eitaa logo
ندای قرآن ونهج البلاغه جبهه حامیان ولایت
181 دنبال‌کننده
145 عکس
31 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔اى دلم طاقت بياور آتش غم می ‌رسد 💔بر مشامم بوى اسپند محرم می ‌رسد ‏😭😭😭😭
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت همه دوستان بزرگوار وقتتون بخیر با شرح حکمت چهارم نهج البلاغه با موضوع و شکیبایی در خدمت دوستان هستیم
⬅️وَ قَالَ (علیه السلام) الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى. ⬅️و فرمود (ع): و ناتوانى، آفت است و شكيبايى، دليرى است و زهد، توانگرى است و پارسايى، چونان سپر است. بهترين همنشين خشنودى است از خواست خداوند. 1
⬅️امام عليه السّلام فرموده است: 1- و عجز و واماندگى آفت و بيچارگى است (كه شخص را از پا در مى آورد) 2- و شكيبائى دلاورى است 3- و پارسائى دارائى است (زيرا پارسا مانند مال دار كه بكسى نيازمند نيست بدنيا و كالاى آن نيازمند نمى باشد) 4- و دورى از گناهان سپر است (از عذاب الهىّ، همانطور كه سپر شخص را از شمشير محافظت مى نمايد پرهيزكارى او را از سختيهاى دنيا و آخرت رهائى مى دهد) 5- رضا و خوشنود بودن بقضاء نيكو همنشينى است (همانطور كه همنشين شخص را در رفاه و آسايش دارد، خوشنود بآنچه خداوند خواسته در رفاه و آسايش مى باشد). 2
✅قوىّ و صبور باش: ⬅️امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد. نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى آفت است»; (الْعَجْزُ آفَةٌ). 3
⬅️عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. 4
⬅️امام در دومین نکته اشاره به آثار مثبت و شکیبایى کرده مى فرماید: «صبر شجاعت است»; (وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ). ⬅️صبر چه در مقابل عوامل باشد، چه در مسیر پروردگار چه در برابر روزگار انجام گیرد، نوعى محسوب مى شود و تنها شجاعانند که از عهده در این مراحل سه گانه بر مى آیند. 5
⬅«الصَّبْرُ مُرٌّ لا یَتَجَرَّعُهُ إلاّ حُرٌّ صبر تلخ است ولى جز آزادگان این شربت ناگوار را نمى نوشند». ⬅️«إنَّ لِلاْزْمانِ الْمَحْمُودَةِ وَالْمَذْمُومَةِ أعْماراً وَآجالاً کَأَعْمارِ النّاسِ وَآجالِهِمْ فَاصْبِرُوا لِزَمانِ السُّوءِ حَتّى یَفْنى عُمْرُهُ وَیَأتی أجَلُهُ دوران هاى خوب و بد عمر و اجلى دارند مانند عمر و اجل انسان ها; به هنگامى که دوران سختى پیش آید صبر کنید تا عمرش پایان گیرد و اجلش فرا رسد». ⬅️«إذا تَضَیَّفَتْکَ نازِلَةٌ فَأقْرِهَا الصَّبْرُ عَلَیْها وَأکْرِمْ مَثْواها لَدَیْکَ بِالتَّوَکُّلِ وَالاْحْتِسابِ لِتُرِحِّلَ عَنْکَ وَقَدْ أبْقَتْ عَلَیْکَ أکْثَرَ مِمّا سَلَبَتْ مِنْکَ هنگامى که حادثه سختى به میهمانى تو آمد با صبر و شکیبایى از آن پذیرایى کن و جایگاه آن را با توکل بر خدا و حساب عند الله گرامى بدار تا زمانى که این میهمان از نزد تو برود در حالى که بیش از آنچه از تو گرفته است براى تو باقى خواهد گذارد» 6
⬅️امام در سومین جمله مى فرماید: «زهد ثروت است» (وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ). اشاره به اینکه انسان از ثروت آیا چیزى جز نیازى مى خواهد و آدم زاهدِ قانع، از همه خلق بى نیاز است و چه بسا ثروتمندانى که جزء نیازمندان هستند. ⬅️زهد همان بى اعتنایى به زرق و برق دنیا و مال و منال و شهرت و آوازه است. ⬅️زاهد کسى نیست که فاقد این امور باشد بلکه زاهد کسى است که دلبسته و وابسته به این امور نباشد; خواه آن را داشته باشد یا نه 7
⬅️زاهدان از ثروتمندان غنى ترند، چرا که ثروتمندان از یک سو باید پیوسته ثروت خود را حساب و کتاب کنند و از سوى دیگر مراقب باشند سارق و دشمنى آن را از دست آنها نگیرد در حالى که زاهدان از همه اینها بى نیازند. ⬅️در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خطاب به على(علیه السلام) فرمود: «یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَة لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَة أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا; زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا اى على خداوند تو را به زینتى آراسته که هیچ بنده اى به زینتى بهتر از آن نزد خداوند آراسته نشده است تو را به زهد در دنیا آراسته است» 8
⬅️در حدیثى از امام صادق(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «جُعِلَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْت وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا... حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلاَوَةَ الاِْیمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِی الدُّنْیَا تمام نیکى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن زهد در دنیاست... سپس فرمود: حلاوت ایمان بر دل و جان شما حرام است تا زمانى که دل هایتان زهد در دنیا پیشه کند». 9
⬅️مولا در چهارمین جمله از حکمت چهارم مى فرماید: «تقوا و پرهیزگارى سپرى است (در برابر گناهان و خطرات شیطان و هواى نفس)»; (وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ). ⬅️ورع به معناى یا حد اعلاى تقواست به گونه اى که انسان حتى از شبهات پرهیز کند. این فضیلت انسانى از حالت خداترسى باطنى سرچشمه مى گیرد که چون در برابر او گناهى ظاهر شود سدى در میان او و گناه ایجاد کند. ⬅️تعبیر به تعبیر جالبى است، زیرا سپر وسیله اى دفاعى در مقابل آماج تیرهاى دشمن یا شمشیرها و نیزه هاست گویا نفس و شیطان پیوسته قلب انسان را هدف تیرهاى خود قرار مى دهد و انسان با به وسیله این سپر مى تواند از آزار آنها در امان بماند. 10
⬅️در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لِکُلِّ شَىْء أُسٌّ وَأُسُّ الاْیمانِ الْوَرَعُ هر چیز اساس و شالوده اى دارد و شالوده ایمان ورع است». ⬅️در حدیثى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانیم:«عَلَیْکَ بِالْوَرَعِ فَإنَّهُ عَوْنُ الدّینِ وَشَیْمَةُ الْمُخْلِصینَ بر تو باد به پیشه کردن ورع، زیرا (بهترین) یاور دین و روش مخلصان است». 11
⬅️امام در پنجمین و آخرین جمله از حمکت چهارم مى فرماید: «رضایت و خشنودى (از تقدیرات الهى) بهترین همنشین است»; (وَنِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى). ⬅️همنشین خوب کسى است که به انسان آرامش بخشد و او را از بى تابى در برابر مشکلات باز دارد و در او روح امید بدمد و تمام این آثار در راضى بودن به قضاى الهى است. ⬅️آنکس که مقدرات را از سوى خداوند حکیم و مهربان مى داند هرگز از مصائبى که به هر حال در دنیا روى مى دهد و مشکلاتى که گریبان انسان را ناخواسته مى گیرد ناراحت نمى شود و بى تابى نمى کند و اعصاب خود را در هم نمى کوبد. البته این بدان معنا نیست که انسان در برابر هر حادثه اى تسلیم شود، بلکه به این معناست که کوشش خود را براى پیروزى بر مشکلات به کار گیرد; ولى اگر حوادثى خارج از حیطه قدرت او رخ دهد در برابر آن راضى باشد و زبان به ناشکرى نگشاید و جزع و بى تابى نکند. 12
⬅️موسى بن عمران(علیه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه داشت: مرا به عملى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم رضاى تو را به دست آورده باشم. خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من (گاه) در ناخوشنودى توست و طاقت آن را ندارى... موسى بر زمین به سجده افتاد عرض کرد خداوندا افتخار سخن گفتنت با من را به من بخشیده اى و پیش از من به کس دیگرى نداده اى و هنوز مرا به عملى راهنمایى نکرده اى که با آن رضا و خوشنودى ات را به دست آورم «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّ رِضَایَ فِی رِضَاکَ بِقَضَائِی; خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من در این است که تو راضى به قضاى من باشى». 13
ان شاءالله با مطالعه وتوجه در قرآن و نهج البلاغه راه وروش صحیح زندگی ومکارم اخلاق را یاد گرفته و ان شاءالله زمینه ساز تشکیل تمدن بزرگ ایرانی-اسلامی و مدینه فاضله خواهیم بود .. اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم موفق وسربلند باشید ارادتمندتان قریش حسین پور پایان
بسم الله الرحمن الرحیم ⬅️ امام حسین(علیه‌السلام) خطبه منا را در سال ۵۸ ق ، دو سال قبل از مرگ معاویه در منا خواند؛ در این زمان فشار معاویه بر شیعیان به اوج رسیده بود و در فضای اجتماعی سیاسی خفقان حاکم بود. اهمیت این خطبه در منا و در ایام حج، افشاگری‌ امام علیه حکومت معاویه بود. برخی تحلیل‌گران این خطبه را که در حضور صحابه و تابعین قرائت شد نشانه برنامه امام حسین(علیه‌السلام) برای قیام کربلا می‌دانند.. وحالا خطبه حماسی منا... @gh63t18f9ath
⬅️ اعتبروا ايهاالناس بما وعظ الله به اوليا من سو ثنائه علي الاخبار اذ يقول : « لو لا ينهيهم الربانيون و الاخبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت» و قال : « لعن الذين کفروا من بني اسرائيل علي لسان داوود وعيسي ابن مريم ذلک بما عصوا وکانوا يعتدون، کانوا لا يتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا يفعلون » ۱
⬅️ اي مردم، بزرگان عبرت بگيريد از موعظهاي که خداوند به دوستان خود در قرآن ميفرمايد اگر شما خود را اولياي خدا ميدانيد، و اگر دينداريد و مخاطب قرآن هستيد پس بيتفاوت نمانيد و احساس تکليف کنيد! آيا نديدهايد که خداوند چند بار در قرآن به روحانيون مسيحي و يهودي به شدت حمله فرموده و آنها را توبيخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بيعدالتي و فساد ديدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فرياد نکشيند؟ و نيز فرمود:«نفرين بر کساني از بني اسرائيل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهي از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند.» ۱
⬅️ و انا عاب الله ذلك عليهم لانهم كانوا يرون من الظلمه الذين بين اظهرهم المنكر و الفساد فلا ينهونهم عن ذلك رغبه فيما كانوا ينالون منهم و رهبه مما يحذرون والله يقولك « فلا تخشو الناس واخشون » و قال : « المومنون والمومنات بعضهم اوليا بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر » فبدالله بالامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضه منه لعلمه بانها اذا اديت و اقيمت استقامت الفرائض كلها هينها و صعبها و ذلك ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر دعاه الي الاسلام مع رد المظالم و مخالفه الظالم و قسمه الفيي و الغنائم و اخذ الصدقات من مواضعها و وضعها في حقها ۲
⬅️خداوند علماي مسيحي، يهودي و روحانيون و آگاهان اديان قبل را نکوهش کرد زيرا ستمگراني جلوي چشم آنها فساد ميکردند و اينان ميديدند و سکوت ميکردند و دم برنميآوردند. خداوند چنين کساني را کافر خوانده و توبيخ کرده که چرا در برابر بيعدالتي و تبعيض و فساد در حکومت و جامعهي اسلامي ساکت هستيد و همه چيز را توجيه و ماستمالي ميکنيد و رد ميشويد؟ چرا سکوت کردهايد؟ علت آن اين است که عدهاي از شما ميخواهيد که سبيلتان را چرب کنند و  عدهاي از شما هم ميترسيد که سبيلتان را دود بدهند. عدهاي طمع سفره داريد و سفرهي چرب ميخواهيد تا بخوريد و ميگوييد که چرا خودمان را به زحمت بيندازيم و با نهي از منکر و انتقاد و اعتراض ريسک کنيم؟ فعلا که بساطمان رو به راه است و عدهاي از شما نيز ميترسيد. اما مگر در قرآن نميخوانيد که فرمود از مردم نترسيد از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نيز نترسيد از من بترسيد! آيا شما اين آيه را نديدهايد؟ آيا سورهي توبه را نخواندهايد که ميگويد زنان و مردان مومن نسبت به يکديگر ولايت اجتماعي دارند و حق دارند در کار يکديگر دخالت بکنند. به اين اندازه که يکديگر را امر به معروف و نهي از منکر کنند. خداوند اين حق و اجازه را داده است که شما نسبت به يکديگر بيتفاوت نباشيد بلکه حساس باشيد. اگر همين يک اصل امر به معروف و نهي از منکر يعني نظارت دائمي و انتقاد و اعتراض و تشويق به خيرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بيعدالتي و تبعيض اجرا بشود بقيهي فرائض، تکاليف الهي نيز اجرا مي شود و همين يک حکم را شما عمل بکنيد! نترسيد! دنبال دنيا نباشيد! سورچران نباشيد! اما هيهات که شما اهل همين يک تکليف هم نيستيد. ولي من هستم. امر به معروف و نهي از منکر دعوت به اسلام و دين است منتها دعوت زباني تنها نه صرفا اینکه اي مردم بياييد و مسلمان شويد! اسلام خوب است و به بعضي شبهاتتان پاسخ بدهيم و تمام. اما نهي از منکر با رد مظالم، جبران همهي بيعدالتيهايي که ميشود و شده است. و نه صرفا گفتن اينکه عدالت خوب است و ظلم بد است. يعني در برابر ظلم و ستمهايي که شده، ايستادن و آنها را عقب زدن و جبران بي عدالتيها، وظيفه عملي شماست. بايد درگير شويد و با ستمگران، چشم در چشم بايستيد و بگوييد: نه! بايد انتقاد و اعتراض کنيد و يقهشان را بگيريد. تقسيم عادلانه بيت المال و اموال عمومي و توزيع عادلانه ثروت حکم خداست. گرفتن ماليات از ثروتمندان و هزينه کردن آن به نفع فقرا ادامه همان تکليف است. شما گروهي که به آدمهاي خوب مشهوريد و عالمان دين خوانده ميشويد، به خاطر خداست که در نزد مردم هيبت داريد و هم بزرگان و هم ضعفا از شما حساب مي برند. ۲
⬅️ ثم انتم ايتها العصابه عصابه بالعلم مشهوره و بالخير مذكوره و بالنصيحه معروفه و بالله في انفس الناس مهابه . يها بكم الشريف و يكرمكم الضعيف و يوثركم من لا فضل لكم عليه و لايد لكم عنده , تشفعون في الحوائج اذا امتنعت من طلابها و تمشون في الطريق بهيبه الملوك و كرامه الاكابر. اليس كل ذلك انما نلتموه بما يرجي عندكم من القيام بحق الله و ان كنتم عن اكثر حقه تقصرون فاستخففتم بحق الائمه ۳
⬅️ به نام دين از شما حساب مي برند و و احترام ميگذارند و شما را بر خودشان ترجيح مي دهند. در حالي که هيچ فضيلتي بر آنها نداريد. و هيچ خدمتي به اين مردم نکردهايد. و مردم مجاني براي شما احترام قائلاند. و شفاعت شما را مي پذيرند. شما به نام دين است که اعتبار و نفوذ کلمه داريد. در خيابان ها مثل شاهان نام مي بريد. و با هيبت و کبکبه رفتار مي کنيد. به راستي چگونه به اين احترام و اعتبار اجتماعي رسيدهايد. فقط به اين علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قيام کنيد. اما شما در اغلب موارد از انجام وظيفه و احقاق حق الهي کوتاهي کردهايد و حق رهبران الهي را کوچک شمرده ايد. ۳
⬅️ فاما حق الضعفا فضيعتم و اما حقكم بزعمكم فطلبتم . فلا ما لا بذلتموه و لا نفسا خاطرتم بهاللذي خلقها و لا عشيره عاديتموها في ذات الله انتم تتمنون علي الله جنته و مجاوره رسله و امانا من عذابه . لقد خشيت عليكم ايهاالمتمنون علي الله ان تحل بكم نقمه من نقماته لانكم بلغتم من كرامه الله منزله فضلتم بها و من يعرف بالله لا تكرمون و انتم بالله في عباده تكرمون و قد ترون عهودالله منقوضه فلا تفزعون و انتم لبعض ذمم آبائكم تفزعون و ذمه رسول الله صلي الله عليه و اله محفوره و العمي والبكم والزمني في المدائن مهمله لا ترحمون و لا في منزلتكم و لا من عمل فيها تعينون و بالادهان و المصانعه عندالظلمه تامنون , كل ذلك مما امركم الله به من النهي و التناهي و انتم عنه غافلون . و انتم اعظم الناس مصيبه لما غلبتم عليه من منازل العلما لو كنتم تشعرون . ۴
⬅️ حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضييع کردهايد. شما نسبت به حق ضعفا و محرومين کوتاه آمدهايد. اين حقوق را ناديده گرفتهايد و سکوت کردهايد اما هر چيز که فکر ميکرديد حق خودتان است مطالبه کرديد. شما هرجا حق ضعفا و مستضعفين بود کوتاه آمديد و گفتيد ان شاءالله خدا در آخرت جبران ميکند اما هر جا منافع خودتان بود ان را به شدت مطالبه کرديد و محکم ايستاديد. شما نه مالي در راه خدا بذل کرديد و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختيد و نه حاضر شديد با قوم و خويشها و دوستانتان به خاطر خدا و اجراي عدالت و اسلام درگير بشويد. با همه ي اين کوتاهيها از خدا بهشت را هم ميخواهيد؟ پس از همهي اين عافيت طلبيها و دنيا پرستيها منتظريد که در بهشت همسايهي پيامبران او باشيد! در حالي که من ميترسم خداوند در همين روزها از شما انتقام بگيرد. خداوند از شما انتقام خواهد گرفت. مقام شما از کرامات خداست. دستاورد خودتان نيست. شما مردان الهي و مجاهدان و عدالتخواهان را اکرام و احترام نميکنيد و تکليف شناسان را قدر نميدهيد. حال آنکه به نام خدا در ميان مردم محترميد. ميبينيد که پيمانهاي خدا در اين جامعه نقض ميشود و آرام نشستهايد و فرياد نميزنيد اما همين که به يکي از ميثاقهاي پدرانتان بيحرمتي شود داد و بيداد به راه مياندازيد. ميثاق خدا و پيامبر خدا زير پا گذاشته شده، شما آراميد، سکوت کرده و آن را توجيه ميکنيد. حال ميثاق پيامبر در اين جامعه تحقير شده است؛ لالها، زمينگيران، کوران، فقرا وبيچارهها در سرزمينهاي اسلامي بر روي زمين رها شدهاند و بيپناهند و کسي به اينها رحم نميکند. شما به اين وظيفهي ديني و الهيتان عمل نميکنيد و کسي مثل من هم که ميخواهد عمل کند، کمکش نميکنيد. ميثاق خدا اين است که بيچارهها و زمينگيرها نبايد در شهرها گرسنه بمانند و کسي به دادشان نرسد. اين ميثاق خداست و شما خيانت کردهايد. شما مدام به دنبال ماستمالي و مسامحه؛ يعني سازش با حاکميت هستيد تا خودتان امنيت داشته باشيد، ولي امنيت و حقوق مردم برايتان مهم نيست. فقط امنيت و منافع خودتان برايتان مهم است. همه ي اينها محرّمات الهي بود که مي‌بايست ترک ميکرديد و نکرديد. ۴