.
#عید_مبعث
💐روایتی از مبعث حضرت رسول(ص)
در روايتي، جبرئيل امين با هفتاد هزار فرشته و ميكائيل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و براي آن حضرت، كرسي عزت و كرامت آوردند و تاج نبوت و رسالت را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لواي حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز اين كرسي برو و خدايت را سپاس گو.
به روايت ديگر آن كرسي از ياقوت سرخ و پايهاي از آن از زبرجد و پايهاي از مرواريد بود و چون فرشتگان به سوي آسمان صعود كردند، آن حضرت از كوه حرا پايين آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوري كه كسي توان نظر كردن به چهره مباركش را نداشت و بر هر درخت گياه و سنگي كه ميگذشت، وي را سجده ميكردند و با زبان فصيح ميگفتند:
💐السلام عليك يا نبي الله ؛ السلام عليك يا رسول الله💐
همين كه وارد خانه شد از نور چهره مباركش خانه خديجه كبري سلام الله علیها منور شد و آن بانوي پرهيزكار پرسيد: اي محمد! اين چه نوري است كه در تو مشاهده ميكنم؟
حضرت فرمود: اين نور پيامبري است. بگو: لا اله الله، محمد رسول الله. خديجه گفت: من سالهاست كه پيامبري تو را ميدانم و هم اكنون نيز شهادت ميدهم كه خدايي جز خداوند يكتا نيست و تو رسول و پيامبر خدايي. بدين گونه خديجه نخستين كسي بود كه به همسرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ايمان آورد(۱)
از ميان مردان نيز امام علي بن ابيطالب علیهالسلام، به محض ديدن چهره نوراني پيامبر صلی الله علیه و آله به وي ايمان آورد و شهادتين را بر زبان جاري كرد. از آن پس پيامبر صلی الله علیه و آله در كنار خانه خدا نماز ميگذارد و خديجه سلام الله علیها و علي علیهالسلام بر او اقتدا ميكردند و نماز ميخواندند (۲)
اين سه نفر، با جان و مال و هستي خويش اسلام را پرورانده و فراگير نمودند.
📚منبع:
(۱): منتهي الآمال، ج ۱، ص ۴۷
(۲): رازهايي از تاريخ پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص ۹۵
#بعثت #مبعث
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#25رجب
◾️ #بنی_العباس_آگاه_به_مقامات_اهل_بیت_ع
👈🏼👈🏼 #سفیان_بن_نزار میگوید:
روزی به حالت احترام پشت سر مأمون ایستاده بودم، مأمون رو کرد به حضار وگفت: آیا میدانید چه کسی تشیع را به من آموخت؟
همه گفتند: نه! نمیدانیم!
مأمون گفت: پدرم هارون الرشید مرا شیعه کرد!
حاضران دربار گفتند: چطور؟ هارون رجال اهلبیت را میکشت وبا این وصف چگونه ممکن است، او شما را شیعه کرده باشد؟!
➖ مأمون گفت: آری او بخاطر پیشرفت وتحکیم مقام سلطنت اقدام به کشتن اولاد پیغمبر میکرد، زیرا گفتهاند: الملك عقیم.
سپس مأمون ماجرای تشیع خود را اینطور شرح داد:
➖ «من در یکی از سفرهای حج پدرم هارون الرشید همراه وی بودم. چون به مدینه رسیدیم، جلوس نمود و بمردم بارعام داد و بدربان خود گفت بهر یک ازفرزندان مهاجرین وانصار ورجال مـکه ومدینه وبنیهاشم وسایرقریش کـه بملاقات من میآیند بگو هنگامی که ب من واردمیشوند قبل از هر چیز نسب خود را بازگو کنند تا من آنها را بشناسم.
دربان هم بـه مـردم یـادآور می شد وهر کس داخل می گردید میگفت: من فلانی فـرزند فـلانی هستم و نسبت خود را تا جد اعلایش که از اصحاب پیغمبر بودند برمیشمرد، و هارون هم بهر یک به میزان شرافت و سـابقه مـهاجر و خـدمات پدرانشان از دویست تا پنج هزار اشرفی میداد.
➖ سپس مأمون گفت: روزی مـن پهلوی پدرم هارون ایستاده بودم دیدم #فضل_بن_ربیع دربان آمد و گفت:
یا امیرالمؤمنین! شخصی بر در ایستاده میگوید: مـن #مـوسی_بن_جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بـن ابـیطالب(علیهمالسلام) هستم. پدرم فیالفور رو کرد به من و برادرانم محمد امین و ابراهیم مؤتمن و سایر افسرانی که پشتسر او ایـستاده بـودیم و گـفت: مواظب خود باشید مبادا حرکات ناشایسته از شما سر زند. سپس به دربان گفت: بـگو هـمانطور کـه سوار است وارد شود.
➖ ناگاه پیرمرد را که از بسیاری شب زندهداری و عبادت چهرهای زرد و بدنی نحیف داشـت در مـقابل خـود دیدیم، چون چشم وی به پدرم هارون افتاد، خواست از الاغی که بر آن سوار بود فرود آیـد، ولی پدرم بـانگ زد و گفت:
نه بهخدا نمیگذارم پیاده شوید، باید سواره جلو آمده در روی فرشهای سلطنتی مـن فـرود آئیـد.
➖ دربانان نیز از پیاده شدن او جلوگیری کردند، ما همه با دیدهی عظمت به وی مینگریستیم و او هـمچنان سـواره میآید تا به روی فرش سید و سرهنگان دور او را گرفتند و با این تشریفات پیاده شد.
➖ در ایـن وقت پدرم هـارون از جـای برخاست و جلو رفت و از وی استقبال نمود و روی و دیدگانش را بوسید و دستش را گرفته به صدر مجلس آورد و پهلوی خود نشانید و بـا وی به گفتگو پرداخت و احوال او را جویا میشد.
سپس پرسید: کسانی که از پرتو وجود شما نان میخورند چقدرند؟
فرمود: بـیش از پانـصدنـفر میباشند.
هارون پرسید: اینها همه فرزندان شما هستند؟ فرمود: نه اکثر آنها خدمتگذاران من میباشند. فرزندان مـن پسـر ودخـتر سی وچند نفر هستند.
گفت: چرا دختران را به پسر عموهایشان تزویج نمیکنی؟
فرمود: چـندان دسـترسی به این کار ندارم.
پرسید: ملک و مزلعه شما چه وضعی دارد؟
فرمود: گاهی حاصل میدهد وگاهی نمیدهد. پرسید: هـیچ قـرضی داری؟
فرمود: آری.
گفت: چقدر است؟
فرمود: تخمینا ده هزار دینار.
هارون گفت: پسر عمو! من آنقدر ثـروت بـه شما میدهم که پسران را داماد ودخترانت را شوهر دهـی و مـزرعه خـود را تعمیر کنی.
حضرت فرمود: خداوند بر والیـان وسـران قوم واجب کرده است که تهیدستان را از خاک بردارند و وامهای آنها را بپردازند وصاحبان عـیال را دسـتگیری نمایند و برهنگان را بپوشانند، وبه آنها کـه گـرفتار محنت وتنگدستی هـستند، نـیکی ومحبت کنند، واین کارها بیش از هـرکس امـروز از تو انتظار میرود که انجام دهی.
هارون گفت: قول میدهم که آنـچه فـرمودی انجام دهم.
➖ آنگاه حضرت برخاست کـه مراجعت نماید، پدرم نیز بـرخاست و چشمان و روی او را بوسید سپس روی بـه من و امین و مؤئمن کرد و گفت:
بروید رکاب بگیرید وآقا وعموی خود را سوار کنید و لباسش را مرتب نمائید و او را تا در منزل مشایعت کنید. مـا نـیز چـنین کردیم.
➖ در میان راه حضرت بـطور پنـهانی رو به من نمود و فـرمود:
تو بعد از پدرت هارون خلیفه میشوی! وقتی بخلافت رسیدی نسبت به فرزندان من نیکی کن!
سپس حـضرت را بـه منزل رسانیده و برگشتیم.
➖ من در نزد پدرم بیش از سـایر بـرادرانم جرئت داشـتم. به همین جـهت وقتی مجلس خلوت شـد، گفتم:
یا امیرالمؤمنین! این مرد کی بود که این همه او را بزرگ وگرامی داشتی وبـه احترام او از جـای برخاستی وبه استقبالش شتافیت و او را بر صدر مـجلس نـشاندی و از وی پائیـنتر هـم نـشستی و به ما دسـتور دادی تا رکاب برایش بگیریم و او را سوار کرده تا در خانه بدرقه کنیم؟
ادامه⤵️
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شهادت_امام_کاظم #امام_کاظم #25رجب ◾️ #بنی_العباس_آگاه_به_مقامات_اهل_بیت_ع 👈🏼👈🏼 #سفیان_بن_نز
.
.
➖ پدرم گفت:
ای فرزند! این آقا؛ امام مردم و حـجت خـداوند بـر خلق روی زمین و نمایندهی او در میان بندگان است.
گـفتم: مـگر ایـن اوصـاف از آن شـما و در وجـود شما نیست؟
گفت:
فرزند! من با قهر و غلبه به پیشوائی رسیدهام، اما موسی بن جعفر امام بر حق است.
ای فرزند! بهخدا قسم که او از من و تمام مردم سـزاوارتر بهجانشینی رسول خداست. با این وصف بهخدا سوگند اگر تو که فرزند من میباشی دربارهی دولت با من کشمکش کنی این سرت را که دو چشمت در آن قرار دارد از تن جدا سازم! زیرا که مـلک عـقیم است مقام سلطنت هیچ را شرط هیچ نمیداند!
➖ آنگاه مأمون به سخن خود ادامه داد و گفت:
وقتی پدرم خواست از مدینه به طرف مکه حرکت کند، دستور داد دویست دینار در کیسهی سیاهی ریختند و به فضل بن ربـیع گـفت این را برای موسی بن جعفر ببر و بگو خلیفه میگوید: ما در این ایام دست تنگ بودیم و بعد از این عطای ما بهشما خواهد رسید!
چـون ایـن وضع را مشاهده کردم برخاستم و جـلو رفـتم و گفتم:
یا امیرالمؤمنین! شما فرزندان مهاجرین و انصار و سایر افراد قریش و کسانی که از حسب و نسب آن بیاطلاع هستی تا پنج هزار اشرفی زر سرخ عطا نمودی ولی به مـوسی بـن جعفر که آن همه از وی احـترام و تـجلیل به عمل آوردی دویست دینار که اقل میزان بخشش توست میدهی؟!
➖ هارون گفت: اُسکت لا اُمّ لك
ساکت باش ای بیمادر، این حرفها بهتو نیامده.
اگر من مال بسیار به او عطا کنم از این که فردا بر روی من صد هزار شمشیرزن، از شیعیان و تابعان خود بکشد ایمن نیستم.
اینکه او و اهلبیتش تنگدست و پریشان باشد، برای من و برای شما بهتر است از اینکه فراخ دست و چشم باشند، بهتر است.
📚 منتهی الآمال، حاج شيخ عباس قمی، ج۲، ص۳۵۱_۳۴۹
.
#با_موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم
#فیش_منبر
#25رجب
◾️ [جلسهی دوم]
#ایام_شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
۲۵ بهمن ۱۴۰۱شمسی
👈🏼 فیش منبرهای #رجب1444
👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلواتاللهعلیه
📚 مطالب مطرح شده:
۷. مدح امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
۸. اخلاق امام کاظم علیهالسلام با فرد عُمری
۹. توبهی بشر حافی بهدست امام کاظم علیهالسلام
۱۰. بنیالعباس، آگاه بهمقامات اهلبیت علیهمالسّلام
۱۱. عطا و دعای امام کاظم علیهالسلام
#شهادت_امام_کاظم
.
حضرت موسی بن جعفر چند سال زندانی بودند؟
حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام چند سال در زندان به سر بردهاند ؟
پاسخ
پیشوای هفتم ما شیعیان حضرت امام «موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ » در ماه صفر سال 128 هـ ق در «ابواء» که منزلی است میان مکه و مدینه متولد شد.(1) طبق دیدگاه مشهور آن حضرت دارای 37 فرزند پسر و دختر بوده.(2) شهادت این امام بزرگوار در 25 رجب سال 183 در زندانی واقع در بغداد صورت گرفته است.(3) بنابراین شهادت آن حضرت در سنین جوانی اتفاق نیفتاده، آن حضرت هنگام شهادت 55 سال از عمر شریفشان میگذشت. علاوه بر این به این نکته نیز باید توجّه داشت که مدت زندانی بودن آن حضرت بیشتر از 5 یا 6 سال نبوده است. بیشتر دوره زندگی آن حضرت مصادف با حکومت عباسیان بوده است. آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی همزمان بود و بیشتر مدت زندانی شدن آن حضرت در دوره هارون الرشید عباسی صورت گرفته است. آن حضرت حدود 9 سال با منصور عباسی همزمان بود. منصور به ظاهر متعرض آن حضرت نشد.(4) در دورة مهدی عباسی آن حضرت مدت کوتاهی در زندان به سر برد. مهدی عباسی در آغاز خلافت متعرض امام هفتم نمیشد ولی فعالیتهای آن حضرت را کنترل میکرد... او که در اثر محبوبیت عمیق پیشوای هفتم در جامعه اسلامی، حکومت خود را در خطر میدید، دستور بازداشت امام را صادر کرد... پیشوای هفتم مدّت کوتاهی در زندان بغداد بود ولی طولی نکشید که مهدی روی پارهای از ملاحظات سیاسی امام را آزاد ساخت.(5) در دور هادی عباسی هم آن حضرت آزاد بود، هر چند حکومت او بیش از یک سال طول نکشید.
بیشترین مدت زندانی شدن امام هفتم ـ علیه السّلام ـ در دروه هارون بوده است. در سال 179 هـ هارون برای استحکام خلافت خود به منظور دستگیر کردن امام موسی ـ علیه السّلام ـ اراده حج کرد... هارون فضل بن ربیع را فرستاد و آن حضرت را در اثنای نماز گرفتند و کشیدند و سپس حضرت را به بصره بردند و زندانی کردند.(6) با توجّه به اینکه شهادت آن حضرت در سال 183 هـ ق اتّفاق افتاده است بنابراین مدّت حبس آن حضرت در دروة هارون بیش از چهار سال نبوده است.
زاهدی گلپایگانی مینویسد:«امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ مدّت چهار سال در زندان گرفتار بود، از این مدّت یک سال آن را در بصره و در زندان عیسی بن جعفر به سر برد و بقیه مدت را گاه در حبس فضل بن یحیی برمکی و گاه در حبس فضل بن ربیع گذرانید و در سال آخر در حبس سندی بن شاهک قرار گرفت.»(7)
در کتاب منتخب التواریخ از کتاب رجال کبیر چند روایت نقل میکند که آنها صراحت دارند در اینکه حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ مدّت چهار سال در زندان بوده است.(8)
این نکته نیز نباید از نظر غافل بماند که همة فرزندان آن حضرت از یک همسر نبوده، بلکه همانطور که در الارشاد شیخ مفید آمده است:«فرزندان آن حضرت هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد بودهاند.»(9)
نتیجهگیری: حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ در دوران خلفای عباسی مدّت چهار یا پنج سال در زندان به سر بردهاند و بقیه این مدت را در شهر مدینه در کنار خانواده خویش بودهاند.
پی نوشت:
1. محمد باقر مجلسی، جلاء العیون، چاپ نهم، قم، نشر سرور، 1382 ش، ص 891.
2. شیخ مفید، ارشاد، ج2، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ 2، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 236.
3. ابن شهر آشوب، مناقب، ج4، نجف، مطبعه الحیدریه، سال 1376، ص 349.
4. علامه مجلسی، پیشین، 896.
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 48.
6. علامه مجلسی، جلاء العیون، پیشین 899.
7. زاهدی گلپایگانی، زندگانی چهارده معصوم، چاپ دوم، مشهد، کتابفروشی جعفری، 1360، ص 201.
8. محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، جلد 9، تهران ، کتابفروشی اسلامیه، ص 58.
9. شیخ مفید، پیشین، 236.
....................
دیگر مصادر قابل ارائه:
📚منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، جلد ۲.
. تاريخ چهارده معصوم، (جلاء العيون) علامه مجلسي.
ارشاد، شيخ مفيد.
نگرشي مختصر بر زندگاني چهارده معصوم،سيد محمد علوي
.
4_5780465774946684691.mp3
35.06M
📻 بشنوید| #سخنرانی
🎤 #حجت_الاسلام_کدخدارستم
🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۵/٢
.
با امام زمان (عج) در رثای امام موسی بن جعفر (ع)
،،،،،،،،
ای شعله ی هجرانت آتش زده هر جان را
خاموش کن از وصلت این شعله هجران را
از داغِ فراقِ تو گلگون چکد اشکِ من
خونین جگر آوردم در کوی تو مهمان را
ماهِ رخِ زیبا را از پرده برون آور
تا یک نظر اندازم آن چهره ی تابان را
می دانی و می بینی از هجر تو با حسرت
بر شانه ی خود دارم گیسوی پریشان را
در خانه ی وصل خود بنشان منِ غمگین را
یعنی سروسامان ده این بی سروسامان را
تنها ز حضور تو آباد شود گلشن
بازآ و گلستان کن این خانه ی ویران را
من طایر این باغم از هجر تو بی تابم
وا کن ز پر و بالم زنجیره ی هجران را
تنها تو در این عالم دلجوی غریبانی
در کنج قفس بشنو آوای غریبان را
بی جرم و گنه جدّت در گوشه ی زندان است
از بهرِ ملاقاتش بگشا دَرِ زندان را
می خواست عدو سازد خاموش صدای حق
برده ست اگر زندان آئینه ی قرآن را
ظلمت بخدا هرگز در تاب و توانش نیست
تا آن که کند پنهان خورشیدِ درخشان را
با زهرِ جفا دشمن آتش زده بر جانش
کشتند جفاکاران آن مظهرِ احسان را
در زیر غُل و زنجیر افتاد اگر از پا
بخشیده هزاران گل گلخانه ی ایمان را
"یاسر" اگر از داغش داری دلِ توفانی
قبل از سفرِ دریا دریاب تو توفان را
oo
#حاج_محمود تاری "یاسر"✍
#امام_کاظم #امام_زمان
.
بخش اول سخنرانی کار برای خدا نشد ندارد.mp3
38.97M
کار ، برای خدا نشد ندارد
در کارهامون خدا رو شریک کنیم
#سخنرانی برای جوانان
بخش دوم سخنرانی کار برای خدا نشد ندارد.mp3
39.15M
نابود کردن بنی امیه برای خدا کاری نداشت؟ چرا مهلت داد؟
آیه آخر سوره عنکبوت
اگر در راه خدا مجاهدت کنید؛ من راه ها رو نشونتون میدم.
قاعده ی شریک شدن با خدا شروطی دارد:
۱. تنبلی نباید کرد: لیس للانسان الا ما سعی (نصرت خدا با انسان تنبل نیست )
۲.اول برویم سراغ خدا: فسئلوا اهل الذکر
۳.قانون خدا رو رعایت کنید: من یتق الله یجعل له مخرجا ....
۴.شاکر باشید: لئن شکرتم لازیدنکم
۵.اهل استغفار باش
1_3351013156(۱).pdf
500.6K
pdf
#روضه_امام_کاظم
دوستان مداح و منبری عزیز
این فایل ، متن روضه خیلی از مداحان و حتی سخنرانان مطرح ، برای شهادت آقا موسی بن جعفر (ع) هست که یکی از دوستان زحمت زیادی کشیده آماده کرده ، بنظرم رسید برا استفاده تو کانال بذارم
البته از لحاظ اینکه منابع بیان شده مستند باشد تحقیق نشده و صرفا پیاده کردن روضه ها می باشد.
#جواد_برزگر
#امام_کاظم
4_326816121820807547.mp3
4.26M
#آموزش_مداحی
#دکتر_محمد_فراهانی
6. معرفی دستگاه مناسب شادی ـ دستگاه راست پنجگاه
دلم مدیون چشماته اباالفضل
لبم مهمونه دریاته اباالفضل
غزالِ نیکوی ام البنینی
که عباس نام زیباته ابوالفضل
توی ویرونه ها خواب رقیه
هنوزم محوِ رویاته ابالفضل
.................
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
بهار شوق و احساسی رقیه
شکوفه ی گل یاسی رقیه
شده مشهور در ارض و سما که
تمام عشق عباسی رقیه
#محمد_مبشری ✍
.
.
#موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#امام_کاظم
#25رجب
#برنامه_ی_امام_كاظم_علیه_السلام_در_زندان_فضل_بن_ربيع
شيخ صدوق (رضواناللهتعالیعلیه) به اسناد خود از #عبدالله_قزوینی نقل ميكند. كه پدرم گفت:
➖ روزي نزد #فضل_بن_ربیع رفتم، ديدم بالاي بامي نشسته، به من گفت: نزديك بيا.
نزديك رفتم، تا برابرش رسيدم و گفت: به اين اطاق بنگر، (از پنجره يا سوراخ پشت بام) به آن اطاق نگريستم، گفت: «در خانه چه ميبيني؟»
گفتم: جامهای [لباسی] افتاده است.
گفت: درست نگاه كن.
با دقت نگاه كردم و حقيقت را دريافتم، گفتم: «مردي در حال سجده است».
➖ گفت: آيا اين مرد را ميشناسي؟
گفتم: نه.
گفت: اين مرد، مولاي تو است.
گفتم: مولاي من كيست؟
گفت: خود را به ناداني ميزني؟
گفتم: نه، ولي من مولايي براي خود نميشناسم.
➖ گفت: اين مرد؛ ابوالحسن، #موسي_بن_جعفر_عليه_السلام است.
من شب و روز او را تحت نظر دارم، او را غير از اين حال سجده، كه ديدي نديدهام.
او نماز صبح را در اول وقتش ميخواند، سپس بعد از نماز تا طلوع خورشيد، مشغول تعقيب است، سپس به سجده ميرود، و همچنان تا ظهر در سجده است، و به غلامي سفارش كرده كه لحظهی ظهر را به او خبر دهد.
➖ او به محض اين كه از جانب غلام، با خبر ميشود كه ظهر شده، از سجده برميخيزد، بيآنكه وضو بگيرد، مشغول نماز ظهر ميشود.
من از خواندن نماز بدون تجديد وضو ميفهمم كه او در سجده، به خواب نرفته و چرت نزده است.
➖ او به همين ترتيب مشغول عبادت است تا از نماز عصر فارغ ميشود، پس از نماز عصر، به سجده مي رود، و همواره در سجده است تا خورشيد غروب كند.
پس از غروب، برميخيزد و نماز مغرب را ميخواند بيآنكه براي قضاي حاجت برود و همچنان مشغول نماز و تعقيب نماز است تا نماز عشا را ميخواند، و بعد از نماز عشا، غذاي اندكي كه برايش آورده ميشود، ميخورد، سپس تجديد وضو ميكند، آنگاه برميخيزد و همواره در دل شب مشغول نماز است تا اول اذان صبح فرا رسد، من نميدانم! [كه در اين بين، قضاي حاجت ميكند؟!]
همين كه غلام ميگويد: سپيده دميده شد، برميخيزد و نماز صبح را بجا ميآورد.
➖ اين روش، از حدود يك سال تاكنون كه او را به من سپردهاند، برنامهی شبانهروزي اوست.
📚 منابع:
۱. انوار البهية، ص۲۹۴
۲. منتهی الآمال، ج۲، ص۴۳۴
#شهادت_امام_کاظم
.
.
#امام_کاظم_علیه_السلام
🔻عاقبت ننگین علی بن اسماعیل، برادرزاده آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام🔻
سبب دست گیری آقا موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" این بود که:
هارون الرشید ملعون فرزندش امین را برای تربیت به جعفر بن محمّد بن اشعث سپرده بود، یحیی بن خالد برمکی بر او حسد برد و گفت:
اگر خلافت به امین برسد، موقعیت من و فرزندانم در دستگاه خلافت از بین خواهد رفت.
روزی به اشخاص مورد اعتماد خود گفت:
میتوانید مردی از آل أبی طالب را به من معرفی کنید که وضع مالی اش خوب نباشد و بتواند چیزهایی را که احتیاج دارم به من بگوید؟
علی بن اسماعیل بن جعفر بن محمّد را به او نشان دادند. یحیی برای او پول فرستاد. حضرت کاظم علیه السّلام نیز با او انس داشتند و به او کمک مالی میکردند و گاهی اسرار خود را کاملاً با او در میان میگذاشتند. یحیی بن خالد نوشت که او را بیاورند. خبر رفتن او به امام کاظم علیه السّلام رسید؛ او را خواستند و فرمودند:
برادر زاده! کجا میخواهی بروی؟
عرض کرد: به بغداد.
فرمودند: چکار داری؟
عرض کرد: قرض دارم دستم تنگ است.
فرمودند: خودم قرضت را پرداخت میکنم و کارهایت را روبراه میکنم. ولی او توجهی نکرد.
حضرت به او فرمودند:
برادر زاده! مراقب باش فرزندان مرا یتیم نکنی، بعد امر کردند سیصد دینار و چهار هزار درهم به او بدهند.
♦️ من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد..
وقتی از مقابل ایشان برخاست و رفت، ابا الحسن علیه السلام به کسانی که در آن جا حضور داشتند فرمودند:
به خدا قسم که بر جان من سعایت خواهد کرد و فرزندانم را یتیم میکند.
گفتند: فدایتان شویم! با این که این چیزها را در مورد او میدانید، باز هم به او پول میدهید و کمک میکنید!
فرمودند:
پدرم از پدرانش از قول رسول الله صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد:
وقتی خویشاوندی رابطه اش را از خویشاوند دیگر قطع کند، و آن دیگری با او مجدداً رابطه ایجاد کند، خداوند رشته حیات آن خویشاوند اول را قطع میکند.
علی بن اسماعیل رفت و پیش یحیی بن خالد رسید، یحیی اخبار موسی بن جعفر را از او بیرون کشید و به اطلاع هارون الرشید رساند و چیزهایی هم از خود اضافه کرد و به هارون گفت:
از شرق و غرب برای او پول میآورند و چند اتاق مخصوص پول در خانه اش دارد. مدتی پیش باغستانی را به سی هزار دینار خرید و نام آن را یسیره گذاشت، وقتی پول را آماده کرد، صاحب باغ گفت:
من این سکهها را نمی خواهم، من فقط سکههای با فلان خصوصیت را میگیرم. او هم دستور داد آن پول را برگردانند و سی هزار دینار از همان سکههایی که او خواسته بود برایش بیاورند. یحیی همه این حرفها را برای رشید بازگو کرد.
هارون الرشید دستور داد دویست هزار درهم بدهند و پرداخت آن را به یکی از نواحی حکومت حواله کرد، خودش استانهای شرقی را انتخاب کرد. و پیک هایش را فرستاد تا پول را تحویل بگیرند.
روزی علی بن اسماعیل وارد مستراح شد و ناگهان ناله ای سر داد و تمام روده هایش بیرون آمد و روی زمین افتاد. هر چه کردند روده هایش را برگردانند، نتوانستند و در همان حال باقی ماند.
در حال جان دادن بود که پولها را آوردند؛ گفت: وقتی دارم میمیرم، این پولها به چه کارم میآید!؟
هارون الرشید در همان سال به حج رفت و ابتدا به زیارت قبر پیغمبر صلّی الله علیه و آله رفت و عرض کرد:
یا رسول الله! من به جهت کاری که میخواهم بکنم از تو عذر میخواهم؛ من میخواهم موسی بن جعفر را زندانی کنم، او قصد دارد بین امت تو تفرقه و خون ریزی راه بیاندازد. سپس دستور دست گیری را صادر کرد و امام را در مسجد گرفتند و پیش او آوردند و در زنجیر کردند.
📚 الغیبة شیخ طوسی: ص٢٢
📚الارشاد شیخ مفید ص۶۴۴
#شهادت_امام_کاظم
.
4نکته_دربارهی_امامکاظم_علیهالسلام،_رحیمیان.mp3
1.55M
#امام_کاظم علیهماالسلام
#سخنرانی
#25رجب
▪️ #4_نکته_درباره_ی_زندگانی_حضرت_امام_کاظم_علیه_السلام
1️⃣ معجزهی امام علیهالسلام در مقابل کسانی که قصد قتل حضرت رو داشتن
2️⃣ کلام قرمانی، عالم اهلسنت در قرن ۱۰ق، دربارهی حضرتش و لقب بابالحوائج بودن آنحضرت
3️⃣ معجزهی امام علیهالسلام در نشستن در آتش و ردّ ادعای امامت برادرش، (عبداللهبنجعفر)
4️⃣ حدیثی زیبا از حضرتش در باب مهدویت و دو صفتِ مهمّ در شیعیانش
🔘 حجتالاسلام #شیخ_علی_رحیمیان
#شهادت_امام_کاظم
.
24 #ماه_رجب سالروز فتح خیبر
غزوه خیبر؛ به جنگ میان مسلمانان در زمان رسول اكرم (صلى الله عليه و سلم) و یهودیان خیبر گفته میشود که به پیروزی مسلمانان سرانجامید.
🔳 دلایل شروع جنگ
🔸پس از بر قراری صلح حدیبیه رسول اكرم (صلى الله عليه و سلم)از جانب قریش خیالش راحت شد و از این رو تصمیم گرفت که یهودیان و قبایل نجد را سرکوب نماید تا امنیت و آرامش را بیش از پیش در جامعه اسلامی برگرداند. در این میان خیبر مرکز آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگافروزیها علیه مسلمانان بود پس از صلح حدیبیه وی تمام ماه «ذی الحجة»، و مقداری از «محرّم» سال هفتم هجری را در «مدینه» توقف کرد، سپس با حدود یک هزار و چهارصد نفر از یارانش که در «حدیبیه» شرکت کرده بودند، به سوی «خیبر» حرکت کرد.
🔳 پیش از جنگ
🔹پیش از شروع جنگ محمد سباع بن عرفطه را جانشین خود کرد[1] و به سوی خیبر حرکت کرد. وی به سمت وادی حرکت کرد[2] و با این کار راه پیوند میان یهودیان و قبیلهٔ غطفان که همپیمانان خیبریان بودند را قطع کرد. قبیله غطفان با شنیدن خبر لشکرکشی مسلمانان، برای کمک به یهودیان خیبر آماده شدند ولی از ترس اینکه لشکر اسلام در غیابشان به خانه و دیارشان حمله کند و زن و بچههایشان را به اسارت ببرند به خانههای خود بازگشته دست از کمک یهودیان برداشتند.[3]
🔳 قلعههای خیبر
🔸خیبر در زبان عبری به معنای قلعهاست و چون این منطقه بواسطه این قلعههای هفتگانه دربر گرفته شده بود به آن خیبر میگفتند. منطقه خیبر در ۸ منزلی شمال مدینه واقع شده و سرزمینی بود که هفت قلعه و مزارع و درختهای نخل بسیاری داشت.
🔳 خیبر از دو بخش تشکیل میشد:
🔹بخش اول پنج قلعه بزرگ را شامل میشد: ناعم، صعب بن معاذ، زبیر، ابیّ و نزار. سه قلعه اول در منطقهای به نام نطاة و دو قلعه دیگر در منطقهای به نام شقّ قرار داشتند.
🔸 بخش دوم معروف به کتیبه دارای سه قلعه مستحکم بود قموص، وطیح، سلالم، علاوه بر این قلعهها در خیبر قلعههای کوچکتری نیز وجود داشتند که به اهمیت قلعههای ذکر شده نبودند.
🔳پیروزی مسلمانان
🔹قلعههای هفتگانه خیبر دارای برجهای بلندی بود که تیراندازان از آنجا به پیرامون قلعه اشراف کامل داشتند و تلاش مسلمانان برای تخریب دروازه ورود به قلعه توسط کمانداران ناکام گذاشته میشد. سرانجام پس از کشته شدن تعدادی از مسلمین به دست تیراندازان، علی بن ابیطالب به درب خیبر هجوم برد و در قلعه را با زور و بازوی خود از جای درآورد و مسلمانان وارد قلعه شدند و آنجا را به تسخیر خود درآوردند.
📚منابع:
1 - طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۳، ص۹
2 - بن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه بی تا، ج۲، ص۳۳۰
3 - تاریخ طبری، پیشین، ص۹ و والسیرة النبویه، پیشین، ص۳۳۰ و حمیری کلاعی، ابو الربیع، الاکتفاء بما تصنمنه من مغازی رسولالله و الثلاثه الختفا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۱، ص۴۷۷
#فتح_خیبر
#معجزات_امام_علی علیه السلام
#فضائل #امیرالمؤمنین
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
مولای ما نمونۀ دیگر نداشتهست
اعجاز خلقت است و برابر نداشتهست
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشتهست
سید حمیدرضا برقعی
14-mandegari-azadi(www.rasekhoon.net).mp3
3.5M
🔖منبر کوتاه🔖
✍آزاده یا بنده ؟
#امام_کاظم علیه السلام
#استاد_ماندگاری
💠تلنگر امام کاظم علیه السلام
✍ تلنگر امام کاظم علیه السلام بر شخصی که اهل موسیقی حرام و عیاشی بود
🔻توبه بشر حافی به دست امام کاظم علیه السلام
#امام_موسی_بن_جعفر علیه السلام
4_5805627608922065530.mp3
5.4M
🔖منبر کوتاه🔖
#امام_کاظم علیه السلام
#استاد_عالی
💠سلب توفیق بخاطر یک دل شکستن
✍ بی اعتنایی علی بن یقطین نسبت به یک شیعه و واکنش امام کاظم علیه السلام
#امام_موسی_بن_جعفر علیه السلام