eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5983059137485866634.mp3
3.13M
🌸 (ع) ♨️اگر مشکل دارید به امام جواد(ع) توسل کنید 👌 🎤حجت الاسلام
. ، دهم رجب سال 195 هجری است و مدینه غرق در جشن و سرور از ولادت مولودی است که با برکت‌تر از او در اسلام به دنیا نیامده است، زیرا که عمر امام رضا(ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و هنوز امام نهم متولد نشده بود، مسأله جانشینی امام رضا(ع) اصحاب و شیعیان حضرت(ع) را متأثر کرده بود، این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلایل مادی و تصرف سهم امام  و عدم بازگرداندن آن به امام رضا(ع)، قائل به غیبت امام کاظم(ع) شده بودند و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا(ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می‌دانستند تا جایی که یکی از همین افراد در نامه‌ای خطاب به حضرت نوشت: چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !ثامن الحجج(ع) در پاسخ فرمودند: تو از کجا می‌دانی که فرزندی ندارم، به خدا سوگند روزها و شب‌ها سپری نمی‌شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد.(1) در این رابطه على بن اسباط مى‌گوید: وقتى امام جواد(ع) بیرون آمد، من به قیافه و قد و قامت آن حضرت نگاه مى‌کردم تا وقتى که به مصر رسیدم، بتوانم او را توصیف کنم و هنگامى که حضرت نشست، فرمود: اى على! خداوند کما اینکه درباره نبوت، احتجاج و استدلال کرده، در مورد امامت نیز چنین کرده است. خداوند مى‌فرماید: «وَ آتَیْنٰاهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا» و همچنین مى‌فرماید: «وَ لَمّٰا بَلَغَ أَشُدَّهُ» وَ «بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً» پس فرقى نمى‌کند ممکن است که خداوند به یکى در کودکى حکمت عطا کند و به دیگرى در چهل سالگى. ابن اسباط و عبّاد مى‌گویند: در منا خدمت امام رضا(ع) بودیم که امام جواد را-در حالى که خردسال بود- آوردند، عرض کردیم: این همان مولود مبارک است؟ فرمود: آرى! همان مولود مبارک است که در اسلام با برکت‌تر از او زاده نشده است.(2) در ادامه به برخی از کرامات جواد الائمه(ع) به مناسبت این روز فرخنده اشاره می‌شود: *اداى قرض‌هاى امام رضا(ع) 6-مطرفى مى‌گوید: هنگامى که امام رضا(ع) از دنیا رفت، چهار هزار درهم به من مقروض بود، با خودم گفتم: دیگر پول‌ها از کفم رفت! ابو جعفر(ع) به من سفارش داد که فردا پیش او بروم و با خود ترازو هم ببرم، پس خدمت آن جناب رسیدم، فرمود: ابوالحسن(ع) از دنیا رفت و چهار هزار درهم به تو بدهکار بود. پس حضرت جانمازى را که بر روى آن بود، بلند کرد و از زیر آن دینارهایى بیرون آورد و به من داد. دیدم به اندازه همان چهار هزار درهم است که به من بدهکار بود.(3) *طلای 16 مثقالی که جوادالائمه(ع) به نیازمند داد اسماعیل بن عباس هاشمى مى‌گوید: روز عیدى بود که خدمت امام جواد(ع) رسیدم و نزد آن حضرت درباره تنگى زندگى و معاش نالیدم، حضرت سجاده‌اش را بلند کرد و از خاک، تکه طلایى بیرون آورد و به من داد. آن را به بازار بردم به اندازه شانزده مثقال طلا بود.(4) *بخشش پیراهن امام رضا(ع) ١٢-حسن بن على وشّاء مى‌گوید: در قریه‌اى نزدیک مدینه به نام «صریا» با امام جواد(ع) در اتاقى نشسته بودیم که حضرت برخاست و به من فرمود: از جایت حرکت نکن. با خود گفتم: مى‌خواستم پیراهنى از لباس‌هاى امام رضا(ع) را از او بگیرم ولى موفق نشدم، اما وقتى که امام جواد(ع) برگشت از او آن را در خواست مى‌کنم. قبل از اینکه من طلبم را عرضه بدارم و امام برگردد. پیراهن را توسط شخصى برایم فرستاد و قاصد گفت؛ امام فرمود: این یکى از لباس‌هاى امام رضاست که در آن نماز مى‌گزارده است.(5) پی‌نوشت‌ها: 1- اصول کافی ج 1، ص320، مدینه المعاجز ج 7،ص 274، اثبات الهداه ج3، ص 247 – 342. 2- ارشاد مفید، ص ٣٢٧. 3- کافى:١/4٩٧، حدیث ١١.
. دلایل برتری حضرت علی(ع) بر انبیاء از امام پرسید «شما فضیلت بیشتری دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست که کسی از خودش تعریف نماید» لکن از این جهت که خداوند فرموده است: «نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید... در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی(علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن(علیه السلام) فرمود: به شیعیانی که جلو درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: «قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سؤالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.» یکی از سؤال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایات او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین می باشد. از امام پرسید «شما فضیلت بیشتری دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست که کسی از خودش تعریف نماید»(1) لکن از این جهت که خداوند فرموده است: «نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید: } وَأَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ{(2) باید بگویم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: «برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام، و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام». منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هر کسی از دنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند. سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: «نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نکرده و کاملاً صبر پیشه کردم». ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند: «در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود.»(3) منظور امام این است که هر کس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است. آنگاه صعصعه پرسید: «شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟» ایشان پاسخ داد: «من از ابراهیم افضل می باشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم(علیه السلام) چنین می فرماید: } رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی{; پروردگارا چگونگی زنده کردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد».(4) اما من گفتم: «اگر کشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد».(5) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد. در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: «وقتی که خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: } رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَأَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ{; «خداوندا من از آنان یک نفر را کشته ام و می ترسم که آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید; زیرا می ترسم آن ها رسالتم را تکذیب نمایند».(6) اما موقعی که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم با آن که در آنجا کمتر کسی را می توان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم» این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است; چون هر کس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیتشری دارد و موسی کلیم الله
.👆 به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود. همچنین امام علی(علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: «از خانه بیت المقدس بیرون آی ، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.»(7) به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من فاطمه بنت اسد درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه کعبه متولد شدم. بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس مکانی پائین تر از مکه نهی شد; ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه مکانی برتر از بیت المقدس دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است. بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید، امام حنبل، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نقل نموده اند که فرمود: «هر کس می خواهد به علم آدم نظر کند، به علم علی توجه کند. هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی بن ابی طالب(علیه السلام) نظر کند».(8) بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: «نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد که در کس دیگر نمی باشد».(9) البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید می فرماید: } وعَلَّمَ آدَمَ الأسْماء کُلَّها{; «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت»(10) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه السلام)به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود: } إنَّ إبْراهِیمَ لأوَّاهٌ حَلیمٌ{; به درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود».(11) بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد. بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایه الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابی طالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است.(12) منبع:شبهای پیشاور ص 129-126 1 . الامام علی(علیه السلام)، ص369 ; اللمعه البیضاء، ص220 ; شبهای پیشاور، ص474 «تزکیه المرء لنفسه قبیح». 2 . ضحی (93): 11 3 . الغدیر، ج 10، 4 . بقره (2): 260 5 . شرح الاسماء الحسنی، ج 1، ص190 ; شبهای پیشاور، ص475 «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً». 6 . قصص (2): 33 7 . الامام علی(علیه السلام) ص369 ; اللمعه البیضاء، ص221 ; شبهای پیشاور، صص476 و 814 «اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العباده لا بیت الولاده». 8 . کفایه الطالب، باب 33 ; مسند احمد بن حنبل ; فخر رازی در تفسیر آیه مباهله ; محی الدین عربی 172 ; یواقیت و جواهر ص121، فصول المهمه، باب 40 ، ینابیع المودّه و... 9 . ینابیع الموده لذوی القربی، ج 2، صص307 و 80 ; الامام علی(علیه السلام)، ص301 ; شبهای پیشاور، 10 . بقره (2): 31 11 . توبه (9): 114 12 . ینابیع المودّه باب 40 مناقب خوارزمی، کفایه الطالب، باب 2
.. روضه حضرت زینب آن بانوی بزرگوار با تأسّی به جد بزرگوار و پدر و مادر عزیز خویش، اهل عبادات و فضایل فراوانی بوده است. آن بانوی مکرّمه آن‌قدر بر این سیره نبوی پافشاری می‌نمود که حتی در دوران اسارت نیز عبادات خویش را ترک نگفت چنانچه در روایت دارد: قالت: فاطمة بنت الحسین۸: و أمّا عمّتی‏ زینب۳ فإنّها لم‏ تزل‏ قائمة فی تلک اللیلة (أی العاشرة من المحرّم) فی محرابها تستغیث إلى ربّها، فما هدأت لنا عین، و لا سکنت لنا رنّة. جناب فاطمه دختر امام حسین۸ می‌فرماید: و اما عمه من زینب۳ همانا در شام غریبان نیز در محراب عبادت به عبادت قیام نموده‌ بود و به سوی خداوند متعال استغاثه می‌نمود در حالی که اشک ما قطع نشد و ناله ما آرام نگرفت. اما در مسیر پر از مصیبت کوفه و شام، همین زینب کبری۳ است که در محراب عبادت است اما چگونه؟ در روایت از امام سجاد۷ وارد شده است: إنّ عمّتی زینب کانت تؤدّی صلواتها من قیام، الفرائض و النوافل عند سیر القوم بنا من الکوفة إلى الشام، و فی بعض المنازل کانت تصلّی من جلوس. فسألتها عن سبب ذلک؟ فقالت: اصلّی من جلوس لشدّة الجوع و الضعف منذ ثلاث لیال، لأنّها کانت تقسّم ما یصیبها من الطعام على الأطفال، لأنّ القوم کانوا یدفعون لکلّ واحد منّا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة.[۲۴] همانا عمه ما زینب۳ در مسیر کوفه به شام، نمازهایش را چه واجب و چه مستحب، ایستاده اداء می‌نمود ولی در بعضی از منازل دیدم نشسته نماز می‌خواند. از آن حضرت دلیل نماز نشسته‌اش را پرسیدم. ایشان فرمود: سه شب است که به خاطر شدت گرسنگی و ضعف نشسته نماز می‌خوانم. بعد علت این ضعف را خود امام سجاد۷ بیان می‌نماید. ایشان می‌فرماید: دلیل نماز نشسته حضرت زینب۳ این بود که عمه‌ام سهم غذایش را بین اطفال تقسیم می‌کرد، زیرا دشمنان برای هر نفر از ما در هر شبانه روز یک قرص نان می‌دادند. دوباره روضه‌ی تلخ اسارت زینب مرور متن ِ کتاب شرافت زینب وجود معجری از نور پرده درپرده دلیل محکم حکم قداست زینب مسیر دین خدا را نشان مان داده چراغ روشن ِ برج هدایت زینب رموز جمله‌ی «من را دعا نما خواهر» نهفته در ثمراتِ عبادت زینب نماز سینه زنان رو به کعبه‌ی گودال غروب روز دهم با امامت زینب برای قتل حسینش دیه به او دادند کلوخ‌ها شده سهمِ غرامت زینب سکوت محض جرس‌های لشگر دشمن نشانِ معجزه‌ای از رسالت زینب به پیشِ کعب نی و سنگ؛ راست قامت بود رقیه درس گرفت از صلابت زینب لغات خطبه‌ی زینب، لغات قرآن بود ملائکه همه ماتِ بلاغت زینب نهیب حیدری‌اش کاخ ظلم را لرزاند یزید شوکه شده از شهامت زینب صدای قاری قرآن به روی نی نگذاشت نگاه ها برود سمتِ ساحت زینب .
بسم الله الرحمن الرحیم زوایای زندگی علیه السلام آنچه می خوانید، فشرده ای از زوایای حیات پربار جوان ترین پیشوای هدایت، نهمین مقتدای مکتب امامت، حضرت جوادالائمّه علیه السلام است. زندگی کوتاه آن امام همام، که با مشکلات فراوان توأم بود؛ در بخش های ذیل قابل بررسی است: 1. از تولّد وی تا شهادت پدرش ( 195ـ 203 ه .). 2. دوره امامتش (203 ـ 220 ه .)؛ این بخش، در دو مرحله قابل طرح است: الف) عصر مأمون عباسی (203ـ 218 ه.)؛ ب) زمان معتصم عباسی (218 ـ 220 ه.). تولّد و شهادت مورّخان در تاریخ تولّد امام جواد علیه السلام ، اختلاف دارند؛ عده ای میلاد آن حضرت را دهم رجب، برخی 15 ماه رمضان و بعضی نیز 19 ماه رمضان سال 195 ه . در شهر مدینه می دانند.1 پدر بزرگوار جواد الائمّه علیه السلام ، امام رضا علیه السلام می باشد؛ شخصیت ارجمندی که میزان فضایل و حیطه حیات علمی، عبادی و دینی اش، برکسی پوشیده نیست. مادر امام جواد علیه السلام ، بانوی گرامی و پاکدامنی بود به نام «سبیکه» (سکینه) و به روایت دیگر «خیزران». آن بانوی مؤمنه به خاندان شایسته امّ المؤمنین «ماریّه قبطیّه»2 تعلّق داشت. بعضی ها نام وی را «ریحانه» و «درّه» نیز گفته اند.3 امام جواد علیه السلام بعد از 25 سال زندگی افتخارآمیز، سرانجام در آخر ذیقعده سال 220 ه . با تحریک معتصم عباسی و به وسیله همسرش امّ الفضل مسموم و به شهادت رسید. بدن مطهّرش در گورستان قریش در بغداد، کنار قبر جدّ بزرگوارش امام کاظم علیه السلام ـ کاظمین ـ به خاک سپرده شد.4 سخنان آغازین امام جواد علیه السلام در روز سوم میلادش؛ لب به سخن گشود و بعد از حمد و ستایش خداوند متعال، به پیامبراکرم و خاندان عترت علیهم السلام درود فرستاد. از حکیمه دختر موسی بن جعفر علیه السلام ، آن بانوی متدیّن و شایسته، که سرپرستی امور تولّد امام جواد علیه السلام را به عهده داشت، نقل شده است که گفت: ... امام جواد علیه السلام بعد از تولّد، فرمود: «اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه.» و در روز سوم بعد از میلادش فرمود: «الحمد للّه و صلّی اللّه علی محمّد و علی الائمّة الرّاشدین.» و نیز افزود: در روز سوم تولّدش، چشمانش را گشود و به سوی آسمان چشم دوخت و سپس به سمت راست و چپ نگاه کرد. آنگاه فرمود: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه، و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»؛ از دیدن حالت های وی تعجب کردم و هنوز در عالم شگفتی فرو رفته بودم که پدرش امام رضا علیه السلام آمد. به آن حضرت گفتم: از چیزهایی که از این کودک شنیدم، به شگفت آمده ام! پرسید: چه چیز شنیده ای؟ آنچه دیده و شنیده بودم، برایش تعریف کردم. حضرت فرمود: «یا حکیمة! ماترون من عجائبه اکثر؛ ای حکیمه! شگفتی هایی که بعد از این، از او خواهید دید؛ بیشتر از آنچه تاکنون دیده اید، خواهد بود.»5 القاب، کنیه و نقش انگشتر برای پیشوای نهم، القاب متعدّدی ذکر کرده اند؛ مهم ترین آنها عبارتند از: جواد؛ تقی؛ مرتضی؛ قانع؛ رضی؛ مختار؛ باب المراد؛ زکی؛ متوکّل؛ منتجب6. کنیه آن حضرت «ابوجعفر» می باشد که معمولاً در روایات تاریخی به «ابوجعفرثانی» معروف است تا با «ابوجعفر اوّل»، یعنی امام باقر علیه السلام اشتباه نشود. نقش انگشتر آن امام همام، «العزّة للّه» بود.7 از نگاه دانشمندان اهل سنّت سیمای پرفروغ و عالمتاب امام جواد علیه السلام نه تنها شیعیان را شیدای جمال و جلال خویش ساخته، که دانشمندان اهل سنّت را نیز از سکوت و خاموشی رهانیده است. آنان در منابع تاریخی و حدیثی خویش، به قدر ایمان و معرفت خود، زبان به حقیقت گشوده اند و شخصیت آسمانی پیشوای نهم شیعیان را چنین به تصویر کشیده اند: 1. سبط ابن جوزی حنفی (متوفّای 654 ق.): «و محمد، الامام ابوجعفر الثانی کان علی منهاج أبیه فی العلم و التقی و الزهد و الجود... و کان یلقّب بالمرتضی والقانع...».8 2. کمال الدین محمد بن طلحه شافعی (متوفّای 652 ق.): «... و ان کان صغیر السّنّ فهو کبیرالقدر، رفیع الذّکر...».9 3. شمس الدّین ذهبی (748 ق.): «کان محمّد یلقّب بالجواد و بالقانع والمرتضی، و کان من سروات آل بیت النبی صلی الله علیه و آله وسلم ... و کان أحد الموصوفین بالسّخاء فلذلک لقّب الجواد...».10 4. ابن صبّاغ مالکی (متوفّای 855 ق.): «و هو الامام التّاسع... عرف بأبی جعفرالثانی، و ان کان صغیرالسّنّ فهو کبیر القدر، رفیع الذّکر، القائم بالامامة بعد علیّ بن موسی الرّضا... للنصّ علیه والاشارة له بها من أبیه کما أخبر بذلک جماعة من الثّقات العدول».11 5. عبداللّه بن محمّد بن عامر شبراوی شافعی (متوفّای 1154 ق.): «... و کراماته رضی اللّه عنه کثیرة و مناقبه شهیرة، ثمّ ذکر بعض مناقبه و ختم حدیثه بقوله: و هذا من بعض کراماته الجلیلة و مناقبه الجمیلة».12 در طاعت کردگار امام جواد علیه السلام عابدترین فرد زمانش بود.
محبّت و علاقه اش نسبت به باریتعالی وصف نشدنی و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنی است. برای ترسیم جلوه های عبادی آن حضرت، به چند نمونه بسنده می کنیم: الف) نماز امام جواد علیه السلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصی داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت می نمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار می کرد.13 هرگاه وارد ماه جدید می شد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جای می آورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهای ماه (30 مرتبه) سوره توحید را می خواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل رکعت اوّل تلاوت می کرد.14 ب) روزه روزه های مستحبّی آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه می گرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهی می کردند.15 علاوه بر این، گاهی میزان عبودیت و بندگی خویش را نسبت به مقام لایزال الهی با اذکار و ادعیه ابراز می نمود. برخی از مناجات و ادعیه آن حضرت عبارت است از: الف) در حال قنوت «اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّلیّة معدودة، و الآخر بلا آخریّة محدودة، أنشأتنا لا لعلّة اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجة اقتداراً، و ابتدعتنا بحکمتک اختیاراً، و بلوتنا بأمرک و نهیک اختباراً، و ایّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و کلّفتنا الطّاقة، و جشمتنا الطّاعة، فأمرت تخییراً و نهیت تحذیراً، و خوّلت کثیراً، و سألت یسیراً، فعصی أمرک فحلمت، و جهل قدرک فتکرّمت...»16 ب) بعد از نماز «رضیت بااللّه ربّاً، و بالاسلام دیناً، و بالقرآن کتاباً، و بمحمّد نبیّاً، و بعلیٍّ ولیّاً، والحسن، والحسین، و علیّ بن الحسین، و محمّد بن علیّ، و جعفر بن محمّد، و موسی بن جعفر، و علیّ بن موسی، و محمّد بن علیّ، و علیّ بن محمّد، والحسن بن علیّ، و الحجّة بن الحسن بن علیّ، أئمّةً. اللّهمّ ولیّک الحجّة فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فی عمره، و اجعله القائم بأمرک، المنتصرلدینک و أره ما یحبّ و تقرّبه عینه فی نفسه و فی ذرّیته و أهله و ماله و فی شیعته و فی عدوّه، و أرهم منه ما یحبّ و تقرّبه عینه، واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنین.»17 ج)برای برآورده شدن حاجت راوی می گوید: نامه ای خدمت امام جواد علیه السلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا کرده بودم که دعایی برایم یاد بدهد. آن حضرت این گونه برایم نوشت: تقول اذا اصبحت و أمسیت: «اللّه اللّه اللّه، ربّی الرّحمن الرّحیم، لا اشرک به شیئاً» و ان زدت علی ذلک فهو خیر، ثمّ تدعو بما بدأ لک فی حاجتک، فهو لکل شی ء باذن اللّه تعالی، یفعل اللّه ما یشاء.18 اصحاب و شاگردان امام جواد علیه السلام با توجّه به اینکه در سنّ جوانی به شهادت رسیدند، در عمر کوتاه و با برکت خویش علاوه بر انجام وظایف سنگین رهبری امّت، به تربیت شاگردانی که بتوانند پیام آسمانی خاندان نبوّت و امامت را به نسل های بعد منتقل سازند، توجّه خاص داشت. دانشمندان علم رجال و تراجم، تعداد یاران و شاگردان امام جواد علیه السلام را 110 نفر ذکر کرده اند.19 اسامی برخی از آن چهره های تابناک، بدین قرار است: «حسین بن سعید اهوازی، حسن بن سعید اهوازی، محمد بن اسماعیل بن بزیع، احمد بن أبی عبداللّه برقی، علی بن مهزیار، صفوان بن یحیی، عبداللّه بن صلت، علی بن اسباط، ابراهیم بن أبی محمود خراسانی، ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن محمد بن أبی نصر بزنطی کوفی، احمد بن معافی، جعفر بن محمد بن یونس احول، حسین بن بشار مداینی، حکم بن علیاء اسدی، حمزة بن یعلی اشعری قمی، داود بن قاسم بن اسحاق بن عبداللّه بن جعفر بن ابی طالب، صالح بن محمد همدانی، عبدالجبّار بن مبارک نهاوندی، زکریّا بن آدم، عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن أبی طالب، عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، علی بن بلال بغدادی، فضل بن شاذان بن خلیل ابومحمّد ازدی نیشابوری، محمد بن عبدالجبّار، ابوعلی محمد بن عیسی بن عبداللّه بن سعد بن مالک اشعری، نوح بن شعیب بغدادی، یعقوب بن اسحاق سکیت (ابویوسف)، ابویوسف الکاتب یعقوب بن یزید بن حمّاد انباری، ابوالحصین بن الحضین الحضینی».20 انوار هدایت در منابع تشیّع و تسنّن، از امام جواد علیه السلام حدود 250 گوهر ماندگار در زمینه های مختلف فقهی، اخلاقی و اجتماعی به ما رسیده است. شایسته است که به ذکر چند نمونه که بیشتر در منابع اهل سنّت است، اشاره کنیم؛ امید است که این جملات نورانی مشعلهای فروزانی باشند در دهکده ظلمانی جهان امروز و چراغ هایی در کوره راه های دشوار زندگی. 1. مَنِ اسْتَغْنی بِاللّهِ افْتَقَرَ النّاسُ اِلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّقیَ اللّهَ اَحَبَّهُ النّاسُ؛ کسی که با اتکاء به خدا، روی نیاز از مردم بگرداند، مردم به او نیازمند می شوند. و کسی که پرهیزکاری پیشه سازد، محبوب مردمان م
ی گردد.21 2. حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ کَمالِ الْمُرُوَّةِ اَنْ لا یَلْقی اَحَداً بِما یَکْرَهُ؛ کمال مروّت آن است که انسان با هیچ کس چنان رفتار نکند که برخودش نمی پسندد.22 3. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً کانَ شَریکاً فیهِ؛ آنکه کار زشتی را نیکو شمارد، در آن کار شریک است.23 4. مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ؛ کسی که برادر مؤمن خود را پنهانی پند دهد، او را آراسته، و کسی که آشکارا و در حضور دیگران نصیحت کند، چهره اجتماعی او را زشت ساخته است.24 5. عُنوانُ صَحیفَةِ الْمُسْلِمِ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ سرآغاز نامه عمل مسلمان در قیامت، نیک خُلقی اوست.25 6. مَنْ وَثِقَ بِاللّهِ وَ تَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ نَجاهُ اللّهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ حَرَزَ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ؛ هرکس به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توکلّ کند، خدا او را از هر بدی نجات می بخشد و از هر دشمنی حفظ می کند.26 7. اَلْکَمالُ فِی الْعَقْلِ؛ کمال آدمی در خردمندی است.27 8. اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعینُ عَلَیْهِ وَالرّاضی شُرَکاء؛ ستمکار و یاری کننده ستمکار و کسی که به ستم او راضی است، همه در گناه آن شریکند.28 9. یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَی الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَی الْمَظْلُومِ؛ روز دادخواهی و عدالت بر ستمگر سخت تر از روز ستم بر ستمدیده است.29 10. ثَلاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تعالی: کَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ وَ لینُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ وَ ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ لَمْ یَنْدَمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَالْمَشْوَرَةُ وَالتَّوَکُّلُ عَلَی اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛ سه چیز انسان را به خشنودی خدا می رساند: بسیار آمرزش خواستن از خدا؛ نرم خویی با مردم؛ و بسیار صدقه دادن. و سه خصلت است که در هر کس باشد، پشیمان نمی شود: شتاب نکردن در کارها؛ مشورت در کارها؛ توکّل بر خدا هنگامی که بر انجام کاری تصمیم می گیرد.30 11. اَلْعِفافُ زینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زینَةُ الْغِنی، وَالصَّبْرُ زینَةُ الْبَلاءِ، وَالتَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَالْحِفْظُ زینَةُ الرِّوایَةِ، وَخَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَحُسْنُ الاَدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْکَرَمِ، وَ تَرْکُ المَنِّ زینَةُ الْمَعْرُوفِ، وَالْخُشُوعُ زینَةُ الصَّلوةِ، وَ تَرْکُ مالا یَعْنی زینَةُ الْوَرَعِ؛ پارسایی زینت فقر، شکر زینت توانگری، شکیبایی زینت بلا، فروتنی زینت شأن و بزرگی، گویایی زینت سخن، نگهداری و ضبط دقیق زینت روایت، تواضع زینت دانش، ادب زینت خرد، گشاده رویی زینت کرم و بخشندگی، منّت ننهادن زینت احسان و نیکی، توجّه و حضور قلب زینت نماز، ترک کارهای بیهوده زینت تقوا و پرهیزکاری است.31 12. کَیْفَ یَضیعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَ کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّهُ طالِبُهُ؛ چگونه ممکن است کسی که خدا سرپرست اوست، تباه شود؛ و چگونه ممکن است کسی که خدا در تعقیب اوست، رهایی یابد؟32 13. عِزُّالْمُؤْمِنُ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛33 عزّت مؤمن در بی نیازی از مردم است. 14. اَلْعُلَماءُ غُرَباءٌ لِکِثْرَةِ الْجُهّالِ بَیْنَهُمْ؛34 علما با زیاد بودن جاهلان، غریبند. پی نوشت ها: 1. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 471، به نقل از: اصول کافی، ج 1، ص 452؛ الارشاد، ص 297؛ التهذیب، ج 6، ص 90؛ مسار الشیعه، ص 7؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 343؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 379. 2. «ماریّه قبطیه» کنیزی بود که به همسری رسول خدا(ص) در آمد. از وی ابراهیم فرزند پیامبر به دنیا آمد که در کودکی چشم از جهان فروبست. 3. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 472، به نقل از: فرق الشیعه، ص 100. 4. اصول کافی، ج 1، ص 497؛ التهذیب، ج 6، ص 90. 5. اعلام الهدایة، مجمع جهانی اهل بیت، ج 11، ص 28، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 151 و 152؛ مناقب، ج 4، ص 394. 6. اعلام الهدایه، ج 11؛ ص 52، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 27 ـ 29. 7. همان؛ به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 31. 8. اصول کافی، ج 1، ص 353؛ بحارالانوار، ج 50، ص 68. 9. مطالب السّؤول، ابن طلحه شافعی، ص 239؛ الفصول المهمّه، ص 252. 10. الوافی بالوفیات، ج 4، ص 105. 11. الفصول المهمّه، ص 251. 12. الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 168. 13. اعلام الهدایه، ج 11، ص 39، به نقل از حیاة الامام محمد الجواد(ع)، ص 67. 14. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 220. 15. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 222. 16. همان، ص 41، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 212. 17. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 214 و 215. 18. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 218. 19. رجال شیخ طوسی، ص 397 ـ 409. 20. اعلام الهدایه، ج 11، ص 198 ـ 209
. 🔖منبر کوتاه🔖 علیه السلام 🔻جواد کیست ؟ 💠جود و سخا 🔹 همه ما می ‌دانیم که اگر کسی در راه خدا خدمتی انجام بدهد، خدا می ‌کند؛ اما این را وجود مبارک امام کاظم و بعدها هم وجود مبارک امام جواد (سلام الله علیهما)[1] خوب توضیح دادند. فرمودند اگر کسی در راه کار خیر بردارد: «مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیةِ»؛[2] یعنی درست است اگر شما شنیدید که کسی کار خیر بکند و در راه خیر قدم بردارد، خدا می‌ کند، ولی نمی ‌دانید که چه وقت جبران می ‌کند و چطور جبران می‌ کند! 🔹 یک وقت است که قطعه سنگی در باغی در اثر باران در این خاک فرو رفته است، این سنگ را که شما بردارید، تا جای آن پُر بشود چند ماهی طول می ‌کشد. یک وقت است که شطّ و نهر روانی مثل چشمه روان است، شما یک سطل آب که بردارید همان وقت جایش پُر می ‌شود. این ‌طور نیست که باید مدت ها صبر بکند. فرمودند اگر شما در راه خدا قدمی برداشتید، حالا آن را توسعه می ‌دهیم، همان وقت خدا آن را پُر می‌ کند؛ منتها شما دیر متوجه می ‌شوید! این ‌طور نیست که خَلَف و جای آن بعدها پُر شود؛ نظیر آن قلوه سنگی که چند ماه طول می ‌کشد تا جای آن پُر شود نیست. الآن شما یک سطل آب که از چشمه روان یا نهر بردارید، همان وقت جایش پُر است. فرمود ذات أقدس الهی این‌ طور پُر می ‌کند، نه اینکه بعدها پُر بکند، شما بعدها می ‌فهمید! آن ‌گاه این را توضیح دادند، فرمودند یک وقت است که کسی مالی را در راه خدا خیر می ‌کند، این سبک ‌ترین و کم ‌ارزش‌ ترین کار است، چون گذشت از مال خیلی مهم نیست. یک وقت است که به او اهانت شده است، حرف تلخی زدند و او رنجید، او اگر فوراً این را داشته باشد، این را داشته باشد که ببخشد، دیگر غده بدخیم طلاق و امثال طلاق در جامعه نخواهیم داشت. این رفتار ده برابر آن پول اثر دارد! پاگذاشتن روی غرور کار مهمی است. گذشت اخلاقی کار مهمی است. آن وقت ما نه در دستگاه قضایی پانزده میلیون پرونده داریم، نه طلاق داریم و نه مانند آن. 🔹 انسان جواد و بخشنده آن است که از بی ‌ادبی دیگری بگذرد، از اهانت دیگری بگذرد، یعنی پا بر روی غرور خود بگذارد و از این حق خود بگذرد؛ این می‌شود سخا و خدا همان لحظه پُر می‌ کند. اگر همین یک جمله امام جواد و امام کاظم (سلام الله علیه) بود، ما طلاقی نداشتیم. شوهر یک حرف می‌ زند، او فوراً می ‌رنجد؛ او حرفی می‌ زند، این می‌ رنجد. هیچ‌ کدام هم گذشت ندارند؛ آن وقت این می ‌شود. آن وقت دو طرف تا زنده‌ اند زندگی می ‌کنند. ما وقتی وارد حرم مطهر ائمه شدیم، در و دیوار را می ‌بوسیم، حق هم با ماست، این کار را هم می کنیم و باید هم بکنیم، برای اینکه اینها ما را کردند. [1]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال مستدرك سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏23ـ الجوادع، ص274. [2]. تحف العقول، ص403. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه_السلام ✅ابویحیی صنعانی نقل می کند که؛ در محضر امام رضا(علیه السلام) بودم، که در آن هنگام فرزندش، امام جواد(علیه السلام) را که خردسال بود، محضرش حاضر کردند. 👤امام رضا(علیه السلام) فرمود :  📋«هَذَا المَولُودُ الَّذِي لَم يُولَد مَولَودَاً عَظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنهُ» ♦️این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت‏تر از او زاده نشده است.(۱) 👤امام رضا(علیه السلام) در طی روایتی دیگر می فرماید : 📋«يُقتَلُ غَصبَاً فَيَبكِي لَهُ وَ عَلَيهِ أهلُ السَّمَاءِ وَ يَغضَبُ اللّه‏ُ عَلَى عَدُوِّهِ وَ ظَالِمِهِ فَلَا يَلبَثُ إلاّ يَسِيرَاً حَتَّى يُعَجِّلُ اللّه‏ُ بِهِ إِلَى عَذابِهِ الأَليمِ وَ عِقابِهِ الشَّدِيدِ» ♦️امام جواد(علیه السلام) مظلومانه كشته مى‏ شود و ساكنان آسمان بر او مى‏ گريند و مرثيه مى‏ سرايند. خداوند بر دشمن و ستم كننده بر او خشم مى‏ گيرد و [پس از كشتن او] زمانى كوتاه در دنيا نمى ‏ماند، تا آن‏كه خداوند به زودى دشمن او را به عذابى دردناك و كيفرى سخت گرفتار خواهد کرد.(۲) 📚منابع : ۱)الكافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۳۲۱، ح۹ ۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۵، ص۱۴ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5825672504760338701.mp3
5.4M
🎤 گوشواره :حیدر علی علی مولا(ع) دیگه غصه ای نداره  دلی که مست علیه به خدا درهای بسته  کلیدش دست علیه تو بگو یاعلی وقتی  گره می افته به کارت به خودش قسم خداهم  می گه جانم علی یارت چشمام  خاک  زیرپاته  مست  ایـوون  طلاته اون کیه که مهربون ومه جبینه اون کیه که مردمردای زمینه کیه که بفهمونه به اهل عالم  که فقط حیدرامیرالمؤمنینه 🌹🍃حیدر علی علی مولا ‍ . زمین و هفت آسمون به زیر پاته دل اسیر گنبد و ایوون طلاته روی قلب من نوشته خاک کوی تو بهشته حیدر علی ولی الله دوست دارم به پای عشق تو بمیرم دلی که دادم به تو پس نمی گیرم چشمام خاک زیر پاته کعبه ایوون طلاته حیدر علی ولی الله * مقتدا و قاسم جنت و ناری توی چا ر فصل دلم گل بهاری ساقی مست مست مستم باده تو دادی به دستم حیدر علی ولی الله *** (عابد) قم
🔅🔆معجزات امام جواد علیه السلام تکلم عصا عن محمد بن أبي العلاء قال: سمعت يحيى بن أكثم - قاضي سامراء - بعد ما جهدت به وناظرته وحاورته وواصلته وسألته عن علوم آل محمد فقال: بينا أنا ذات يوم دخلت أطوف بقبر رسول الله صلى الله عليه وآله فرأيت محمد بن علي الرضا عليهما السلام يطوف به، فناظرته في مسائل عندي فأخرجها إلي، فقلت له: والله إني أريد أن أسألك مسألة وإني والله لأستحيي من ذلك، فقال لي: أنا أخبرك قبل أن تسألني، تسألني عن الامام، فقلت: هو والله هذا، فقال: أنا هو، فقلت: علامة؟، فكان في يده عصا فنطقت وقالت: إن مولاي إمام هذا الزمان وهو الحجة. محمد بن ابی العلاء گوید: من پس از آنکه با یحیی بن اکثم قاضی سامرا بحث و گفتگو کردم و با او در باره علوم آل محمد (صلی الله علیه و آله) پرسش کردم، به گوش خود شنیدم که می‌گفت: روزی داخل مسجد مدینه شدم و قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را طواف می‌کردم ناگهان به محمد بن علی بن موسی الرضا (امام جواد علیه السلام) برخوردم که مشغول طواف بود با او پیرامون مسائل مشکلی مناظره کردم و او به من جواب کافی داد؛ به او گفتم: به خدا من می‌خواهم از شما مسئله‌ای بپرسم و به خدا که از شما در مورد آن شرم دارم. ایشان به من فرمودند : من پیش از آنکه تو بپرسی جوابت را می‌دهم، می‌خواهی از امام بپرسی. گفتم: به خدا مسئله من همین است، فرمود: منم آن امام. گفتم: نشانی چیست؟ در دست او عصایی بود، به زبان آمد و گفت: به راستی مولا و آقای من امام در این زمان است و اوست حجت خدا الکافی،جلد ۱ صفحه ۳۵۳ حدیث ۹ 2- مناظره امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم عباسیان از میان دانشمندان، «یحیى بن اکثم» را انتخاب کردند و مامون جلسه اى براى سنجش میزان علم و آگاهى امام جوادترتیب داد. یحیى از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مى خواهى بپرس. یحیى گفت: درباره شخصى که مُحْرِم بوده و در آن حال حیوانى را شکار کرده است، چه مى گویید؟ امام جواد (ع) فرمود: آیا این شخص، شکار را در حِلّ (خارج از محدوده حَرَم) کشته است یا در حرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا بخطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ براى اولین بار چنین کارى کرده یا براى چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کارى ابا ندارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرامِ عُمره بوده یا احرامِ حج؟! یحیى بن اکثم از این همه فروع که امام براى این مسیله مطرح نمود، متحیر شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهره اش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد به طورى که حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند. آنگاه پس از مذاکراتى که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده گشتند و جز نزدیکان خلیفه، کسى در مجلس نماند. مأمون رو به امام جواد(ع) کرد و گفت: قربانت گردم خوب است احکام هر یک از فروعى را که در مورد کشتن صید در حال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم. امام جواد(ع) فرمود: بلى، اگر شخص محرم در حِلّ (خارج از حرم) شکار کند و شکار از پرندگان بزرگ باشد، کفاره اش یک گوسفند است و اگر در حرم بکشد کفاره اش دو برابر است؛ و اگر جوجه پرنده اى را در بیرون حرم بکشد کفاره اش یک بره است که تازه از شیر گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد؛ و اگر شکار از حیوانات وحشى باشد، چنانچه گورخر باشد کفاره اش یک گاو است و اگر شتر مرغ باشد کفاره اش یک شتر است و اگر آهو باشد کفاره آن یک گوسفند است و اگر هر یک از اینها را در حرم بکشد کفاره اش دو برابر مى شود. و اگر شخص محرم کارى بکند که قربانى بر او واجب شود، اگر در احرام حج باشد باید قربانى را در «مِنى » ذبح کند و اگر در احرام عمره باشد باید آن را در «مکّه» قربانى کند. کفاره شکار براى عالم و جاهلِ به حکم، یکسان است؛ منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب کفاره) گناه نیز کرده است، ولى در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. کفاره شخص آزاد بر عهده خود او است و کفاره برده به عهده صاحب او است و بر صغیر کفاره نیست ولى بر کبیر واجب است و عذاب آخرت از کسى که از کرده اش پشیمان است برداشته مى شود، ولى آنکه پشیمان نیست کیفر خواهد شد. مامون گفت: احسنت اى ابا جعفر! خدابه تو نیکى کند!
استاد محمدعلی مجاهدی، پدر شعر آیینی کشور : در شعر عاشورایی است! استاد محمدعلی مجاهدی معتقد است که غلو کردن در شعر عاشورایی حرام است. این پدر شعر آیینی گفت: آثاری که رگه‌هایی از همه قرائت‌های قابل قبول در آن‌ها دیده شود، انگشت‌شمارند. متاسفانه بسیاری از شعرهای عاشورایی براساس تحریف و اغراق نوشته شده‌اند، نه تاریخ... بعد از انقلاب به دلیل رویکرد شاعران به لایه‌های ناگفته و نانوشته‌ی واقعه‌ی عاشورا، آثار گران‌سنگی در این زمینه خلق شد اما متأسفانه در کنار این آثار فاخر و ماندگار آثاری هم سروده شده‌اند که فرهنگ عاشورایی را زیر سوال می‌برند. شعر خواه و ناخواه باید برخاسته از خیال باشد، اما [منطقی] و مطرح کردن غلو در شعر عاشورایی حرام است. مواردی نیز نظیر الوهیت بخشیدن به حضرت سید الشهدا(ع) هم غلو است و در شعر آیینی جایگاهی ندارد. رعایت نکردن این موضوع یکی از مشکلات مهم در شعر عاشورایی است.
. این جشن ما جشن بهار انقلاب است بیگانه و دشمن کنون خانه خراب است آمد خمینی آن امام مهربانی جمهوری اسلامی ما شد جهانی ملت سراسرگرد او پروانه گردید اهریمن دون خانه اش ویرانه گردید وقتی بهاری در زمستان شد نمایان گل بود و بلبل نغمه خوان این گلستان سر داده بلبل نغمه شادی به گلشن آمد بهار عاشقان در ماه بهمن تابیده شد خورشید ایمان ماه بهمن بر هر کجای مملکت بر جان میهن وقتی که شد این قطره ها رودی خروشان با رهنمود رهبر و با عزم و ایمان سرنيزه و تانک و ستم مغلوب خون شد کاخ فساد و ظلم شاهان سر نگون شد من عاشق راه علمدار حسینم شاگرد مکتب خانه پیر خمینم نامم بسیجی و سلاح من قلم هست سرخ و سپید و سبز ما زیبا علم هست سرباز اسلامم که تا من زنده هستم من پیرو این رهبر پاینده هستم آماده اجرای فرمان ولی ام من در رکاب رهبرم سید علی ام قاسم مهدی پور رابری .
علیه‌السلام 🔹باب‌الجواد🔹 جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را پسر مثل پدر می‌خندد این یعنی که از حالا میان این دو قسمت می‌کند دشمن عنادش را جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی هوایی می‌کند از نو بسازد اعتقادش را چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟ که هر عالِم به این معیار می‌سنجد سوادش را قدم آهسته برمی‌دارد و پیوسته تا منزل که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را 📝
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#امام_جواد علیه‌السلام #غزل 🔹باب‌الجواد🔹 جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را از این رو سخت در
. 💠 تنزیل مقام انبیا یا مدح واقعی اهل‌بیت 🔹 یکی از نکاتی که در شعر بسیاری از شاعران جوان ولایی‌سرا به خصوص در اشعار مدحی، بسامد فراوان دارد؛ این است که برای نشان دادن عظمت و رفعت مقام ممدوح -که همانا حضرات معصومین (علیهم‌السلام) هستند- گاه به کوچک شمردن و تنزیل مقام انبیای الهی یا ملائک مقرب الهی می‌پردازند که این شیوه متأسفانه گاهی در آثار پیش‌کسوتان شعر اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز دیده می‌شود. 🔸درست است که از معارف و روایات شیعی فضل و رفعت مقام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بر همهٔ موجودات حتی انبیای الهی دانسته می‌شود اما نکته اینجاست که تنزیل مقام انبیای الهی دربرابر اهل‌بیت (علیهم‌السلام) مدح و فضیلتی به شمار نمی‌رود. مدح واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که شاعر ابتدا به جایگاه واقعی و رفعت مقام انبیا اشاره کند، آنگاه فضیلت ممدوح خود را نیز بیان نماید. به تعبیر ساده‌تر، پایین آوردن کسی به معنای بالا بردن دیگری نیست. 🔹بیتی از این غزل محمدحسین ملکیان، شاهد مثال خوبی برای ارائهٔ الگوی صحیح در این مورد است. شاعر در این بیت هم به مقام رفیع حضرت عیسی (علیه‌السلام) اشاره داشته و هم منزلت امام جواد (علیه‌السلام) را بیان کرده است: جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را ✍🏻 🏷 .