.
بسم الله الرحمن الرحیم
سَلامٌ عَلی آلِ یاسین *خود امام زمان به محمد ابن عبدالله حنگری فرمود هر وقت مشکلاتتون به حدی رسید که دیگه راه چاره نداشتید با این زیارت به خدا استغاثه کنید...* سَلامٌ عَلی آلِ یاسین اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا داعیَ اللهِ وَ ربّانیَّ آیاتِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللهِ وَدَیّانَ دینِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللهِ وَناصِرَ حَقِّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ وَدَلیلَ اِرادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِیَ کِتابِ اللهِ وَتَرْجُمانَهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فی آناءِ لَیْلِکَ وَاَطْرافِ نَهارِکَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللهِ فی اَرْضِهِ، *الان کجای عالم شرف حضور داره تو داری برا ابی عبدالله گریه میکنی، اون هم صباحا و مسائا گریه میکنه این گریه ات با گریه ی آقا عجین شده ، خوش به حالتون..* اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میثاقَ اللهِ الَّذی اَخَذَهُ وَوَکَّدَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ، وَعْداً غَیْرَ مَکْذوُب، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُمُ،* تنها زیارتی که به تمام حالات امام زمان سلام میکنه همین زیارته"* اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُم، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَأُ وَتُبَیِّنُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُتُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُهَلِّلُ وَتُکَبِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ،*آقا داره برات استغفار میکنه ،تشکر کن از این آقای مهربان، تو هم بگو: "یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِینَ" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصْبِحُ وَتُمْسی، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ اِذا یَغْشى وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الاِْمامُ الْمَأمُونِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأمُولُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلام اُشْهِدُکَ یا مَوْلاىَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ لا حَبیبَ اِلا هُوَ وَاَهْلُهُ، وَاُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ * اینجا با افتخار بگو، اعتراف کن،اعتقاده امامتت رو باز گو کن، اون ساعتی که ملقن داره بدن من و تورو داره تلقین میده ، اونجا دیگه زبونت بنده ،نمیتونی چیزی بگی، اینجا با افتخار میگم :* اَنَّ عَلِیّاً اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ حُجَّتُهُ (....) وَاَشْهَدُ اَنَّکَ حُجَّةُ اللهِ، اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْخِرُ وَاَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فیها * در قاعده رجعت،اول کسی که بعد از امام زمان رجعت میکنه، مادرش فاطمه ست، دومین نفر،خود سیدالشهداست ،علامه مجلسی روایت رو میاره : حسین میاد اما به کیفیتی که سر در بدن نداره... تا مادر چشمش به حسین بی سرش میوفته چنان ناله ای میزنه ....* وَاَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فیها یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ فی ایمانِها خَیْراً، وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَاَنَّ ناکِراً وَنَکیراً حَقٌّ، وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ، وَالْبَعَثَ حَقٌّ، وَاَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ *پیغمبر فرمود سلمان دخترم فاطمه وارد محشر میشه وقتی میخواد وارد بهشت بشه ،یه سر چادرش تو بهشته ، یه سر چادرش هم رو پل صراط پهنه، بعد ندا میدن "یا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَه"َ آی محبین فاطمه بیاین ، بیاین ،بیاین "تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَهَ" به ریشه های چادر مادر چنگ بزنید از این حبل الله بگیرید و وارد بهشت بشید* وَاَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْمیزانَ حَقٌّ(.....)فَنَفْسی مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِاَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَبِکُمْ یا مَوْلایَ اَوَّلِکُمْ وَآخِرِکُمْ، وَنُصْرَتی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَمَوَدَّتى خالِصَةٌ لَکُمْ آمینَ آمینَ
👇
روز اول.mp3
44.83M
#سخنرانی
📝 صوت کامل سخنرانی در روز شهادت امام سجاد علیه السلام
🎤حجت الاسلام #استاد_عالی
. #شهادت_امام_سجاد
📆 یکشنبه ۸ مرداد محرم ۱۴۰۲
.
اهمیت استفاده از شواهد لفظی،به همراه نمونه و مثال
مباحثی که ارائه می شود
سومین اصل از اصول و مبانی اثرگذاری در مداحی؛ یعنی اصل«استفاده از شواهد و نظایر» مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که عناوین این بحث شامل موارد زیر می باشد:
✅1. استفاده از شواهد لفظی ـ سنتها
✅2. استفاده از شواهد لفظی ـ روایات
✅3. استفاده از شواهد لفظی ـ اشعار
✅4. استفاده از شواهد لفظی ـ قول علما و بزرگان
✅5. استفاده از شواهد لفظی ـ اتفاقات روز
✅6. فضای جلسه و حالات مداح
2⃣ #روایات
#دکتر_محمد_فراهانی
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
مثالها👇
#متن_روضه 👈حضرت علی اکبر علیه السلام 🔽
1⃣ ♨️ از امام صادق سئوال کردند: یابن رسول الله شیرین ترین ساعت عمر یه پدر و مادرکی؟ فرمود: سالها زحمت بکشن، با خون دل فرزندی رو به جوانی برسونن، این جوان جلو چشم پدر مادر راه بره، به قد و بالاش نگاه کنن، لذت ببرن.فلذا وقتی علی اکبر اومد گفت: بابا می خوام برم" نگفت نرو فرمود: می خوای بری برو، اما چند قدم جلو چشمم راه برو! می خوام قد و بالات و ببینم.گفتم: "یابن رسول الله !سخت ترین ساعت عمر یه پدر و مادر کی؟ دیدن اشک تو چشمای امام صادق حلقه زد. فرمود: سخت ترین ساعت عمر یک پدر و مادر اون ساعتیه که بیان کنار بدن جوانشون. خدا می دونه به ابی عبدالله چه گذشت!
🔻🔻
#متن_روضه
حضرت زهرا سلام الله علیها 👇
2⃣♨️ اومد خدمت امام صادق(ع) ، فرمود "فلانی کجابودی ، مدتی نیستی دلم برات تنگ شده بود ". عرض کرد :"یابن رسول الله درگیر تولد فرزندی بودم ،خدابهم بچه ای عنایت کرده ". فرمود :چیه ؟ عرض کرد :دختره . فرمود :"به به ! برکت خانه ست نعمت ورحمت الهی است . بگو ببینم اسمشو چی گذاشتی ؟ عرض کرد: آقا ! اسمش رو فاطمه گذاشتم . تا گفت فاطمه ،
آقا تمام قد بلند شد ، دستهاشو روی سر گذاشت . سه بار صدا زد : آه ! بعد چنان گریه میکرد ،بدنش میلرزید. عرض کرد: :یابن رسول الله مگه بد کردم اسم دخترمو فاطمه گذاشتم که شمارو منقلب کرد .فرمود:نه خوب اسمی رودخترت گذاشتی . اما مواظب باش یه وقت سیلی بهش نزنی . آی ..
🚩روضه خوانی استاد فراهانی🚩
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
.
#تحلیل_مداحی
#حاج_محمد_فراهانی
تحلیل🔎 #رامین_محمدی
روضه شهادت #شهید_محسن_حججی و گریز به #روضه_امام_حسین علیه السلام
📝📝
#متن_روضه 👇
وقتی میخواستن حلقوم شهید حججی رو ببرّن دستاش بسته بود.
اما دستای اربابتون باز بود.یه وقت دید آقا دستشو گذاشت رو خنجر فرمود:اگه دستتو برداری میگذارمت تو آغوش پیغمبر،نجات پیدا میکنی.
(فدات بشم آقا جان)
آی اونایی که مثل من در خانه ارباب آبرو ندارید،یه وقت نا امید نشی❗️
آقا به اون ملعون هم عنایت کرد❗️
فرق بعدی‼️
تا خنجرُ رو حلقوم شهید محسن کشید دیدم خون جوشید، اما اون نانجیب هرچی خنجرُ کشید دید نمی بُره ،فکر کرد اثر تشنگیه❗️ آی روزه دارا تشنه شدی❓
آخه آدم تشنه پوستش سفت میشه❗️فکر کرد اثر تشنگیه،فرمود نه مادرم بوسیده،جدّم بوسیده،زینبم بوسیده❗️
🔰🔰
#نکات
#گریز
گریز یعنی ایجاد حلقه ارتباطی بین روضه ای که در آن واقع هستیم و روضه حضرت ابا عبدالله،که اعظم مصیبات است
حال آنکه دو راه برای این کار وجود دارد
۱- اشاره به تفاوت روضه ها
مثال: زمانی که امام رضا علیه السلام در لحظات آخر عمر شریفشان بودند ،امام جواد علیه السلام از مدینه خود را به مرو رساند و سر پدر را به دامن گرفت 👈هر پدری آرزو داره لحظات آخر سرش روی دامن پسرش باشه❗️ولی کربلا برعکس شد ،وقتی ابی عبدالله رسید کنار بدن علی اکبرس دیگه زانوهاش توان نداشت.....
۲- اشاره به شباهتها
در فایل پیوستی ،استاد معظم #دکتر_محمد_فراهانی ابتدا به شباهت شهادت #شهید_محسن_حججی و حضرت اباعبدالله اشاره کردند و در نهایت به تفاوتها ختم شد
اگه سر از تن شهید حججی جدا کردند دستاش بسته بود اما اربابش اباعبدالله.....
#نکته
💯جهت دستیابی به این شباهتها و تفاوتها ،توصیه می شود کتاب ارزشمند #خصائص_الحسینیه #حضرت_آیت_الله_شیخ_جعفر_شوشتری_ره را مطالعه کنید و یا می توانید مباحث آن را در کانال پیگیری کنید❗️
✅اشاره به حوائج مستمع🔸
در این فایل، استاد فراهانی ،به این مطلب اشاره داشتند که اگه مثل من گنهکاری اما نا امید نباش چون اربابمون دست شمر رو هم میخواست بگیره،، که برای ایجاد امید و نرم کردن دل مستمع و آمادگی برای پذیرش روضه بسیار مفید است 🔻اما توصیه میشود در جلساتی که نزد مستمع مقبولیت دارید خودتان را مثال بزنید چون #حاج_محمد_فراهانی در مجلس خودشان می خواندند مقبولیت کامل داشتند🔸
#تاثیر_نفس
بارها گفته شده که اگر مداح بخواهد روی مستمع تاثیر بگذارد مهمترین عامل آن تاثیر گرفتن خود از روضه ای که میخواند ،به همین دلیل بود که تاثیر کلام استاد فراهانی روی مستمع بیشتر شد که ایشان خودشان از روضه بیشترین تاثیر را گرفته بودند و حال گریه داشتند
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
چون مستمع ایشان در جلسه هیات روزه دار بود ایشان از احساس تشنگی مستمع برای لمس بیشتر روضه توسط مستمع استفاده کردند❗️
آدم وقتی تشنه میشه پوستش سفت میشه .....
🔆
.
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝
#متن_روضه 👇1⃣
مرحوم آ شیخ رضای سراج رو، بعضی ها دیده بودن، منبری قدر با حال باسوز، ید طولایی تو روضه خوندن داشت، ایشون می گفت: " یه شب از منبر می رفتم طرف خونه، زیرگذر دیدم یه جوونی ایستاده، یه بچه ای رو بغل کرده داره گریه می کند، فکر کردم فقیره اومدم دست تو جیبم کنم، سرش رو بلند کرد سلام کرد گفت: "حاج آقا گدا نیستم، اما بیچاره ام گرفتارم درمانده ام گفتم، چیه؟ می تونم کمکت کنم،" گفت: " این بچه که تو بغل منه" بچه ی منه، صبح تا شب مریض بوده، عیالم دست تنها بدون اجازه از خونه بیرون نرفته، وقتی من اومدم گفت: (بچه داره تو تب می سوزه.) گفتم " (بده من بچه رو میبرم پیش طبیب)، بین راه بچه رو دستم جان داده، میخوام خونه برگردم خجالت میکشم آی یه
وقت دیدن ابی عبداله این قنداقه بغل کرده،( مختار، وقتی قتله کربلا رو به سزای اعمالشون می رسوند، از یکی که خیلی قسی القلب بود، پرسید "دلت هیچ سوخت تویی این ماجرا؟" گفت: آره مختار، یه جا دلم به حال حسین سوخت.") گفت: "کجا؟" گفت "وقتی دیدم این قنداقه رو بغل کرده، هی یه قدم طرف خیمه میره یه قدم برمی گرده، خیلی دلم برای حسین سوخت." اومد پشت خیمه،یک قبر کوچکی کند، نماز خوند به بدن ، اومد بدن و دفن کنه، یه وقت دید یه صدای ناله ای مییاد، یکی صدا می زنه "حسین جان"
صبرکن یه بار دیگه بچه ام و ببینم.
...................
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝
#متن_روضه 👇2⃣
مرحوم مقدس اردبیلی هرسال، حرکت میکرد پیاده نزدیک عاشورا با طلبه ها ، از نجف می اومدن کربلا، یه آقا طلبه ای بود روضه خونی می کرد تو راه هر وقت خسته می شدن، می شستن این طلبه روضه می خوند گریه می کردن خستگی شون رفع می شد بازم حرکت میکردن ، یه سال وقتی میخواستن حرکت کنند برای این آ طلبه مشکلی پیش اومد نتونست بیاد ،اینادلشکسته، بدون روضه خون اومدن ،شب عاشورا ،رسیدن توصحن ابی عبدالله ( خدا قسمت کنه یه شب عاشورایی ) خیلی دلشکسته اند، شب عاشورا صحن ابی عبدالله روضه خون نباشه ، اونم برای ای جمعی که اهل علم و خادم این آستانند چقدر سخته یه وقت دیدن یه آسیدی نورانی ،خال هاشمی رو صورتش ، اومد رو کرد به مقدس اردبیلی فرمود : آقا میخواین براتون روضه بخونم ؟ همه منتظرند . آقا بفرمائید .
یه نگاه عجیبی کرد به گنبد ابی عبدالله ؛ با نگاهش همه رو منقلب کرد .گفت : یا جداه ! نه من ، نه این مقدس ،نه این طلبه ها،هیچ وقت فراموش نمی کنیم اون لحظه ای که اومدی دم خیمه باعمه ام وداع کنی . ای ..
.............
.
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝
#متن_روضه 👇3⃣
امام مجتبی فرمود: " #عبدالزهرا ، روضه من نه فقط تشت و پاره های
جگره ، روضه من نه زخم زبانه، روضه من نه غربتمه: روضه من اینه عبدالزهرا براهمه بگو، از مسجد با مادرم می آمدم، مادرم محاجه فرمود،برگه فدک تو دست مادرم بود، یه وقت دیدم اون ملعون اومد راه کوچه رو بست، سند فدک و از دست مادرم کشید پاره پاره کرد. مادرم فرمود: "خدا شکمت روپاره کنه، یه وقت چشماش از حدقه بیرون اومد (عالم جلو فاطمه سرپایین می ندازه) یه وقت دیدم دست بالا رفت(آی امام حسنی ها)، دیدم آسمون داره میچرخه ، (زبان حاله ها) نگاه کردم دیدم مادر رو زمین افتاده، مادرم یه سیلی از اون نامردخورد، یه ضربه از دیوار خورد، تا اونجا مادر دست من و گرفته بود، از اونجا به بعد من دست مادرم رو گرفتم، بیا بریم مادر...! ای...
🔸
Ali Abdolmaleki - Nashod (320).mp3
8.44M
خیلی دعا کردم؛ نشد ●♪♫
مشکوُ بغل کردم؛ نشد ●♪♫
داداش حسین، شرمندتم ●♪♫
رفتم که برگردم؛ نشد… ●♪♫
چشمام نمی بینه، داداش ●♪♫
بدجوری دستام خاکیه ●♪♫
هر کار میشد کردم؛ نشد ●♪♫
شرمنده… مشکم خالیه ●♪♫
از ناقه افتادم زمین ●♪♫
دستام، برام کاری نکرد ●♪♫
تا خیمه ها؛ راهی نبود ●♪♫
مشک آبروداری نکرد! ●♪♫
ندون گرفتم عشقت رو ●♪♫
سینه سپر کردم نشد ●♪♫
خواستم علمداری کنم ●♪♫
رفتم که برگردم؛ نشد ●♪♫
#شب_نهم_محرم
4_5913315968179768844.mp3
16.17M
🔖منبر کامل 🔖
#استاد_عالی
🦋شب تاسوعای حسینی
📌بصیرت نافذ
✍محرم ۱۴۰۲ شمسی
43.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آقاروضهخون/ قسمت اول
▫️قول داده بودیم که از امروز، خلاصه دیدار و گفتوگو با ذاکران روضهخوان را منتشر کنیم.
▫️در اولین قسمت از مجموعه «آقاروضهخون» سراغ حاج رضا مهدویسیرت، پیرغلام ٨١ سالهای رفتیم که از سال ١٣۵٠ تاکنون به تنهایی به خانههای مردم میرود و روضه میخواند.
▫️حاج آقارضا، دعاخوان مسجد بقیةالله در میدان بروجردی تهران هم هست.
▫️او بر اثر دوبار سقوط در چالههای شهری، دچار شکستگی عمیق شده و در بستر افتاده، اما باز هم از جا برخاسته و به روضهخوانیاش ادامه داده.
▫️در اولین قسمت «آقاروضهخون» او هم از روضههای خانگی گفته و هم چند بیت برای شما مدح سیدالشهدا علیهالسلام را ارائه داده است.
▫️
41.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آقاروضهخون/ قسمت دوم
▫️در دومین قسمت از مجموعه «آقاروضهخون» به دیدار حاج سیدعلیاکبر ماجدی، پیرغلام اباعبدالله رفتیم که تاکنون دوبار سکته کرده و از حدود ۵ سال قبل خانهنشین شده است.
▫️حاج سیداکبر پس از ابتلا به دیابت و عوارض جسمانی ناشی از بروز سکته مغزی، دچار ضعف حافظه هم شده است.
▫️او برادر حاج سیدمحمد ماجدی و از شاگردان مرحوم حاج علی آهی است.
▫️در دومین قسمت «آقاروضهخون» او هم از روضههای خانگی گفته و هم اینکه الآن بانیانش به دلیل خانهنشینی او، روضه را به صورت آنلاین سفارش میدهند. به قول خودش: «صدای ما را ضبط میکنند و نوارش را میبرند!»
43.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آقاروضهخون/ قسمت سوم
▫️حاج ناصر کاظمی از ۶۰ سال پیش لباس نوکری آقا سیدالشهدا علیهالسلام را پوشیده و با شاگردی مرشد رجب نابینا، روضهخوانی را شروع کرده است.
▫️در قسمت سوم «آقاروضهخون» سراغ او رفتیم که فرزندی ندارد و حالا در سنین بالا، بیمار و ناتوان شده است. اتفاقاً همسرش هم حال خوشی ندارد.
▫️حاج ناصر حرفهای خوبی در این ویدیو زده که یکی از آنها این است: «امام حسین رو به پول نفروشید.»
▫️حتماً توسل آخر این مصاحبه را بشنفید و از صدای استثنایی این پیرغلام روضهخوان حظ ببرید.
تصویری
🕌 #زیارت_عاشورا 7️⃣
🏴 دستهای آلوده به خون #امام_حسین علیهالسلام به روایت زیارت عاشورا
#محرم
#أَیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلاءَ
نهم.mp3
16.23M
🎙 خصوصیات حضرت عباس علیه السلام
#محرم #محرم۱۴۰۲ #تاسوعا
#منبر_کامل
🕌 هیات حسن بن علی (ع)
#دکتر_رفیعی
.
اهلبیت چند روزی در کوفه زندانی بودند و بعد از مکاتبه و رفت و برگشت پیک، یزید دستور داد اسرای آل محمد رو بهمراه سرهای شهدا به شام بفرستند. میخواست با اینکار از همه ی مخالفینش زهره چشم بگیرد ولی با روشنگری های حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام موفق نشد به مردم جاهل آنزمان ،بقبولاند که چون ما جنگ را بردیم ، پس حق با ما بوده ... اما عمه ی سادات در کوفه، با خطبه اش ساکتینِ کوفی را بیدار کرد تا تبدیل به توابین شوند و حضرت زین العابدین در شام و مسجد اموی، آیاتی را تلاوت کرد که مردم شام، تازه متوجه شوند که خارجی ایی در کار نبوده ، بلکه در کربلا فرزندان پیامبر را شهید و اسیر نموده اند...
.
👈 #روضه_کوفه
.
.
#شام
مصیبت ها و توهین های صورت گرفته در شهر شام به خاندان اهل بیت (ع) و کاروان اسرای کربلا به حدی بود که در روایت داریم، از امام سجاد (ع) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ ۳ بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام!
طبق روایت دیگر امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.
۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت.
۳. زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!»
۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید.
۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷. ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم.
اهل بیت (ع) نهایتا در اول ماه صفر به شام رسیدند ، خطبه های امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و توهین ها و جسارت های صورت گرفته به سر بُریده امام حسین (ع) و اسرای اهل بیت (ع) از جمله اتفاقاتی بود که در شام به وقوع پیوست.
دغدغه جدی امام حسین(ع)؛
زوال تدریجی دین داری مردم
[منبر ۳۰ دقیقه ای]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌸شعر
نازم حسين را كه چو در خون خود تپيد
شيوا ترين حماسه عالم بيافريد
ديدي دقيق بايد و فكري دقيق تر
تا پي برد به نهضت آن خسرو رشيد
قامت چو زير بار زر و زور خم نكرد
در پيش عزم و همّت وي آسمان خميد
تا ننگرد مذلّت و خواري و ظلم و كفر
داغ جوان و مرگ برادر به ديده ديد
بربسته بود باب فضيلت به روي خلق
گر قتل او نمي شد اين باب را كليد
برگي بُوَد ز دفتر خونين كربلا
هر لاله و گلي كه به طرف چمن دميد
از دامن سپيد شريعت ز دود شست
با خون سرخ خويش، سيه كاري يزيد
يكسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت
در دين ما سيه نكند فرق با سفيد
بُد تشنه عدالت و آزادي بشر
آن العطش كه از دل پر سوز مي كشيد
چونان كه گفت خواهر خود را اسير باش
آزاد تا جهان شود از قيد هر پليد
بانوي بانوان جهان، آنكه روزگار
بعد از علي خطابه سرايي چو وي نديد
لطف كلامش از " اَ مِنَ العدل" بين كه ساخت
.رسوا يزيد و پرده اهل ستم دريد
خوشبخت ملتي كه از نهضت بزرگ
گردد ز روزي معرفت و عقل مستفيد
"خوشدل" دريغ و درد كه ما بهره كم بريم.
.زين نهضت مقدس و زين مكتب مفيد
❇️ نکاتی از تاریخ عاشورا
(طرح موضوع)
وقتی که امام حسین(ع) مخالفت خود را با خلافت یزید اعلام کرد افراد مختلفی با اغراض و انگیزه های مختلف با آن حضرت گفتگو کرده اند از آن جمله است مروان که دشمنی دیرینه با اهل بیت دارد با امام حسین (ع) در یکی از کوچه های مدینه مورد گفتگو شد.
مروان گفت: یا اباعبداللَّه! من خیرخواه تو هستم بیا با یزید بیعت کن، خودت را به کشتن نده.
امام حسین(ع) فرمود:
«اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ (ص)يَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفيانَ...وَيحَكَ ! أتَأمُرُني بِبَيعَةِ يَزيدَ وهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ ؟...»
انا للّه و انا اليه راجعون و فاتحه اسلام را باید خواند آن گاه که امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند يزيد شده است و من خودم از رسول خدا (ص) شنيدم كه مى فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفيان حـرام است. تو مرا به بیعت با یزید توصیه میکنی در حالی که می دانی یزید مرد فاسقی است.
امام حسین(ع) در ادامه به کلام پیامبر در مورد معاویه اشاره فرمود :
«فاذا رأیتم معاویة علی منبری فابقروا بطنه فَوَاللَّهِ لَقَدْ رَآهُ أَهْلُ المَدینَةِ عَلی مِنْبَرِ جَدّی فَلَمْ یفْعَلُوا ما أُمِرُوا بِهِ، فَابْتَلاهُمُ اللَّهُ بِاِبْنِهِ یزیدَ»
پیامبر فرمود هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید شکمش را پاره کنید
به خدا قسم مردم مدینه معاویه را بر منبر پیامبر دیدند و به آن وظیفه ای که بدان امر شده بودند عمل نکردند پس خداوند آنها را به یزید مبتلا کرد.
➖مماشات با افراد فاسق، همراهی کردن با افراد دین ستیز و تن دادن به خواسته های اجتماعی آنها ، آنها را را جری تر کرده و با دریدگی بیشتر زیاده خواهی های خود را دنبال خواهند کرد.
➖ برخی افراد متدین ساده لوح که خط مماشات را دنبال میکنند باید از این برش تاریخی عبرت بگیرند که اگر به افراد زیاده خواه در جامعه فرصت داده شود به هیچ کس رحم نخواهد کرد و احترام هیچ کدام از مقدسات را نگه نخواهند داشت و حضرت امیر(ع) وصیت فرمود:
«لاتَتْرُكُوا الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا يُسْتَجَابُ لَكُمْ»امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه اشرار بر شما مسلّط خواهند شد سپس هر چه دعا كنيد مستجاب نمى گردد
👈سید الشهدا (ع)در مسیر کربلا نیز تأسف شدید شان از فاصله گرفتن افراد جامعه از حق و حقیقت و معنویت را ابراز فرمود:
«إنّ هذهِ الدُّنيا قَد تَغَيَّرَت و تَنَكَّرَت ، و أدبَرَ مَعروفُها ، فلَم يَبقَ مِنها إلاّ صُبابَةٌ كَصُبابَةِ الإناءِ ، و خَسيسُ عَيشٍ كالمَرعى الوَبيلِ أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ»
براستى كه اين دنيا ديگرگونه شده و چهره عوض كرده و خوبى هايش پشت كرده و رفته است و از آن جز ته مانده اى همچون ته مانده آبى در ظرفى و اندك عيشى همانند چراگاهى آفت زده باقى نمانده است. آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟
👈با این مقدمه دغدغه مقدس سیدالشهدا(ع) زوال تدریجی دین و ایمان افراد جامعه را مورد بحث قرار خواهیم داد
.👇
👆
بحث را در دو محور دنبال خواهیم کرد
۱.ابعاد زوال تدریجی دین مداری
🔴مصادیق
آویختن قطعات طلا به گردن و دستها توسط مردان، گوش دادن به انواع موسیقیهای مطرب و زننده غربی، بی اعتنایی به حکم شرعی نجاست برخی از مصادیق نجس مثل سگ،استفاده از مشروبات الکلی بهویژه در مجالس لهو و لعب و عروسیها و...، اختلاط شایع میان زنان و مردان در مجالس، رقصهای مشترک و دستهجمعی مردان و زنان در این دست میهمانیها، عدم رعایت پوشش شرعی از سوی شماری از زنان و دختران در محیط اجتماع، عدم اهتمام به اقامه نمازهای یومیه و بالطبع عدم حضور در جبهه و جماعات و شایع بودن روابط میان دختران و پسران به صورتهای مختلف بدون رعایت شئون و محدویتهای شرعی و... از جمله مصادیق اباحیگری در جامعه ما هستند.
🔴 زمینه ها و عوامل
به برخی از عوامل زوال دین در جامعه اشاره میکنیم:
👈 رفـــــــــاه
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفِیها فَفَسَقُوا فِیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِیراً» هنگامی که ما بخواهیم اهل سرزمینی را هلاک سازیم متنعمان آنان را به اطاعت امر می کنیم ولی آنها راه فسق و تباهی در آن دیار را پیش می گیرند. بنابراین، عقاب لزوم خواهد یافت، پس همه آنان را هلاک سازیم.
اتراف و رفاهطلبی و سرمستی از امکانات و برخوردارى بیش از اندازه از رفاه و آسایش در زندگى دنیوی، زمینه فسقساز است. بسیاری از کسانی که در جامعه نابهنجاری را دامن میزنند و پردهدری میکنند و یا کارهای زشت دیگری را به طور علنی و آشکار انجام میدهند از قشر رفاهزده و متنعم هستند. با نگاهی گذرا به جامعه رفاهزده و به اصطلاح شمال شهریها میتوان دریافت که مرفهان بیدرد هستند که جامعه را به سمت و سوی پردهدری و فسق سوق میدهند و به تشویق و ترغیب دیگران به بیحیایی و پردهدری میپردازند.
👈مشکلات
جالب اینکه همان طور که رفاه باعث فراموشی یاد خدا و دور شدن از معنویت و به تعبیر قرآن طغیان می شود مشکلات و گرفتاری ها نیز ممکن است باعث شود انسان را از دین داری دور سازد.
➖ پیامبر فرمود:«کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً ». فقر نزدیک است که کفر باشد .(۱)
مقصود از این حدیث این است که گاهی فقر سر از کفر در می آورد به این معنی که شخص فقیر بر فقرش صبر نمی کند و اعتمادش از خالق سلب و به مخلوق روی می آورد و یا بنای نارضایتی به قضای الهی را می گذارد و فکر می کند که اگر واقعا خدایی هست چرا من باید این گونه باشم و یا فقر وناداری موجب می شود شخص دست به دزدی خیانت و قتل و دیگر جنایتها بزند و سر از کفر در بیاورد .
چنانچه در واقعه عاشورا افراد به خاطر رسیدن به پول و مادیات جنایت میکردند چنانچه طبق نقل خوارزمی خولی سر امام حسین(ع) را به ابن زیاد آورده و گفت؛
امْلَأْ رِکَابِی فِضَّهً وَ ذَهَباً
إِنِّی قَتَلْتُ الْمَلِکَ الْمُحَجَّبَا
قَتَلْتُ خَیْرَ النَّاسِ أُمّاً وَ أَباً
وَ خَیْرَهُمْ إِذْ یُنْسَبُونَ نَسَبا
رکابم را پر از سیم و زر کن، منم که پادشاه با شوکتی را کشتم؛ کسی را کشتم که بهترین پدر و مادر و برترین نسب را داشت.
ابن زیاد از حرف او خشمگین شد و گفت: اگر میدانستی او چنین است، چرا کشتی؟ به خدا از من خیری نخواهی یافت و تو را هم به او ملحق میکنم. او را پیش خواند و گردنش را زد.(۲)
به همین معنا در کلام سیدالشهدا اشاره شده است
«إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ»
به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آن هاست و مادام که برای معیشت آن ها باشد پیرامون آن اند و وقتی به بلا (و رنج و سختی) آزموده شوند دین داران اندک اند.(۳)
👇
👆
👈 همنوایی و خودباختگی
یکی دیگر از زمینه های انحطاط و سقوط دین داران، خودباختگی در مقابل فرهنگ بزک شده غیر مسلمانان و سعی در تقلید از آنان است
«تَری کَثِیراً مِنْهُمْ یَتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ»
یعنی: بسیاری از آنها را می بینی که کافران را دوست می دارند؛ چه بد اعمالی از پیش برای خود فرستادند که نتیجه آن، خشم خداوند بود و در عذاب الهی جاودانه خواهند ماند.
قرآن با بیان سرانجام این دوستی، اهل کتاب و همه توحیدگرایان را از تقلید کورکورانه از بیگانگان باز می دارد. حدیثی از امام باقر(ع) نقل شده است که چنین معنایی را تایید می کند:
«يَتَوَلَّوْنَ اَلْمُلُوكَ اَلْجَبَّارِينَ وَ يُزَيِّنُونَ لَهُمْ أَهْوَاءَهُمْ لِيُصِيبُوا مِنْ دُنْيَاهُمْ.»
یعنی: این دسته کسانی بودند که جباران را دوست می داشتند و اعمال هوس آلود آنان را در نظرشان خوب جلوه می دادند تا به آنها نزدیک شوند و از دنیایشان بهره گیرند.
۲.عواقب دور شدن از دین
این بخش را با حدیثی از سیدالشهدا علیه السلام شروع میکنیم
امام حسین (ع) فرمودند:
«اِیّاکَ اَن تَکونَ مِمَّن یَخافُ عَلَی العِبادِ مِن ذُنوبِهِم وَ یَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ»
بپرهیز از این که از کسانی باشی که بر مردم به خاطر گناهانشان بیمناکند، ولی خودشان از عقوبت گناهشان ایمن هستند.(۴)
چندمورد از عواقب بی دینی را بر می شمریم:
👈مسلط شدن شیطان
رسول خدا(ص) در حديثى فرموده اند: «اِذَا أَرَادَ اللّهُ بِعَبْدٍ شَرّاً قيِّضَ لَهُ شَيطاناً قَبْلَ مَوتِهِ بِسَنَةٍ، فَلَا يَرى حَسَناً اِلَّا قَبَّحَهُ عِنْدَهُ حَتَّى لا يَعْمَلَ بِهِ، وَ لَا يَرى قَبِيحاً اِلَّا حَسَّنَهُ حَتّى يَعْمَلَ بِهِ» هنگامى كه خداوند شرّ بنده اى را [به خاطر «غفلت» و بى خبرى از خدا] بخواهد، شيطانى را يك سال قبل از مرگ او سراغ او مى فرستد [كه همه چيز را در نظر او دگرگون مى سازد] آن گاه هيچ كار خوبى را نمى بيند، مگر اين كه آن كار در نظرش، زشت جلوه مى كند و آن را رها مى سازد و هيچ كار بدى را نمى بيند، مگر اين كه آن كار در نظرش، زيبا جلوه مى كند و آن را انجام مى دهد.
👈احساس پوچی
از دیدگاه قرآن، دنیا هم در ذات خود اندک است: «متاع الدنیا قلیل» (نساء/۷۷) و هم در سنجش و مقایسه با آخرت اندک است: «فما متاع الحیوه الدنیا فی الآخره الا قلیل» (توبه/ ۳۸). دنیا از آن جهت که زودگذر و ناپایدار است در ذات خود کم است و آخرت از آن جهت که شی ابدی است در ذات خود فراوان است.
روح مجرد انسان با دنیا قانع نمیشود و به همین خاطر کسی که افق دیدش مادی و به دور از اعتقاد به دین و آخرت باشد احساس ضیق و بن بست میکند .
👈انحطاط اخلاقی
با مراجعه به آمارهای رسمی، به خوبی میتوان دریافت که دور شدن انسان از تعالیم الهی و ترویج اباحیگری، نسل بشر را روز به روز از مسیر سعادت دور میسازد. انحطاط اخلاقی، جرم و جنایت و تجاوز اعضای جامعه به حقوق یکدیگر، از نتایج تفکر اباحیگری است که بسیاری از روشنفکران غربی نیز وقوع چنین بحرانهایی را در کشورهای خود اعتراف کردهاند.
➖اگر ایمان ضعیف گشته و توجه به مبدأ و معاد کم گردد، زمینه طغیان شهوات کاملا فراهم مى شود که انسان در چنین شرایطى مثل حیوان درنده اى که از قفس خارج شده باشد و هیچ گونه مانعى در برابر خود نبیند، به همه جا حمله مى کند و اگر کسى در برابرش ظاهر شود، مى درد.
در این رابطه در حدیث علوى آمده است: «مَنِ اِشتَاقَ اِلَى الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهواتِ; کسى که مشتاق به بهشت (و معتقد به آن) باشد، شهوات سرکش را به فراموشى مى سپارد».
گاهى نیز انسان براى بهره گیرى از شهوات بدون قید و شرط، سدّ ایمان را درهم مى شکند تا در شهوت پرستى آزاد باشد; قرآن مجید مى فرماید: «بَلْ یُریدُ الاِنسانُ لِیَفْجُرَ اَمَامَهُ ـ یَسْئَلُ اَیَّانَ یَوْمُ القیامَةِ ...بلکه انسان مى خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر، گناه کند; (از این رو) مى پرسد: قیامت کى خواهد بود؟!(سؤالى که نشانه انکار یا تردید است)».
.
.
⚫️ روضه
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه
حضرت قاسم (ع) آن طوری که از نقلها استفاده میشود لم یبلغه الحُلم هنوز به حد بلوغ ظاهری نرسیده بود اما بعضی از افراد بلوغ ظاهری ندارند، از بالغها بالغتر هستند. شب عاشورا امام حسین(علیه السلام) برای اصحاب صحبت کرد، قاسم آمد به عمو عرض کرد که عمو جان! أنا فیمن یقتل؟ من هم جزء شهدا هستم فردا؟ فرمود: یابن أخ، کیف ترى الموت؟ مرگ را چگونه میبینی؟ گفت عموجان! «عندی أحلى من العسل»، یک وقت است انسان رسیده به دوران پیری و فرسودگی، دیگه امراض و آلام و اینها احاطهاش کرده میگوید راضی به مرگ هستم. انسان آن طراوتی که دارد هرگز راضی به مرگ نمیشود. «أحلی من العسل»، فرمود بله عزیزم تو هم کشته خواهی شد. روز عاشورا آمد صدا زد عموجان! اجازه بده بروم میدان، «استأذن و لم أذن فلم یزل الغلام یقبّل یدیه و رجلیه و یسأله الإذن حتى أذن له» افتاد روی پاهای امام حسین(علیه السلام)، نه تنها دست عمو را میبوسید، پای عمو را میبوسید تا اجازه گرفت. وقتی اجازه گرفت خب به سر این بچه سیزده ساله کلاه خُود استوار نیست، یک پارچهای را امام حسین (علیه السلام)به سر این بچه بست، این عبارتی که از حمیدبن مسلم است میگوید که من دیدم که قاسم میآید سوار بر اسب است . مثل یک پارچه ماه است. میگویند علتش این است؛ چون پیشانیاش بسته شده بود، همهی صورت نمایان نبود. امام حسین وقتی آمد «نظر الیه نظر آیس منه ثمّ اعتنقه و جعلا یبکیان حتی غشی علیهما» آمد دست انداخت گردن قاسم، آنقدر این عمو و پسرعمو گریه کردند که هر دو غش کردند، بیهوش شدند. سوار شد، حمیدبن مسلم میگوید من فراموش نمیکنم این آقازاده وقتی سوار بر اسب شده بود پاهایش به رکاب اسب نمیرسید اما وقتی آمد توی میدان دیدم دارد گریه میکند. گفتم خب این سپاه، سی هزار نفر سپاه مسلح، یک بچه سیزده ساله آمد توی میدان شروع کرد خودش را معرفی کردن، وقتی با این شعرها خودش را معرفی کرد فهمیدم گریهاش برای غربت عمویش حسین است.
إن تنکرونی فأنا فرعُ الحسن
سبط النبیّ المصطفى و المؤتمن
هذا الحسین کالأسیر المرتهن
بین اناس لا سُقوا صوبَ المُزَن
حمله کرد، شجاعانه میرزمید تا اینکه عمربن سعد ازدی گفت من الان داغ این جوان را به دل مادرش میگذارم. مادر قاسم، رَمله در کربلا بوده، مرحوم سماوی در إبصارالعین تصریح میکند که ایشان در کربلا بوده؛ با نیزه از پشت سر زد، قاسم روی زمین افتاد صدا زد عموجان به دادم برس! «فجاء الحسین کالصقر المنقض» ابیعبدالله با عجله آمد ، اما وقتی رسید «وَ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) قَائِماً عَلَى رَأْسِ الْغُلَامِ وَ الغلام یَفْحَصُ بِرِجْلِه» نگاه کردم دیدم امام حسین(علیه السلام) بالاسر قاسم ایستاده، قاسم پاها را به زمین میزند.
وسَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَیَّ مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
این تن غرقه به خون مصحف پا مال من است
این عزیز دل زهرا و حسین و حسن است
اِرباً اربا شده مثل علی اکبر، پسرم
پیرهن از تن و تن پاره تر از پیرهن است
خونِ سر آب وضو، سنگِ عدو مهر نماز
اشک در دیده و خون جگرش در دهن است
زخم شمشیر کجا، جای سم اسب کجا؟
اسب ها از چه نگفتید که این قلب من است؟
کاش یک بار دگر اسم عمو را می برد
حیف کز خون دو لبش بسته، خموش از سخن است
اشک می ریزم و با دیده ی خود می نگرم
که گلم دستخوش باد خزان در چمن است
سیزده ساله ی من، ماه شب چاردهم
از چه دور بدنت این همه شمشیرزن است
بر تن پاک تو ای حجله نشین یم خون
پیرهن جامه ی خونین شده، خلعت کفن است
بزم دامادی تو دامن صحرای بلاست
خونِ رخساره حنا، شاخه ی گل زخم تن است
میثم آتش به شرار جگرت ریخته اند
آه جانسوز تو سوز دل هر مرد و زن است
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱الکافی، ج ۲، ص: ۳۰۷.
۲.متقل الحسین (ع)،ج۲،ص ۳۹
۳.تحف العقول ص۲۴۵.
۴.تحف العقول، ص ۲۴۰.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
.
.
نگاهی به فضایل حضرت ابوالفضل
[منبر ۳۰ دقیقه ای]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوَانُهُ وَعَلی رُوحِک وَبَدَنِک أَشْهَدُ وَاُشْهِدُ اللّه أنَّک مَضَیتَ عَلَی مَامَضَی بِهِ الْبَدْرِیونَ وَالُْمجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه
🌸شعر
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبۀ او آرزو کنند
عباسِ نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند
سقای آب بود و لب تشنه جان سپرد
می خواست آب کوثرش اندر گلو کنند
بی دست ماند و داد خدا دست خود به او
آنانکه منکرند بگو روبرو کنند
گردست او نه دست خدائی است پس چرا
از شاه تا گدا همه رو سوی به او کنند
درگاه او چو قبله ی ارباب حاجت است
باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند
☑️مقدمه بحث
به شاعر اهل بیت، ژولیده نیشابوری گفتند به صورت بداهه درباره حضرت عباس(ع) ، شعری بگو که پنج بار، کلمه «چشم» در آن به کار رفته باشد ایشان شعری گفتند که ده مرتبه کلمه چشم در آن بود :
چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود
محو چشمم، چشم ها و چشم من بر آب بود
چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب
من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود.
به عشق چشمان زیبا و نافذ حضرت ابوالفضل(ع) نکاتی درباره «چشم گفتن» که همان عبودیت و اطاعت از خداوند است را تقدیم کنیم.
➖در زيارتنامه حضرت عباس(ع) ميخوانيم؛ السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله ولرسوله ولأميرالمؤمنين والحسن والحسين صلي الله عليهم وسلّم.
➖در این زیارت نامه اولین و مهم ترین فضیلت حضرت ابوالفضل(ع) که به آن اشاره می شود عبودیت آن حضرت است در باره عبودیت به یک حدیث توجه کنیم؛
شخصی از امام صادق(ع) از معنی عبودیت سوال کرد، امام فرمود:« ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ: أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللهُ تَعَالَى بِهِ؛ وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ؛ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ إِبْلِيسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ؛ قَالَ اللهُ تَعَالَى: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.»
به سه چيز است: اول اينكه بنده آنچه را خدا به او بخشيده ملك خود نداند، زيرا بندگان مالك نيستند، بلكه مال را از آن خدا مى بينند، و هر كجا خدا فرمان داد مصرفش مى كنند. دوم اينكه: بنده تدبير امور خودش را نمى نمايد، سوم اينكه: تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترك نواهى او كند؛
بنا براين، هر گاه بنده چيزى را كه خدا به او بخشيده ملك خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وى آسان گردد، و هر گاه تدبير امورش را به دست مدبّر واقعى سپرد، سختيهاى دنيا برايش آسان شود، و هر گاه بنده به امر و نهى خدا گردن نهاد، هيچ گاه با مردم جدال نمى كند، و به آنان فخر نمى فروشد. هر گاه خداوند به بنده اين سه خصلت را عطا فرمود، دنيا و شيطان و مردم در نظرش خوار مى شود، و به خاطر مال جمع كردن و فخر فروشى به دنبال دنيا نمى رود، و از مردم عزّت و مقام نمى طلبد، و اوقاتش را هدر نمى دهد، اين اوّلين درجه پرهيزگاران است، خداوند متعال مى فرمايد: جهان آخرت را براى كسانى مهيّا نموديم كه در روى زمين دنبال مقام پرستى نرفته و مرتكب فساد نشده باشند و پايان نيك براى پرهيزگاران است.(۱)
👈در ادامه به برخی دیگر از ویژگی ها و تاریخ درس آموز حضرت ابوالفضل علیه السلام می پردازیم
۱👇
🟢بصیرت حضرت عباس
در روایت است که حضرت عباسبن علی «کان افقهالناس»؛ او فقیهترین افراد زمان خویش بود، لذاست که او شمع شهیدان کربلا گردید.
امام صادق(ع) فرمود: «کان عمّناالعباس نافذالبصیرة، صلبالایمان، جاهد مع أبیعبدالله، و ابلی بلاء حسنا، و مضی شهیدا» عمویم عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین(ع) دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگی- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهای بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد و پس از جهادی سترگ و شجاعانه، جان خود را در راه خدا هدیه کرد.(۲)
🔵توصیه حضرت امیر
به بصیرت و صبر
به مناسبت این ویژگی مهم حضرت عباس(ع) اهمیت بصیرت یعنی آگاهی و هوشمندی،را از بیان پدر حضرت ابوالفضل(ع) بشنویم:
«أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً . أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا وَ لَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْرَ ».
بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مىكنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مىكردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست. بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمىكشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مىشويد انجام دهيد، و از آنچه نهى مىگرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مىبرد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شدهايد، و نه جايى كه شما را به آن دعوت كردهاند. بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمىماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند، اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد. پس به خاطر بيم دهيش از آنچه فريبتان مىدهد چشم پوشى كنيد، و به خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شدهايد بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد، نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده چون كنيز ناله بزند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است نعمت خدا را بر خود تمام كنيد. بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد. از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند. و بدانيد در صورت تباه كردن دين آنچه از دنيا حفظ كردهايد به شما سودى ندهد. خداوند دلهاى ما و شما را متوجه حق كند، و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد.(۳)
👈آنچه از آیات و احادیث بر می آید برای داشتن بصیرت و آگاهی انسان باید عناصری مانند عبادت خدا، تفکر در باره خداوند، آخرت اندیشی، عبرت پذیری را در خود جمع کند و از غفلت و بی مبالاتی مبرا باشد.
👇
🟢وفاداری و ثبات قدم
يك ويژگي ايشان ثبات قدم است، كه اين ويژگي منشأ بسياري از صفات حميده و ارزش هاي انساني است. خيلي ها خوب شروع مي كنند، ولي خوب تمام نمي كنند. خيلي ها آغاز پرشوري دارند، ولي پايان خمودي دارند. با ورق زدن صفحات تاريخ، به موارد فراواني بر مي خوريد كه آغاز با نشاطي داشتند، اما ثبات قدم خوبي نداشتند.
💠روز تاسوعا
[جلوه وفاداری حضرت عباس]
➖امام صادق(ع) در توصیف روز تاسوعا میفرمایند: «تاسوعا یَومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَینُ(ع) وَ اَصحابُهُ بِکربلاء وَ اجتَمَعَ عَلَیهِ خَیلُ اَهلِ الشّامِ وَ اَناخوا عَلَیهِ وَ فَرِحَ ابنُ مَرجانَةَ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِتَواتُرِ الخَیلِ وَ کَثرَتِها وَ استَضعَفوا فیهِ الحُسَینَ(ع) وَ اَصحابَهُ وَ اَیقَنوا اَنَّهُ لایَأتی الحُسینَ(ع) ناصِرٌ و لایَمُدُّهُ أهلُ العِراقِ»، تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحابش در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی علیه آنان گرد هم آمدند، ابنزیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد.
➖دو بار برای حضرت عباس(ع) امان آوردند، نخست مردی به نام عبدالله بن ابی المحل بن حزام، امان نامهای به حضرت عباس(ع) و برادرانش از جانب عبیدالله گرفت و این امان نامه را به یک غلامی داد تا به عباس(ع) بدهد. نامه را برد و داد. حضرت عباس(ع) فرمود «لا حاجَةَ لَنا فی أمانِک» ما به امان تو احتیاج نداریم، «فَإنَّ أمان الله خیراً من أمان إبنِ مَرجانَة» امان خدا از امانی که عبیدالله فرزند مرجانه میدهد بهتر است، ما به آن امان احتیاج نداریم، این امان نامه چند روز قبل تر از عاشورا اتفاق افتاده.
امان نامه دوم همان است که شمر آورد و آمد، در برابر خیمه گاه امام حسین ایستاد، «فَنادی بأعلی صَوتِهِ» با صدای بلند فریاد کرد «أینَ بنوا اُختِنا» فرزندان خواهر ما کجاست؟ اسم برد، جعفر، عباس، عبدالله.
امام (ع) به برادران فرمودند که جواب او را بدهید، ولو اینکه فاسق است، تشریف آوردند، فرمودند: چه میگویید؟ چه میخواهید؟ گفت: ای فرزندان خواهر ما! شما در امان هستید، چرا خودتان را به کشتن میدهید؟ شما در امان هستید، خودتان را با برادرتان به کشتن ندهید «اَلزَموا طَاعَةَ أمیرِ المُؤْمِنینَ یَزِیدَ» بیایید زیر باز اطاعت یزید در امان هستید، «فَقَالَ لَهُ العَبّاسُ (سَلَامُ اللهِ عَلَیه) تَبّاً لَکَ یا شِمر» خدا بکشد تو را، خدا تو را لعنت کند، لعنت کند آنچه که آوردی، امانت را هم خدا لعنت کند، ای دشمن خدا، تو به ما میگویی که ما بیاییم در اطاعت دشمنان خدا و ترک کنیم یاری برادرمان را، این را هم رد کردند رفت. عباس(ع) همه وجودشان فداکاری است.»(۴)
💠شب عاشورا
[جلوه ای دیگر از وفای حضرت ابوالفضل]
شب عاشورا امام حسین با همه اتمام حجت کرد و فرمود:
فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً أَلَا وَ إِنِّی لَأَظُنُّ أَنَّهُ آخِر مِنِّی ذِمَامٌ هَذَا اللَّیْلُ قَدْ غَشِیَکُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا.
من یارانى برتر و بهتر از یاران خویش، و أهل بیتى نیکوکارتر و پرهیزکارتر از اهل بیت خود نمىشناسم، خداوند به همه شما جزاى خیر عطا کند؛
آگاه باشید، گمان مىکنم فردا روز [برخورد] ما با این دشمنان است. نظرم اینست که شما همگى بروید. از ناحیه من عهدى بر گردن شما نیست؛
شما را [تاریکى شب] [از دید دشمن] مىپوشاند، آن را مرکب خود قرار دهید [و بروید]. هر مردى از شما دست یکى از مردان أهل بیتم را بگیرد و در آبادیها و شهرهایتان پراکنده شوید، تا اینکه خداوند گشایشى ایجاد کند. این قوم [سپاه عمر بن سعد] مرا مىطلبند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف نظر مىکنند.
[ابتدا] عباس بن على سخن را آغاز کرد و گفت: چرا این کار را بکنیم؟ آیا براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟! لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى بَعْدَک خدا هرگز چنین روزى را نیاورد. بعد برادران و فرزندان [حسین علیهالسلام] و فرزندان برادرش [حسن علیهالسلام] و دو پسر عبد الله بن جعفر [محمد و عبد الله] به همین نحو یا مانند آن سخن گفتند.»(۵)
👇
⚫️ فرات شاهد وفادری عباس(ع)
هنگامي كه حضرت ابوالفضل(ع) به سوي فرات آمد و با تلاش خود را به آب رسانيد تشنگي بر ايشان چيره شده بود، دست زير آب نمود تا بنوشد به ياد تشنگي امام حسين(ع) و اهلبيتش افتاد، آب را ريخت؛
يا نفس من بعدالحسين هوني
و بعده لا كنت ان تكوني
هذا حسين وارد المنون
و تشربين بارد المعين
هيهات ما هذا فعال ديني
و لا فعال صادق اليقين
خطاب به خودش فرمود: اي عباس بعد از حسين(ع) خواهان زندگي هستي؟ بعد از حسين(ع) مبادا زنده بماني حسين(ع) به سوي مرگ (و شهادت) ميرود و تو آب سرد مينوشي؟ اين كار با دين و آئين من سازگار نيست، و اين كار از شخص راستگو بدور است.
به دريا پا نهاد و تشنه لب بيرون شد از دريا
فتوت بين، جوانمردي نگر، غيرت تماشا كن
⚫️دستانش شهادت وفاداری او
اوج وفاداری ایشان آنگاه بود که باران تیر و نیزه بر او باریدن گرفت و زید بن ورقا بر او حمله کرد و دست راست آن حضرت را برید، حضرت، شمشیر را به دست چپش داد و این رجز را خواند:
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
و عن امام صادق الیقین
نجل النبی الطاهر الامین
⚫️روضه
«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صلّي الله عليه و آله».
محضر سيدالشهدا(ع) آمد. تا آخرين ساعت عاشورا، در كنار سيدالشهدا(ع) بود. وقتي اصحاب و اهل بيت(ع) در محاصره دشمن بودند، او بود كه دشمن را كنار زد و از نو لشکر را آرايش داد. هم فرمانده لشكر بود، هم پرچم دار، هم ساقي، هم حامي و محافظ خيمه ها. از این رو، تا زنده بود، امام حسين(ع) نگران خيمه ها نبود. ایشان با خاطری آسوده به ميدان مي رفت و برمي گشت، ولي بعد از قمر بني هاشم، وقتی امام حسين(ع) مي خواست برود ميدان، نگران خيمه ها بود.
نقل كردند دشمن متوجه اين نكته شده بود كه سيدالشهدا(ع) نمي تواند خيمه ها را تنها بگذارد. وقتی در آخرين لحظات که امام در گودي قتلگاه بود و دشمن به طرف خيمه های ایشان تمام توانش را جمع كرد و روي زانوهايش ايستاد و فرمود: «يا شيعة آل أبي سفيان إن لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحرارا في دنياكم ... فقال إني أقول أقاتلكم و تقاتلونني». شما با من مي جنگيد، چه كار به خيمه هاي من و نواميس رسول خدا(ص) داريد؟ از این رو، دشمن بين امام حسين(ع) و قمر بني هاشم فاصله انداخت و حضرت را در درون نخلستان ها دور از خيمه ها محاصره كردند، در حالي كه با تمام وجودش سعي مي كرد، آب را به خيمه برساند. حضرت عباس خود را سپر آب كرده بود. دست راستش را قطع كردند. رجز مي خواند و به طرف خيمه ها حركت مي كرد. دست چپش را قطع كردند. باز هم به خودش نويد داد و در ميدان نبرد، استقامت كرد و به راهش ادامه مي داد، ولي لحظه اي پيش آمد که متحير وسط ميدان ايستاد. وقتي آب ها روي زمين ريخت و دید ديگر آب ندارد که براي خيمه ها بياورد و دست هم ندارد تا از امام حسين(ع) و حريمش حمايت كند. متحیر ماند.
دشمن كه از شجاعت او پروا داشت، وقتي متوجه شد که او ديگر دست ندارد، حلقه محاصره را تنگ تر كرد و از هر طرف به او حمله ور شد. تيراندازها از فاصله نزديك او را تيرباران كردند. چشم نازنينش را هدف قرار دادند. وقتي چوبه تیر به چشمش اصابت كرد و دست نداشت كه تير را بيرون بياورد، ناچار سر را فرود آورد و زانوها را بالا آورد که كلاه خود از سر حضرت زمين افتاد. اي واي! به گونه ای با عمود آهنين، حضرت را هدف قرار دادند كه ديگر نتوانست روي اسب بماند. این در حالي است که تير به چشم و بدنش خورده بود. دشمن از هر طرف به او حمله ور شد. در همين حال بود كه امام حسين(ع) به سرعت از خيمه بیرون آمد و دشمن را پراكنده كرد. وقتي كنار بالين عباس نشست، فرمود:
«الآنَ انْكَسَرَ ظَهْرى وَقَلَّتْ حيلَتى
🌸 شعر
چون شاه دید پیکر عباس روی خاک
گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟
خوش گفت آن که گفت چنین این زبان حال
آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم:
از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين
دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم
قامت ز من شكسته و از تو به روي خاك
كو قامتي كه خواهر خود را خبر كنم
عباس خوش بخواب شدي راحت از جهان
اما بگو چه چاره من ِخون جگر كنم
#شب_نهم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، على بن حسن طبرسى، ص ۳۲۶.
۲.ابصارالعین/ص۳۰
۳.نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳
۴.نقل از آیت الله جاویدان
۵.مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۱
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
.