📢 ذکر نام عون فرزند زینب کبری (س) در زیارت ناحیه مقدسه
السَّلامُ عَلی عَونِ بنِ عَبدِاللهِ بنِ جَعفَرٍالطَّیّارِ فِي الجِنانِ، حَلیفِ الإِيمانِ و مُنازِل الأَقرانِ، النّاصِحِ لِلرَّحمنِ، التّالي لِلمَثاني وَالقُرآنِ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ عَبدَاللهِ بنَ قُطبَةَ النَّبهانِيَّ.
در “زیارت ناحیه مقدسه” می خوانیم: سلام بر عَون، پسر عبدالله، پسر جعفرِ پرواز کننده در بهشت؛ آن هم پیمان ایمان و همنشین بزرگان و مُخلص برای [خدای] مهربان و پیرو آیه ها و قرآن! خدا، قاتل او، عبدالله بن قُطبه نَبهانی را لعنت کند.
📚منبع:
اقبال الاعمال، ابن طاووس، ج۳، ص۷۳
برگرفته از کتاب حسینیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحات ۵۱۴ الی ۵۱۶
#شب_چهارم_محرم
🔔 حضرت عبدالله بن حسن(ع) در زیارت ناحیه مقدسه
السَّلامُ عَلی عَبدِاللهِ بنِ الحََسَنِ بنِ عَلِیٍّ الزَّکِیِّ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ ورامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ.
سلام بر عبدالله، فرزند حسن بن علیِ زکی! خداوند، قاتل و تیرانداز به او، حرمله بن کاهل اسدی را لعنت کند!
📚منبع:
اقبال الاعمال، ابن طاووس، ج ۳، ص ۷۳
برگرفته از کتاب حسینیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحات ۵۱۷ و ۵۱۸
#شهادت_عبدالله_بن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
.
♠️ از عسل شيرينتر
حسين بن همدان حضينى به سند خود از ابى حمزۀ ثمالى و سيد بحرانى بىذكر سند از هم او روايت كردهاند كه گفت: از على بن الحسين (ع) شنيدم مىفرمود:
«شب روزى كه پدرم شهيد شد، خويشان و يارانش را جمع كرد و به آنها فرمود: اى خاندان و شيعيانم، اين شب را چون شترى رهوار به حساب آريد و خود را نجات دهيد، جز شخص مرا نخواهند و اگر مرا بكشند در فكر شماها نباشند.
خدا شما را رحمت كند، نجات يابيد بيعت را از شما برداشتم و پيمانى كه با من بستيد واگذاشتم.»
برادران و كسان و يارانش يک زبان گفتند: بخدا اى آقاى ما! اى ابا عبداللّٰه تو را هرگز وانگذاريم، مردم گويند: امام و بزرگ و آقاى خود را تنها گذاشتند تا كشته شد، ميان خود و خدا آزمايش دهيم و عذر جوئيم و تو را رها نكنيم تا قربانت شويم.
فرمود: «من فردا كشته مىشوم و شما همه با من كشته مىشويد و احدى از شما نمىماند؛ گفتند: حمد خدا را كه ما را به يارى تو گرامى داشت و به كشتن با تو شرافت داد، ما نپسنديم كه با تو هم درجه باشيم يا بن رسول اللّٰه؟ فرمود: خدا به شما جزاى خير دهد و بر آنها دعا كرد و صبح شد او و همه كشته شدند.»
قاسم بن حسن (ع) عرض كرد: من هم در كشتگانم؟ بر او رقّت كرد و فرمود: پسر جانم، مرگ نزد تو چگونه است؟ گفت: از عسل شيرينتر،
فرمود:« آرى بخدا، عمويت قربانت، تو هم يكى از آن مردانى كه با من كشته مىشوى پس از آنكه سخت گرفتار شوى، پسر كوچكم عبداللّٰه هم كشته مىشود. گفت:عمو جان، به زنان هم مىرسند تا آن كودک شيرخوار را بكشند؟
فرمود: عبداللّٰه آنگاه كشته شود كه تشنگى مرا بىتاب كند و به خيمهها آيم و آبى يا عسلى خواهم و نيابم. گويم: آن پسر كوچكم را به من دهيد تا دهانش را بمكم، او را بردارم كه نزد خود آرم يک فاسقى تيرى به گلوى او زند و او ناله كند و خونش در كف من بريزد و آن را به آسمان بلند كنم و گويم: بار خدايا، شكيبايم و به حساب تو گذارم، نيزههاى دشمن مرا به شتاب اندازد و آتش در خندقى كه پشت خيمهها است شعله كشد و من در تلخترين ساعت عمر خود بر آنها بتازم و آنچه را خدا خواهد واقع شود.»
او گريست و ما گريستيم و در خيمهها گريه و شيون از ذرارى رسول خدا (ص) بلند شد.
📚منبع:
در کربلا چه گذشت، شیخ عباس قمی، ص ۲۸۵
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
.
4_6008013868138236121.mp3
4.7M
.
⏺ #زمینه #حضرت_رقیه
⏺#کربلایی_مجید_خانی
⏺#شب_سوم_محرم
.
⏺ مَنِ الذی اَیتَمَنی یا اَبَتا یا اَبَتا
کنج خرابه اس سره تو ، رو دامنِ دختره تو
رقیه نوحه میده و ، دَم میگیره خواهره تو
اهل خرابه کارشون ، گریه شد و لطمه زنی
نوحه ی امشب همینه ، مَنِ الذی اَیتَمَنی 2
خرابه غوغا شده...
رقیه شیدا شده...
گُمشده پیدا شده... 2
عمه بیا گمشده پیدا شده (واویلا)2
کنج خرابه شب یلدا شده (واویلا)2
⏺ مَنِ الذی اَیتَمَنی یا اَبَتا یا اَبَتا
تو شهرِ شام جای سلام ، سنگ میزدن از روی بام
اینقد لگد زدن بهم ، بابا شکسته پهلوهام
بی هوا از پُشت با لگد ، زدن بابا تو کمرم
سایه ت بالا سرم نبود ، که میزدن توی سرم 2
خسته ام از آدما...
مخصوصا از شامیا...
یتیمی سخته بابا... 2
یتیمی درد بی درمان یتیمی (یتیمی)2
یتیمی خواریِ دوران یتیمی (یتیمی)2
الهی طفلِ بی بابا نباشد (نباشد)2
اگر باشد در این دنیا نباشد (نباشد)۲
⏺ مَنِ الذی اَیتَمَنی یا اَبَتا یا اَبَتا
دختره تو شده دمق ، دیدم سرت رو تو طَبَق
اینقد کتک خوردم دیگه ، نمونده تو تنم رَمَق
زَجر منو زَجر داده بابا ، به جونم افتاده بابا
زده ما مُشت تو صورتم ، دندونم افتاده بابا
دلم شد از غم کباب...
میده منو هِی عذاب...
غصه ی بزم شراب... 2
تو بَزمِ مِی آبروریزی شده (واویلا)2
عمو کجاست حرفِ کنیزی شده (واویلا)2
⏺ مَنِ الذی اَیتَمَنی یا اَبَتا یا اَبَتا
✍ (مجید خانی)
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
.
.
#زمزمه
#سبک_الا_ای_همسفر
الهی خواهرت بمیرد یا حسین/ عزا از بهر تو نگیرد یا حسین
الا ای همسفر ... کمی آهسته تر... مرا با خود ببر
حبیبی یا حسین
به قربان تو و لب عطشان تو/ الهی خواهرت شود قربان تو
الا ای همسفر ...
اجازه می دهی به جای مادرت/ در این دشت بلا ببوسم حنجرت
الا ای همسفر ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتخاب نغمه درست برای روضه ها✅
بیات اصفهان
مقام صبا
شور
ابوعطا
دشتی
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
06- بنداني - انجام واجبات و ترک محرمات.mp3
3.65M
💠 انجام واجبات و ترک محرمات توسط مداح!
🎤 حجت الاسلام والمسلمین بندانی نیشابوری
🎙 #صوت_آموزشی
♠️ گریز قتلگاه امام حسین(ع)، مثله کردن بدن حضرت حمزه سلام الله علیه؛
زنان قریش پس از پیروزی در جنگ احد، پیش از آنکه مسلمانان به دفن کشتگان برسند برای انتقام بیشتر، اعضا و گوش و بینی مسلمانانی که روی بستر خاک افتاده بودند بریدند در حالی که در میان تمام ملل جهان کشته دشمن که بیدفاع و بیپناه است احترام دارد.
همسر ابوسفیان از اعضای بدن مسلمانان گردنبند و گوشواره درست نمود شکم حضرت حمزه (ع) را پاره و جگر او را درآورد و آن را به دندان گرفته هرچه خواست بخورد نتوانست. این عمل به قدری ننگین و زشت بود که ابوسفیان گفت: من از این عمل تبرّی میجویم و چنین دستوری نداده بودم ولی خیلی هم ناراحت نیستم .
این کردار زشت باعث شد که این زن میان مسلمانان به هند آکلة الاکباد یعنی هند جگرخوار معروف گردد و در آینده فرزندان هند، به فرزندان زن جگرخوار معروف شدند.
اشاره گریز:
روضه قتلگاه سیدالشهدا علیه السلام و جملات جانسوز حضرت زینب (س) خطاب به رسول مکرم اسلام که: هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الاعضاء
📚منبع
فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۷۱
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۳۴
#امام_حسین
#قتلگاه_امام_حسین
.
◾️ گریز روضه قتلگاه، فاطمه نمیتواند شمشیر روی سر علی را ببیند؛
حضرت زهرا(س) وارد مسجد شد دید شمشیر را روی سر علی(ع) گرفتند و میخواهند به زور بیعت بگیرند.
فرمود: «علی(ع) را رها کنید وگرنه پیراهن پیامبر(ص) را به سرم میافکنم و در درگاه خدا ناله میزنم و نفرینتان میکنم.»
سلمان میگوید: به خدا سوگند دیدم ستونهای مسجد رسول خدا(ص) از زمین جدا شد که اگر کسی میخواست میتواند از زیر آن عبور کند.
👈 اشاره گریز:
گریز به روضه قتلگاه سیدالشهدا که هرچه شمشیر و سنان و نیزه بود بر سر و روی بدن حضرت وارد میآمد.
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی،ص ۱۳۹
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۵۰
#امام_حسین
#قتلگاه_امام_حسین
.
◾️ امام حسین(ع) و حضرت زکریا(ع)؛
سعد بن عبدالله قمی از امام عصر (عج) در مورد آیه کهیعص از امام عصر (عج) سوال نمود.
امام (عج) فرمود: «این حروف از خبرهای غیبی است که خداوند به بندهاش زکریا داد.
زکریا هنگامی که به اسماء خمسه طیبه اطلاع یافت هرگاه به نام مبارک امام حسین علیه السلام میرسید اشک در چشمانش حلقه میزد روزی از خداوند علت این حال را پرسید خداوند داستان کربلا را در قالب این حروف برایش بیان فرمود: پس “کاف” یعنی کربلا و “هاء” یعنی هلاکت و “یاء” یعنی یزید لعنت الله علیه که قاتل آن حضرت بود و “عین” یعنی عطش و تشنگی که بر آن حضرت مستولی میشود و “صاد” یعنی صبر آن حضرت بر بلا.
زکریا(ع) وقتی جریان را شنید سه روز از مسجدش خارج نشد و مردم را راه نداد و بر حسین علیه السلام گریست.»
📚منبع
قصص الانبیاء، قطب الدین راوندی، ص ۳۹۸
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۲۹
#امام_حسین
#فضائل_امام_حسین
#کرامات
.
◼️ پیامبر(ص) مدفن اباعبدالله الحسین(ع) را میبیند؛
بعد از آنکه دو سال تمام از میلاد حضرت اباعبدالله الحسین(ع) گذشت رسول خدا(ص) برای سفری بیرون رفت وقتی مقداری راه پیمود ناگهان ایستاد و با چشمان گریان گفت: «انا لله و انا الیه راجعون»
سبب آن را پرسیدند، فرمود: «این جبرئیل است مرا از سرزمینی در کنار فرات خبر میدهد که اسمش کربلاست فرزندم حسین پسر فاطمه در آنجا کشته میشود.»
پرسیدند: چه کسی او را میکشد؟ فرمود: «مردی به نام یزید لعنت الله علیه که خداوند وی را بیبرکت گرداند. گویا هم اکنون اقامتگاه و محل دفن پسرم را در آن سرزمین میبینم در حالی که سرش را به ارمغان میبرند.»
📚منبع
قصص الانبیاء، قطب الدین راوندی، ص ۳۹۸
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۲۹
#امام_حسین
#فضائل_امام_حسین
#کرامات
.
◾️ گریز دفن امام حسین(ع)، دفن میثم تمار بعد از سه روز؛
بعد از آنکه دست و پا و زبان میثم تمار را جدا کردند و او را بر دار کشیدند پس از سه روز شکم او را بالای دار دریدند.
بعد از شهادت میثم کسی جرات نمیکرد بدن او را از دار پایین بیاورد و دفن کند تا اینکه روزی جماعت خرما فروشان به یکدیگر گفتند این ننگ و عار از برای اولاد ما میماند که این مرد پیر هم شغل ماست و بدنش بر سر دار میباشد.
بیایید تا به هر نحو که هست بدن او را پایین بیاوریم و دفن کنیم پس شب آمدند و آن بدن را از سر دار پایین آوردند و با احترام کنار فرات دفن نمودند
گریز:
زنان بنی اسد هم بعد از ۳ روز آمدند برای دفن سیدالشهدا علیه السلام و . . .
📚 منبع
طریق البکاء، علامه گریان شهرابی، ص ۱۳۵
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱
#عبور_از_قتلگاه
#امام_حسین
#خروج_از_کربلا
.
🏴 گریز روضه حضرت رقیه(س)، شرح حال یوسف (ع) به یعقوب (ع)؛
بعد از آنکه یعقوب(ع) به وصال یوسف(ع) رسید به او گفت سرگذشت خود را برایم بگو.
آن حضرت امتناع کرد که ای پدر تو را تاب شنیدن نیست. گفت: اگر همه را نمیگویی بعضی از آنها را بگو. یوسف گفت: ای پدر! بعد از آنکه برادران با شمشیر به من روی آوردند بدنم به لرزه درآمد از ترس گریختم و به زیر دامن یهودا (یکی از برادران) پناه بردم تا آنکه از قتل من گذشتند اما پیراهنم را از تنم درآوردند و مرا در چاه انداختند.
یعقوب دیگر طاقت شنیدن نداشت و نعره کشید و بیهوش شد.
👈 اشاره گریز:
زبان حال حضرت رقیه سلام الله با سر بریده پدر
📚منبع
مجالس المتقین، المجلس الثانی و الاربعون، شهید ثالث
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۴۸
#امام_حسین
#حضرت_رقیه
.
◾️ ترسیدم امام حسین(ع) خجالت بکشد؛
وقتی عبدالله بن جعفر(ع) حضرت زینب(س) را ملاقات کرد گفت: شنیدم در کربلا هر کشتهای را برادرت حسین(ع) میآورد از میدان، او را پیشواز و همدردی میکردی اما وقتی فرزندان مرا (عون و محمد) حضرت با بدن غرق به خون از میدان آورد از خیمه بیرون نیامدی. ممکن است بفرمایید علت این کار چه چیز بود که برای دیدن آنها حتی از خیمه بیرون نیامدی؟
صدای گریه خانم زینب(س) بلند شد و فرمود: «عبدالله آنچه شنیدی راست است نیامدن من از خیمه از این جهت بود که ترسیدم از گریه و بیتابی من حسینم خجالت بکشد.»
📚منبع
سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، نشر ناصر، ۱۳۷۰ ش، ص ۲۹۲
مقتل سالار شهیدان، نادعلی کربلایی، ص۳۸۴
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۵۳
#امام_حسین
#طفلان_حضرت_زینب
.
◾️ وداع امام حسین(ع) با قبر رسول خدا(ص)؛
از ابوسعید مقبرى نقل شده است که: در مسجد مدینه امام حسین(ع) را دیدم در حالى که خرامان خرامان مى رفت و این اشعار «یزید بن مفرغ» را مى خواند:
«لاَذْغَرْتُ السَّوامَ فی فَلَقِ الصُّبْحِ
مُغیراً، وَ لا دُعیتُ یَزیدا
یَوْمَ أُعْطى مِنَ الْمَهابَةِ ضَیْماً
وَ الْمَنایا یَرْصُدْنَنی أَنْ احیدا»
«من آن نیستم که گلّه هاى آرام شتر را در سپیده دم آسوده بگذارم و اگر از بیم، تن به بیدادگرى دهم و ترس از مرگ، مرا از راه به در برد، نامم یزید (نام شاعر) نباشد»
با خود گفتم: به خدا سوگند! به یقین امام(ع) از خواندن این شعر مقصودى دارد و مى خواهد چنین بگوید که اگر تسلیم خواسته هاى یزید شوم من حسین فرزند پیامبر نخواهم بود (۱)
امام حسین(ع) شبانگاه کنار قبر جدّش رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رفت و عرض کرد:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ. أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی، وَ هذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتّى أَلْقاکَ»؛
«سلام بر تو اى رسول خدا! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى.»
«اى پیامبر خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.»
سپس امام برخاست و به نماز ایستاد و پیوسته در رکوع و سجود بود (۲)
چون شب دوم شد امام(ع) بار دیگر کنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و دو رکعت نماز گزارد و پس از آن عرضه داشت:
«اَللّهُمَّ! إِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیِّکَ مُحَمَّد وَ أَنَا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّد وَ قَدْ حَضَرَنِی مِنَ الاَْمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ، اَللّهُمَّ! وَ إِنِّی اُحِبُّ الْمَعْروُفَ وَ أَکْرَهُ الْمُنْکَرَ، وَ اَنَا أَسْأَلُکَ یا ذَالْجَلالِ وَ الاِکْرامِ بِحَقِّ هذَا الْقَبْرِ وَ مَنْ فیهِ مَا اخْتَرْتَ مِنْ أَمْری هذا ما هُوَ لَکَ رِضىً»؛
«بار الها! این قبر پیامبر تو محمّد(صلى الله علیه وآله) است و من فرزند دخت محمّدم. از آنچه براى من پیش آمده است آگاهى. خدایا! من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم. من از تو اى خداوند صاحب جلال و بزرگوارى مى خواهم به حقّ این قبر و کسى که در آن است راهى را که خشنودى تو در آن است برایم مقرّر دارى.»(۳)
نقل شده است در این هنگام براى مدّتى کوتاه، خواب چشمان امام(ع) را فرا گرفت؛ پس از بیدارى برخاست با قبر جدّش وداع کرد و عرضه داشت: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا رَسُولَ اللّهِ لَقَدْ خَرَجْتُ مِنْ جَوارِکَ کُرْهاً، وَ فُرِّقَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ حَیْثُ أَنِّی لَمْ أُبایِعْ لِیَزیدَ بْنِ مُعاوِیَةَ، شارِبِ الْخُموُرِ، وَ راکِبِ الْفُجُورِ، وَ ها أَنَا خارِجٌ مِنْ جَوارِکَ عَلَى الْکَراهَةِ، فَعَلَیْکَ مِنِّی اَلسَّلامُ»؛
«پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا! من به ناچار از جوار قبر تو خارج مى شوم. میان من و تو جدایى افتاد؛ زیرا من دست بیعت به یزید بن معاویه، آن مرد شراب خوار و فاجر، ندادم. اکنون با ناراحتى تمام از نزد تو بیرون مى روم. خدا حافظ اى پیامبر خدا» (۴)
📚منبع
(۱) مقتل الحسین خوارزمى، ج ۱، ص ۱۸۶؛ تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۲۵۳
(۲) مقتل الحسین خوارزمى، ج ۱، ص ۱۸۶؛ فتوح ابن اعثم، ج ۵، ص ۲۶
(۳) مقتل الحسین خوارزمى، ج ۱، ص ۱۸۶؛ فتوح ابن اعثم، ج ۵، ص ۲۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۳۲۸
(۴) مقتل ابی مخنف، ص ۱۵؛ فتوح ابن اعثم، ج ۵، ص ۱۹
#امام_حسین
#از_مدینه_تا_کربلا
.
.
◾️ گریز روضه پیراهن امام حسین(ع)، فاطمه(س) تاب دیدن پیراهن پیامبر(ص) را ندارد؛
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند: من پیغمبر را از زیر پیراهن غسل دادم.
یک روز فاطمه سلام الله علیها فرمود: میل دارم پیراهن پدرم را ببینم وقتی پیراهن را به او دادم بویید و بوسید و گریست و بیاختیار از فراق پدر از حال رفت و بر روی زمین افتاد.
بعد از آن پیراهن را از فاطمه سلام الله علیها مخفی کردم.
گریز به روضه پیراهن خونین حضرت سیدالشهدا علیه السلام که همیشه در نزد حضرت زینب سلام الله علیها بود.
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی(ره)
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۲۲
#امام_حسین
#روز_عاشورا #وداع
.
🔵 چرا سیدالشهدا خانواده خود را همراه خود بُرد
تاحالا فکر کردید چرا امام حسین از ماه رجب که از مدینه به مکه اومد، به سمت کوفه حرکت نکرد؟ چرا ماه رمضان حرکت نکرد؟ چرا اول ذیالحجه حرکت نکرد؟ چرا هشتم ذی الحجه؟
🔻حاجیها از جای جای جهان اسلام برای حج، به مکه اومده بودن و خیلیاشون امام حسین نوهی پیامبر رو میشناختن و به دیدنش میومدن. در بحبوحهی اعمال حج ناگهان متوجه شدن حسین(ع) از مکه خارج شده. همه از همدیگه میپرسیدن حسین چی شد؟ کجا رفت؟
وقتی هم بعد از ایام حج به خونههاشون برگشتن برای دیگران تعریف کردن، که حسین بن علی قبل از اعمال حج، مکه رو ترک کرد. یعنی امام حسین یک استراتژی در حرکت به سمت کربلا انتخاب کرد که کل مکه و دیگر شهرهای اسلامی ذهنشون درگیر حرکت امام حسین شد.
🔻مدینه هم که محل زندگی حضرت بود و از ماههای قبل مردم در جریان حرکت اباعبدالله به سمت مکه بودن
🔻عراق هم که مقصد حضرت بود. و مردم کوفه از حضرت خواسته بودن بیاد و نامه نوشته بودن. در حین حرکت هم حضرت به شهرهای مختلف مثل بصره نامه نوشت و مردم رو از حرکتش آگاه ساخت.
تا اینجا حضرت، شهرهای مهم اسلامی رو از حرکت خودش آگاه کرده بود. مدینه، مکه و عراق. تنها یکجا مونده بود اونهم منطقه شام بود که نه در مسیر حضرت بود، نه مقصد حضرت. در دورترین نقطه از سرزمینهای اسلامی قرار داشت.
🔻منطقه شام رو بعد از شهادت، خانواده حضرت با اسارتشون پوشش دادن. یکی از دلایلی که سیدالشهدا خانوادهاش رو بههمراه برد، همین موضوع بود
امام حسین(ع) یک نقشه بسیار هوشمندانه و اثرگذار برای حرکت و قیام خود تدارک دید
برگرفته از مباحث شهید مطهری
.