eitaa logo
هیئت منتظرالمهدی «عج» قم
796 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
491 ویدیو
7 فایل
❀﴾﷽﴿❀ 💠پایگاه اطلاع‌رسانی هیئت نو+جوانان منتظرالمهدی عج 🔸محلی برای تجدید عهد سربازان امام زمان عج 🕖 دوشنبه شب ها ساعت ۲۰ 🎥لایو 🎞 فایل های صوتی و تصویری 🗓 اعلام‌ جلسه 👤ادمین: @haa_sin گروه سرود: @avaymontazeran #وعده_گاه_منتظران
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 | ❤️ ع 🎙سخنرانی: حجت الاسلام 🎙بامداحی: 🎶برنامه دوست خوبم، کتاب: 📅 زمان : دوشنبه 3 بهمن ماه 1401 ساعت 20 📍مکان : قم ، خیابان حضرت اباالفضل، پلاک84 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅ صفحه رسمی آدرس‌مجازی: @h_montazeralmahdi🆔
▶️ | ❤️ 🎙سخنرانی: حجت الاسلام 🎙بامداحی: 🎶برنامه دوست خوبم، کتاب: 📅 زمان : دوشنبه 3 بهمن ماه 1401 ساعت 20 ▪️▪️▪️◼️◼️▪️▪️▪️ 🆔 @h_montazeralmahdi 👇👇👇
سرود 3 - شیخی.mp3
1.86M
🎙 🎶 علی میزنه رو شونه ی حسن میگه برو کارته ❤️ 🆔 @h_MontazerAlmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب : شهید ابراهیم هادی مشهور به ” علمدار کمیل ” در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان شهر تهران دیده به هستی گشود. در ادامه با زندگی ایشان آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید. ابراهیم هادی چهارمین فرزند خانواده بود . با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه ی خاصی داشت. او نیز منزلت پدر خود را به درستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید. ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت ودبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان وکریم خان. سال ۵۵ توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد. بخشی از کتاب : پای آسیب دیده ابراهیم و دوستانش نشسته بودند و مرد جوان از خاطراتش با ابراهیم میگفت. وسط تعریف ها خواست تا نحوه ی آشنایی اش با ابراهیم را بگوید. همین که گفت: «آشنایی ما برمی گردد به مسابقات نیمه نهایی کشتی باشگاه ها در وزن ۷۴ کیلوگرم …» ابراهیم پرید وسط حرفش و نگذاشت صحبتش را ادامه دهد. چند بار مرد جوان خواست تا آن داستان را بگوید، اما ابراهیم اجازه نداد. روز بعد یکی از دوستان ابراهیم، آن جوان را دید و از او خواست جریان آشنایی اش با ابراهیم را برایش بگوید. جوان نفس عمیقی کشید و گفت... ا----┄┅═✧☫💠☫✧═┅┄----ا عج ✅عضوشوید 👈 لینک عضویت شما 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا