4_5886686934721374259.mp3
84.16M
#سخنرانی
📽شب دوم مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶
🎤 شیخ مهدی #طباخیان
🗓پنجشنبه ۱۸ مرداد ماه ۱۴۰۳ | ۳ صفر ۱۴۴۶
📌حسینیه #ریحانه_الحسین سلام الله علیها
📚باموضوع: سیره #امام_سجاد علیه السلام
4_5890708570298651933.mp3
82.14M
#سخنرانی
📽شب دوم مراسم عزاداری ماه صفر ۱۴۴۶
🎤 شیخ مهدی #طباخیان
🗓 #جلسه_سوم
جمعه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ | شب پنجم صفر ۱۴۴۶
📌حسینیه #ریحانه_الحسین سلام الله علیها
📚باموضوع: سیره #امام_سجاد علیه السلام
S004.mp3
67.22M
🎧 #محسن_حنیفی
📌 #شب_چهارم_محرم ۱۴۴۶
📌 حجتالاسلام حنیفی
📌 حسینیه بیتالعباس علیهالسلام
🏷 #المصیبة_الراتبة
سخنرانی 030517.mp3
21.14M
#سخنرانی
استاد سیدحسین مومنی
📆 چهارشنبه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۳
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
#روضه_امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#بیست_و_هشتم_صفر
گریز دوم:
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
#بیست_و_هشت_صفر
.
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (1).mp3
45.09M
.
#شهادت_امام_حسن
◾️ امام مجتبی(ع) در بستر شهادت
در کتاب احتجاج روایت شده است که مردی به خدمت حضرت امام حسن(ع) رفت و گفت: یا بن رسولالله گردنهای ما را ذلیل کردی و ما شیعیان را غلامان بنیامیه گردانیدی. حضرت فرمود: «چرا؟»
گفت: به سبب آنکه خلافت را به معاویه گذاشتی، حضرت فرمود: «به خدا سوگند که یاوری نیافتم، اگر یاوری مییافتم شب و روز با او جنگ میکردم تا خدا میان من و او حکم کند، ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را و دانستم که ایشان به کار من نمیآیند. عهد و پیمان ایشان را وفایی نیست، بر گفتار و کردار ایشان اعتمادی نیست، زبانشان با من است و دلشان با بنیامیه است.»
آن حضرت سخن میگفت که ناگاه خون از حلق مبارکش ریخت، طشتی طلبید و طشت مملو از خون شد، راوی گفت گفتم: یابن رسولالله(ص) این چیست؟ حضرت فرمود: «معاویه زهری فرستاد و به خورد من دادهاند، آن زهر به جگر من رسیده و پارههای جگر من است که در طشت افتاده است.»
گفتم: آیا مداوا نمیکنی؟ حضرت فرمود: «دو مرتبۀ دیگر مرا زهر داده بود، این مرتبه سیم است و این مرتبه قابل دوا نیست. معاویه نوشته بود به پادشاه روم که زهر کشنده برای او بفرستد، پادشاه روم به او نوشت که در دین ما روا نیست که اعانت کنیم بر کشتن کسی که با ما قتال نکند. معاویه به او نوشت: آن مردی را که میخواهم به این زهر بکشم پسر آن مردی است که در مکه به هم رسیده و دعوای پیغمبری کرده، او خروج کرده پادشاهی پدرش را طلب میکند، من میخواهم این زهر را به او بخورانم و عباد و بلاد را از او راحت دهم، هدایا و تحف بسیار برای او فرستاد و این زهر را برای او فرستاده، به عوض این زهر شرطها و عهدها از او گرفت.»
📚منبع
احتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج ۲، ص ۷۱
#امام_حسن
#مصائب_امام_مجتبی
#مداحی_عالمانه
.
⚫️ تشییع جنازه امام مجتبی(ع)
مروان بر استر خود سوار شد، به نزد عایشه رفت گفت: حسین(ع) برادر خود را آورده است که با پیغمبر(ص) دفن کند، اگر او را دفن کند فخر پدر تو و عمر تا روز قیامت برطرف میشود. عایشه گفت: چه کنم؟ مروان گفت: بیا و مانع شو. گفت: چگونه مانع شوم؟ پس مروان از استر به زیر آمد و او را بر استر خود سوار کرد به نزد قبر حضرت رسول(ص) آورد، فریاد میکرد و تحریص مینمود بنیامیه را که مگذارید حسن را در پهلوی جدّش دفن کنند.
ابن عبّاس گفت: در این سخنان بودیم که ناگاه صداها شنیدیم و شخصی را دیدیم که اثر شرّ و فتنه از او ظاهر است میآید، چون نظر کردیم دیدیم عایشه با چهل نفر سوار است و میآید و مردم را تحریص بر قتال مینماید…
پس او به نزد قبر آمد، خود را از استر افکند و فریاد زد: به خدا سوگند نمیگذارم حسن را در اینجا دفن کنید تا یک مو در سر من هست. (۱)
به روایت دیگر بنیهاشم خواستند شمشیرها بکشند و جنگ کنند، حضرت امام حسین(ع) فرمود: «به خدا سوگند میدهم شما را که وصیت برادر مرا ضایع مکنید، چنین مکنید که خون ریخته شود، پس با ایشان خطاب کرد که اگر وصیت برادر من نبود هر آینه او را دفن میکردم و بینیهای شما را بر خاک میمالیدم، پس آن حضرت را بردند در بقیع دفن کردند نزد جده خود فاطمه بنت اسد.» (۲)
📚منبع
(۱) امالی، شیخ طوسی، ص ۱۵۹
(۲) ارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۹
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۵۰
#امام_حسن
#مصائب_امام_مجتبی
#مداحی_عالمانه
.
▪️ وصیت امام حسن(ع)
ابنبابویه به سند صحیح از حضرت امام جعفر صادق(ع) روایت کرده است که امام حسین(ع) خواست که ایشان را نزدیک حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله و سلّم دفن کند، جماعتی را برای این کار جمع کرد، پس مردی گفت که: من شنیدم از امام حسن(ع) که میگفت: «حسین را بگویید که نگذارد در جناز ه من خونی بر زمین بریزد» اگر این نمیبود حضرت امام حسین(ع) دست برنمیداشت تا آنکه امام حسن(ع) را در پهلوی جدّ خود دفن میکرد.
📚منبع
علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۲۵
.
🔳 زمان رحلت امام مجتبی(ع)
روایت کرده است که چون وقت وفات آن حضرت شد فرمود: «مرا به صحرا برید تا به اطراف آسمان نظر کنم.»
چون آن حضرت را به صحرا بردند گفت: «خداوندا! جان خود را که عزیزترین جانهاست پیش من در رضای تو دادم و از قصاص خود گذشتم از برای رضای تو که کسی را به عوض من قصاص نکنند.»
📚منبع
کشف الغمّه، علی بن عیسی اربلی، ج ۲، ص ۱۹۰
.
.
#شهادت_امام_حسن
◼️◼️ وقت احتضار امام مجتبی(ع)
روایت کردهاند که چون حضرت امام حسن(ع) مشرف بر وفات شد، حضرت امام حسین(ع) گفت: «ای برادر! میخواهم حال تو را در وقت احتضار بدانم.» حضرت امام حسن(ع) فرمود: «من از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شنیدم که میفرمود: عقل از ما اهل بیت مفارقت نمیکند تا روح در بدن ماست. پس دست خود را به دست من ده چون من ملک موت را مشاهده کنم دست تو را میفشارم.»
پس حضرت امام حسین(ع) دست خود را به دست او داد، بعد از اندک ساعتی فشاری داد دست آن حضرت را، چون حضرت امام حسین(ع) گوش خود را نزدیک دهان آن حضرت برد فرمود: «ملک موت به من میگوید که “بشارت باد تو را که حقتعالی از تو راضی است و جدّ تو شفیع روز جزاست.”»
📚منبع
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۹
#امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی
#مصائب_امام_حسن
#مداحی_عالمانه
.
✔️ زیارت امام حسین(ع) را ترک مکن
از علی صائغ نقل شده که امام صادق(ع) فرمود: «ای علی! به زیارت حسین(ع) برو و آن را ترک مکن.» علی صائغ میگوید: عرض کردم: چه ثواب و پاداشی برای زائرش دارد؟ امام فرمود:
«مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً فَإِذَا أَتَاهُ وَکلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکینِ یکتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیرٍ وَ لَا یکتُبَانِ مَا یخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ سَیئٍ وَ لَا غَیرِ ذَلِک فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یا وَلِی اللَّهِ مَغْفُورٌ لَک أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیت رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَینِک أَبَداً وَ لَا تَرَاک وَ لَا تَطْعَمُک أَبَدا.»
«کسی که به زیارت ایشان برود، خداوند به ازای هر قدمی، حسنهای برایش مینویسد و از او گناهی را پاک میکند و یک درجه ارتقای رتبه پیدا میکند. پس وقتی به مرقد حسین(ع) رسید، خداوند دو فرشته را بر او مأمور میکند تا هرچه از خیر و خوبی و صلاح از دهانش خارج میشود، برایش بنویسند و اگر چیزی خواست که به صلاحش نبود، برایش ثبت نکنند و هنگامی که از زیارت باز میگردد، با او وداع کرده و میگویند: ای دوست خدا! بخشیده شدی؛ تو از حزب خدا و حزب پیامبرش و حزب اهل بیتش هستی. به خدا سوگند هرگز به چشم خودت آتش را نخواهی دید و آتش نیز تو را نمیبیند و نمیسوزاند.»
📚منبع
کامل الزیارات، جعفر بن محمد قولویه، ص ۲۵۵
#حضرت_امام_حسین_ع
#فضائل_زیارت_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
.
.
#زائر_کربلا
✅ اجر زیارت پیاده امام حسین(ع)
ابوصامت از امام صادق(ع) نقل میکند:
«مَنْ أَتَی الْحُسَینَ(ع) مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَیرِ فَکبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعاً.»
«هر کسی پیاده به زیارت قبر حسین(ع) برود، خداوند برای هر قدمی هزار حسنه نوشته و هزار گناه از او پاک میکند و رتبهاش هزار درجه بالا میرود. پس هرگاه به فرات رسیدی، غسل کن و کفشهایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل راه برو؛ پس وقتی به درب حَرَم رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و کمی راه برو و دوباره چهار بار تکبیر بگو.»
📚منبع
کامل الزیارات، جعفر بن محمد قولویه، ص ۲۵۵
.
◾️ آثار زیارت امام حسین(ع)
ابن مشکان از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمود:
«مَنْ زَارَ الْحُسَینَ(ع) مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یرْجِعْ حَتَّی یغْفَرَ لَهُ کلُّ ذَنْبٍ وَ یکتَبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ کلِّ یدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ أَلْفُ حَسَنَةٍ وَ مُحِی عَنْهُ أَلْفُ سَیئَةٍ وَ یرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةٍ.»
«هر که از شیعیان ما حسین(ع) را زیارت کند، باز نمی گردد، مگر این که همه گناهانش بخشیده میشود و به ازای هر قدمی که برمیدارد و هر دستی که به سوی آسمان توسط هر کسی بالا میرود، برایش هزار حسنه نوشته میشود و هزار گناهش پاک میشود و هزار درجه بالا میرود.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۹۸، ص ۲۵
.
.
#امام_زمان
#اربعین
#مناجات_انتظار
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان
این روزها شبیه اسیران نینوا
داری هوای مهد بلا صاحب الزمان
پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود
راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان
خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو
داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان
موکب به موکب از ته دل آه می کشی
با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان
لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند
خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان
از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد
با تاول نشسته به پا صاحب الزمان
با دیدن نی و علم و پرچم و کتل
هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان
هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت
بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان
خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف
زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان
یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است
از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان
چل روز پیش رأس حسینش مقابلش
از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان
رفته میان مقتل و دیده به جسم او
زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان
چل روز پیش دیده تنش را میان بغض
در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
،
#هجوم_به_بیت_وحی
*يهوديه ديده بود كار ِ امير المؤمنين رو،وقتي در قلعه ي خيبر رو كند و رو دست گرفته،حالا داره رد ميشه از تو كوچه هاي مدينه،ديد در ِ خونه داره مي سوزه،صداي يه خانم ميآد،ميگه:نامردا با شوهرم چه كار داريد، ريسمان بستن به گردن اين آقا دارن ميكشن، براش جالب بود ببينه اين آقا كيه چهل نفر دارن مي كشن، مگه چه پهلووني ؟ِ،نگاه كرد ديد همون آقايي است كه در ِ قلعه ي خيبر رو كنده رو دست گرفته لشكر از روش رد شدن،يه وقت مردم دين يهودي ِ داره ميگه: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ و َ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ اَميرَالؤمنين َعَلِيّاً وَلِيُّ الله ، اِ تا اون روز تا اون موقع مسلمون نشده بودي در قلعه ي خيبر رو كند؟ حالا ريسمان به گردن علي ديدي تسليم شدي،اسلام آوردي؟ گفت:آره،حالا اسلام آوردم،براي اينكه ميدونم و مي بينم،اين آقا اگه اراده كنه يه دونه از شما زنده نمي مونه، اما ايستاده شما ريسمان به گردنش انداختيد،جلو چشمش خونه اش رو آتيش زديد، اي....*
علي ميگه:
براي بردن من خصم دون نمي دانست
كه من اسير تو هستم طناب لازم نيست
#حضرت_زهرا
#امام_علی
.
30.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش_مداحی #سرایش_شعر
🔺معیارهای
سرایش یا انتخاب شعرِ
مناسباجرا در هیأت:
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖 مقدمه یکم
ضرورت آسیبشناسی اشعار ولایی
📖 مقدمه دوم
روشهای انتقال تاریخ در شعر مناسب اجرا در هیئت:
👈 گزارش محض و منظوم
👈وصف (جزئینگری و جزئینگاری)
👈 ارائه تصاویر خیالی و شاعرانه
👈 موضعگیری، تحلیل و قضاوت شاعرانه در برابر اتفاقات تاریخی
📖 خوانش چند شعر عاشورایی و بررسی مراثی آن
👈 ضرورت تبیین مفهوم «ارباً اربا» از نظر تاریخی و لغوی
👈چند و چونی در باره نحوه ارائه مراثی
👈ارزش والای پیوند مرثیه و مدح
👈«زبان حال»، همان «زبان قال» است که ثبت نشده است
👈ضرورت پرهیز از «تصورسازی تاریخی»
| #شعر #سهل_ممتنع
| #زیبایی_شناسی #آسیب_شناسی
#الی_الحبیب
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#آموزش_مداحی #سرایش_شعر 🔺معیارهای سرایش یا انتخاب شعرِ مناسباجرا در هیأت: 🔸 استاد سیدمهدیحسین
.
استاد سید مهدی حسینی رکن آبادی از جمله اساتید و کارشناسان شعر آیینی است که دغدغه ی آموزش شعر و مرثیه را دارد ... و البته گاها، گله مند از شعرایی که دچار روزمره گی شده و نسبت به ارتقاء شعرشان اقدامی نمیکنند، درحالیکه بعضا پای ثابت انجمن ها و همایش ها هستند
.
خدا بر توفیقات بیش از پیش استاد و دلسوزانی مثل ایشان بیفزاید.
ان شاءالله
.
.
عرض تسلیت به محضر فقیه اهل بیت عصمت علیهم صلوات الله، حضرت آیت الله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی و آقازادههای عالم معظم له.
ان شاء الله آن مرحومه خادمهی علم و فقاهت و شیعه خاندان رسالت، با صدیقه طاهره سلام الله علیها محشور باشند.
#حامد_کاشانی ✍
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅حاج مهدی رسولی:
آقا جان
حق با تو بود گر به دلت مهر من نبود ،
یوسُف که پای بند زلیخا نمیشود
#امام_زمان
حکایت سید بحرالعلوم
S005.mp3
58.74M
🎧 #محسن_حنیفی
📌 شب پنجم محرم ۱۴۴۶
📌 حجتالاسلام حنیفی
📌 حسینیه بیتالعباس علیهالسلام
🏷 #المصیبة_الراتبة
🩸شفاعت در قتلگاه🩸
📎 #امام_حسین علیهالسلام
📎 #قتلگاه | #مقتل
🥀 پس یکی از پیادگان آمد تا سر مبارک حضرت را جدا کند.
🥀 امام به او نظری کرد و فرمود: برگرد که کشندهٔ من تو نیستی، حیف است تو را که به آتش جهنم گرفتار شوی...
🥀 آن مرد گریان شد و عرض کرد: یابن رسولالله؛ تو با این حال هنوز غم ما را در دل داری؟!
🥀 پس آن شمشیر که برای کشتن امام کشیده بود در دست جنبانید و دوان دوان نزد امیر اهل ظلم و طغیان، عُمَر آمد.
🥀 عمرسعد گفت: آیا کار حسین علیهالسلام را تمام کردی؟!
🥀 آن مرد گفت: آمدهام تا کار تو را تمام کنم، پس شمشیر را حواله عمر کرد!
🥀 خادمان عمر او را گرفتند؛ او رو به جانب امام کرد و عرض نمود: یابن رسولالله شاهد باش که در کوی محبت تو کشته میشوم!
🥀 امام فرمود: خوشحال باش که ما تو را شفاعت خواهیم کرد!
🥀 پس یاران عمر سر آن سعادتمند را از بدن جدا کردند.
📕 مقتل #نخبة_المصائب، صفحه ۱۳۳
🏷 #المصیبة_الراتبة
.
S006.mp3
65.58M
🎧 #محسن_حنیفی
📌 شب ششم محرم ۱۴۴۶
📌 حجتالاسلام حنیفی
📌 حسینیه بیتالعباس علیهالسلام
🏷 #المصیبة_الراتبة
.
#حجه_الاسلام_میرزامحمدی
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
میخاستیم گناهو ترک کنیم با گریه ی بر اباعبدالله ترک میکردیم،
میخایم یه اختلاف رو آشتی بدیم اول گریه بر ابی عبدالله میکردیم میرفتیم
میخایم با خصم امام حسین مناظره کنیم اول گریه بر ابی عبدالله میکردیم بعد میرفتیم، به این قیل و قالهای کتابها و مدرسه ها اکتفا نمیکنیم هرکی هر چی میخاد بگه، هر خبری هست اینجاست ، وقتی انبیا با این گریه بر ابی عبدالله یه نردبان ترقی و تقرب الی الله براشون درست شده ما چه کنیم
و همشون سر این سفره ثبتنام کردند،
و الا چه معنا داره چند هزار سال قبل از تولد ابی عبدالله ، خدا به پیامبری اولوالعزم مثل حضرت موسی بگوید...
صَغِیرُهُم یُمِیتُهُ العَطَش....
اصلا حرمله نمیخاد،
یُمِیتُهُ العَطَش...
کـَبیرُهُم جِلدُه مُنکـَمَش
وَ رَأسُه فَوقَ السَّنان فِی البُلدان.....
چه معنا داره؟
بعد این پیامبر گریه کنه ،
مؤمنین بنی اسرائیل رو وادار کنه به گریه ی بر ابی عبدالله،
هنوز حسین به دنیا نیامده....
دیگه ما اصلا کرامات رو باید بریم از اونجا دربیاریم
وقتی از کوه طور برگشت
مامور شد به مؤمنین شریعتش بگه،
به مؤمنین بنی اسرائیل گفت
یعنی حضرت موسی منبر رفت برای ابی عبدالله
مومنین شریعتش از فردا صبح که میخاستند برند به کار و بارشون برسند
اول یه دل سیر برا حسین گریه میکردند
ما خیلی عقبیم
یه روز این زن و شوهر بلند شدند مثل عمل عبادی، گریه بر ابی عبدالله کردن آنقدر منقلب شدند از بچه غافل شدند،
بچه همینجوری افتاد تو تنور خونه،
یه مرتبه از گریه فارغ شدند
دیدند بچه نیست
دیدند بچه تو تنور روشن،
دیدند به برکت گریه بر ابی عبدالله بچه تو گلستان افتاده
جناب موسی گریه کن حسین اینه
حَرَّمتُ جَسَدَه عَلَی النّار
بدنش رو نمی گذارم آتش بسوزاند
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد
▪️چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
▪️نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورهی سال
▪️کعبه با یاد غمت، جامهی ماتم دارد
▪️روضهخوانِ تو خدا، گریهکنِ تو آدم
▪️گریه ، ارثی است که ذریّهی آدم دارد
▪️اشک در ماتم تو بس که عزیز است حسین
▪️جای در چشم رسولان مکرّم دارد
با امیرالمومنین میومد تو کوچه،
دید ابی عبدالله تو کوچه ست پیغمبر دنبالش کرد
ابی عبدالله به دلخوشی پیامبر فرار کرد از دست پیامبر
حضرت فرمود : یا عَلی اَمسِکْهُ
حسین رو بگیر
امیرالمومنین جوانتر بود
ابی عبدالله رو بغل کرد آوردنش تو بغل پیامبر،
از خوشحالی تو بغل پیامبر دست و پا میزنه،
دید پیامبر پیراهنش رو بالا زد سینه و شکمشو بوسید
اما وقتی رسید زیر گلو،
هم بوسید هم گریه کرد
ابی عبدالله تعجب کرد
چرا دیگه گریه میکنی یا رسول الله ،
فرمود اُقَبّـِلُ مَوضِعَ السُّیوف
خوب دقت کن چی میگم
این مال شما خواصه
اقلّ جمع سه تاست، ما فقط یه خنجر شمر رو شنیدیم
اُقَبّـِلُ مَوضِعَ السُّیوف
نشون میده با یه ضربه و یه خنجر نکشتنش،
▪️از هر که آمده بود ز راه، نیزه خورد
▪️گاهی لگد گهی سنان گاه نیزه خورد
▪️شد نوبت سنان دهنش آه نیزه خورد
چه عجیب کشتنت آقا
قربونت برم آقا
تا دیروز بهت میگفتیم «غریب کشتنت» اما حالا که نگاه میکنیم « عجیب کشتنت» ،
یه جوری کشتنت که پیامبر،
نَهیٰ رسولُ اللهِ عَن قَتل کـَلبِ العَقور ....
ترجمه نمی کنم
به قتل صبر کشتنت،
این روزا وقتی رسیدند کوفه
زین العابدین اینجوری خودشو معرفی کرد
أنا ابنُ مَن قُتِلَ صَبراً
وَ کـَفیٰ بِذٰلک َ فَخراً
یعنی زنده زنده اونقدر بابام رو زدند....
از همه بدتر اینه
حضرت فرمود ابوحمزه
هنوز بابام داشت حرف میزد
حرفاش تموم نشده بود سر از بدنش جدا کردند
به نقل مرحوم مقرّم
امروز زین العابدین اومد کربلا بدنها رو دفن کنه،
کدوم بدنهاست ؟
سر ندارند
قابل شناسایی نبودند
بنی اسد متحیر ماندند
تا قیامت ما از بنی اسد گلایه داریم
زنهاشون امروز اومدند از فرات آب ببرند
دیدند این بدنها روی زمین مانده
به مردهاشون گفتند (اگه مرد باشند)،
مهریههامون حلال،
ما میریم این بدنها رو دفع کنیم...
آفرین به غیرت این زنها
اینجوری شد مردهاشون اومدند
الله اکبر
نمیشه خیلی حرفها رو زد
گلایه ها هم بمونه برای قیامت،...
زین العابدین فرمودند من این بدنها رو میشناسم
بدن شهدا رو یکجا دفن کردند
نوبت رسید به بدن ابی عبدالله ،
فرمود
تَنَهُّوا عَنّی
دور بشید از من
این بدن بدنیه که «لا یَمَسَّهُ اِلّا المُطَهَّرون»
فَإنَّ مَعِی مَن یُعینُنِی
هستند کسانی که توی دفنش منو کمک کنند
پیغمبر اینجاست، امیرالمومنین اینجاست ،امام حسن و فاطمه اینجا هستند،
فقط برید یه قطعه بوریا بیارید
بدن رو روی حصیر قرار داد
آورد میان قبر،
دو دست پیغمبر بیرون اومد
حسینم رو بده
👇
مستحب زیر سر یک بالشی از خاک درست کنند
اما این آقا که سرش توی کوفه سرگردانه
👇
رگها رو گذاشت روی خاکها
خم شد
لبها رو گذاشت روی آن جایی که عمه گذاشته بود
ناله ات برسه
بعضیها فکر کردند روضه تمام شده
لحد رو چید
هر قبری یک نشانی میخواد
یک نشانهای داد تا قیامت اشک همه رو درآورد
هٰذا قَبرُ الحُسین ،
کدوم حسین؟
قَتَلوهُ عَطشاناً
حسین....
شفای همه مریضان
دفع و رفع این بلیّات....
یه اشاره هم کنم
گفتند آقا
یه بدنی هم کنار علقمه افتاده
اون هم قابل شناسایی نیست
فرمود بدن عمو جانم قمر بنی هاشمه
بدنی که به اندازه یک درهم جای سالم روش نگذاشته بودند
اونجا هم اجازه نداد
فرمود
تَنَهُّوا عَنّی
همونهایی که در دفن بابام کمکم کردند
تو یه دفن بدن عموم هم کمکم میکنند
اون عمو با اون رشادت ،
اما دیدند زین العابدین یه قبر کوچکی کـَند
اون بدن قطعه قطعه رو توی قبر کوچک گذاشت ....
حسین.....
====================
.👇
c7286d381656e38a1a95d69c9db873e236781756-144p_1_1.mp3
22.56M
#روضه_دفن_شهدا ی کربلا
میخاستیم گناهو ترک کنیم
====================
حجتالاسلام #میرزامحمدی
.
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
▪️یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم
▪️در طول آن مسیر رکابی که داشتم
▪️در زیر سایه تو حجابی که داشتم
▪️دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم
▪️دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین
▪️یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد
▪️یک نیمه روز امید دلم ناامید شد
▪️هجده گلم مقابل چشمم شهید شد
▪️از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد
▪️داغت هنوز هم نبوَد باورم حسین
▪️گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد
▪️گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد
▪️یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد
▪️پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد
▪️تو دست و پا زدی و من زدم بر سرم حسین
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
یا صاحب الزمان
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
▪️بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
▪️شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت
▪️با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت
▪️ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین
دیگه روضه ها سنگین تره، ساکت باشی جفا کردی
▪️دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی
▪️ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
▪️ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
▪️گویا غریب بودی و مادر نداشتی
▪️قربان غربتت پسر مادرم حسین
▪️نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم
▪️نگذاشتند سایه ای بر آن بدن کنم
▪️نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم
▪️نگذاشتند کاری برای یوسف بی پیرهن کنم
▪️میخورد خاک پیکر تو در برم حسین
حالا از گودال بیا کوفه،
ببرم روضه رو همونجا که باید ببرم
▪️ما را پس از تو خار شمردند کوفیان
▪️بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان
▪️نان علی مگر که نخوردند کوفیان
▪️از من چه آبرو که نبردند کوفیان
▪️دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین
▪️دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت
▪️وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت
▪️صبر و قرار از دل زین العباد رفت
▪️کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت
▪️چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین
تا رسیدن تو مجلس ابن زیاد،
نانجیب شروع کرد طعنه زدن
الحمدْللهِ فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ
فَرَقَّتْ زَیْنَبُ وَ بَکَتْ
اشک چشم زینب رو درآورد
شراب میخورد با اون حالت مستی، خوشحال بود غرور دختر علی رو شکسته، یه وقت دیدن رباب بلندشد،
دوان دوان به سمت طشت طلا رفت،
همه حواسها رو از زینب به سمت خودش برگردوند،
سر بریده رو از میان طشت برداشت چسباند به سینه،
فَوَللّه لا نَسیتُ حُسَیْناً،
اَقصَدَتْهُ اَسنَّةُ الْاَدْعِیاءِ
به خدا یادم نمیره نیزهدارها چجوری با نیزه میزدنت....
حسین...
====================
حجتالاسلام میرزامحمدی
.👇