانا من می روم به سوی پروردگار خود، یعنی رفتنم نزدیک شده. پس آن آقازاده آن قدح آب جوشانیده با مصطکی را گرفت به دست خویش و حرکت داد لب هایش را و سیرابش کرد.(2) اشاره گریز: تشنگی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در ل روز عاشورا ولحظه شهادت منبع: 1- مصطکی صمغی است سفید، نرم، خشبو و شیرین. 2- منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ص 1331. . 🔸🔹 ابن شهرآشوب در كتاب ارزشمند مناقب از ابوهاشم روايت مي‌كند كه: 🔸من هيچ گاه به محضر حضرت هادي عليه السلام و حضرت عسكري عليه السلام مشرف نمي شدم مگر اين كه از ايشان دليل و برهاني بر مقام امامتشان مشاهده مي‌كردم. 🔹 زماني نزد حضرت عسكري عليه السلام مشرف شدم و در نظر گرفتم از آن حضرت مقداري نقره بگيرم كه انگشتري براي تيمن و تبرك بسازم. 🔸وقتي نشستم، منظور خود را فراموش كردم. زماني كه تصميم گرفتم برخيزم، ناگاه ديدم آن برگزيده ي خدا انگشتري به من داد و فرمود: 🔹تو در نظر داشتي كه از من براي ساختن يك انگشتر، نقره بگيري؛ولي من انگشتر ساخته شده به تومي‌دهم كه نگين و مزد ساختن آن افزون برخواسته ي توست. خداوند اين انگشتر را براي تو مبارك نمايد. (١) گریز :👇 🔸 اينها خانواده ى كرم هستند ، و انگشتر هديه دادن رو از اميرالمومنين آموخته اند ، اما روايتى كه دل هر عاشقى را آتش مي زند روضه ى بريدن انگشت اباعبدالله و بردن انگشتر است . 🔹بجدل بن سليم همان ملعونى بود كه در ميان گودال قتلگاه براى بردن انگشتر امام حسين عليه السلام اقدام كرد،مختار دستور داد او را دستگير كرده و بياورند، به او گفتند كه: 🔸 اين شخص همان كس است كه انگشت مبارك امام حسين عليه السلام را قطع كرده و انگشتر آن حضرت را برداشته است. پس دستور داد دستها و پاهاي او را قطع كردند و او را همانطور رها كردند تا به هلاكت رسيد(٢) 📚منابع: ١- تاريخ چهارده معصوم صفحه ٤١٦ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب ٢- قصه ى كربلا به ضميمه قصه ى انتقام صفحه ٥٦٦ .
. 🔹فلمّا زارته زينب،يوم الاربعين زارته و هي جائعة عطشانة مواساة لأخيها الحسين وصاحت وااخاه واحسيناه لقد قتل أخي الحسين جائعاً عطشانا ً .و كانت تحمل شيئا ً تحت ردائه فلمّا أخرجته و إذا هو رأس أخيها الحسين 🔹وقتی حضرت زینب سلام الله علیها امام حسین علیه السلام را در اربعین زیارت کردایشان تشنه و گرسنه بودند.بجهت مواسات با برادرش امام حسین علیه السلام و ناله میکرد ای وای برادرم ای وای حسینم.حسینم را تشنه و گرسنه کشتند.و گویا چیزی در زیر ردایش باخود حمل میکرد وقتی آن را خارج کرد دیدند آن چیز،سرِ بریده ی سید الشهداست. 📚منبع : مأساة أهل البيت اثرِ علامه عبدالوهاب الكاشی ج١ ص٢٢٠ عنایت بفرمایید:👇 1 - جایگاه روضه :اربعین و الحاق سر مبارک به بدنِ ارباب 2 - فنِ برگرداندنِ روضه: اول👇 🔸هدایت کنیم روضه رو به سمتِ مدینه و مادر... بی بی وقتی تشنه اند،گرسنه هم هستن و سر رو زیرِ رداشون حمل میکنن یعنی بحالت خمیده خمیده راه میرن،کاملا ً شبیهِ مادرشون که سرِ مزار پیغمبر صلوات الله علیه میرفتن،دارن سر مزار ارباب میرن. 🔹و هر قدم یادشون میاد اینجا چقدر لطمه بصورت زدن و از جگر ناله زدن :یا جداه هذا حسین مقطع الاعضا،هذا حسین مرمل بدما 🔸و حالا بعید نیست اگر زیر لب صدا زده باشن یا رسول الله : میبینی از سر و صورت حسینت که بوسه میزدی چی باقی مونده ؟! دوم 👇 🔹سر رو زیر ردا حمل کردن درسته رفقا ؟یعنی چی؟ یعنی داداش دیگه نمیخوام به سرت آفتاب بتابه ... چقد خورشیدِ کربلا حرارتش داغِ ... عنایت بفرمایین👇 داداش: 🔸هنوزم ،حتی اینجا هم میخوام اون خاطره ی مدینه رو جبران کنم . یادته جلو در ایستاده بودی صبر کردی تا نور آفتاب صورتم و اذیت نکنه؟ 🔹همون موقعی که ۳ روز بود همدیگه رو ندیده بودیم ... الان چهل روزه همدیگه رو ندیدیم ... درسته جونی برام نمونده اما میخوام جبران کنم سوم👇 فن گریز : 🔹 گزینه اول: مسیر گریز به روضه ی گودال بسیار نو و جدید و سلامت ، فراهم هست چون فن برگردوندنِ روضه در اجرا با نگاهی تازه و مستند پیاده شده . 🔸اما بعضی زبانحال هارو یادمون نره . عاطفی خوندن رو فراموش نکنیم . داداش تشنه ذبحت کردن ، تشنه ام هنوز ... گرسنه ذبحت کردن ، گرسنه ام هنوز... یادم نرفته داشتنِ لقبِ "شریکه الحسین " رو ... 🔹اما بهم حق بده یه روزی همینجا ناله زدم (یوم علی صدرالمصطفی و یوم علی وجه الثری) الان "وجه الثری" بگم ؟! یا نه ؟ ناله بزنم که: مادرجان یا رسول الله یا جداه باباجان یا امیرالمومنین ... رو خاک دیگه نه ، جمع و جور شدن بدنِ بی سرش بینِ این بوریا رو نگاه کنین ! 👈سلاحِ مداح شعرش هست درسته ؟ ته مانده ی سر را به پیکر ملحقش کرد هرگز ولی ملحق به سر پیکر نمیشد ! چیزی نمانده بود زینب پس بیارد... این در به در بر نیزه ها که سر نمیشد !! 🔸گزینه ی دوم مسیر کاملا ً شفاف و آماده ست برای حرکت و اجرای مناسب و درست. وقتی سه روز بی وجنات حسین شد نزدیک بود تا نفسش را فدا کند ... (اجازه نمیدم سرت دیگه با حرارتِ خورشید کربلا بسوزه .‌‌‌..) 🔹یادته قدیمارو با داداش حسنمون کنار مادر میرفتین بیرونِ مدینه . اونجا که بیت الاحزان بود . بابا ساخته بودتش که مادرمون راحت گریه کنه؟یادته خرابش کردن یه روزی بعدش چقد صورتت و جلوی صورتِ سوخته ی مادر گرفته بودی تا دیگه حداقل با گرمای آتیشِ خورشید مدینه نسوزه ... 🔸صورت من که زیر آفتاب چهل منزل سوخته باقیش اثر سوختگیهاش از چیه نگم برات ، پشت بومهای شام که یادته ؟! حداقل دوباره صورت تو نسوزه عزیز دلم آخه هم سرت به پشت بومها نزدیک تر بود هم توی تنور گذاشتن سرت رو و هم ... 🔹همینجا هم یادم نمیره چقد روی رمل داغ کربلا صورتت و جا به جا میکردی عزیز دلم... هر جا که سر نهاد بر آن ریگ های داغ از حال رفت و باز به جای دگر گذاشت!! یا آفتابی که تیغ میبارد گرمتر از تمامی سال است در سراشیبی زمینی سرخ تشنه ای در میان گودال است و الی آخر... مهم 👇 🔸یادمون نره در مجلس آرایی و اجرای فنون ؛سرمایه ی یک مداح :شعر قوی،استخوان دار،فاخر،استوار و با کیفیتش هست.پس سعی کنیم از بین روضه ی حرفی و روضه ی شعری "روضه ی شعری" رو انتخاب کنیم. 🔹محفوظاتمون رو در شعرهای قوی ببریم بالا،تا در لحظه ی ورود بجلسه با اعتماد به نفسِ بالاتر حاضر و در اداره ی جلسه قوی تر ظاهر بشیم . استاد حاج حبیب نیازی .
. 🔶از آنجا که کارِ شاعر با ذوق و طبعی روان "مقتل سُرایی ست "نه مقتل سازی !و کار مداح بیان وقایع اتفاقیه با معجونی از چند هنر فاخر است ، آنهم با مطالعه ای در شعاعِ طلوعِ نورِ قرآن عزیز و معصومین علیهم السلام ، نه خواندن روضه های شنیداری و ...! 🔹کنار هم و باهم چهار وجه از وجوه مقام و جایگاه روضه ی اربعین را بررسی کنیم: اول 👇 🔹تلاقوا بالبكاء، والحزن، واللطم. وأقاموا المآتم المقرحة للأكبادو اجتمعت الیهم نساء ذلک السواد و اقاموا علی ذلک ایاماً ... 🔸اهل بیت امام حسین علیه السلام (با جابر و عطیه) همزمان باهم به کربلا رسیدند و با اشک،ناله و حزن لطمه به صورت میزدند که با یکدیگر مواجه شدند .عزایی جگر سوز برپاداشتند. زنانِ آن ناحیه نیز گرد آمدند و چند روزی ماتم برپا داشتند ... 📚منبع: الملهوف صفحه ۲۲۵ تسلیه المجالس جلد ۲ صفحه ۴۵۸ دوم 👇 🔸فعند ذلم نظروا فی کربلا فجدّدوا الاحزان و شقّقوا الجیوب و نشروا الشعور و ابدوا ماکان مکتوماً من الاحزان و المصائب و اقاموا عنده ایّاماً 🔹وقتی اهل بیت علیهم السلام کربلا را دیدند،غم و غصه شان تجدید شد گریبان چاک کردندمو پریشان کردندو هر چه از مصیبت در دلشان پنهان بود آشکار کردند و چند روزی نیز آنجا بودند. 📚منبع: قمقام زخار و صمصام بتار: 580:2 مقتل ابي‏مخنف : 221 سوم 👇 🔹فلمّا زارته زینب سلام الله علیها،یوم الاربعین زارته و هی جائعه عطشانه مواساه لاخیها الحسین و صاحت و اخاه واحسیناه لقد قتل اخی الحسین جائعاً عطشاناً ...و کانت تحمل شیئاً تحت ردائه فلمّا اخرجته و اذا هو راس اخیها الحسین 🔸وقتی زینب سلام الله علیها،امام حسین را در اربعین زیارت کرد ایشان تشنه و گرسنه بود.بجهت مواسات با برادرش امام حسین و ناله میکرد ای وای برادرم ای وای حسینم برادرم حسین را تشنه وگرسنه کشتندوگویا چیزی در زیرِ ردایش با خود حمل میکرد وقتی آن را خارج کرد،دیدند آن چیز،سر بریده ی سیدالشهداست 📚منبع : ماساه اهل البیت_علامه عبدالوهاب الکاشی ج 1ص۲۲۰ چهارم 👇 🔹حضرت سکینه خاتون (س)قبر پدر را در آغوش کشیده بود در (3روز بعد از اربعین) فرمود:مضی الزمان و قلبی یقول؛انک اتی،روزگار گذشت،ولی قلبم گواهی میدهدکه تومی آیی پدرجان 📚منبع: تذکره الشهدا علامه ملاحبیب کاشانی ج2ص۴۱۵ و اما👇 گزینه چهارم 👇 🔹ایشان که طبقِ نورِ بیانِ امام صادق(ع)"مستغرق فی ذات الله" هستن، ببینین چقدر زیبا،لطیف،توحیدی و جانسوز کنار پدر بزرگوارشان مسئله ی رجعت و ظهور رو یادآور میشن در مقامِ مصیبتی که 👇 🔸(ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع السماوات و الارض) هست . و بانو سکینه(س)چطور دوره ی حکومتی که تجلیِ اسم شریفِ "مسکن الفواد " که آرامش و سکینه ی دلهاست.و همان دوره ی ظهور حضرت هست را یاداوری میکنند و چه زیبا خودشون رو نیز جزء منتظرین برای امر فرج اعلام میکنند . 🔹همانکه برای ظهورِ او صدا میزنیم "این الطالب بدم المقتول بکربلا" 🔸بانو حتی در همین اربعین نیز آماده مان میکنند و یاریمان میکنند تا به این زیارت اربعین که یکی از نشانه های مومن طبق بیان امام عسکری علیه السلام هست خودمان را برسانیم آنهم نه با دستِ خالی ، بهمراهِ افضل اعمال که انتظار فرج هست ، با قلبی که گواهی بدهد ،قلبی که حرم الله هست ، قلبی که شفاف سازیِ کاملش برای قلب مومن" و قبره فی قلوب من والا هست" 🔹حال برای معنا کردنِ لغتِ قلب و حقیقتِ قلب زمان زیاد است.میدانید که " امینه " را از حضرت رباب سلام الله علیها وسکینه را از حضرت حسین علیه السلام بعنوان گرفته اند. 📚منبع: سیدعبدالرزاق مقرم 🔸پس : امانِ محشری و در لقب اَمینه شدی برای قلبِ پدر بود اگر سکینه شدی 🔹ان شاءلله به دعا و نفسِ ایشان همه اربعین بهمراهِ انتظار او که وقتی شیعیانش صدا میزنند"یا فارس الحجاز ادرکنی"سریعا ً لرزه به سرتاپای وجود نحسِ دشمانش می افتد ، پابه رکابِ حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف ، درکربلا برای او که قتلوه عطشاناو ...هست،اقامه ی عزا کنیم . کارگر خواست خطابش کاش با ما باشد گرد گیریِ رکابش کاش با ما باشد استاد حاج حبیب نیازی .
. 🔸در كتاب «نَفَسُ المَهْمُومْ» كه پيرامون وقايع عاشورا است، از طبري نقل كرده ايم كه: 🔹شمر بن ذي الجوشن در كربلا حمله كرد و نيزه ي خود را به خيمه ي امام حسين (ع) كوبيد و فرياد زد: آتش بياوريد تا اين خيمه با اهلش را آتش بزنم، بانوان حرم صيحه زدند و از خيمه بيرون آمدند، امام حسين (ع) خطاب به شمر، فرياد زد: آتش مي‌طلبي تا خانه ي مرا به روي بستگانم آتش بزني؟ خدا ترا در آتش دوزخ بسوزاند. 🔸ابومختف (يكي از واقعه نگاران جريان كربلا) مي‌گويد: 🔹سليمان بن راشد از حميد بن مسلم نقل كرد كه گفت: به شمر گفتم:«عجبا، اين كار براي تو صلاح نيست، آيا مي‌خواهي داراي دو خصلت گردي؟ يكي اينكه مشمول عذاب الهي شوي، دوم اينكه كودكان و زنان را بكشي، آيا امير تو از كشتن مردان خشنود نمي شود؟ » 🔹در اين هنگام مردي كه بيشتر از من از شمر اطاعت مي‌كرد، يعني «شبث بن ربعي» به پيش آمد و به شمر گفت: اي شمر! سخني زشت تر از سخن تو نشنيده ام، و در جايگاهي بدتر از جايگاه تو قرار نگرفته ام، آيا مأمور قتل كودكان و زنان شده اي؟! 🔸حميد بن مسلم مي‌گويد: گواهي مي‌دهم كه شمر با شنيدن اين سخن، از سوزاندن زنان و كودكان كه در خيمه بودند،منصرف گرديد. گریز👇👇 ولي جان همه ى عالم فداى اول مظلوم عالم علي عليه السلام: 🔹آن كسي كه كنار درِ خانه ي حضرت علي (ع) آمد، او و اهل خانه اش را تهديد به سوزاندن خانه با اهلش نمود و گفت: 🔸«سوگند به كسي كه جانم در دست او است حتماً بايد از خانه براي بيعت بيرون بيائيد و يا خانه را بر روي شما به آتش مي‌كشم». 🔹بعضي به او گفتند: «فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و فرزندان رسول خدا (ص) و آثار آن حضرت در خانه است»، پس گواهي مي‌دهم كه او تحت تأثير اين سخن قرار نگرفت و حيا نكرد و از تصميم خود منصرف نشد، بلكه همانگونه كه گفته بود، انجام داد.(١-٢) 📚منابع : ١- رنج ها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها (ترجمه بیت الاحزان) صفحات ١٦٠ الى ١٦٤ ٢- نفس المهموم
. 🔹پیک امام رضا به سرعت خود را به شهر پیامبر (صلی الله علیه و اله)، مدینه منوره رساند و براساس دستور حضرت نامه را به فاطمه معصومه تسلیم نمود. 🔸گرچه از محتوای آن نامه باارزش اطلاعی در دست نیست اما هرچه بود شوق دیدار امام رضا علیه السلام را در دل نزدیکان ایشان بیشتر کرد. فاطمه معصومه و گروهی بهمراه چند تن از براداران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند تا به مرو رفته و به محضر امام رضا علیه السلام شرفیاب شوند. 🔹آنها به سرعت بار سفر بستند و کاروانی تشکیل دادند. آب و آذوقه ای فراهم آوردند و با دنیایی از امید شهر پیامبر خدا را به قصد مرو ترک کردند.در میان قافله فاطمه معصومه چون نگینی می‌درخشید. آن بانوی عزیز را پنج تن از برادرانش به نامها فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادر زادگان و گروهی از غلامان و کنیزان همراهی می‌کردند. 🔸کاروان عاشقان امام رضا علیه السلام به پیش می‌رفت و جز توقف‌های ضروری برای نماز و غذا و استراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. تپه‌ها و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کویرها و ریگزارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت و از مدینه روز به روز دورتر می‌شد. 🔹سفر کردن در بیابانهای حجاز آنقدر دشوار بود که گاه حتی شتران پرتوان را هم به زانو در می‌آورد تا چه رسد به مسافرانی که باید تا مرو می‌رفتند اما نور امیدی که در دل اهل کاروان می‌تابید آنها را به ادامه سفر دلگرم می‌کرد و آنان همراه باد و طوفانی که در بیابان می‌وزید به پیش می‌تاختند. 🔸در آن روزگار، خطر حمله دزدان هر مسافری را تهدید می‌کرد و او را با مشکلات فراوانی روبرو می‌ساخت. اگر آنها به قافله ای حمله می‌بردند دیگر امیدی به ادامه سفر نبود. 🔹کمترین آسیبی که به مسافران می‌رساندند غارت اموال و جواهرات و حیوانات آنان بود. وگرنه گاه کاروانیان را هم از دم تیغ خود می‌گذراندند. این خطر " فاطمه معصومه " و همراهانش را نیز تهدید می‌کرد. ولی آنها با توکل بر خدای بزرگ به راه خود ادامه می‌دادند و گام به گام به مقصد نزدیک تر می‌شدند. 🔸روزها و شبها یکی پس از دیگری می‌گذشت و کاروان زائران امام رضا علیه السلام کویر بی آب و علف حجاز را پشت سر می‌نهاد. چیزی تا رسیدن به خاک ایران نمانده بود. رنج سفر "فاطمه معصومه" را بسیار آزار می‌داد. برای بانوی جوانی مانند او پیمودن این مسیر ناهموار بسیار ناهموار بسیار سخت و طاقت فرسا بود. با اینهمه دیدار برادر آنقدر نزد او ارزش داشت که حاضر بود حتی صدها برابر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این رنج و سختی را هم به خاطر آن تحمل کند.(١) گریز مداحی 👇 🔹همه درمدينه شاهد بودند .برادرها و برادرزاده ها و محارم اين بانوى بزرگوار ، اجازه ندادند حضرت معصومه تنها راهى مرو شود ،بميرم براى عمه ى سادات ، عقيله ى بنى هاشم حضرت زينب سلام الله عليها ، او هم وقتى كربلا رسيد ، محارمش دور و برش بودند ، با عزت و احترام به كربلا رسيد ، گذشت تا عصر روز دهم محرم كه مشاهده نمود همه ى محارمش بر روى خاك گرم كربلا افتادند (٢) 📚منابع: ١- دانستنيهاى كريمه اهل بيت حضرت معصومه به نقل از مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج ٥٧، ص ٢١١، و کشّی، محمّد، اختیار معرفة الرجال، ص ٣٣٣ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام / آقاى منفرد صفحه ٤١٠ به نقل از تظلم الزهراء ٢٢٥ رياض الاحزان ٢٤. نفس المهموم ٣٨٦. كامل ابن اثير ٨١ /٤؛ الملهوف ٥٦. .
. 🔹🔸عنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ قَالَ: 🔸رأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يُقَبِّلُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السّلام) وَ هُوَ يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السّلام) وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مُخْلِصاً لَمْ تَلْفَحِ النَّارُ وَجْهَهُ وَ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ بِعَدَدِ رَمْلِ عَالِجٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ذَنْبُهُ ذَنْباً يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ. 🔹🔸از ابي ذرغفاري نقل شده كه وي فرمود: 🔸رسول خدا صلي الله عليه و آله را ديدم كه حسن و حسين عليه السلام را مي‌بوسيد و مي‌فرمود: 🔹كسي كه حسن و حسين عليه السلام و ذريه اين دو را دوست داشته و ايشان را خالصانه بخواهد آتش دوزخ هرگز صورتشان را نسوزاند اگر چه گناهان آنها به مقدار ريگ‌هاي بيابان باشد مگر آنكه گناهانشان ايشان را از ايمان خارج كرده باشند.(١) گریز 👇👇 🔸عرض كنيم يا رسول الله جاي شما خالي بود كربلا ، امت شما به هيچ كدام از وصيت هاتون در مورد احترام به اهل بيت عمل نكردند ، 🔹🔸راوي مي گويد : اهل بيت عليهم السلام بعد ازآن همه بي حرمتي که در کربلا،كوفه و شام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جاده ي عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به كربلا ببرد، و او آنان را بسوي كربلا حركت داد، 🔹و چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاري را ديدند كه با تني چند از بني هاشم و خاندان پيامبر براي زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاري كردند و بر صورت خود سيلي زده و ناله‌هاي جانسوز سر دادند و زنان روستاهاي مجاور نيز به آنان پيوستند ، 🔸زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و با صوتي حزين كه دلها را جريحه دار مي‌كرد مي‌گفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابن مكه و مني! و ابن فاطمه الزهراء! و ابن علي مرتضي! آه ثم آه! »، پس بيهوش گرديد. 🔹آنگاه‌ام كلثوم لطمه به صورت زد و با صدايي بلند مي‌گفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه ي زهرا از دنيا رفته اند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون مي‌كردند.(٢) 📚منابع: ١- ترجمه كامل الزيارات مولف ابي القاسم جعفربن محمدبن جعفربن موسي بن قولويه القمي مترجم محمدجواد ذهني تهراني/حديث شماره ٤ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٥٢٥ به نقل از مثير الاحزان صفحه١٠٧ .
. 💠سلامٌ عَلی قَلبِ زَینَبَ الصَّبور... 💠 🔹🔸قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِی یَا عِمْرَانُ: 🔸 إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ مَوْقِعاً مِنَ الْقَلْبِ وَ مَا وَقَعَ مَوْقِعَ هَذَیْنِ الْغُلَامَیْنِ مِنْ قَلْبِی شَیْ ءٌ قَطُّ فَقُلْتُ کُلُّ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ یَا عِمْرَانُ وَ مَا خَفِیَ عَلَیْکَ أَکْثَرُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّهِمَا 🔹رسول خدا صلي الله عليه و آله بن من فرمودند: اي عمران: هر چيزي در قلب جايگاهي دارد ولي جايگاه اين دو كودك از قلب من هرگز مكان خاصي نيست. 🔸عمران مي‌گويد: عرض كردم اي رسول خدا تمام قلب شما جايگاه اين دو است؟ 🔹حضرت فرمودند: اي عمران: آنچه بر تو مخفي مانده بيش از آن است كه دانسته اي، خداوند متعال من را به محبت ايشان امر فرموده است. گریز 👇👇 🔸 روز اربعين وقتي كاروان رسيد كنار قبر حضرت اباعبدالله حضرت سكينه بعد از بي تابي حضرت زينب و حضرت ام كلثوم جمله اي گفت كه شايد به اين حديث از ميزان محبت پيامبر خدا به امام حسين اشاره دارد . 🔹فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بيت تو كرده اند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! (٢) 📚منابع: ١- ترجمه كامل الزيارات مولف ابي القاسم جعفربن محمدبن جعفربن موسي بن قولويه القمي مترجم محمدجواد ذهني تهراني/ حديث شماره ٣ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحات ٥٢٥-٥٢٦ .
. 🔸یک مثال درباره روضه ی شماره ی اول 🔹🔸جایگاه روضه = برخوردِ اهل بیت سلام الله علیهم _جابر و عطیه _برگرداندن_روضه 👇👇 مثال ببینید ، حمزه علیه السلام نیز سیدالشهدا هستند وقتی پیغمبر صلوات الله علیه برگشتند از احد، با چشمهایی پر از اشک فرمودن همه برای شهدای خودشون اقامه ی عزا میکنن اما عموجانم غریب مونده ... که همه از اون به بعد برای حمزه ی سیدالشهدا اشک ریختن ‌و اقامه ی عزاداری کردن . 🌟حال در همین مطلب خودش چندین بسیار قوی هست 🔸بعد از مرحله ی برگرداندنِ روضه که مقدارش به وسعتِ هنر و اطلاعاتِ و سرمایه های یک مداح مربوط میشه مرحله ی گریز مهمِ ... که باید قاعدتا ً بسیار داغ تر و پر حرارت تر از فن برگردون روضه انجام بشه ... 🔸اما در این مرحله گریز👇👇 عبارتِ "بالبکا و الحزن و اللطم" رو بررسی کنین . زدنِ لطمه بصورت با اشک ... 👈🏼فن " " بررسی کنین که چه جاهایی لطمه به صورت زدند عمه ی سادات خودشون ... یا باقیِ مخدراتِ مکرمه .. دو جارو باهم قیاس کنین و با پُلِ ارتباطیِ مناسب با استفاده از یکی از وجوهِ گریز در روضه موضوعی _ مفهومی و ... کار رو به اتمام برسونین _ در مجلس آرایی. فراموش نکنیم سلاحِ مداح ، شعر قوی هست . حتی در اجرای فنون ِ مختلف روضه ... حتی در گریز ... چه بهتر پس در بین روضه ی حرفی و روضه ی شعری روضه ی شعری رو انتخاب کنیم . 🔹مثال : 👇👇 آنقَدَر لطمه زدم صورتم از زخم پُر است وَرمِ گونه ی من دیدِ مرا کم کرده ! و یا 👇 لطمه خوردن به صورت رو ببینید ... داداش الان دارم خودم از غمت لطمه میزنم بصورتم مثل شب عاشورا ، مثل روز عاشورا ، مثل وقتی بالای گودال اومدم و نگاهمون خورد بهمدیگه.... ولی میدونی که چند وقت قبل همینجا ... بعدش بین راه ... کوفه ... شام ... لطمه خورد بصورتم . چه لطمه ای به صورتم خورد ...؟؟ راهم بدون اکبر و عباس بسته شد با ضرب دستِ شمر وقارم شکسته شد 🔹🔸که باز هم همینجا فن برگردان روضه رو دارین و براحتی میتونین جایگاه روضه رو به سمت مدینه هدایت کنین ... شبیه مادرمان لطمه خورد بر رویم شبیه مادرمان تازیانه هم خوردم ! 👈🏼و بعد باز هم فن گریز رو اجرا کنین ... از غصه پاره شد جگرش مثل مادرش زخمی شده ست پلکِ ترش مثل مادرش این صورتی که رنگ پریده ست زینب است باور کنید اینکه خمیده ست زینب است الی آخر ... "اللهم عجل لولیک الفرج " (العاقبه الامور للمتقین) استاد حاج حبیب نیازی .
. 🍁ورود کاروان به شام 🔸إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ؛ فَمُنِعَ مِنهُ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ، و أتَى اللّهَ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ، وذُبِحَ ذَبحا، وسُبِیَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُکَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاکُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ، إذا بَکَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ، ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ، وقالَ: إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَةٌ فَالِطموها. 🔹فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ. وإنَّ امَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام فَبَکَت، وقالَت: یا جَدّاه تُریدُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله هذا رَأسُ حَبیبِکَ الحُسَینِ مَصلوبٌ، وبَکَت، فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها، وشَلَّت یَدُهُ مَکانَ ترجمه👇 🔸حسین علیه السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند، او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. او را آن‏چنان، سر بُریدند و خانواده‏اش را به اسارت بردند و در حالى سرهایشان باز بود، با مَرکب‏هاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى‏گریست، نگهبانان، او را با تازیانه مى‏زدند. 🔹 اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب دهان مى‏انداختند تا این که بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند. 🔹یزید، دستور داد تا سر حسین علیه السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید. 🔸آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است. 🔹سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد. 📚 منبع: بستان الواعظین: ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ نقلًا عن کتاب التعازی والعزا .
. 🔸 إنَّ سَهلَ بنَ سَعدٍقال:خَرَجتُ إلى بَیتِ المَقدِسِ حَتّى تَوَسَّطتُ الشّامَ، فَإِذا أنَا بِمَدینَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ کَثیرَةِ الأَشجارِ، قَدعَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّیباجَ ، وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ،وعِندَهُم نِساءٌ یَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ،فَقُلتُ فی نَفسی: لَعَلِّ لِأَهلِ الشّامِ عیدالانَعرِفُهُ نَحنُ،فَرَأَیتُ قَوما یَتَحَدَّثونَ،فَقُلتُ:یا هؤُلاءِ!ألَکُم بِالشّامِ عیدٌلا نَعرِفُهُ نَحنُ؟! قالوا:یا شَیخُ!نَراکَ غَریبا فَقُلتُ:أنَاسَهلُ بنُ سَعدٍ،قَدرَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله وحَمَلتُ حَدیثَهُ 🔹فَقالوا:یا سَهلُ!ماأعجَبَکَالسَّماءُ لاتَمطُرُ دَما!وَالأَرضُ لا تَخسِفُ بِأَهلِها!قُلتُ: ولِمَ ذاکَ؟ فَقالوا هذا رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عِترَةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله،یُهدى مِن أرضِ العِراقِ إلَى الشّامِ، وسَیَأتِی الآنَ 🔸قُلتُ:واعَجَباه!یُهدى رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام وَالنّاسُ یَفرَحونَ؟!فَمِن أیِّ بابٍ یُدخَلُ؟فَأَشارواإلى بابٍ یُقالُ لَهُ:بابُ السّاعاتِ،فَسِرتُ نَحوَالبابِ،فَبَینَماأنَا هُنالِکَ،إذ جاءَتِ الرّایاتُ یَتلو بَعضُها بَعضا،وإذا أنَا بِفارِسٍ بِیَدِهِ رُمحٌ مَنزوعُ السِّنانِ، وعَلَیهِ رَأسُ مَن أشبَهُ النّاسِ وَجها بِرَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، وإذا بِنِسوَةٍ مِن وَرائِهِ عَلى جِمالٍ بِغَیرِ وِطاءٍ. فَدَنَوتُ مِن إحداهُنَّ فَقُلتُ لَها:یاجارِیَةُ مَن أنتِ؟ فَقالَت:سُکَینَةُ بِنتُ الحُسَینِ فَقُلتُ لَها:ألَکِ حاجَةٌ إلَیَّ؟فَأَنَا سَهلُ بنُ سَعدٍمِمَّن رَآى جَدَّکِ وسَمِعَ حَدیثَهُ 🔹قالَت:یاسَهلُ! قُل لِصاحِبِ الرَّأسِ أن یَتَقَدَّمَ بِالرَّأسِ أمامَنا،حَتّى یَشتَغِلَ النّاسُ بِالنَّظَرِ إلَیهِ فَلا یَنظُرونَ إلَینا،فَنَحنُ حَرَمُ رَسولِ اللّهِ قالَ:فَدَنَوتُ مِن صاحِبِ الرَّأسِ وقُلتُ لَهُ: هَل لَکَ أن تَقضِیَ حاجَتی وتَأخُذَ 🔸مِنّی أربَعَمِئَةِ دینارٍ؟!قالَ:وما هِیَ؟ قُلتُ: تَقَدَّم بِالرَّأسِ أمامَ الحَرَمِ. فَفَعَلَ ذلِکَ وَدَفعتُ لَهُ ما وَعَدتُهُ ترجمه👇 🔸سهل نقل میکند:به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به [شهرهاى‏] شام رفتم. در شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته ‏اند و شاد و خوش‏حال اند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى ‏زنند.با خود گفتم: شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمى‏شناسیم. دیدم مردمى سخن مى‏گویند. گفتم: اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى ‏شناسیم؟! : اى پیرمرد! تو را غریبه مى ‏بینیم؟ 🔹گفتم: من سهل بن سعد هستم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را دیده ‏ام و از او حدیث شنیده‏ام. گفتند: اى سهل! آیا تعجّب نمى‏کنى که آسمان، خون نمى ‏بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمى‏برد؟ : چرا این گونه شود؟ 🔸گفتند: این، سر حسین، از خاندان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مى‏برند و اکنون مى ‏رسد 🔹گفتم: شگفتا!سر حسین را به هدیه مى‏برند و مردم، خوش‏حالى مى ‏کنند؟!از کدام دروازه مى ‏آورند؟ 🔸مردم به دروازه‏اى به نام «دروازه ساعات»،اشاره کردند.به سوى آن رفتم و آن‏جا که بودم، پرچم‏هایى پى در پى آمد و اسب‏سوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته‏ اى بود وسرى بر آن بود که شبیه‏ترینِ صورت‏ها به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر! تو کیستى؟ : سَکینه دختر حسین 🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟من،سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ‏ام 🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا هستیم به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر!تو کیستى؟ : سَکینه دختر حسین 🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟ من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ‏ام 🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوندوبه ما نگاه نکنند، که ماحرم پیامبر خدا هستیم 🔸سهل گفت: به حامل سر،نزدیک شدم و به او گفتم: آیا درخواستم را اجابت مى‏کنى تا در عوض،چهارصد دینار بگیرى؟ درخواستت چیست؟ 🔹گفتم: سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده.او چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم 📚منبع: مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج ۲ ص ۶۰؛ بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۱۲ .
. 🍁خواسته حضرت ام کلثوم ازشمر 🔹سارَ القَومُ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونِسائِهِ وَالأَسرى مِن رِجالِهِ، فَلَمّا قَرُبوا مِن دِمَشقَ دَنَت امُّ کُلثومٍ مِنَ الشِّمرِ وکانَ مِن جُملَتِهِم فَقالَت: لی إلَیکَ حاجَةٌ. فَقالَ: وما حاجَتُکِ؟ 🔸قالَت: إذا دَخَلتَ بِنَا البَلَدَ فَاحمِلنا فی دَربٍ قَلیلِ النَّظّارَةِ، وتَقَدَّم إلَیهِم أن یُخرِجوا هذِهِ الرُّؤوسَ مِن بَینِ المَحامِلِ ویُنَحّونا عَنها، فَقَد خُزینا مِن کَثرَةِ النَّظَرِ إلَینا ونَحنُ فی هذِهِ الحالِ. 🔹فَأَمَرَ فی جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ فی أوساطِ المَحامِلِ بَغیا مِنهُ وکُفرا وسَلَکَ بِهِم بَینَ النَّظّارَةِ عَلى تِلکَ الصِّفَةِ، حَتّى أتى بِهِم إلى بابِ دِمَشقَ، فَوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَیثُ یُقامُ السَّبیُ. ترجمه:👇 🔸سر حسین علیه السلام و نیز زنانش و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند و چون به دمشق رسیدند، امّ‏کلثوم به شمر که از افراد آن گروه بود نزدیک شد و به او گفت: درخواستى از تو دارم. گفت: درخواستت چیست؟ 🔸گفت: هنگامى که ما را به شهر در آوردى، ما را از دروازه‏اى ببر که تماشاگر کمترى دارد و به آنها بگو که این سرها را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند که از کثرتِ نگاه‏هایشان به ما، در این حال، خوار شده‏ایم. 🔹شمر، از سرِ سرکشى و ناسپاسى، در پاسخ درخواست او فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان، حرکت دهند و به همان حال، آنها را از میان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساند و بر راه‏پلّه مسجد جامع، آن جا که اسیران را نگاه مى‏دارند، ایستادند. 📚منبع: الملهوف: ص ۲۱۰،مثیر الأحزان: ص ۹ .
. ألسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ... 🔸🔹 در زيارت ناحيه از زبان امام زمان عج مى خوانيم : 🔸فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَ عاقَني عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَك َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَك َ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّك َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْكِيَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْك َ، وَ تَأَسُّفاً عَلي ما دَهاك َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّي أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِيابِ، 🔹اگر چه زمانه مرابه تأخير انداخت، ومُقدَّرات الهي مراازياريِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانكه باتو جنگيدند بجنگم، وباكسانيكه باتواظهاردشمني كردندخصومت نمايم، (درعوض) صبح وشام برتومويِه ميكنم، وبه جاي اشك براي توخون گريه ميكنم، ازروي حسرت وتأسّف وافسوس برمصيبت هائي كه برتو واردشد، تاجائي كه ازفرط اندوهِ مصيبت، وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم .(١) گریز👇👇 🔹🔸جا دارد عرض كنيم با امام زمان عج ، اگر شما از شنيدن مصيبت جد مظلومتان امام حسين عليه السلام از شدت غم و غصه مشرف به جان دادن مى شويد ، پس حق داشت امام سجاد عليه السلام وقتى كه با حال اسارت از كنار قتگاه عبور مى كرد خيره شد به ابدان شهداء ،حضرت زينب سلام الله عليهاديد امام سجاد عليه السلام خيره شده به ابدان شهداء 🔸قالت زينب : سلام الله عليها ما لى اَراكَ ؟ تجودُ بِنَفسِك يا بقيَّةَ جدّى و اَبى و اِخوَتى ؟ 🔹حضرت زينب خطاب به امام زين العابدين فرمودند : اي يادگار جد و پدر بزرگوار و برادرانم ، اين چه حالى است كه در تو مي بينم ؟به طوري كه مي خواهى جان به جان آفرين تسليم كنى؟ ☀️قال زين العابدين ع : 🔸 و كيف لا اجزَءُ و اَهلَعُ ؟ چگونه بي تابى نكنم ؟ و قد ارىٰ سيدى و اِخوَتى وَ عَمومَتى و وُلِدَ عمّى و اهلى در حالى كه مي بينم سرورم ، برادرانم، عموها و عموزاده ها و نزديكانم همه روى خاك افتاده اند در حالى كه به خون آغشته شده اند 🔹ولا يُكفَونَ ولا يُوارون با بدن برهنه و بى كفن رها شده اند و كسي آنها را به خاك نمي سپارد...(٢) 📚منابع: ١- زيارت ناحيه مقدسه ٢- نفس المهموم صفحه ٣٨٧ .
. ألسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ... 🔹🔸 در ماجراى به چاه انداختن حضرت يوسف و بيرون آوردن كاروانيان و فروختن او توسط برادرانش آورده اند . 🔸حضرت يوسف (ع) اسير شد وقتي كه فروشندگان يوسف، او را به مالك بن زعر خزاعي فروختند و به او گفتند به شرط آن كه غل و زنجير در گردن يوسف بگذاري، مالك هم فرستاد غل و زنجير در گردن يوسف بگذاري 🔹 مالك هم فرستاد غل و زنجير آوردند چون چشم حضرت يوسف بر غل و زنجير افتاد بي اختيار با صداي بلند گريه كرد. 🔸مالك خود را به يوسف رسانيد گفت: اي جوان زمان تا مقصد كوتاه است فقط براي آن كه با فروشندگانت عهد بستم كه زنجير بر گردن تو بيندازم. 🔹كمي راه رفتند همين كه از فروشندگان دور شدند غل و زنجير را از گردن يوسف برداشت گریز👇👇 🔸ولي جان عالم فداي غربت امام حسين و اهل بيت مطهرش چراکه براي اهل بيت ابا عبداللّه اينگونه عمل نكردند. 🔸🔹راوى مي گويد : از كربلا تا نزديك به چهل منزل غل و زنجير بر گردن امام سجّاد (ع) بود به طوري كه گردن مباركش مجروح شد و از آن خون مي‌ريخت. 📚منبع: سيف الواعظين والذاكرين صفحه ٥٧ .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤 *شرح زيارت آل ياسين* 🌤 🔸 قسمت اول: مقدمه 🎙 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ منبع زيارت آل ياسين ✨ سبك خاص نامه‌نگارى در زمان امام زمان سلام‌الله‌عليه باب شد... ✨ توقيع و ناحيه مقدسه در عصر امام زمان ارواحنا فداه يعنى: ✨ قسمتى از پاسخ امام زمان عليه‌السلام به نامه‌ى مهم جناب حميرى است...
4_5767191237920557875.m4a
9.91M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت سوم: مقدمه ٣ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ در اينجا إذا ظرف زمان است اما متضمّن معناى شرط هم هست و اينگونه معنا مى شود: ✨ توجه كردن اراده مى خواهد، يعنى: ✨ توجه يك وسيله و سببى مى خواهد، يعنى: ✨ در اين عالم آنچه كه بايد سبب توجه قرار بگيرد: ✨ از كارهاى شيطان اينست كه... ✨ توجه دو جهت دارد:
4_6050936796336884459.m4a
10.16M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت دوم: مقدمه ٢ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه شرح 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ امام سلام الله عليه با دو گلايه فرمايش خود را در نامه آغاز فرمودند: ✨ از منظر علما و محدثين، اين زيارت شريف پيوستى با فضاى اجتماعى شيعيان دارد و امام آن را به عنوان... ✨ شايد مسأله اصلى جامعه شيعه كه حضرت به شكل تلميحى نسبت به آن اعتراض مى فرمايند اين بوده است كه...
4_5773710560189221855.m4a
10.69M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت پنجم: مقدمه ٥ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ اُمُّ المصائب در فرهنگ شيعه اماميه: ✨ هم خانواده هاى توجه عبارتند از: ✨ وَجْه را فقط صورت معنا نكنيم، بلكه: ✨ وجاهتى ارزشمند است كه... ✨ وجاهتى كه بخاطر توجه به حجة الله بوجود آمده است، چند ويژگى دارد: ✨در ادبيات قرآنى و روايى ما درباره وَجْه آيات و روايات فراوان بيان شده است: ✨ وجه خدا با خدا فرق مى كند،... ✨ تعبير وجهُ الله، وجهُ رَّب، وَجْهَهُ در قرآن كريم فراوان در فراوان بكار رفته است! ✨ وظايف ما نسبت به وجه الله:
4_5767191237920557889.m4a
10.09M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت چهارم: مقدمه ٤ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام سببيت دارد، اما يك مسأله رفيع تر هم هست: ✨ جمله بسيار مهمى در زيارت جامعه كبيره در اين معنا آمده: " وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکمْ " و اين طريق انحصار است نه پيشنهاد! به ديگر سخن: ✨ فضاى معرفتى توحيدى كه از اهل بيت عليهم السلام مى آموزيم اينگونه است كه: ✨نکاتی که از كلمه الينا در فرمايش حجت خدا عليه السلام مى فهميم
4_5776410355156651291.m4a
10.85M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت ششم: مقدمه ٦ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١١ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ در دعاها و متون روايى به ما آموخته اند كه... ✨ در دعاى ورود به مسجد مى خوانيم: ✨ ما وَجيه و اَوْجَه داريم، يعنى: ✨ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، آقا اميرالمؤمنين عليه السلام را اينگونه معرفى مى فرمايند: ✨ سند اين روايت شريف معرفتى، از لسان مطهر على بن موسى الرضا عليه السلام: ✨ اگر مى خواهيم خداى متعال از ما روى نگرداند، بايد... ✨ اينكه امام باب الله است يعنى: ✨ توجه آثار دارد: ✨ امام زمان ارواحنافداه هم سبب توجه است و هم موضوع توجه شرح
4_5778662154970336804.m4a
10.26M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت هفتم: مقدمه ٧ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ هدف از خواندن زيارت آل ياسين بايد اين باشد: ✨ تمام كار شيطان در دوبخش قابل تقسيم بندى است: ✨ بالاترين استعاذه به خداوند از شر شيطان رجيم: ✨ كانون توجه تمام فعاليت هاى زندگى مان را اينگونه تنظيم كنيم: ✨ از عبارت فقولوا معلوم مى شود كه: ✨ قال جواد الائمه علیه السلام: مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ ✨گوش جان سپردن يعنى: ............
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨مناجات پرفیض شعبانیه _قسمت اول _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی ✨ ⚜⚜⚜ بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکََ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْك *َبه امیرالمومنین عرض کردن ، افلاطون یه جمله ی زیبایی گفته ، گفته "الافلاک قسی الرامی اللَّه و الانسان هدف و الحوادث سهام" افلاطون گفته انسان هدف این حوادث و بلایا ، تیرند ، تیرانداز هم خداست، آگه اینگونه هست ، فاین المفر؟!! به کجا باید فرار کرد؟ گفتن آقا عجب حرف خوبی زده حضرت بلافاصله جواب دادن آگه اینجوریه، "فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ" فقط یه راه میمونه، اونم اینه که به سمت خدا فرار کنیم اینجا هم فرمود: فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، انسان از چی فرار می کنه ، معلومه شیطان در کمینه، "مُسْتَكِينا لَكَ مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ رَاجِيا لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي" اگر چه اینگونه در خونت اومدم فقیرم،مسکینم،مستکینم، دستم خالیه اما هنوز به تو امیدوارم ، "وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَأَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي" یعنی کار ،کاره خودته، انقده خودمو آلوده کردم دیگه از دست کسی غیر تو کاری بر نمیاد"إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی" اگه تو کسی رو زمین بزنی،آگه کسی رو تو خوارش کنی،کی میتونه از زمین بلندش کنه؟ "إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ" من میدونم مستحق رحمت تو نیستم،اما توخدایی هستی که فرمودی: "وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ" آگه فضل و رحمت من خداشامل حالتون نشه"لکنتم من الخاسرین"همتون عاقبت به شرمیمیرید"إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی (...) بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی" هرشب و روزی که بر من وتو سپری میشه یک قدم به خانه قبرو برزخمون نزدیکتر میشیم امیرالمؤمنین فرمود:اگر اجل من نزدیک شده اما عملم منو به تو نزدیک نکرده"این حال من و شماست چه کنیم؟!!فقط یه راه چاره میمونه اونم اقرار به گناهانمونه"فقدجعلت اقرار الیک وسیلتی الهی" قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی"توکه همیشه تو دوران زندگی و حیات من لطفت شامل حال من بوده بعد مرگم نکنه لطفت و شامل حالم نکنی"إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى إِذْلَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ"تویی که تو دنیا پرده پوشی کردی نزاشتی مردم بدونن من چیکاره ام که اگر میدونستن امیرالمومنین فرمود:"لو تکاشفتم ما تدافنتم" اگه پرده ها تو دنیا کنار می رفت میدونستید چیکاره اید،ابروتون جلو همدیگه میرفت از شدت نفرت، همدیگه رو دفن هم نمیکردیداینجا میگید خدایا تویی که تو دنیا پرده پوشی کردی،نزاشتی مردم بدونن من چقدر بدم،قیامت که "يَوْمَ تبْلَى السَّرَائِرُ" نکنه جلو شاهدان قیامت آبروم بره،نکنه فردا جلو سیدالشهدا خجالت زده بشم،نکنه فردا جلو امیرالمومنین خجالت بکشم، "فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی"با همه بدی هام انقده به من خوبی کردی که هنوز به تو امیدوارم" إِلَهِی فَسُرَّنِی ... ۱
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨مناجات پرفیض شعبانیه _قسمت دوم _ استاد حجت الاسلام ⚜⚜⚜⚜⚜ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ" یعنی اگه تو قبول نکنی عذرمو دیگه کسی قبول نمی کنه زن و مرد،کوچک و بزرگ:فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَهٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ" این همون تبصبص و زبان چاپلوسیه تو مناجات حساب میشه،فقط در خونه ی خدا جایزه ، فرمود یا عیسی: "اعلم أنّ سروری ان تبصبص إلیّ" عیسی پیغمبر میدونی خوشحالی و سرور من خدا کیه؟ زمانی که بنده ام میاد دم خونه ی من،فقط در خونه ی من چاپلوسی میکنه،من چاپلوسیشو دوست دارم" وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَهِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاهِ مَرْحُوما" من به یه امیدی اینجااومدم ماه رجبو از دست دادم،ماه شعبانم داره تموم میشه،دیگه چیزی به ضیافتت نمونده،نکنه آلوده واردمهمانیت بشم "إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی( ....)إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِک"اینجا بگو، اعتراف کن، اگه اینجا نگی دیگه تو نماز میتی که به من و تو میخونن، همه میگن، اینجا بگو اونجا بهمون رحم کنند"إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِک( ....) إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِک"یعنی خدایا اگه منو به حال خودم رها کنی من تو منجلاب گناه و معصیت غرق میشم،تو خواب غفلت آلوده میکنم خودمو،این تویی که منو از خواب بیدار می کنی،زنگ بیداریتم محبتته،مگه به داود پیغمبر نفرمود "یا داوود لَو عَلِمَ المُدبِرونَ انی کَیفَ اشتیاقی بِهِم لَماتوا شَوقاً" ای داود اونایی که با من خدا قهرن،اونایی که به من خدا پشت کردن با من خدا کاری ندارن،اگه اونا میدونستن من چقدر منتظرشونم من چقدر دوست دارم صداشونو بشنوم،از شدت شوق میمردند'خدایا محبت تو منو از خواب غفلت بیدار کرد "وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَهِ عَنْکَ إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَک"من صبر وتحملم کمه،اگه زود جوابمو ندیدی میرم" وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ "به حق جوادالائمه جگر گوشه ی امام رضا هیچ کسی رو دست خالی از این مجلس ومحفل بیرون مفرما"إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا .... ۲