بعد از رفتن او،قلبم پر از سکوت و جاهای خالی شد.اما قلم در دستم زنده شد،خطها از دستانم جاری شدندو من که گم شده بودم،به نویسندهای بدل شدم که هیچگاه تصورش را نمیکردم.هر کلمه معجزهای بود،هر جمله زخمی را التیام میبخشید...
نوشتن شد راه من برای نفس کشیدن،برای زنده ماندن،برای بازسازی خودم،او رفته بود،اما من با داستانهایم دوباره او را در جهانهایی که تنها خودم میساختم مییافتم و فهمیدم که گاهی از دست دادن کسی،راهی است به کشف خود،به معجزهی نوشتن،به قدرتی که حتی قلب شکسته را دوباره زنده میکند.
𑜶𝑹𝑨𝑰𝑶𝑵
17𝑫𝒆𝒄𝒆𝒎𝒃𝒆𝒓2025
خاطرات...
همیشه از خاطرات میترسیدمهیونجین.همون خاطرات که هم خوب و هم بدشون یه روزی ذره ذره ی روحت رو میخورن.
من به خودم قول داده بودم تا زمانی که دستم رو گرفتی هیچوقت دستت رو رها نکنم.ولی الان اونی که دستش رها شده منم.
𝗚𝗥𝗔𝗬 𝗪𝗛𝗜𝗦𝗞𝗘𝗬(15).mp3
زمان:
حجم:
3.7M
ᬊᬁ𝗩𝗜𝗕𝗘↷
شاید برگشت،شاید برگشتیم
﴾⸽𝙶𝚁𝙰𝚈𝚆𝙷𝙸𝚂𝙺𝙴𝚈⸽﴿