خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی وما رستگار
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
ان شاءالله دوستان بامطالعه حکمت اول نظراتشون رو درباره این تفسیر ارائه فرمایند
موفق وسربلند باشید
التماس دعا
قریش حسین پور
#حدیث_روز
پیامبر اكرم (ص) فرمودند:
🔷 اى على اگر تو نبودى بعداز من مؤمنان شناخته نمى شدند.
📖کنزالعمال، ح ۳۶۴۷۷
🌹عید غدیر مبارک🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت همه دوستان بزرگوار
وقتتون بخیر
با شرح حکمت دوم نهج البلاغه باموضوع #شناخت ارزش ها در خدمت دوستان هستیم
⬅️قَالَ (علیه السلام):
أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه.
⬅️امام علی (ع):
آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختی های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی ارزش کرده است.
۱
◀️افراد طمع كار انسان هاى ضعيف، زبون، دون همت و فاقد شخصيت اند و چون اعتماد به نفس ندارند سعى مى كنند از طريق وابستگى به ديگران به مقصود خود برسند. در مقابل اين صفت رذيله فضيلتى است كه از آن به عنوان «يأس عَمّا في أيدِى النّاسِ; قطع اميد از آنچه در دست ديگران است» تعبير شده و به بيان ديگر قناعت به آنچه خود دارد.
۳
◀️امام علی (ع) پیرامون طمع و آثار آن
می فرمایند: «طمع بردگى جاويدان است»; (اَلطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ).
◀️حقيقت طمع،علاقه شديد به امور مادى است كه در دست ديگران است و شخص طماع براى رسيدن به آن هر گونه خضوع و ذلت را مى پذيرد و به همين دليل همچون برده اى است در برابر كسى كه طمع از او دارد و طماع غالباً اين صفت رذيله را با خود حفظ مى كند از همين رو امام(عليه السلام) آن را نوعى بردگى ابدى شمرده است.
۲
امام باقر(عليه السلام) می فرمایند: «بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ وَبِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدُ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ; چه بد انسانى است آن كس كه طمعى دارد كه وى را به هر سو مى كشاند و چه بد انسانى است كسى كه علاقه به چيزى دارد كه سبب ذلت او مى شود».
۴
◀️ امام على بن الحسين(عليهما السلام)مى فرمايد: «رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ في قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيْدِى النَّاسِ; تمام خوبى ها را در قطع اميد از آنچه در دست مردم است ديدم».
۵
◀️امام صادق(عليه السلام) در جواب اين سؤال كه چه چيز ايمان را در قلب راسخ و ثابت مى دارد مى فرمايد: «الْوَرَعُ» (تقوا و پرهيزگارى) و در پاسخ اين پرسش كه چه چيز ايمان را از قلب انسان خارج مى كند مى فرمايد: «الطَّمَعُ». شخص طماع در واقع نه اعتمادى به خدا دارد و نه ايمان درستى به رزاقيت او به همين دليل دست نياز به سوى اين و آن دراز مى كند.
۶
◀️ از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نقل شده و مى فرمايد: «الطَّمَعُ يُذْهِبُ الْحِكْمَةَ مِنْ قُلُوبِ الْعُلَماءِ; طمع علم و دانش را از دل هاى دانشمندان دور مى سازد». دليل آن اين است كه علم و دانش نياز به حريت فكر و آزادمنشى دارد در حالى كه شخص طماع چون اسير خواسته هاى خويش است نمى تواند درست بينديشد و چه بسا براى رسيدن به مقصود خود كارهاى خلاف ارباب قدرت و مقام را توجيه كند و به بيان ديگر، طمع نوعى مستى و تخدير فكر مى آورد و به طمّاع اجازه نمى دهد درست بينديشد.
۷
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی وما رستگار
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
ان شاءالله دوستان بامطالعه حکمت دوم نظراتشون رو درباره این تفسیر ارائه فرمایند
موفق وسربلند باشید
التماس دعا
قریش حسین پور
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام خدمت همه دوستان بزرگوار
وقتتون بخیر
با شرح حکمت سوم نهج البلاغه با موضوع #نکوهش بخل وترس وفقر در خدمت دوستان هستیم
⬅️وَ قَالَ [علیه السلام] الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِهِ .
◀️امام علی (ع) میفرمایند
بخل ،ننگ است و ترس مایه نقصان،
فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ میسازد وآنکس که فقیر وتنگدست است حتی در شهر خود غریب است..
⬅️امام (ع) در این حکمت به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره میکند و آثار سوء هر یک را بیان میفرمایند تا همگان از آنها فاصله بگیرند.
نخست میفرمایند: «بخل ننگ است»؛ (الْبُخْلُ عَارٌ)
البخل: بخل، تنگ چشمی
عار: ننگ
اینجا به چند نکته اساسی اشاره میکنیم
۱
✅نکته اول: معنای بخل
◀️بخيلي مکن هيچ اگر مردمي همانا که کم باشي از آدمي(فردوسی)
بخل یعنی دوست نداشتن بذل و انفاق یعنی که انسان حاضر نباشد چیزى از مواهب خداداد را در اختیار دیگران بگذارد، هرچند امکانات او بسیار بیش از نیازهاى او باشد و در مقابل آن اسراف در انفاق و افراط در بخشیدن است؛ یعنی جود و سخاوت بیشتر از حد داشتن که گاه سبب میشود انسان حتى وسائل مورد نیاز خود را به دیگران ببخشد و خود به کمترین مواهب حیات قناعت کند. که آن هم مذموم است.
◀️خداوند در سوره آل عمران/180 می فرماید: کسانی که بخل می ورزند و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمی کنند، گمان نکننداین کار به سود آنهاست؛ بلکه برای آنها شرّ است. به زودی در روز قیامت آنچه را که بخل ورزیدند، همانند طوقی بر گردنشان می افکنند و میراث آسمانها و زمین خداست و خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است.
◀️بهترین حالت میانه روی است؛ چنان که قرآن می فرمایند: «و لا تجعل یدک مغلولة…» و دستت را بسته به گردن خود قرار مده (در انفاق واجبات بخل نورز) و آن را به تمام نیز مگشای (چندان انفاق مکن که خود نیازمند شوی) که ملامت زده و وامانده خواهی نشست. اسرا/29
وَ قَالَ (عليه السلام) کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً. بخشنده باش اما زياده روي نکن، در زندگي حسابگر باش اما سخت گير مباش
۲
✅نکته دوم: سبب بخل
◀️سبب بخل حب نفس و مال است؛ به طوری که گاهی به ادا نکردن حقوق واجب مانند: خمس و زکات (ادای حقوق فقرا)
و نفقه ندادن (دادن حقوق اهل و عیال) منجر می شود. اگر انسان توانایی بخشیدن به نیازمندان را داشته باشد، ولی بخل ورزد و مالش را از دیگران بیشتر دوست بدارد، به معنای آن است که در انسانیت او عیب و نقصی وارد شده است و به همین سبب، بخل مذموم است.
◀️بخل، حالتی درونی است و نبخشیدن مال که در بیرون ظاهر می شود، ثمره صفت بخل است، نه خود بخل. پس چه بسا کسی بسیار ببخشد، اما نه به سبب داشتن صفت جود و سخاوت، بلکه به جهت ریا، تظاهر و اغراض شخصی و مادی
۳
✅نکته سوم
بخل انواع گوناگون دارد؛ بخل در آبرو، مال، علم و یا موقعیت اجتماعی و … .
مثلا در جایی که تعلیم شایسته است یا استفاده از
آبرو و اعتبار به نفع دیگران ضروری است، اگر خودداری شود بخل به حساب می آید. اکثر مردم کلمه بخل را در مورد امساک های مالی به کار می برند؛ در حالی که معنای آن وسیع تر از امساک مالی است. از یک طرف انتظار کمک مالی و از طرف دیگر بیحاصل ماندن این انتظار و در آخر هم، متهم کردن یکدیگر به بخل باعث میشود که بخل تنها در امساکهای مالی استعمال شود.
اگرچه مردم تحت تأثیر تحولات فرهنگی جوامع گرفتار انحطاط شده اند و بخل در نظر آنها عار نیست این تصور باعث از بین رفتن زشتی صفت بخل نمی شود زیرا معیار و میزان سنجش ننگ بودن بخل، معیار حقیقت هاست نه واقعیت ها.
۴
✅نکته چهارم:
جهات ننگ بودن بخل
1- تخلف بخیل از فرمان الهی، زیرا از طرف او تعالی مأمور به انفاق بود.
2- عمل کردن بر خلاف فطرت خود، بنابراین از جانب فطرت و وجدان اخلاقی تا مدتی گرفتار نهیب و سرزنش است.
3- بخیل در جامعه بی حرمت است. بخل سبب نفرت مردم از بخیل مىشود و افراد نزدیک و دور از او فاصله میگیرند.
4- بخل، موجب عذاب اخروی می شود.
5- بخل منشأ اختلافات طبقاتی است.
سبب میشود که بسیارى از منابع اقتصادى از گردش تجارى سالم خارج شود و به صورت کنز و اندوخته در آید در حالى که گروههایى در جامعه ممکن است به آن نیاز داشته باشند.
6- بخل، تشدید کنندۀ حرص در بخیل است.
7- بخل سبب سنگدلى و قساوت است، زیرا بخیل ناله مستمندان را مىشنود و چهره رقتبار آنها را مىبیند و در عین حال به آنها کمکى نمىکند و این مایه قساوت است.
8- افرادبخیلگاه بهزن و فرزند خود نیز تنگ و سخت مىگیرند به اندازهاى کهمرگ او را آرزو مىکنند و این عار و ننگ دیگرىاست.
9- بخل سبب ضعف تفکر اجتماعی می شود. افراد بخیل به سبب دلبستگى فوقالعاده غیر منطقى به مال و ثروتشان از نظر تفکر اجتماعى بسیار ضعیف و ناتوانند و این هم ننگ و عار دیگرى است،
امام (علیه السلام) در عهدنامه معروف مالک اشتر به اوتوصیه میکند که هرگز بخیل را در مشورت خود دخالت ندهد که او را به ترک حق دعوت میکند و از تهیدست و فقر میترساند. «لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَیَعِدُکَ الفقر.
10- امام(علیه السلام) در (حکمت ۳۷۸) سخن بسیار جامعى درباره بخل فرمود آنجا که میفرماید:
«الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُیُوبِ وَ هُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى کُلِّ سُوءٍ؛ بخل تمام عیوب را در بر دارد و انسان را به سوى هر بدى و زشتى میکشاند».
۵
نکته پنجم: اهداف بیان صفت بخل
در این جمله حضرت صفت بخل را تقبیح کرده است تا با این تقبیح،
1- توبیخ بخیل
2- تشویق به معالجۀ آن
3-تهدید مبتلایان بی تفاوت را از عواقبش
4-تنبیه بی خبران
5- سخاوتمندان را به طور ضمنی،ستایش فرموده باشد.
۶
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی وما رستگار
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
ان شاءالله دوستان بامطالعه حکمت سوم نظراتشون رو درباره این تفسیر ارائه فرمایند
موفق وسربلند باشید
التماس دعا
قریش حسین پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ من غلام نوکراتم، عاشق کربلاتم...
🎙محمدحسین پویانفر
#استقبال_محرم
صدای پای کاروان کربلا نزدیک است؛ امسال را کجا روضه خواهی رفت حاجی؟!
کاش روضهخوان امسالت، عباس نباشد!
کتیبهها همه دم گرفتهاند:
«سقای حرم؛ میر و علمدار نیامد».
بیچاره لشکر دلهای ما که علمدارش ارباًاربا برگشت.😭
#ما_ملت_امام_حسینیم