🔷 گفتن با زبان، بر همه واجب است...
🔺 #امر_به_معروف، یک مرحلهى گفتن و یک مرحلهى عمل دارد. مرحلهى عمل، یعنى اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهدهى حکومت است و باید با اجازهى حکومت انجام بگیرد ولاغیر. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.
🔺 روزى بود که اگر کسى کار خلافى مرتکب مىشد و دیگرى به او اعتراض مىکرد، نظام حاکم آن اعتراض را مىکوبید. ما دیده بودیم که اگر گناهى انجام مىگرفت، گناهکار تشویق مىگردید؛ اما معترضِ به گناه کوبیده مىشد! امروز، به عکس است. امروز، نه اینکه گناه در جامعه نیست؛ هست. زمان حکومت امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) هم در جامعه گناه بود؛ اما مهم این است که نظام و تشکیلات حاکم بر جامعه - آن کسانى که اداره و مدیریت کشور را بر عهده دارند - میل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند."
#امام_خامنه_ای
🆔 @basirat_enghelabi110
🌸
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) :
✅ بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه :
⇦ نماز شب ،
⇦ تسبیح و تهلیل گفتن ،
⇦ استغفار و گریه های نیمه شب ،⇦ خواندن قرآن تا طلوع فجر ،
⇦ متصل نمودن نماز شب به نماز صبح،
پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید .
📚 ارشاد القلوب ، ج ۲ ، ص ۱۷ .
🌸
🔸امام محمدباقر (علیه السلام):
🔹 از تنبلى و بى حوصلگى بپرهیز که این دو کلید هر بدىاند.
🌸
"همه چى را از خداوند بخواهيد"
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند
روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید...
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی. 🌱
ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت!
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند...
حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت،🌧 مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟!
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد...
حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی...
فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد...
فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد...
از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه...
خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست، ولی به خواسته ات ایمان داشته باش...
21.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | مظلوم انقلاب
🔺️ روایت حضرت آیتالله خامنهای از جایگاه و خدمات و برجستگیهای شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی
🌷 انتشار بمناسبت #هفتم_تیر سالگرد حادثه تروریستی در حزب جمهوری اسلامی و شهادت ۷۲ تن از یاران انقلاب اسلامی
📥 سایر کیفیتها👇
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=42931
" شـــوق شهادتـــــــــ "
❉ سید ابراهیـم میگفت دفعه اول که به سوریه اعزام شدم د عملیات تدمر خمپاره درست خورد کنار من ولی به من چیزی نخورد..
گفتم شاید مشکل مالے دارم خدا نخواسته شهید بشم..
آمدم ایران و مباحث مالی خودم را حل کردم..
❉ دفعه دوم
که رفتم سوریه،باز خمپاره خورد کنار من و به من چیزی نشد..
گفتم شاید وابستگےبه خانواده و بچه هاست که نمیذاره شهید بشم..
آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم..
❉ و برای بار سوم
که به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم
ولی شهید نشدم..
❉ به ایران که آمدم نزد عارفی رفتم و از او مشكلم را پرسیدم..
ایشان گفتند:
"من كان لله كان الله له"
تو برای خدا به جبهه نمی روی
برای شهادت می روی..
نیتت را درست کن
خدا تو را قبول می کند..
❉ پدرش مے گفت :
این دفعه آخر مصطفی (سيدابراهيم)
عجیب بال و پردرآوره بود دیگر زمینی نبود..
رفت
و به
آرزويش
رسيد..
#شهید_مصطفی_صدرزاده
@zaker_al_zahra