eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♦️به فدای آن آقایی که لحظهٔ افطار، غم‌های دلش تازه می‌شد... در احوالات امام سجاد «علیه الصلاة و السلام» آمده است: بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ ▪️ آن حضرت چهل سال با ديدگانى اشكبار و قلبى داغدار بر مصیبت کربلا مى‌گريست. یَقطَُع نَهارَه بِصیامِهِ و لَیلَهُ بِقیامِه ▪️شبانه روزش به روزه‌دارى و شب‌زنده‌دارى مى‌گذشت! 🔻 هنگامى كه غذا براى افطارش حاضر مى‌شد، از قتلگاه پدر و شهيدان به خون خفتۀ كربلا ياد مى‌كرد و مى‌فرمود: آه از غم و اندوه! اى واى بر اين مصيبت! و مکرّر زمزمه مى‌كرد و اشك مى‌ريخت و اين جمله را بر زبان مى‌آورد كه: قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ جَائِعاً ▪️ پسر پيامبر گرسنه به شهادت رسيد! قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَطْشَاناً ▪️پسر پيامبر را با لب تشنه كشتند! حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه. ▪️و آنقدر این جمله را می گفت و مى‌گريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک می‌شد. 📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵ .
. علیهاالسلام ♦️به فدای آن آقایی که خود و بچه‌هایش، تشنگی کشیدند تا شیعیان و محبّین او، روز قیامت تشنه نباشند... در نَقلی آمده است: در روز عاشورا ، حضرت سکینه علیهاالسلام نزد امام حسین صلوات‌الله‌علیه آمد و فرمود: العَطَشُ قَد قَتَلَنی ▪️تشنگی دارد مرا می‌کُشد. امام علیه‌السلام فرمود: دخترم! سکینه! تو خوب میدانی که در خیمه‌ها آبی نمانده است! در این هنگام حضرت سکینه علیهاالسلام دست پدر را گرفت و آن حضرت را به پشت خیمه‌ها بُرد و فرمود: أبَة! إنّکَ تَستَطیعُ أَنْ تَضرِبَ بِرِجلِکَ إلَی الارضِ فَتُخرِجَ الماءَ. ▪️پدرجان! شما می‌توانید پای‌تان را به زمین بزنید و آب را از زمین بیرون بیاورید. حضرت ، پای مبارک‌شان را به زمین زدند‌ و چشمه‌ای گوارا جاری شد. سپس فرمودند: ای دخترم! بنوش... حضرت سکینه علیهاالسلام تا که آمدند از آن آب بنوشند، ناگهان دیدند که اشک‌های سیدالشهداء علیه‌السلام بر گونه مبارکش جاری شده‌است. پیش آمدند و عرضه داشتند: پدرجان! چرا گریه می‌کنید؟ حضرت فرمودند: بُنَیّةَ إشرِبی وَلٰکِن إعلَمِی أنّکَ إذا شَربتِ سَوفَ یَعطِشُ شیعَتُنا یَومَ القِیامَة ▪️دخترم! اگر میخواهی بنوشی از این آب ، بنوش ؛ امّا بدان اگر بنوشی، روز قیامت شیعیان ما تشنه خواهند شد. 📚 عرفانُ کربلاء،قُدس الأقداس ص ۲۹۵ ✍ این نَقل هر چند که در کتاب یکی از علمای معاصر آمده است لکن با روایات و تواریخی که اهل‌بیت علیهم‌السلام و خصوصاً حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام نسبت به فداکاری و تحمل بلا به جهت دفع بلا از شیعیان‌شان داشتند، مطابقت دارد و دور از واقعیت، نیست... 🔻شخصیتی که زحمت مارا کشیده است عالم از ابتدای وجودش ندیده است دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم خیلی حسین زحمت مارا کشیده است... .
Shab7_Razaman1402_Mirzamohamadi_a.mp3
26.84M
✅ تا که گفتم حسین بخشیدی ♦️ مناجات با گریز روضه 🔻 شعری از حسین صیامی باز حلقه به گوش آمده ام مثل شمعی خموش آمده ام بار عصیان به دوش آمده ام سویت ای پرده پوش آمده ام روسیاهم بدم خطاکارم هر چه هستم فقط تو را دارم تشنه ام رو به آسمان هستم هر چه گویی بد است آن هستم رد شده در هر امتحان هستم سالها رفت و من همان هستم گرچه حالم بد است کاری کن رمضان آمده است کاری کن خودم از شرح قصه پر دردم میپذیرم که سخت نامردم روز و شب جرم و معصیت کردم آمدم تا درست برگردم یا الهی و سیدی رحمی حال من را فقط تو میفهمی مانده ام در حجاب غفلت ها خسته ام از هجوم عادت ها بس که از دست رفته فرصت ها در دلم مانده باز حسرت ها کاش میشد به سوی تو بپرم خوش به حال مدافعان حرم آسمان دلم بهاری نیست به من مرده اعتباری نیست دل آشفته را قراری نیست از من بد که انتظاری نیست آخر این باغ را بهاری هست از توی خوب انتظاری هست ای نگاه تو بنده ات را یار شرمسارم از این همه تکرار روی لبها دوباره استغفار دست خالی نیامدم این بار گرچه از من فقط خطا دیدی تا که گفتم حسین بخشیدی عشق در سینه مان نهاده حسین جز وفا یادمان نداده حسین پای ما خوب ایستاده حسین تشنگی میکشم به یاد حسین ربنا رب العالمین العفو به لب تشنه حسین العفو همهء اهل کبریا تشنه لب تو خشک و کربلا تشنه قحطی آب و بچه ها تشنه به فدای لب تو یا تشنه روضه مشک میکشی ما را کشته اشک میکشی ما را به همراه فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام با نوای حجت الاسلام
4_5805407225560174980.mp3
6.09M
دکلمه 🎤 چگونه وصف کنم یک جهان شجاعت را چگونه نقش زنم چشمه ی عبادت را چگونه ثبت کنم لحظه های طاعت را چگونه رسم کنم راه رسم غیرت را اگر تمام ادیبان زتو قلم بزنند به اذن حیدر کرار از تو دم بزنند تویی که برهمه ی خلق مقتدا هستی توی که درادب و فضل منتها هستی تویی که قوت بازوی مرتضی هستی تویی که ساقی و سقای کربلا هستی وزیر  کشور  عشقی و شاه علقمه ای تو نورچشم علی و عزیز فاطمه ای کی‌ام من آن که شدم ریزه خوار آستانت کی‌ام من آنکه که همیشه اسیر وحیرانت کی‌ام من آنکه کنم جان خویش قربانت کی‌ام من آنکه که بُوَد دست من به دامانت حوائج همه ی خلق را روا کردی مرا زبدو تولد شما دعا ( جدا ) کردی گدای کوی توأم بی پناه آمده ام به شوق دیدن نیمه نگاه آمده ام به خاکبوسی تو سر به راه آمده ام دلم شکسته ببین  روسیاه آمده ام بیا و روز قیامت مرا شفاعت کن دوباره مثل همیشه بیا عنایت کن ** دلم هوای تو کرده هوای آن حرمت هوای سینه زنی زیر بیرق و علمت هوای روضه آن دست و بازوی قلمت چو شمع آب شوم از گدازه های غمت به قفل بسته‌ی دل‌ها فقط کلید تویی شفیع محشری و بر همه امید تویی عمود خیمه ی زینب چرا شکسته شدی چو فرق خونی حیدر زهم گسسته شدی چنان خسوف قمر، باز  بازو بسته شدی زغصه های  مدینه تو زار و خسته شدی زند شراره به قلبم صدای غمگینت ببین که فاطمه آمد  کنار بالینت
003 حاج مهدی سماواتی.mp3
4.02M
برای دعا خوانی یک توسل ویژه‌ای نیاز داریم که از وجود مقدس امام زمان علیه السلام دعا خوانی را بگیریم ‼️ 🔴بخش سوم نکات بسیار عالی و کاربردی از استاد مناجات و ادعیه خوانی
14-khoobshavim.mp3
5.9M
👈حضرت ره 🔸چرا لذت بندگی را نمی‌چشیم؟ 🔸چرا دنبال توبه‌ها نمی‌آید؟ 🔸چرا حال مناجات پیدا نمی‌کنیم؟
. 💠داستان مردی خدمت پیامبر آمد و از تنگ دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم. حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟ آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم. پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند. پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید.(۱۹) 💠داستان روزی جوانی به حضور امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد:- سرمایه ندارم .امام علیه السلام فرمود: درستکار باش ! خداوند روزی را می رساند.جوان بیرون آمد. در راه ، کیسه ای پیدا کرد. هفتصد دینار در آن بود. با خود گفت : باید سفارش امام علیه السلام را عمل نمایم ، لذا من به همه اعلام می کنم که اگر همیانی گم کرده اند نزد من آیند.با صدای بلند گفت :هر کس کیسه ای گم کرده ، بیاید نشانه اش را بگوید و آن را ببرد.فردی آمد و نشانه های کیسه را گفت ، کیسه اش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد.جوان برگشت به حضور حضرت ، قضیه را گفت .حضرت فرمود:- این هفتاد دینار حلال بهتر است از آن هفتصد دینار حرام و آن را خدا به تو رساند. جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد. 💠داستان امير مؤمنان عليه السلام بر كنيزى گذشت كه از قصّاب ، گوشتى خريده بود و به قصّاب مى گفت : بيشتر بده . امير مؤمنان عليه السلام به آن مرد فرمود : «بيشتر بده ، كه بركتش زيادتر مى شود». 💠داستان مرحوم طبرسی از براء بن عازب نقل می کند: وقتی آیه مبارکه «و انذر عشیرتک الا قربین» نازل شد، پیامبر (ص) مأمور شد خویشان و نزدیکان خود را (از روز قیامت) به ترساند، در اجرای این امر الهی پیامبر عموها و بستگان نزدیکش را که به چهل نفر می رسید در خانه ابوطالب دعوت کرد عموهای آن حضرت: ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب حضور داشتند، همگی را با یک ران گوسفند و یک ظرف (قدح) شیر مهمان و پذیرایی کرد، در حالی که غذای حاضر برای یک نفر از آنها کفایت می کرد، جملگی را پیش خواند با نام خدا (بسم الله) همگی سر آن سفره با برکت از آن طعام خوردند و شیر آشامیدند و سیر گردیدند.(۲۰) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱۹. ثواب الاعمال،ص۱۰۴. ۲۰.الغدیر ،ج۲،ص ۲۷۸. 🌺
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
ویژگی های منتظران برخی ویژگی های منتظران را بر می شمریم؛ ➖شناخت امام یکی از وظایف اصلی کسب شناخت و
. منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۳) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت سیزدهم ؛  سیزدهمین صفت مؤمن «لا یؤذى من یؤذیه» است در مفاهیم دینى دو مفهوم جدا از هم داریم: ۱.عدالت: معنایش این است که «من اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم» یعنى به اندازه اى که بر شما ظلم کرده به همان مقدار به خودش تلافى کنید. ۲. فضیلت: غیر از عدل و در واقع همان عفو است، یعنى خوبى در مقابل بدى است که از صفات برجسته اى است که حضرت رسول(ص) فرمود: «یُعطى من حَرُمَه (مى بخشند به کسى که از او دریغ کرده چیزى را) و یعفو عن من ظَلَمه (از کسى که به او ظلم کرده در مى گذرد) یصل من قطعه (کسى که با او قطع رابطه کرده او به دیدنش مى رود)». مؤمن کامل سراغ عدالت نمى رود بلکه سراغ فضیلت مى رود. 🔷پاداش تحمل به آزار دیگران در حدیث بلندی که حضرت عبدالعظیم حسنی از امام هادی(ع) روایت کرده ؛ حضرت موسی(ع) از خداوند سوال میکند؛ « إِلَهِي فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَى أَذَى اَلنَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ فِيكَ» پروردگارا ! پاداش كسى كه به خاطر تو بر اذيّت و آزار مردم و دشنام آنها شكيبايى ورزد، چيست ؟ خداوند فرمود:« أُعِينُهُ عَلَى أَهْوَالِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ» اى موسى ! او را در سختى‌هاى روز قيامت، كمك خواهم كرد» .(۲) 🔷پاداش تحمل در خانواده امام صادق(ع) فرمود:«مَنِ اِحْتَمَلَ مِنِ اِمْرَأَتِهِ وَ لَوْ كَلِمَةً وَاحِدَةً أَعْتَقَ اَللَّهُ رَقَبَتَهُ مِنَ اَلنَّارِ وَ أَوْجَبَ لَهُ اَلْجَنَّةَ وَ كَتَبَ لَهُ مِائَتَيْ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ مِائَتَيْ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَتَيْ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى بَدَنِهِ عِبَادَةَ سَنَةٍ». :هركس حتى يك سخن(ناگوار)را از زن خود تحمل كند خداوند او را از آتش جهنم رها مى‌سازد و بهشت را بر او واجب مى‌كند و دويست هزار حسنه براى او مى‌نويسد و دويست هزار عمل زشت را از(نامه عمل)او پاك مى‌كند و مقام او را دويست هزار درجه بالا مى‌برد و خداوند عز و جل به ازاى هرموى بدنش عبادت يك سال را براى او مى‌نويسد.(۳) ♻️تحمل درست و غلط تحمّل آزار ، دو گونه است : ➖۱ تحمّل آزار دیگران به معناى تسلیم شدن در برابر خواست‌هاى نامشروع متجاوزان و ترکِ مقاومت و اظهار ضعف و زبونى در برابر سختى‌ها ، از نظر اسلام ، بسیار نکوهیده است ، تا آن جا که امام على علیه السلام مى‌فرماید: المَنِیَّهُ وَ لَا الدَّنِیَّهُ .(۴) مرگ، آرى ! ننگ، هرگز! ➖۲ تحمّل آزار و رنج دیدن در جهت رعایت دیگران و به خاطر عفو و گذشت از بندگان خدا ، که موجب عزّت و افتخار در دنیا و پاداش بزرگ الهى در آخرت مى‌گردد . ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲.امالی صدوق،ج۱، ص۲۰۷. ۳.مکارم الأخلاق ، ج ۱  ص ۴۶۰ ۴.نهج البلاغه : حکمت ۳۹۶ . .
. ترس از خدا [منبر ۲۰ دقیقه ای] [ نکاتی برگزیده تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار ۲۰ دقیقه انتخاب و ارائه شود] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام هرگاه مسافر پیش از ظهر وارد وطن شود یا به جایی برسد که قصد ده روز توقف دارد، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد باید روزه بگیرد و اگر انجام داده باید بعداً قضا کند، ولی اگر بعد از ظهر وارد شود نمی‌تواند روزه بگیرد. ❇️نکات کلی مقدماتی «اسلام رحمانی» یک اصطلاحی است که اخیرا زیاد شنیده شده است و میتوان گفت برخی سخنرانان فعال در فضای مجازی ،زبان و بلندگوی این طرز فکر شده است که از جمله ویژگی های این طرز تفکر «انکار جهنم» و «بی معنا دانستن ترس از خداوند» و تأکید بر مهربانی خداوند است که صاحبان این تفکر که به جهت کج فهمی و تحلیل های مادی برای مقوله های فرا مادی دچار خطاهای بزرگی در تشخیص حقایق هستند ترویج اباحی گری در جامعه را دامن می زنند . تا جایی که بزرگان و مراجع در مورد خطرات این تفکر هشدار داده اند که؛« اسلام رحمانی نه اسلام است و نه رحمانی» نظرات رهبر معظم انقلاب را اینجا بخوانید . 🔷معنی ترس از خدا ترس از خدا یعنی ترس از انجام ندادن مسئولیت انسانى و ارزش‏هاى عالى، ترس از این که به هدفى که براى آن آفریده شده دست نیابد. 🔷خوف از خدا، خوف از قاضی عادل است خوف از بندگان خدا ممنوع است و خوف از خدا لازم است،خشیت و خوف از پروردگار این یک چیز لازمی است،این خوف، خوف از قبیل قاضی عادل است نه ظالم،یک وقت انسان از کسی میترسد چون میداند که او آدم متعرض، متجاوز یا بد اخلاقی است آدم از او میترسد،اما وقتی میشود که انسان از یک شخص قاطع و عادل و آگاهی میترسد،ضعف های خودش را میداند و از این که بر اساس این ضعف ها با او معامله بشود خائف است،خوف از خداوند متعال از این قبیل است. خوف از عالم قادر عادل از عدل او میترسیم،پس خوف از خدای متعال یک امر لازمی است و این مصونیت بخش است،مصونیت بخش است که انسان از خداوند متعال خائف باشد و باعث میشود که انسان مراقب حرکات خود باشد،نقطه مقابلش غفلت و ایمنی بی مورد است یعنی اعتماد بی مورد به خداوند متعال،یعنی انسان در حالی که عمل صالحی ندارد خاطرش جمع باشد. 🧷مطلب فوق در ابتدا درس خارج فقه مقام معظم رهبری بیان شده است؛ اینجا ببینید ♻️انواع ترس حالات مختلف روانی انسان ، که در فارسی فقط از یک کلمه «ترس» به آن حالات اشاره می‌شود در قرآن کریم حدود ده کلمه استفاده شده است؛ خوف،خشیت،حذر، وجل ، رعب، رهب ،روع، ورع،فزع، تقوا اگر چه من در فارسی به همه حالات روانی فوق کلمه ترس را به کار میبریم اما باید بدانیم که اینها باهم فرق دارند مثلا خشيت ترس توام با تعظيم است و از دانايي ناشي مي شود . از اين رو، خداي سبحان آن را به علما اختصاص داده مي فرمايد: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء .» ❇️‏‏مراتب خوف‏ ‏‏ ‏خوف به عنوان یک فضیلت اخلاقی با توجه به مراتبی که سالک الی الله طی می کند دارای مراتب است؛ 🔸مرتبه اوّلِ( خوف عامه) : خوف از جهنم و خوف نرسیدن به‏‎ ‎‏لذتهای بهشت. بیشتر افراد خوف شان از این نوع می باشد. 🔸مرتبه دوم :‏‏خوف خاصّه‏ ‏‏     ‏‏ خوف دور شدن از ساحت مقدّس خداوند، در این مرحله از خوف سالک از توجه به لذّات حیوانی‏‎ ‎‏و شهوات طبیعی دور شده، ولی لذّات معنویّه در ذائقۀ روح او وجود دارد، و قرب منزلت و مقام را طالب است و تا این طلب برای خود‏‎ ‎‏هست، از رنگ نفسانیّت خالص و خالی نیست.‏‎ ‎‏ 🔸‏‏مرتبه سوم :خوف اخصّ خواص‏ و آن خوفِ از احتجاب‏‎ ‎‏است یعنی سالک توجهی به عطیّه ندارد، و شوق حضور و لذّت آن آنها‏‎ ‎‏را از دو دنیا منقطع کرده، ولی تا بقایای نفسانیّت و انانیّت در کار‏‎ ‎‏باشد و اشتیاق مشاهده و حضور را برای خود داشته باشد،‏‎ ‎‏محبت الله و خلوصِ حقیقی نتوان آن را محسوب داشت، گرچه‏‎ ‎‏مقام شامخ بزرگی است که جز خُلَّص از اهل معرفت به آن نتوانند‏‎ ‎‏رسید، و دست طمع امثال ما محجوبان، از آن و کمتر از آن کوتاه‏‎ ‎‏است.‏ 🔸مرتبه چهارم: ‏‏خوف اولیا‏ در این مرتبه، سالک از رنگ إنیَّت و أنانیّت‏‎ ‎‏پاک و پاکیزه شده ، از جلوه های جمال و جلال که بر قلب صاف خود‎ ‎‏، رهبت برایش حاصل می شود.‏ ‏‏     ‏‏ 🔻 ادامه دارد 👇👇
🔷خوف اکتسابی است «ترس» حالتى انفعالى و واكنشى روانى است كه انسان در برابر تهدید، خطر یا ضرر از خود بروز مى‌دهد. ترس از آن نظر كه به صورت واكنش طبیعى و غیر ارادى در انسان ظاهر مى‌شود، رفتارى غیر اختیارى و غیر ارادى است و مورد ارزش‌یابى اخلاقى قرار نمى‌گیرد و به خودى خود، به صفت «خوب» یا «بد» متصف نمى‌شود و مدح و ذمى ندارد. از این نظر در شمار حالت‌هاى انعكاسى و به اصطلاح روان‌شناسان «حالت‌هاى رفلكسى» نظیر حالت غم، حزن و شادى قرار مى‌گیرد. البته مقدمات ایجاد ترس و رفتارى كه انسان براى تضعیف، تقویت، كاهش یا استمرار حالت ترس در خود انجام مى‌دهد، مى‌تواند اختیارى باشد و ارزش‌یابى اخلاقى شود و صفت خوب یا بد به خود گیرد. مثال، افراد ترسو و ضعیف‌النفس، به ویژه وقتى شب به تنهایى در جایى به سر مى‌برند، با تخیلات خویش حالت ترس را در خود تقویت مى‌كنند و در نتیجه، ترس آن‌ها به دهشت و وحشت و وارد آمدن خسارت‌هاى جدى روحى به آنان تبدیل مى‌گردد. پس باید توجه داشته باشیم خوف یک ویژگی اکتسابی است و باید در ایجاد و تقویت آن بکوشیم . 🔷 علت تأکید بر خوف [ترس بیشتر از تشویق حرکت آفرین است] هم با تحقیقات و روش‌هاى علمى و هم با تجربه‌هاى عادى ما ثابت شده است كه عامل محرك انسان در بیشتر كارها ترس است و مى‌توان گفت در نود درصد موارد، ترس باعث تحریك و تلاش انسان مى‌شود و ده درصد رفتار ما از وعده پاداش یا جلب منفعت سرچشمه مى‌گیرد.  در امور معنوى نیز گرچه ما معتقدیم خداوند افزون بر جهنم، بهشت نیز دارد و رحمت خداوند گسترده‌تر و مقدّم بر غضب اوست [یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه] اما در بیشتر مردم، ترس از عقوبت الاهى باعث انجام وظایف و عبادات مى‌گردد و اگر ترس از عقوبت نبود، اندكى از مردم به امید ثواب و پاداش الاهى به انجام عبادات و تكالیف خود مى‌پرداختند. ♻️آثار و برکات خوف خوف علاوه بر آنکه خود‏‎ ‎‏یکی از کمالات معنویه است، منشأ بسیاری از فضایل نفسانیه و‏‎ ‎‏یکی از مُصلحات مهمۀ نفس است؛ بلکه سرچشمۀ تمام‏‎ ‎‏اصلاحات و مبدأ علاج جمیع امراض روحانی توان آن را شمرد. ➖برطرف شدن خوف های منفی ترس های منفی و استرس زا، یکی از مشکلات جدی بشر امروزی است. در احادیث رفع خوف های منفی را ارمغان خوف از خدا بیان شده است ؛ پیامبر(ص)فرمود: مَن خافَ اللّه َ عزّ و جلّ خافَ مِنهُ کُلُّ شَیءٍ ، و مَن لَم یَخَفِ اللّه َ أخافَهُ اللّه ُ مِن کلِّ شَیءٍ» . هرکه از خداوند عزّ و جلّ بترسد، همه اشیاء از او بترسند و هرکه از خدا نترسد، خداوند او را از همه چیز بترساند .(۱) و حضرت امیر(ع) فرمود:« مَن خافَ اللّه َ آمَنَهُ اللّه ُ سُبحانَهُ مِن کُلِّ شَیءٍ ، مَن خافَ النّاسَ أخافَهُ اللّه ُ سُبحانَهُ مِن کُلِّ شَیءٍ» .هرکه از خدا ترسد، خداوند او را از هر چیز در امان دارد و هرکه از مردم ترسد، خداوند سبحان او را از همه چیز هراسان کند.(۲) ➖کنترل نفس بدون شك رابطه نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى» وجود دارد كه يكى به منزله درخت و ديگرى به منزله ميوه آن است، هنگامى كه خوف از حقّ در اعماق روح انسان ريشه دار شد، ستيزى از درون در برابر هواى نفس آغاز مى گردد و مى دانيم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى كه در روى زمين است «هوى پرستى» است. در آيات ۴۰و ۴۱ سوره «نازعات» مى فرمايد: (اما آن كس كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی و هوس باز دارد بهشت جايگاه اوست)؛ «وَ اَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى». به گفته بعضى از مفسّران، سرچشمه هاى هفتگانه گناه كه در آيه ۱۴ سوره «آل عمران» آمده: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعَامِ وَ الْحَرْثِ» محبت زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبها[و مركبها]ى ممتاز و دامها و زراعتها در نظر مردم جلوه داده شده است، همه در هوى پرستى خلاصه مى شود و سرچشمه هوى پرستى، عدم معرفت و عدم خوف از خداست. 🔷دو بهشت خداوند به خائفان دو بهشت را وعده فرمود؛«وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» شاید «بهشت اول» بهشت مادى و جسمانى باشد و «بهشت دوم» بهشت معنوى و روحانى، چنان که در آیه۱۵ سوره «آل عمران» آمده است: «لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ». در این آیه، علاوه بر بهشت جسمانى که نهرها از زیر درختانش مى گذرد، و همسران پاک در آن هستند، از بهشت معنوى که، خشنودى خدا است، سخن مى گوید. 👈موارد بیشتر را اینجا ببینبد 🔻 ادامه دارد 👇👇
.. ♻️عوامل رسیدن به خوف از خدا 🔷اندیشیدن در عظمت خداوند مقربان هنگامي كه با ذکر الهی آن ذات نامحدود و بي پايان را تصور مي كنند و در مقابل به قصور ذاتي خود نظر مي دوزند، حالت خوف مي يابند. خداوند در اين زمينه مي فرمايد: «الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ; آن ها كساني هستند كه وقتي نام خدا برده مي شود دل هايشان مملو از خوف پروردگار مي گردد». 🔷یاد آوری قیامت کمتر سوره‌ای از سوره‌های قرآن است که راجع به روز قیامت و یوم الدین سخن هشداری و معرفتی در آن نباشد. آن خدائی که ستایش او را می‌کنید او مالک روز جزا است همه چیز در اختیار اوست. اگر کسی با توجه به این «مَالِکِ یَوْمِ الدِّین» تکلم و تلفظ بکند، تأثیرات روانی مهمی برای خود او دارد، چون ما همه کارها را می‌کنیم برای عاقبتش می‌کنیم. خوب، یک جایی هست که همه هیچ کاره‌اند و هیچ کس کاره‌‌ای نیست جز خدای متعال و کار را باید برای خدا کرد تا انسان از او نتیجه بگیرد. انسان با یاد آوری قیامت، توجه دارد که کوچک ترین اعمال انسان در آخرت به او بازگشت داده خواهد شد؛ « فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يَرَهُ وَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»﴿۷و۸ زلزال﴾ 🔷کسب معرفت بين خداترسي و آگاهي ارتباط تنگاتنگ حكم فرما است. به علت اين كه خداترسي نتيجه هدايت به سوي خدا است، هر قدر معرفت انسان به خدا از عمق بيش تري برخوردار باشد، به آن اندازه ترسش هم عمق پيدا مي كند . اساسا بايد گفت هرگز خشيت بدون معرفت حاصل نمي شود. لذا در آيه 28 سوره فاطر مي خوانيم: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء» به همين جهت، بايد گفت خوف ناشي از معرفت شرط اول بهشتي شدن است. کسى که معرفت داشته باشد، خوف پیدا میکند. هرچه معرفت انسان بیشتر باشد، خوف بیشتر است. یک بچّه‌ى دوساله، هیچ خوفى از یک آدم قدرتمند ندارد؛ چون نمیداند، قدرت او را نمیفهمد، اصلاً درک نمیکند، لذا هیچ خوفى هم ندارد؛ یک آدم بزرگ‌تر چرا، میفهمد که این آدم قدرتمند است، باید از او ترسید؛ همچنان‌که یک بچّه‌ى کوچک براى یک استاد دانشگاه، براى یک عالِم، براى یک دانشمند، براى یک مرجع تقلید احترامى هم قائل نیست؛ چون نمیفهمد که مقامش چقدر است؛ وقتى بزرگ شد، آن‌وقت میفهمد که مقام او خیلى بالا است. ما در مقابل پروردگار عالم، خوفمان کم است چون معرفتمان کم است؛ تعظیممان کم است چون معرفتمان کم است، چون عظمت پروردگار را، درک نکرده‌ایم. 🔷یادآوری عذاب الهی در تاریخ عذاب هائى را كه خداوند بر ستمگران و اقوام پيشين نازل كرده، نشانه و آيتى است براى حساب آخرت و اينكه انسان متوجه شود که سر و كارش با كيست؛ بازگویی داستان عاقبت فرعونيان و نمروديان و ثمودیان و عادیان برای عبرت گیری ماهاست تا متوجه باشیم که خداوند در کمین ستمگران است. «إِنَّ فِى ذَلِكَ لآيَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الآخِرَةِ» در این [سرگذشت پیشینیان]، نشانه اى است براى کسى که از عذاب آخرت مى ترسد؛ [۱۰۳ هود] «ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِى وَ خَافَ وَعِيدِ». این ها براى کسى است که از مقام [عدالت] من بترسد؛ و از تهدیدم بیمناک باشد؛ [۱۴ ابراهيم] 🔷 یادآوری خوف خائفان خائفان در مرتبه بالا ، پیامبران و امامان هستند که جلوۀ عظمت خداوند بر قلوب آنها تابیده شده بود،‏‎و آنها  ‎‏بی توجّه به نفع و ضرر و بدون التفات به جهنم و بهشت، قلب شان از نور عظمت و سطوتِ جلال، می لرزید‎‏، واز خوف خدا‏‎ ‎‏غش می کردند.‏‎رنگهای مبارکشان در وقت نماز، که میعاد حضور‏‎ ‎ ‏‎اولیاء ـ علیهم السلام ـ و معراج قرب آنها است، زرد می شد و‏‎ ‎‏پشت مبارکشان می لرزید و از خود بی خود می شدند.‏ انسان با یاد آوری مقام خوف این اسوه ها میتواند خوف را در خود تقویت کند. ‏‏    ‏‏  ‏ 🔻 ادامه دارد 👇👇
💠داستان آیت الله شیخ عبدالنبی اراکی که یک عالم خدا ترس بود ، در علم تعبیر خواب ید طولایی داشته وقتی از او سوال کردند از چه راهی به این دانش دست یافتی فرمود از همان راه که حضرت یوسف(ع) رسید. در اراک، شبی در مدرسه بودم، زنی پشت در آمد و اظهار داشت: بی‌پناهم و جایی ندارم و نمی‌‏توانم در این وقت شب به جایی بروم. هوا هم سرد بود، لذا به ناچار گفتم: بیایید داخل. پس از ورود، گفتم: سفره‌‏ام آنجاست باز کنید و نان بخورید و در داخل حجره، کرسی هم داشتم، به او گفتم آن طرف بخوابید و من مطالعه دارم. رفت، خورد و خوابید من هم مطالعه کردم، نان خوردم و در طرف دیگر کرسی خوابیدم. یک یا دو بار با فاصله، پای آن زن با پای من برخورد کرد، دیدم صلاح نیست زیر کرسی باشم، از جا برخاستم و بیرون حجره رفتم و تا صبح در هوای سرد در حیاط مدرسه ماندم و دور حیاط می‏‌گشتم تا اینکه صبح شد. از کارهای دیگر آن زن مثل نماز و… اطلاع ندارم. هوا که روشن شد، زن از اطاق بیرون آمد و رفت. علم تعبیر خواب من از ماجرای آن شب شروع شد.(۳) 💠داستان خوف خائفان مالک بن انس امام فقهی مالکی ها،درباره‏ مقام خوف امام صادق (ع) این داستان را نقل کرده است؛ به همراه امام صادق (ع) به قصد مکه و برای انجام مناسک حج از مدینه خارج شدیم. به مسجد شجره که میقات مردم مدینه است، رسیدیم. لباس احرام پوشیدیم، در هنگام پوشیدن لباس احرام تلبیه‏گویی یعنی گفتن: «لبیک اللهم لبیک‏» لازم است. دیگران طبق‏ معمول این ذکر را بر زبان جاری می‏کردند.» مالک می‏گوید: من متوجه امام صادق (ع) شدم، دیدم حال حضرت منقلب‏ است. امام صادق علیه السلام می‏خواهد لبیک بگوید ولی رنگ رخساره‏اش متغیر می‏شود. هیجانی به امام دست می‏دهد و صدا در گلویش می‏شکند، و چنان کنترل اعصاب خویش را از دست می‏دهد که می‏خواهد بی‏اختیار از مرکب به زمین بیفتد. مالک می‏گوید: من جلو آمدم و گفتم: ای‏ فرزند پیامبر! چاره‏ای نیست این ذکر را باید گفت. هر طوری که ‏شده باید این ذکر را بر زبان جاری ساخت. حضرت فرمود: «يَا اِبْنَ أَبِي عَامِرٍ كَيْفَ أَجْسُرُ أَنْ أَقُولَ لَبَّيْكَ اَللَّهُمَّ لَبَّيْكَ وَ أَخْشَى أَنْ يَقُولَ عَزَّ وَ جَلَّ لِي لاَ لَبَّيْكَ وَ لاَ سَعْدَيْكَ .» ای پسر ابی‏عامر! چگونه جسارت بورزم و به خود جرات و اجازه ‏بدهم که لبیک بگویم؟ «لبیک‏» گفتن به معنای این است که‏ خداوندا، تو مرا به آن چه می‏خوانی با سرعت تمام اجابت می‏کنم و همواره آماده‏ انجام آن هستم. با چه اطمینانی با خدای خود این‏طور گستاخی کنم و خود را بنده‏ آماده به خدمت معرفی کنم؟! اگر در جوابم گفته شود: «لا لبیک و لا سعدیک‏» آن وقت چه کنم؟(۴) 💠داستان   درباره خوف امامان سخن فراوان است از جمله اینکه هنگام نماز خوف خاصی بر آنها مستولی میشد و رنگ از چهره شان میرفت ، به عنوان نمونه در مورد زرد شدن رنگ حضرت امیر المؤ منین (ع) چنین آمده است که : امیرالمؤمنین به خواستگاری خانمی به نام «فاتک» رفت و آن زن گفت که من باید آن بزرگوار را در وقت توجه به نماز ببینم. چون حضرت متوجه به نماز شد و رنگ مبارکش زرد شد، آن زن زوجیت آن حضرت را قبول نکرد. تا آنکه آن حضرت به غزوه­ای تشریف برده و برگشتند، در حالتی که صورت مبارکش مثل ماه شب چهارده بود. «فاتک» از دیدن آن رنگ در صورت مبارک حضرت، خوشش آمد، کسی را خدمت آن جناب فرستاد که حضرت او را در حبالة خود درآورد. حضرت در جوابش فرمودند: «اَلفَتی فاتَکِ یا فاتَِک»؛ یعنی‌ای فاتک! جوانمرد از تو فوت شد و از وصالش محروم شدی.(۵) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحار الأنوار ،ج۷۷،ص۵۰ ۲.غرر الحکم ، شماره حدیث ۹۰۱۴ ۳. در محضر بهجت، ج۳، ص۱۹۳ ۴.شیخ صدوق، امالی، ص‏۱۴۳ ۵.خزینة الجواهر فی زینة المنابر، ج۱، ص۶۸۲. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۴) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت چهاردهم ؛  لَا یخُوضُ فِیمَا لَا یعْنِی چهاردهمین صفت مؤمن «ولا یخوض فیما لا یعنیه» است یعنى مؤمن واقعى کسى است که درباره چیزى که به او مربوط نیست دخالت نمى کند، «ما لا یعنیه» به معنى ما لا یقصده است یعنى آن شىء به تو مربوط نیست. یکى از مشکلات مهمّ دخالت کردن مردم در کارهایى است که مربوط به آنها نیست، در سطح دولت ها هم چنین است و بعضى از دولت ها در امور دیگران دخالت مى کنند. انسان باید از هر کاری که به تو فایده ای ندارد  اجتناب کند چون انسان عاقل کار لغو و عبث نمی کند. قدم اول جهنم امام على (ع): در کلامی جالب قدم اول جهنم رفتن را سخن زیاد بیان فرمود؛ «مَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ ، و مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤهُ ، و مَن قَلَّ حَياؤهُ قَلَّ وَرَعُهُ ، و مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ ، و مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ» . هر كه سخن بسيار گويد، خطايش بسيار شود و هر كه بسيار خطا كند، شرم و حيايش كم شود و هر كه كم شرم و حيا شود، پارسايى اش كاهش يابد و هر كه پارسايى اش كم شود، دلش بميرد و هر كه دلش بميرد، به آتش رود.(۲) 🔷خائض یا فائز مردم يا فائزند يا خائض؛ يعنى يا به فوز و فلاح و رستگارى مى‌رسند كه فائز هستند و يا در ياوه و باطل خوض مى‌كنند و فرو مى‌روند كه خائض هستند. 🔷 محرومیت از شفاعت یکی از عوامل محرومیت جهنمی شدن و محرومیت از شفاعت خوض در سخنان و کارهای باطل است؛ فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ [۳۸_۴۷ مدثر] در باغ‌هاى بهشتى از مجرمان مى‌پرسند: چه چيز شما را روانه دوزخ كرد. گويند: ما از نمازگزاران نبوديم. و افراد مسكين را اطعام نمى‌كرديم و با اهل باطل در سخنان باطل فرو مى‌رفتيم. و پيوسته روز جزا را تكذيب مى‌كرديم تا آن كه مرگ به سراغ ما آمد. 💠داستان در اهمیت اجتناب از سخن و کار بیهوده این داستان نقل شده است؛ در جنگ احد یکی از اصحاب شهید شد در حالی‌که از گرسنگی سنگی به شکمش بسته بود. مادرش بر سر بالین او آمد و خاک از صورت او پاک کرد و گفت: بهشت بر تو گوارا باد. پیامبر سخن او را شنید و به مادر شهید فرمود:«و ما یدریک لعله کان یتکلم بما لایعنیه و یمنع مالاً یضره.» از کجا می‌دانی بهشت برای او گوارا خواهد بود شاید او سخنان بی‌فائده می‌گفته است. پس معلوم می‌شود که کار و سخن بی فایده باعث می‌شود که اگر انسان بهشتی هم باشد از همه‌ نعمات الهی بهره‌مند نگردد. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲.نهج البلاغة ، حکمت۳۴۹.
. جهاد با نفس (۱۴) منبر یک دقیقه ای🕙 [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ ❇️مقدمه در کتابی که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند حدیث چهاردهم که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛ «فاتق الله يا بني واستعملها بطاعته ورضوانه، وإياك أن يراك الله تعالى ذكره عند معصيته، أو يفقدك عند طاعته فتكون من الخاسرين» «پس از خدا بترس اى فرزندم و اعضاى خود را در راه طاعت و خوشنودى او به كار گير و بر حذر باش از اينكه خداى تعالى تو را در حال انجام معصيتش ببيند يا تو را در طاعت خويش نيابد».(۱) 🔷اطاعتی از روزی اختیار سخن در مورد اطاعت خداوند است. یعنی دستورات خدا را به کار بگیریم. البته می‌توانید هم اطاعت نکنید، مگر تمام مردم دنیا اکنون مطیع خدا هستند و مگر خدا به آنها زور گفته است؟ پروردگار عالم راه را نشان می‌دهد، اگر می‌خواهید در دنیا امنیت داشته باشید، لقمهٔ حلال داشته باشید، خودتان خوب باشید، زن و بچه‌تان خوب باشند، خورشید اطاعت از خدا باید در زندگی شما طلوع داشته باشد؛ اگر هم نمی‌خواهید، کاری به کارتان ندارم و فقط نان و آبتان را می‌دهم، اما بدانیم خوشبختی همه جانبهٔ ما در گرو اطاعت از پروردگار مهربان عالم است. 🔷خنده خدا باشیم!!! خداوند به حضرت موسی فرمود: «یَا مُوسَى كُنْ كَمَسَرَّتِی فِیكَ فَإِنَّ مَسَرَّتِی أَنْ أُطَاعَ فَلاَ أُعْصَى‌».(۲) مانند شادمانى من باش شادمانی من در آن است که اطاعت شوم و معصیت نشوم . وجود انسان مطیع مایه سرور خداوند است. 🔷طاعات= همه چیز معصیت= پوچی در حدیث قدسی خداوند فرمود: «عَبْدِي أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي، أَنَا حَيٌّ لاَ أَمُوتُ أَجْعَلُكَ حَيّاً لاَ تَمُوتُ، أَنَا غَنِيٌّ لاَ أَفْتَقِرُ أَجْعَلُكَ غَنِيّاً لاَ تَفْتَقِرُ، أَنَا مَهْمَا أَشَاءُ يَكُونُ أَجْعَلُكَ مَهْمَا تَشَاءُ يَكُونُ». بنده‌ام، به من اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى كه من زنده هستم و نمى‌ميرم تو هم هميشه زنده باشى. همان طورى كه من غنى هستم فقير نمى‌شوم تو هم هميشه غنى باشى. همان طورى كه من هر چه را اراده كنم مى‌شود تو را هم همين طور سازم.(۳) «انسان باید یقین کند و برای او واضح و آشکار شود که در طاعت، با غنی، قادر، کریم و... رفاقت کرده و در معصیت با عاجزتر و محتاج‌تر از خود، طبعاً هیچ‌گاه به معصیت تمایل پیدا نمی‌کند و از قصر شاهنشاهی و از کنار هرگونه ناز و نعمت و آبادی و آسایش به کاروانسرای خرابه و ویرانه نمی‌رود و با صاحب آن رفیق و همنشین نمی‌شود، درحالی‌که خود آن صاحب‌خانه هم راضی نیست که رفیق او و با او باشیم، و از هر چیز محروم گردیم! بنابراین، برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهی جز این نداریم که متوجه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکی به تمام نعمت‌ها، خوشی‌ها، دارایی‌ها، عزت‌ها و... است و معصیت، عبارت است از محرومیت، ناخوشی، نداری و ذلت».(۴) 🔷لا اکراه فی الدین و لزوم اطاعت علامه «طباطبایی»در تفسیر «لا اکراه فی الدین» می فرماید: «آیه دین اجباری را نفی می کند؛ زیرا دین یک سلسله معارف علمی است که عمل را به دنبال دارد و جامع آن ها اعتقادات است. و اعتقاد و ایمان از امور قلبی است که اکراه و اجبارپذیر نیست».(۵) به عبارت دیگر وقتی در یک امر تکلیف و باید و نبایدهای زیادی وجود دارد اگر شخص قبلا نپذیرد در عمل انجام نخواهد داد. پس باید لزوم پذیرش دین تبیین شود و حقانیت دین برای شخص جا بیفتد تا برای اطاعت از مجموعه قوانین دین حرکت کند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۲۳. ۲.تحف العقول،ص۴۹۶. ۳.کلیات حدیث قدسی ;  ج ۱  ص ۷۰۹ ۴.در محضر بهجت، ج۱، ص۱۲ ۵.المیزان فى تفسیر القرآن،ج۲ ص۳۴۲. ........ 💠داستان روزی مولای لقمان به او گفت: امروز برترین غذا را برایم فراهم کن، لقمان زبان گوسفندی را تهیه نموده و پخت و نزد مولایش گذاشت. مولا در روز دیگر به او گفت: امروز بدترین غذا را برایم فراهم کن. لقمان باز زبانی تهیه نموده و پخت و نزد او نهاد. او پرسید: یک غذا چگونه هم بهترین و هم بدترین خواهد شد؟ لقمان گفت: زبان اگر به حق حرکت کند برترین عضو است و گرنه بدترین عضو خواهد بود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. برترین و بدترین دوست داشتن ها [منبر ۲۰ دقیقه ای] [ نکاتی برگزیده تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار ۲۰ دقیقه انتخاب و ارائه شود] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام سؤال: چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت های معمولی، چه حکمی دارد؟ همه مراجع: در صورتی که خوف فتنه و کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد. جایز نیست. تعدادی از مراجع تقلید، پس از بررسی، با توجه به شرایط حاکم بر فضای چت، خوف و خطر گناه در چت بین جنس مخالف نامحرم( حتی در مواردی محرم) را جدی دانسته و ترک آن را لازم دانسته اند. ❇️نکات کلی مقدماتی دوست داشتن ها و دوست داشتنی ها، از موضوعاتی است که در قرآن و حدیث به طور ویژه به آنها پرداخته شده است. از نظر اسلام، محبت، بيشترين نقش را در سازماندهي جامعه آرماني انساني دارد. اسلام، برنامه تكامل انسان است. اصلي ترين عناصر اين برنامه، محبت است. عنصر محبت، تا آنجا در تحقق برنامه هايي كه اسلام براي پيشرفت جامعه انساني پيش بيني كرده موثر است كه امام باقر ـ عليه السّلام ـ ، دين اسلام را چيزي جز محبت نمي داند و مي فرمايد: «هل الدين الاّ الحُبّ؟» آيا دين، جز محبت است؟ ➖در قرآن،محبت ها و دوست داشتنی های مادی اشاره شده است که اگر به عنوان هدف نهایی مورد توجه قرار گیرند میتواند آسیب زا باشند؛ «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست. ➖در احادیث، برای ارزشمندی برقراری رابطه دوستی عبارات زیر وارد شده است؛ ⇤نشان نيرومندي عقل ⇤نيمي از دين ⇤نزديك ترين خويشاوندي ⇤سودمندترين گنج ها ⇤شيرين ترين چيزها ♻️اسباب و عوامل ایجاد دوستی ۱.کمال هر آنچه که موجب بقاء و کمال شود محبوب آدمی است، از آنجایی که خداوند «حب ذات» یعنی خوددوستی را در وجود انسان قرار داده است به مقتضای همین طینت حب ذات هر چیزی که به دوام و برتری وجود انسان کمک کند برای انسان محبوب خواهد بود. ۲. لذت لذت اعم از مادی و معنوی موجب محبت می‌گردد، یعنی انسان آنچه را که موجب لذت گردد، به دلیل لذت‌آور بودن دوست دارد نه برای ذات آن. ➖لذت معنوی، که عمر آنها طولانی است، مانند محبت انسان به یک شخص به خاطر امانت و پاکدامنی،و یا معنویت و یا هنر آن شخص می باشد. ➖لذت مادی، مانند محبت انسان به خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و آنچه موجب ارضای سایر غرایز او می‌شود. این نوع محبت به آسانی به دست می‌آید و به سرعت نیز از میان می‌رود. همچنین این قبیل محبت‌ها به دلیل پستی و مادی بودن سبب آن و سرعت زوالش، پایین‌ترین درجه محبت است. ۳. زیبایی درک زیبایی و جمال موجب محبت می‌گردد، یعنی انسان زیبایی‌ها را اعم از مادی و معنوی دوست دارد و این محبت به ذات زیبایی تعلق می‌گیرد، و منشا درونی و فطری دارد. ۴. شباهت در اوصاف ظاهری اشتراک در یک یا چند ویژگی ظاهری باعث پیدایش محبت می‌شود. علاقه کودکان به یکدیگر و پیران به همدیگر و افراد هم شغل و همکار با یکدیگر از همین قبیل است ۵. تناسب باطنی و روحی گاهی انسان نسبت به دیگری محبت می‌ورزد، ولی نه به دلیل حسن و جمال او و نه به سبب چشم‌داشت و طمع در مقام و مال او بلکه به صرف مجانست و تناسب باطنی و معنوی که با روح و جان او دارد. ناریان مر ناریان را جاذب‏اند نوریان مر نوریان را طالب‏اند ۶. احسان انسان، بنده و اسیر نیکی و احسان است و به‌طور طبیعی هر که را به او احسان کند، دوست دارد و از کسی که به او بدی کند، می‌رنجد. بنابراین منفعت و نیکی سبب محبت آدمی به عامل آن می‌شود. 🔺آنچه که در بالا گفته شد مقدمه ای است برای بیان برترین دوست داشتنی ها و همین طور خطرناک ترین مورد از دوستی ها ، که در دو محور تقدیم خواهد شد🔻 🔻 ادامه دارد 👇👇
محور اول؛ دوست داشتنی های پیامبر [زن و عطر و نماز] حُبّبَ إِلَيَّ مِنْ دنياكُمُ النّساءُ والطيبُ وجُعِلَتْ قرةُ عينِي في الصّلاه. از دنيای شما (چند چیز)برای من دوست داشتنی است؛زنان ، عطر و نور چشم من در نماز قرار داده شده است.(۱) 🔷اولین دوست داشتنی ترین؛زن یکی از موضوعات مهم جامعه مسأله زن است و شعارهای طرفداری از زنان یکی از راههای اثبات مترقی بودن محسوب می‌شود . ➖ اما شعار دادن یک حرف است عمل کردن حرفی دیگر، اظهار دوستی یک حرف است اثبات دوستی حرفی دیگر، فریب دادن یک حرف است حق دادن حرفی دیگر . ➖مثلا در تفکرات فمنیستی سربازی بردن زنان و وارد کردن زنان در کارهای خشن مردانه به عنوان امتیاز دادن به زنان مطرح می شود. ➖در نقطه مقابل چنین تفکری، مکتب اسلام زن را طبق آفرینش و واقعیت عالم هستی موجودی با لطافت تعریف میکند و به «گل» و « بلور» تمثیل و تشبیه می‌شود . ➖پیامبر به شخصی که با آواز مخصوص شتران را به حرکت در می آورد می‌فرماید؛«رُوَيْدَكَ يَا أَنْجَشَةُ رِفْقاً بِالْقَوَارِيرِ» آهسته! بلور ها را مراعات کن . کنایه از این که بانوانی که در شتران سوار هستند را مراعات کن.(۲) ➖حضرت امیر(ع) می فرماید:««اَلمِرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه» یعنی زن گل است و انجام دهنده کارهای سخت نیست.(۳) ➖و خداوند می فرماید؛ «إِنَّ المُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ وَالقانِتينَ وَالقانِتاتِ وَالصّادِقينَ وَالصّادِقاتِ وَالصّابِرينَ وَالصّابِراتِ وَالخاشِعينَ وَالخاشِعاتِ وَالمُتَصَدِّقينَ وَالمُتَصَدِّقاتِ وَالصّائِمينَ وَالصّائِماتِ وَالحافِظينَ فُروجَهُم وَالحافِظاتِ وَالذّاكِرينَ اللَّهَ كَثيرًا وَالذّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا» در قرآن کریم ده ویژگی انسانی که معیار کمال انسان می باشد برای مرد و زن در کنار هم مطرح می شود. ➖ رهبر معظم انقلاب می فرماید؛ «در یک جامعه‌‌ای، به زن با این چشم نگاه بشود، اوّلاً تکریم او، حفظ حرمت او، برخورد ملاطفت‌‌آمیز با او و مسائل فراوانی که دنبالش هست، چقدر موجب میشود که زن احساس امنیّت کند، احساس آرامش کند». 🔷دومین دوست داشتنی؛ عطر بوى خوش يكى از مهم ترين عوامل آراستگى است و سيره عملى پيامبران به ويژه پيامبر اسلام گواه اين مسئله است. در کتب سیره نوشته اند؛ پیامبر(ص) آن چه را كه براى بوى خوش هزينه مى نمودند، بيش تر از آن بود كه در غذاى خود هزينه مى كردند. طبق نقلی دیگر پیامبر(ص) یک چهارم درآمد خود را هزینه عطر میکردند روان شناسی میگفت؛ اولین پیامی که مغز در مواجهه با چیزی دریافت میکند از طریق حس بویایی است . 👈فرمایشات پیامبر در مورد عطر ➖اَلطّیبُ یَشُدُّ القَلبَ؛ بوى خوش قلب را تقویت مى کند. ➖إِنَّ خیارَ عِبادِ اللّه الموفونَ المُطَیِّبونَ؛ بهترین بندگان خدا کسانى هستند که به وعده وفا کنند و بوى خوش بکار برند. ➖صَلاةُ مُتَطَیِّبٍ أَفضَلُ مِن سَبعینَ صَلاةً بِغَیرِ طیبٍ؛ یک نماز با عطر بهتر از هفتاد نماز بدون عطر است. ➖ما طابَت رائِحَةُ عَبدٍ إِلاّ زادَ عَقلُهُ؛ هیچ کس خوشبو نگردید مگر این که بر عقلش افزوده شد. ➖ثَلاثٌ حَقٌّ عَلى کُلِّ مُسلِمٍ: اَلغُسلُ یَومَ الجُمُعَةِ وَالسِّواکُ وَ الطّیبُ؛ سه چیز است که بر هر مسلمانى لازم است: غسل جمعه، مسواک زدن و استعمال بوى خوش. ➖خَمسٌ مِن سُنَنِ المُرسَلینَ: اَلحَیاءُ وَالحِلمُ وَالحِجامَةُ وَالسِّواکُ وَالتَّعَطُّرُ؛ پنج چیز از سنت پیغمبران است: حیا، حلم، حجامت، مسواک و عطرزدن. 🔷سومین دوست داشتی پیامبر؛نماز در مورد نماز اینجا بحث مفصلی تقدیم شده است. 👌نقطه مشترک وجه مشترک این سه محبوب پیامبر آرامش بخشی شان است؛ چنانچه زن مایه آرامش دانسته شده است ؛«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا».و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید. همین طور در مورد آرامش بخشی عطر به ویژه برخی عطرهای طبیعی مثل گل محمدی امری واضح است. و در مورد آرامش بخشی نماز به عنوان ذکر الهی سخن فراوان است که؛«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» 🔻 ادامه دارد 👇👇
. محور دوم 🔴دوستی های آسیب زا بعد از اینکه برترین دوست داشتنی ها از دیدگاه برترین مخلوق الهی را بحث کردیم اکنون خوب است سخن را به سمت یکی از موضوعات دارای اولویت ببریم. یکی از آسیب های جدی زندگی های امروزی که متاثر از فرهنگ الحادی غربی است «روابط دختر و پسر» است. 👈البته بدیهی است وقتی اصطلاع«رابطه دختر و پسر» به کار می رود مقصود رابطه ای است که در آن خود رابطه هدف است و مقدمه چیز دیگری نیست یعنی دو طرف فقط می خواهند با هم دوست باشند و با هم رابطه داشته باشند بنابراین معاشرت‌های فامیلی، کاری، استادی، شاگردی ،خواستگاری و مواردی از این قبیل از موضوع بحث خارج است 🔷آیات مرتبط با 🔹روابط دختر و پسر قرآن در وصف مردان شایسته و به عنوان یکی از ملاک های مهم برای گزینش شوهر آینده به بانوان سفارش می کند مردانی مناسب همسری اند که پنهانی و نامشروع با زنان و دختران رابطه ندارند ؛«وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ»؛[مائده/۵] آقایانی که رابطه پنهان با جنس مخالف ندارند. همچنین به مردان سفارش می کند زنانی سایت شایسته همسری هستند که به صورت پنهانی با مردان رابطه دوستی نداشته باشند؛«وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»؛[نساء/۲۵] بانوانی که رابطه پنهان با جنس مخالف ندارند. ➖ گام های شیطان شاید کسی تصور کند که رابطه او با جنس مخالف، فارغ از نگاه های جنسیتی است. اما بی تردید چنین کسی از حقه های شیطان غافل شده که چگونه اندک اندک انسان را به انحراف می کشاند: «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ؛[بقره/۱۶۸] و از گام‏هاى شیطان پیروى نكنید زیرا او نسبت به شما دشمنى آشكار است.» [مثنوى معنوى] عشق هائى كز پى رنگى بود عشق نبود عاقبت ننگى بود 🔷راهکارهای دینی 🔹درباره رابطه دختر و پسر ۱.کنترل نگاه قرآن می فرماید« قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» ای پیامبر به مردان مومن بگو در مقابل زنان «غض بصر» داشته باشند یعنی به زنان خیره نشوند و به تعبیر شهید مطهری نگاه خریدارانه نداشته باشند همچنین به زنان توصیه فرمود« وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» ای پیامبر به زنان مومن بگو که آنها نیز در قبال مردان «غض بصر»داشته باشند خداوند حکیم امر به بستن چشم نفرمود بلکه از نگاه های وسوسه انگیز و مسموم به اصطلاح «چشم چرانی» نهی فرمود. احادیث مهمی هم در این باره وارد شده است؛ پیامبر(ص) فرمود:«النَظر الی مَحاسنِ النِّساءِ سَهمٌ مِن سَهامِ ابلیس فَمَن تَرَکهُ اذاقَهُ اللّه طَعم عِبادةٍ تسرُّهُ» نگاه وسوسه آلود به زیبایی زنان، تیری از تیرهای شیطان است؛ پس اگر کسی آن را ترک کند، خداوند طعم بندگی ای را به او می چشاند که دلشاد گردد.(۴) امام صادق(ع) فرمود: «فَکَمْ مِنْ ناظِرِ نَظْرَةِ زَرَعَتْ فی قَلْبِه شَهْوَةً؛ چه بسیار نگاه هایی که شهوت را در دل بیننده کاشته است».(۵) ۲.رعایت نحوه سخن خداوند در قرآن می فرماید:«فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا».پس به گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید! جالب اینکه در این آیه هم آهنگ سخن و محتوای آن مورد توجه قرار گرفته است. ۳.رعایت پوشش و حرکات در قرآن و حدیث ، توصیه های زیادی در مورد «حفظ فروج» و رعایت پوشش و حرکات و رفتار وارد شده است تا جایی که خداوند راه رفتن شرم آمیز دختر شعیب نبی را با «تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ» می ستاید. ۴. ازدواج به موقع ازدواج به موقع و درست از توصیه های مؤکد قرآن و حدیث است تا جایی که درباره دختران حدیث داریم که، عادت ماهیانه که نشانه طبیعی دختران است در خانه شوهر باشد؛ امام صادق(ع):«مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ لَا تَطْمَثَ ابْنَتُهُ فِی بَیْتِهِ»از سعادت مرد آن است که دخترش در منزل وی به دوران قاعدگی نرسد.(۶) ✅ کلام آخر روابط دختر و پسر، بیش از آن که مفید باشد، تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار می آید. با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق در بین کسانی که قبل از ازدواج، ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیشتر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است. ➖حس تنوع طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر، باعث می شود که برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند. جامعه ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند، هیچ گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. اغلب خوبی ها و کمالات والای انسانی، در پرتو تشکیل خانواده ای سالم، به فعلیت می رسد. 🔻 ادامه دارد 👇👇.
💠داستان [معمای یوزارسیف] یوسف (ع) سه سال در خانه پادشاه و زلیخا زندگی می‌کرد. سپس زلیخا به یوسف علاقمند شد و از او درخواست کام گرفتن کرد. وقتی یوسف را در آن خلوت گیر انداخت ،زلیخا گفت: چشم بردار و من را بنگر. یوسف(ع)گفت: از نابینا شدن چشمانم می‌ترسم. زلیخا گفت: چشمانت چقدر زیباست. یوسف(ع)گفت: دو چشم ما اولین عضوهایی هستند که در قبر بر گونه‌هایم می‌افتند. زلیخا گفت: چه بوی خوشی داری. یوسف (ع)گفت: اگر بدی بوی مرا سه روز پس از مرگم استشمام می‌کردی، از من فرار می‌کردی. زلیخا گفت: چرا به من نزدیک نمی‌شوی؟ یوسف (ع)گفت: با این دوری به قرب پروردگارم امید دارم. زلیخا گفت: البسه من از حریر است، برخیز و خواسته‌ام را برآور. یوسف علیه‌السلام گفت: می‌ترسم بهره‌ام از بهشت از کف برود. زلیخا گفت: تو را به شکنجه‌گر می‌سپارم. یوسف (ع) گفت: آن هنگام پروردگارم مرا کفایت می‌کند.» بدین‌سان، یوسف (ع)، خانه‌ی باشکوه عزیز مصر و زندگی در ناز و نعمت را با زندان سختی و بلا مبادله می‌کند تا مبادا خواسته‌ی نفس را اجابت کرده باشد و از خداوند متعال دور شود. [مهارت یادآوری خدا و مرگ در کنترل نفس و مقابله با هیجان شهوت در این داستان باید مورد توجه قرار گیرد] 💠داستان [چشم چرانی] مؤذنى پس از این که چهل سال براى مسلمانان اذان گفت ، روزى براى گفتن اذان بالاى مناره رفت و پس از اتمام اذان نگاهى به خانه هاى اطراف مسجد انداخت . چشمش به دخترى که در یکى از خانه هاى اطراف مشغول شستن سر و صورت خود بود افتاد. با ادامه نگاههاى شهوت زاى خود به تدریج به دختر دل بست و همچنان تا وقتى دختر در حیات خانه بود با نگاه او را تعقیب کرد و چون دختر به اطاق رفت او نیز از مأذنه پایین آمد و به جاى این که مانند همیشه براى نماز به مسجد برود، چنان اسیر شهوت خود شده بود که به در خانه آن دختر آمد و در زد. پدر دختر به در خانه آمد و چشمش به مؤذن مسجد افتاد ، با کمال تعجب پرسید: چه کار دارید؟ مؤذن گفت : به خواستگارى دختر شما آمده ام . صاحب خانه که از این پیشنهاد غرق در حیرت گشته بود، فکرى کرد و گفت : ما مسلمان نیستیم و مذهب ما زردشتى است و بنابر آیین خود نمى توانیم به مسلمان دختر بدهیم و هر که بخواهد با ما وصلت کند باید به دین ما در آید . مؤذن گفت : حاضرم به دین شما در آیم . پدر دختر نیز که به دنبال همین فرصت مى گشت تا بدین وسیله یک نفر را از دین اسلام خارج کرده و به دین خود درآورد؛ گفت : ما حاضریم در این صورت دختر به شما بدهیم . پس از مذاکره و قرارداد ، وقتى براى انجام این کار تعیین کردند و مؤذن به خانه برگشت و در وقت موعود به منزل آنها رفت و مراسم ورود این آقاى مؤذن مسلمان ، به دین جدید انجام شد و سپس مراسم مقدماتى ازدواج نیز صورت گرفت . حجله عروسى را در طبقه فوقانى ترتیب دادند و آقاى داماد سر از پا نشناخته به طرف پله ها راه افتاد و با عجله بالا مى رفت . همین که به پله آ خر رسید ، پایش لغزید و از همانجا به درون حیات پرت شد و در دم جان سپرد و به کام دل نرسیده ، به حال کفر از این جهان چشم بربست  .(۷) 💠داستان [ عشق ناگهانی]  گوهرشاد عروس امیر تیمورگورکانی بود، او که جهت نظارت به ساخت مسجدش به آنجا سر زده بود، یکی از کارگران چشمانش به صورت او افتاد و در اثر همین نگاه، آتش عشق در وجودش شعله ور گشته و عاشق دلباخته ی او شد؛ اما در این باره نمی توانست چیزی بگوید تا اینکه غم و غصه ی فراوان او را مریض کرد. به خانم گزارش دادند که یکی از کارگران که با مادرش زندگی می کرد مریض شده است. بعد از شنیدن این ماجرا خانم به عیادتش رفت و علّت را جویا شد. مادر کارگر جوان گفت: او عاشق شما شده است. خانم با اینکه عروس شاهزاده بود، اما هیچ ناراحت نشد! به مادر جوان گفت: باشد، وقتی من از همسرم جدا شدم با او ازدواج می کنم ولی به شرط اینکه مهریه من را قبل از ازدواج بپردازد و آن این است که چهل شبانه روز در محراب این مسجد نیمه کاره عبادت کند. جوان پذیرفت، چند روز از پی عشق او عبادت کرد؛(ده روز اول گوهرشاد و گوهرشاد صدا زد – ده روز دوم گوهرشاد و هم خدا را صدا زد – ده روز سوم هم گوهرشاد و هم خدا را صدا زد – ده روز آخر فقط خدا را صدا میزد) و با توجّه خاص امام رضا (ع) حالش تغییر یافت ( و از آن پس بخاطر خدا عبادت کرد). پس از چهل روز, گوهرشاد خانم از حالش جویا شد، جوان به فرستاده ی خانم گفت: به خاطر لذّتی که در اطاعت و بندگی خدا یافتم، از لذت نفس شهوانی پرهیز کرده ام. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.وسائل الشیعه ج ۲، ص ۱۴۴ ۲.المغنی، ابن قدامه، ج۱۲، ص۴۳. ۳.کافی، ج۵، ص۵۱۰ ۴.سفينة البحار، ج ۲، ص۵۹۶. ۵.الکافی ج ۸ ص۱۳۴ ۶.من لا یحضره الفقیه،ج۳،ص۴۷۲. ۷. کیفرگناه ، جلد ۲، ص۲۲۵. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۴) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخ
منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۵) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت پانزدهم ؛ وَ لَا يَشْمَتُ بِمصیبة پانزدهمین صفت مؤمن «وَ لَا يَشْمَتُ بِمصیبة» است. 🔴شماتت حرام است شماتت به خشنودى از اتفاق ناخوشایند رخ داده براى دیگرى گفته می شود. اظهار شادمانى از بلایى که براى برادر دینی (مؤمن) رخ داده حرام است.  ➖ در زندگى روزهاى خوب و بد هست، مؤمن کسى را که دچار مصیبت شده شماتت نمى کند، نمى گوید: دیدى که خدا چه بلایى بر سرت آورد، گفتم چنین و چنان نکن، این گونه با او حرف زدن ناجوانمردى و نمک بر زخم پاشیدن است، اگرچه ممکن است آن مصیبت نتیجه اعمال بدى باشد که او انجام داده ولى نباید او را شماتت کرد، چه بسا فردا مشکل سراغ تو بیاید و همه در زندگى روزهاى سخت دارند. 🔷عاقبت شماتت  در حدیثى از امام صادق علیه السّلام آمده است: «مَن شَمَتَ بِمُصيبَةٍ نَزَلَت بِأخيهِ لَم يَخرُجْ مِنَ الدّنيا حَتّى يُفتَتَنَ»کسى که برادر دینى خود را بر گرفتارى اى‏که برایش پیش آمده شماتت کند، از دنیا نمى‌‏رود، مگرآنکه بدان‏ گرفتارى مبتلا شود.(۲) در زندگى روزهاى خوب و بد هست، مؤمن کسى را که دچار مصیبت شده شماتت نمى کند، نمى گوید: دیدى که خدا چه بلایى بر سرت آورد، گفتم چنین و چنان نکن، این گونه با او حرف زدن ناجوانمردى و نمک بر زخم پاشیدن است، اگرچه ممکن است آن مصیبت نتیجه اعمال بدى باشد که او انجام داده ولى نباید او را شماتت کرد، چه بسا فردا مشکل سراغ تو بیاید و همه در زندگى روزهاى سخت دارند. ➖دیگر مضرات شماتت می ­توان به این موارد اشاره نمود: ⇤موجبات خشم خدا را فراهم می ­آورد. ⇤نشانگر بداخلاقی شماتت کننده است. ⇤وسیله­ از میان رفتن مهربانی در قلب­هاست. ⇤اسباب دشمنی و کینه را مهیا می ­سازد. ⇤باعث ایجاد تفرقه می ­شود 🔷شماتت نشانه حسادت لقمان به پسرش گفت:يَا بُنَيَّ لِلْحسود ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ يغتاب إذا غاب ، و يتملّق إذا شهد ، و يشمت بالمصيبة» «حسود سه علامت دارد: وقتى کسى غایب است غیبت او را مى‌کند و چون حضور داشته باشد، چاپلوسی او را مى‌کند و مصیبت زده را شماتت مى‌کند»(۳) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲.الكافي ج۲،ص۳۵۹. ۳. خصال، ج۱، ص۱۲۱. .
. حکمت و حکومت الهی با نگاهی به قصص قرآنی [منبر ۲۰ دقیقه ای] ✔️روش ➖این منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام سوال: اگر بعد از وضو و یا غسل، مانعی در اعضای وضو و یا غسل دیده شود، چه وظیفه ای داریم؟ جواب: اگر ندانید مانع موقع غسل یا وضو وجود داشته یا بعد از وضو یا غسل ایجاد شده است، غسل و وضو و نماز صحیح است. 🖊نویسنده آمریکایی یک نویسنده آمریکایی درباره حادثه ۱۱ سپتامپر کتابی نوشته درمورد سرگذشت ۶۰ نفر از افرادی که در اون لحظه ای که برج های دوقلو فرو ریختن و سوختن، در اون مکان و زمان قرار داشتند. هر کدوم به دلیلی موفق نشدند به قرار برسند و عصبانی هم بودند. یکی در صف مونده بود، یکی در آسانسور، یکی درگیری پیش اومده بود براش، اما بعد معلوم شد اینکه اونها نتونستن به قرار برسند باعث شده تا زنده بمونن و اگر در اون لحظه در برج بودن از بین میرفتند. فعلا این نکته را همین جا نگه داریم برویم محضر نورانی قرآن کریم؛ 🔷موسی و خضر یکی از داستان های جالب و بحث برانگیز قرآن کریم ماجرای ملاقات حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) است.که در سوره کهف بیان شده است. حضرت موسی از طرف خداوند مأموریت یافت تا با شخصی که به دانش های عجیب از اسرار الهی آگاهی داشت همراه شود. وقتی حضرت موسی از خضر اجازه همراهی خواست ، خضر با این شرط که موسی(ع) نسبت به کارهای او چون و چرا نکند همراهی او را قبول می‌کند؛قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّىٰ أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿٧٠ کهف﴾ سه واقعه در همراهی موسی(ع) و خضر(ع) اتفاق افتاد: در ابتدا این دو سوار بر کشتی شدند و خضر کشتی را سوراخ کرد. موسی (ع) به او اعتراض کرد و خضر شرط خود را گوشزد کرد. این دو نوجوانی را دیدند و خضر بدون هیچ مقدمه‌ای آن نوجوان را به قتل رساند. این عمل نیز با واکنش شدید موسی(ع) روبه‌رو شد: «آیا جان پاکی را بدون آنکه مرتکب قتلی شده باشد می‌کشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی».خضر مجدد شرط را بازگو کرد. موسی گفت :اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم، ديگر با من همراهى مكن. خضر و موسی وارد شهری شدند که اهل آن از پذیرایی آن‌ها خودداری کردند. خضر به دیوار نیمه خرابی رسید و آن را ترمیم و بازسازی کرد. موسی(ع) تصور کرد این عمل بخاطر این است که مزدی از اهالی بگیرد و این را به خضر(ع) گفت.خضر گفت: «اين جدايى ميان من و توست. به زودى تو را از تأويل آنچه كه نتوانستى بر آن صبر كنى آگاه خواهم ساخت». پس از اعتراض سوم حضرت موسی(ع)، خضر ادامه همراهی را امکان‌پذیر ندانسته و علت کارهای قبل خود را ذکر کرد: سوراخ کردن کشتی به این‌جهت بود که حاکم ظالمی کشتی‌ها را مصادره می‌کرد و خضر با سوراخ کردن کشتی، آن‌را از مصادره نجات داد تا برای مالکان مستمند خود باقی بماند. علت کشتن آن نوجوان این بود که پدر و مادر او مومن بودند، این فرزند آن‌ها را به طغیان می‌کشاند. پروردگار فرزند پاک‌تر و پرمحبت‌تری به‌جای او به آنها خواهد داد. طبق حدیث به جای آن پسر دختری برای پدر مادر ش متولد شد که از نسل آن دختر هفتاد پیامبر به وجود آمد . «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا»آن دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی متعلق به آنها وجود داشت، پدرشان مرد صالحی بود، پروردگار می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را بگیرند. 🔷جمع بندی فعلا یک جمع بندی داشته باشیم؛ افراد اعتراض میکند و از اتفاقی ناراحت می شوند اما وقتی پرده های جهل کنار برود و حکمت الهی که پشت ماجراست روشن شود نظرات تغییر خواهد کرد؛ کشتی سوراخ بهتر از بدون کشتی شدن است. فوت پسر جوان جانکاه است و یک ضربه به خانواده ،دختر در ذهن برخی افراد فایده ش به اندازه پسر نیست اما طبق این ماجرا هر دو برعکس بود. و نکات بیشتری در این ماجرا قابل ذکر است که فعلا به همین مقدار بسنده کنیم و مطلبی دیگر را تقدیم کنیم 🔻 ادامه دارد 👇👇
🔷قصه نمرود یکی دیگر از قصه هایی که در قرآن به آن اشاره شده قصه نمرود است نمرود همواره با مركب سلطنت، تاخت و تاز ميكرد و به شيوههاي طاغوتي خود ادامه ميداد تا اينكه خداوند فرشتهاي را به صورت انسان، براي نصيحت نزد نمرود فرستاد، اين فرشته پس از ملاقات با نمرود، به او چنين گفت: «... اينك بعد از آن همه خيره سريها و آزارها و سپس سرافكندگيها و شكستها، سزاوار است كه از مركب سركش غرور فرود آيي، و به خداي ابراهيم (ع) كه خداي آسمانها و زمين است ايمان بياوري، و از ظلم و ستم و شرك و استعمار، دست برداري، در غير اين صورت فرصت و مهلت به آخر رسيده، اگر به روش خود ادامه دهي، خداوند داراي سپاههاي فراوان است و كافي است كه با ناتوانترين آنها تو و ارتش عظيم تو را از پاي در آورد.» نمرود اين نصايح را به باد مسخره گرفت و با كمال گستاخي و پررويي گفت: «در سراسر زمين، هيچ كسي همچو من داراي نيروي نظامي نيست، اگر خداي ابراهيم (ع) داراي سپاه هست، بگو فراهم كند، ما آماده جنگيدن با آنان هستيم.» فرشته گفت: اكنون كه چنين است سپاه خود را آماده كن. نمرود سه روز مهلت خواست و در اين سه روز آن چه توانست آماده كرد. آنگاه نمرود، ابراهيم (ع) را طلبيد و به او گفت: اين لشگر من است! ابراهيم (ع) جواب داد: شتاب مكن، هم اكنون سپاه من نيز فرا ميرسند. در حالي كه نمرود و نمروديان، سرمست غرور بودند و از روي مسخره قاه قاه ميخنديدند، ناگاه از طرف آسمان انبوهي از پشه ظاهر شد و به جان سپاهيان نمرود افتادند (آنها آن قدر زياد بودند كه مثلاً هزار پشه روي يك انسان ميافتاد، و آن قدر گرسنه بودند كه گويي ماهها غذا نخوردهاند) طولي نكشيد كه ارتش عظيم نمرود در هم شكست و به طور مفتضحانه به خاك هلاكت افتاد. شخص نمرود در برابر حمله برق آساي پشهها به سوي قصر خود گريخت، وارد قصر شد و در آن را محكم بست، و وحشت زده به اطراف نگاه كرد. در آنجا پشهاي نديد، احساس آرامش كرد، با خود ميگفت: نجات يافتم، آرام شدم، ديگر خبري نيست... در همين لحظه باز همان فرشته ناصح، به صورت انسان نزد نمرود آمد و او را نصيحت كرد و به او گفت: لشكر ابراهيم (ع) را ديدي! اكنون بيا و توبه كن و به خداي ابراهيم (ع) ايمان بياور تا نجات يابي! نمرود به نصايح مهرانگيز آن فرشته ناصح، اعتنا نكرد. تا اينكه روزي يكي از همان پشه ها از روزنهاي به سوي نمرود پريد، لب پايين و بالاي او را گزيد، لب هاي او ورم كرد، سرانجام همان پشه از راه بيني به مغز او راه يافت و همين موضوع به قدري باعث درد شديد و ناراحتي او شد، كه گماشتگان سر او را ميكوبيدند تا آرام گيرد، سرانجام او با آه و ناله و وضعيت بسيار نكبتباري به هلاكت رسيد، و طومار زندگي ننگينش پيچيده شد. به تعبير قرآن «وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرين؛ نمروديان با تزوير و نقشههاي گوناگون خواستند تا ابراهيم را شكست دهند، ولي خود شكست خوردند.» پروين اعتصامي: خواست تا لاف خداوندي زند برج و باري خدا را بشكند پشه اي را حكم فرمودم كه خيز خاكش اندر ديده خودبين بريز امام صادق (ع) درباره قضيه نمرود فرموده است: «خداوند ناتوانترين خلق خود، پشه را به سوي يكي از جباران خودكامه (نمرود) فرستاد، آن پشه در بيني او وارد گرديد، تا به مغز او رسيد، و او را به هلاكت رسانيد، و اين يكي از حكمتهاي الهي است كه با ناتوانترين مخلوقاتش، قلدرترين موجودات را از پاي در ميآورد.»(۱) در روايت آمده: «آن پشه نيمه فلج بود، و يك قسمت از بدنش قوت نداشت، وقتي كه وارد مغز نمرود شد به زبان حال چنين گفت: اي نمرود! اگر ميتواني مرده را زنده كني، اين نيمه مرده مرا زنده كن، تا با قوت آن قسمت از بدنم كه فلجي آن خوب شده، از بيني تو بيرون آيم، و يا اين قسم بدنم را كه سالم است بميران تا خلاص شوي. پیام قصه پیام قصه را با آیه ای از قرآن کریم تقدیم میکنیم؛ «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لاتَنْفُذُونَ إِلاّ بِسُلْطان». اى جمعیت جن و انس! هرگاه به راستى مى خواهید از مجازات و کیفر الهى برکنار مانید اگر مى توانید از مرزهاى آسمانها و زمین بگذرید، و از حیطه قدرت او خارج شوید، ولى هرگز قادر بر این کار نیستید، مگر با نیروئى الهى، و چنین نیروى الهى نیز در اختیار شما نیست)؛ (۲) 🔻 ادامه دارد 👇👇
. ♻️آثار علم به حکمت و حکومت الهی آنچه تقدیم شد عبارت بود از اینکه ایمان بیاوریم به حکومت علی الاطلاق خداوند که خدا بر همه حوادث عالم اشراف دارد و برگی از درخت نمی افتاد مگر اینکه خداوند علم دارد و اذن داده است. و همین طور توجه به این که اگر چه برخی امور ناخوشایند ما هستند اما باید باور کنیم که خداوند حکمت و مصلحتی در آن قرار داده است که خیر و صلاح من در آن است. 🔷تحمل سختی تکالیف با ایمان به حکمت و حکومت الهی، تحمّل سختی های تکالیفی مثل روزه و نماز صبح را در راه امتثال اوامر او لذت‌بخش مى نمايد؛ چرا كه مى‌داند تمام اين برنامه ها و دستورات از سوى آن حكيم بزرگ است، اگر داروى تلخى تجويز كرده داروئى است حيات بخش و اگر كار پر مشقّتى را تكليف نموده سرانجام، راحت آفرين و تكامل دهنده است. ➖مرحوم آخوند کاشی ،در مدرسه ی علمیه ی صدر، در اصفهان، سکونت داشتند. یک روز فردی از عشایر اطراف اصفهان ‌آمده بود تا دم غروب نمازی بخواند. سر حوض آمد و آبی به دست و صورتش زد؛ سپس خم و راستی شد که مثلاً نماز خوانده باشد. مرحوم آخوند نزد او رفت و پرسید: «تو چه کار کردی؟ این نماز بود که خواندی؟» او پاسخ داد: «نه». دوباره پرسید: «پس چه کار می کردی؟» پاسخ داد: «من فقط خواستم به خدا بگویم که من یاغی نیستم!» مرحوم آخوند کاشی با شنیدن این کلام به گریه افتاد و فرمود: «نماز همین است!» 🔷قرب الهی تعبد به شریعت الهی و تدین به احکام دین و دستورهای نبی مکرم اسلام ص و انجام دادن دقیق و بدون چشمداشت آن، قدم به قدم ما را در مسیر صحیح قرار خواهد داد تا راه درست تقرب را طی کنیم. و اساسا قرب خدا جز از طريق تخلّق به اخلاق و اقتباس پرتوى از صفات او امكان پذير نيست. توجّه به حكيم بودن خدا انسان را دعوت مى كند كه به سوى علم و حكمت روى آورد، و متخلّق به اخلاق او گردد، و شايد به همين دليل قرآن مجيد از حكمت به خير كثير (نيكى فراوان) ياد كرده، و مى فرمايد: «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً»؛ (دانش و حکمت را به هر کس بخواهد [و شایسته باشد] مى دهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است)(۳) در حديثى از امام صادق(ع) مى خوانيم: «اَلْحِكْمَةُ ضِيَاءُ اَلْمَعْرِفَةِ وَ مِيرَاثُ اَلتَّقْوَى وَ ثَمَرَةُ اَلصِّدْقِ وَ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ أَعْظَمَ وَ أَنْعَمَ وَ أَجْزَلَ وَ أَرْفَعَ وَ أَبْهَى مِنَ اَلْحِكْمَةِ»حكمت روشنايى معرفت، و ميراث تقوا، و ميوه پر بار راستى است؛ و خداوند نعمتى پر مايه‌ تر و بزرگ‌ تر و برتر و فزون تر و زيباتر از حكمت به كسى نبخشيده است.(۴) 🔷آرامش در مشکلات توجّه به اين وصف به انسان در برابر مصائب و حوادث ناگوار مقاومت و توان و صبر و شكيبايى مى‌ بخشد؛ چرا كه مى‌ داند هيچ يك از اينها بى حساب نيست، و همين احساس او را براى غلبه بر مشكلات كه گاهى تصوّر آن انسان را از پاى در مى آورد يارى مى دهد؛ زيرا مى دانيم نخستين شرط براى غلبه بر حوادث، داشتن روحيه بالا است و اين، در سايه معرفت حكمت خداوند امكان پذير است انسان مؤمن می داند مقدرات الهی حكمتي دارد و هر در زندگي رخ مي دهد، براي انسان خير است گرچه در ظاهر انسان از آن اتفاق احساس خسران كند: َ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد. در قرآن میخوانیم؛ قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ بگو: «من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ و اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم می‌کردم، و هیچ بدی به من نمی‌رسید؛ من فقط بیم‌دهنده و بشارت‌دهنده‌ام برای گروهی که ایمان می‌آورند! اشعار مولوی ســیــــل و جــوهــا بر مــُــراد او رَونـــد اخـتران زآن سان که خواهد آن شوند هیــــچ برگـــی در نـیـفتــد از درخـــت بی قـــضا و حـُـکم آن سلـــطانِ بخـت این قــَـدَر بشنو که ایـــن کـــلی کـــار می نـــگـــردد جــز به امـــر کــــردگـــار نظامی گنجوی اگـر تیغ عــالم بجنبد ز جای نـبُّــرد رگی تا نخواهد خدای پروین رودها از خود نه طغیان می‌کنند آنچه میگوئیم ما، آن می‌کنند   ما، به دریا حکم طوفان می‌دهیم ما، بسیل و موج فرمان می‌دهیم قطره‌ای کز جویباری می‌رود از پی انجام کاری می‌رود 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
💠داستان ﺭﻭﺯﮔﺎﺭي ﭘﺎﺩﺷﺎهي بود که ﻭﺯﻳﺮي داشت که همیشه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ حادثه و ﺍﺗﻔﺎﻕ خير ﻳﺎ ﺷﺮي ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ شاه می افتاد،ﺑﻪ پادشاه ميگفت : "ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!" ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ چاقو ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﺣﻜﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ! » شاه ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ بسیار ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ به شدت ﺑﺎ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ که ﺑﻪ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ معتقد نبود، ﻭﺯﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁن رﻭﺯ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭگاه ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﯽ این بار ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﻮﺩ. پادشاه ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍي از ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ خواستند ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻛﻨﻨﺪ. ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ کردن، ﻣﺘﻮﺟﻪ شدند ﺩﺳﺖ پادشاه ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺺ می خواستند. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ پادشاه ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ کردند. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ پیش ﻭﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:« ﺣﻜﻤﺖ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺣﻜﻤﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ!» ﻭﺯﻳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:« ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻤﺎً قرباني می شدم.» 💠داستان از خواب بیدار شدند دیدند همه خروسهای روستا مرده اند وحشت زده پیش عالم روستا رفتند عالم روستا گفت: «حتما حکمتی و خیری در کار است آرام باشید.» روز بعد بیدار شدند دیدند همه سگهای روستا به طور عجیبی مرده اند. وحشت زده پیش عالم روستا رفتند عالم روستا گفت: «حتما حکمتی و خیری در کار است آرام باشید.» روز بعد شب هنگام باد تندی وزید و همه چراغ ها و شمعها را خاموش کرد و تا صبح در تاریکی ماندند عالم شان گفت «حتما حکمتی و خیری در کار است آرام باشید.» کاشف به عمل آمد که شب گذشته یک گروه بیرحم غارت گر در روستاهای همجوار دست به قتل و غارت و تجاوز زده اند اما چون این روستا نه خروسی داشت نه سگی تا صدایشان بلند شود و نه چراغی و شمعی تا روشنی ش دیده شود پس غارتگران این روستا را ندیده بودند. 💠داستان زنی به حضور حضرت داوود آمد و گفت: ای پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ داوود فرمود: خداوند عادلی است که هرگز ظلم نمی‌کند؛ سپس فرمود: مگر چه حادثه‌ای برای تو رخ داده است که این سؤال را می‌کنی؟ زن گفت: من بیوه‌زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگی می‌کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه‌ای گذاشته بودم و به طرف بازار می‌بردم تا بفروشم و با پول آن غذای کودکانم را تهیه سازم. ناگهان پرنده‌ای آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزی ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم. هنوز سخن زن تمام نشده بود که در خانه داوود را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد. ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پول‌ها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود از آنها پرسید: علت این که شما دسته‌جمعی این مبلغ را به اینجا آورده‌اید چیست؟ عرض کردند: ما سوار کشتی بودیم، طوفانی برخاست، کشتی آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم. ناگهان پرنده‌ای دیدیم، پارچه سرخ بسته‌ای به سوی ما انداخت، آن را گشودیم، در آن شال بافته دیدیم، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتی را محکم بستیم و کشتی بی خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده‌ایم تا هر که را بخواهی، به او صدقه بدهی. حضرت داوود به زن متوجه شد و به او فرمود: پروردگار تو در دریا برای تو هدیه می‌فرستد، ولی تو او را ظالم می‌خوانی؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود: این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاه‌تر از دیگران است . ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج۱۲، ص۳۷. ۲.الرحمن/۳۳. ۳.بقره/۲۶۹ ۴. بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۵ 💠داستان امام باقر(ع) مى فرمايند: «مردى از شام از طرف معاويه خدمت امام حسن(ع) رسيد و گفت: پادشاه روم از معاويه سؤال كرده: «كَمْ بَينَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ؟»؛ بين حق و باطل چقدر فاصله است؟ حال آمده ام تا جوابش را از شما بگيرم، حضرت فرمودند: «اَربَعُ اَصَابِعَ، فَمَا رَأَيتَهُ بِعَينِكَ فَهُوَ الحَقُّ وَ قَد تَسمَعَ بِاُذُنَيكَ بَاطِلاً كَثِيراً»؛ چهار انگشت است، آنچه را با دو چشم خود ديدى حق است و چه بسا با دو گوش خود باطل زيادى بشنوى.(۳) ۳.الخصال‏، ج ‏۲، ص۴۴۱. .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۵) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخ
. منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۱۶) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت شانزدهم ؛وَ لَا یذْکُرُ أَحَداً بِغِیبَةٍ شانزدهمین ویژگی مومن و منتظر غیبت نکردن است. 🔶آیه «وَلَا یغْتَب بَّعْضُکم بَعْضًا أَیحِبُّ أَحَدُکمْ أَن یأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا » از یکدیگر غیبت مکنید. آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ حجرات–۱۲ 🔶احادیث ➖پيامبر خدا(ص فرمود :  الغِيبَةُ أشَدُّ مِن الزِّنا ، قيلَ : و كيفَ ؟ قالَ : الرجلُ يَزني ثُمّ يَتوبُ فَيَتُوبُ اللّه ُ علَيهِ ، و إنّ صاحِبَ الغِيبَةِ لا يُغفَرُ لَهُ حتّى يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ .  غيبت كردن بدتر از زناست. عرض شد : چگونه؟ فرمود : مرد زنا مى كند و سپس توبه مى نمايد و خدا توبه اش را مى پذيرد. اما غيبتگر آمرزيده نمى شود، تا زمانى كه غيبت شونده او را ببخشد.(۲) ➖مردى به على بن الحسين عليهما السلام گفت : فلانى به شما نسبت مى دهد كه گمراه و بدعت گذار هستى. على بن الحسين به او فرمود:«ما رَعَيتَ حقَّ مُجالَسَةِ الرجُلِ حيثُ نَقَلتَ إلَينا حَديثَهُ ، و لا أدَّيتَ حَقِّي حيثُ أبلَغتَني عن أخي ما لَستُ أعلَمُهُ إيّاكَ و الغِيبَةَ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ» حقّ همنشينى با آن مرد را پاس نداشتى؛ زيرا سخن او را به ما منتقل كردى. حقّ مرا نيز به جا نياوردى زيرا از برادرم چيزى به من رساندى كه من آن را نمى دانستم!··· از غيبت بپرهيز، كه آن نواله سگهاى دوزخ است.(۳) 🔷معنی و مفهوم غیبت ➖به گفته علامه طباطبایی، برای غیبت، به جهت اختلاف در مصادیق آن، تفاسیر و تعاریف مختلفی ارائه شده است که وجه مشترک آنها این است که پشت سر کسی چیزی گفته شود که اگر بشنود،‌ ناراحت شود. ازهمین رو، بدگویی پشت سر متظاهر به فسق را غیبت نشمرده‌اند(۴) ➖به گفته امام خمینی، بدگویی پشت سر کسی را غیبت گویند خواه آن عیب در او باشد خواه نباشد؛ اما تهمت، آن است که عیبی که در کسی نیست،‌ به او نسبت داده شود خواه پشت سر او باشد یا در حضور او(۵) 🔷اهمیت غیبت در اهمّیّت غیبت همین بس که مرحوم شیخ در مکاسب مى فرماید غیبت کننده اگر توبه نکند اوّلین کسى است که وارد دوزخ مى شود و اگر توبه کرده و پذیرفته شود آخرین کسى است که وارد بهشت مى شود. غیبت آبروى مسلمان را مى برد و آبروى انسان مثل خون او محترم است و گاهى آبرو از خون او هم بالاتر است. 🔷آثار اجتماعی غیبت به گفته علامه طباطبایی، غیبت و بدگویی افراد پشت سر هم موجب نفرت و قطع رابطه افراد شده و به تدریج با تأثیرگذاری در جامعه و محیط اجتماعی، موجب فساد جامعه می‌شود؛ همانند خوره‌ای که در بدن انسان افتاده و اعضای او را یکی یکی بخورد تا جایی که رشته حیاتش را به کلی قطع کند. 👌راه رهایی از غیبت عالمان اخلاق برای ترک غیبت، راه‌کارهایی چون تفکر در آیات و روایات مذمت غیبت و دقت در آنها، تفکر در مرگ، ترک زمینه غیبت، مراقبه و محاسبه بیان کرده‌اند. 🔷موارد جواز غیبت  برخی از موارد غیبت‌های مجاز عبارتند از: دادخواهی از ظالم نهی از منکر پرسش و استفتا اهل بدعت کسی که علناً گناه می‌کند، در همان گناه، نه گناهانی که مخفیانه انجام می‌دهد.  در موارد جواز غیبت نیز ترک کردن غیبت بهتر است مگر مواردی که لازم است و در صورت سکوت ضرر مهمی به فرد دیگری یا جامعه وارد شود. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲. الترغيب و الترهيب ج۳،ص۵۱۱. ۳.بحار الأنوار ج۷۵، ص۲۴۶. ۴.المیزان،ج۱۸ ،ص۳۲۳. ۵.مکاسب محرمه،ح۱،ص۳۸۹. .
. . 💢↶ *شرح دعای روز * ✍ *آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره* 【اَللّهُمَّ اَعِنّی فيهِ عَلی صِيامِهِ وَ قِيامِهِ】 خدايا کمک كن در اين ماہ روزہ بگيريم و شب زنده‌داری كنيم اگر خدا کمک كند گرسنگی را نمی‌فهميم عبادت شب و سحر دعاهای ابوحمزہ ثمالی و افتتاح را انجام می‌دهیم ◽️گاهی افرادی غصه می‌خورند که ماہ رمضان چگونه روزہ بگيريم؟ خب دعا كنيد و خدا كمكتان می‌كند 【وَ جَنِّبْنی فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ】 خدايا ماہ رمضان ما را از لغزش و گناہ حفظ كن ◽️بدبختی است كه آدم در ايام سال گناہ كند و ماہ رمضان هم به گناہ ادامه دهد در ماہ رمضان بايد تمام اعضاء و جوارحمان روزہ باشد اگر روزه‌ای بگيريم که چشممان زبانمان، گوشمان نامحرم ببيند دروغ بگويد و غيبت بشنود روزه‌مان «عـام» می‌شود اما به ما می‌گویند که روزہ خاص بگيريد يعنی اعضاء و جوارحت هم روزہ باشند ‌⇦ در نيت‌هايتان بگوئید: خدايا من روزہ می‌گیرم اما روزہ خاص می‌گیرم يعنی اعضاء و جوارحتان هم روزہ باشد ◽️حديث داريم، زمانی که روزہ می‌گیرید بايد گوش و چشم و پوست بدنتان هم روزہ بگيرند بايد اعضاء و جوارحمان هم روزہ باشند تا اين روزہ در ما اثر بگذارد البته یک روزہ ديگر هم داریم که روزہ خاص الخاص است در اين روزہ قلبمان در ماہ رمضان به غير خدا متوجه نمی‌شود 【وَارْزُقْنی فيهِ ذِكْرَکَ بدَوامِهِ】 خدايا روزی كن که در ماہ رمضان ياد تو باشم «ذکر» هم ياد معنا می‌كند و هم معنای ذكر زبانی را می‌دهد دائماً بايد به ياد خدا باشم ◽️حديث است که اگر حيوانات ذكر نگويند اسير دام صياد می‌شوند اين صداهايی که از حيوانات می‌شنويم ذكرهايی است که توسط آنان بيان می‌شود حتی درخت و بيابان و كوہ و دشت هم ذكر می‌گويند 【بِتَوْفيقِکَ يا‌ هادِی الْمُضِلّينَ】 اما به توفيق خودت ای راهنمای گمراهان ◽️ای خدايی كه گمراهان را راهنمايی می‌كنی توفیق بدہ اين دعاهای روز هفتم دربارہ ما مستجاب شود .