#حکایات_جالب_و_پند_آموز
✍ لقمان حكیم پسر را گفت :" امروز طعام مخور و روزه دار ، و هرچه بر زبان راندی، بنویس. شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی ، بر من بخوان. آنگاه روزهات را بگشا و طعام خور. "
☘ شبانگاه ، پسر هر چه نوشته بود ، خواند. دیر وقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود ، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم ، هیچ نگفت. شب ، پدر از او خواست كه كاغذها بیاورد و نوشتهها بخواند.
☘ پسر گفت:" امروز هیچ نگفتهام تا برخوانم. "
☘ لقمان گفت:" پس بیا و از این نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قیامت ، آنان كه كم گفتهاند، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری."
خودشناسی | خداشناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره استاد رحیم پور ازغدی از نفوذی های سردار سلیمانی
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گر نگاهی به ما کند زهرا...
شاهکاری از محمود کریمی در بیت رهبری
📜
مرد تاجری در شهر کوفه ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد و از خانه بیرون نیامد، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید.
بنابراین نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت و مشغول نماز و راز و نیاز به درگاه خداوند بی نیاز شد و در «دعاهایش از ارحم الّراحمین خواست که فرجی بفرستد و قرض هایش را ادا فرماید، و صدای ضجه و یا الرحمن الراحمین اش تمام فضای مسجد را پُر کرده بود».
در همان زمان بازرگان ثروتمندی در خانه اش خوابیده بود، در خواب به او گفتند: «اکنون مردی، خدای ارحم الراحمین را می خواند و از خدای مهربان و بخشنده ادای دین خود را می طلبد، برخیز و قرض او را ادا کن.»
بازرگان ثروتمند از خواب بیدار شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دوباره خوابید، باز در خواب همان ندا را شنید، تا اینکه در مرتبه سوّم برخاست و هزار دینار با خود برداشت و سوار شتر شد، آنگاه مهار شتر را رها کرد و گفت: آن کسی که در خواب به من امر کرد که از خانه خارج شوم، خودش مرا به مرد محتاج خواهد رسانید.
شتر کوچه های شهر را یکی پس از دیگری پیمود و در برابر مسجدی توقّف کرد، تاجر پیاده شد و به طرف مسجد رفت، ناگهان متوجّه شد از درون مسجد صدای گریه و زاری می آید و کسی صدا می زند یا ارحم الرّاحمین... داخل مسجد شد، پیش تاجر ورشکسته رفت و گفت: ای بنده خدا، سر بردار، زیرا خدای ارحم الراحمین دعایت را مستجاب کرد.
آنگاه هزار دینار پول را به او داد و گفت: «با این قرض هایت را بپرداز و مخارج زن و بچه هایت را تأمین کن و هر وقت این پول تمام شد و باز محتاج شدی، اسم من فلان و محلّ کارم فلان جا است و خانه ام در فلان محلّه می باشد، به من مراجعه کن؛ تا دوباره به تو پول بدهم.»
تاجر ورشکسته گفت: «این پول را از تو می پذیرم، زیرا می دانم عطا و بخشش خدای ارحم الراحمین است، ولی اگر دوباره محتاج شدم پیش تو نمی آیم». بازرگان گفت: «چرا؟ پس به چه کسی مراجعه می کنی؟»
تاجر ورشکسته گفت: «به همان کسی که امشب به او عَرْضِ حاجت کردم و او تو را فرستاد تا کارم را درست کنی. باز هم اگر محتاج شوم، از او که مهربانترینِ مهربانان و بخشنده ترینِ بخشنده ها است، ارحم الرّاحمین است کمک و یاری و مساعدت می خواهم که هیچ وقت بنده هایش را از یاد نمی برد.
اگر محتاج شوم باز هم به خدایم که به من نزدیک تر است و دعایم را مستجاب می کند روی می آورم و از او می خواهم و او هم وسائلی مانند شما را برایم می فرستد و کارم را اصلاح می کند».
📚 قلب سلیم ، ج 1
شهید آیت الله
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیزان این خانم هشتاد ساله هست 🙋 ببینین چقدر قشنگ و واضح صحبت میکنه انگار مغز یک زن جوان چهل ساله رو داره 😯 🤔👌🌞 از سیرجان کرمان هست 🙋
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواستن توانستن است....مسوولان مربوطه به فکر معیشت مردم باشید...
اگه آدم خرم باشه ....بخوادانجام میده😂😂
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️این دهه هشتادی ها جلوی رهبر مملکت هم باید تفاوتهاشون رو نشون بدن
📜
بزرگى با شاگردش از باغى میگذشت
چشمشان به یک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت : گمان میکنم
این کفشهای کارگرى است که
در این باغ کار میکند،
بیایید با پنهان کردن کفشها عکس العمل
کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم
و کمى شاد شویم. استاد گفت :
چرا براى خندیدن خودمان
او را ناراحت کنیم..؟
بیا کارى که میگویم انجام بده
و عکس العملش را ببین..
مقدارى پول درون آن کفش قرار بده..
شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول،
مخفى شدند..
کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود
مراجعه کرد و همین که
پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى
درون کفش شد و بعد از وارسى
پول ها را دید با گریه فریاد زد
خدایا شکرت..
خدایی که هیچ وقت بندگانت را
فراموش نمیکنى..!
میدانى که همسر مریض
و فرزندان گرسنه دارم و در فکر بودم که
امروز با دست خالى و با چه رویی
به نزد آنها باز گردم
و همین طور اشک میریخت...
استاد به شاگردش گفت :
همیشه سعى کن براى خوشحالیت
ببخشى نه بستانی 🌱
✨﷽✨
⛔️ گناه به ضرر انسان است؛ چه دیندار باشد چه بیدین!
✍️ دینداری باید طوری باشد که بتواند برای انسان، هیجانانگیز و لذتبخش باشد، اما موانعی وجود دارد که موجب میشود ما از دینداری لذتِ کافی نبریم؛ یکی از این موانع، تصورات غلط ما از دین است. مثلا خیلیها تصور میکنند گناه فینفسه کارِ بدی نیست و ضرری برایشان ندارد؛ فقط خدا را ناراحت میکند! این یک تلقیِ غلط از گناه است که باید تغییر کند.
قدم اول، برای شناخت گناه این است که بدانیم: گناه یعنی خطای انسان که این خطا به ضرر خودش است؛ چه دین داشته باشد، چه نداشته باشد! آدم دیندار یا بیدین، اگر با ساتور، انگشت خودش را بزند، قطع میشود و این ربطی به دین و اعتقاد آدم ندارد!
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: اگر خدا از حرام نهی نکرده بود، عاقل باید خودش از حرام اجتناب میکرد (چون میدانست به ضرر خودش است) (غررالحکم/۷۵۹۵)
👤علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۱۷
✨
فواید گوش كردن به اذان
✅شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار
میدهد . پیامبر اكرم (ص) میفرماید : همانا اهل
آسمان از اهل زمین چیزى نمیشنوند مگر اذان
شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو میکند . امام على (ع)
میفرماید : كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید
شنیدن اذان انسان را سعادتمند میكند . پیامبر
اكرم (ص) میفرماید : كسى كه صداى اذان را
بشنود و به آن روى آورد ، نزد خداوند از
سعادتمندان است
شنیدن اذان سبب دورى شیطان میشود . رسول
اكرم (ص) میفرماید : شیطان وقتى نداى اذان را میشنود فرار میکند
امام باقر (ع) فرمود : رسول خدا (ص) هنگامي
که اذان موذّن را ميشنيد ، آنچه را موذّن ميگفت
تکرار ميکرد
📚میزانالحكمهج۱،ص۸۲،وج۱ص۸۴