همیندلی که پر استاز شکایت و گله دارد
برای از تو شنیدن، هنوز حوصله دارد😇
#سجاد_رشیدیپور
پاکی و قداست عشق رو تو نگاه #سعدی جان ببینیم:
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم بهرویت
که محب صادق آنست که پاکباز باشد
🌱🌙 🌸
☆
گر بند لسانی گسلد از بندش
ور خاک شود وجود حاجتمندش
باللَه که ز مشرق دلش سر نزند
جز مهر علی و یازده فرزندش
#لسانی_شیرازی
چه شوری بهتر از برخورد برق چشم ها با هم
نگاهش را تماشا کن اگر فهمید حاشا کن.
#فاضل_نظری
ولی حق با جناب #سعدیه
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست...🦋🌱
مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر
باهمه گرمیم ، با دلهای تنها بیشتر
هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هرقدر یعقوب تنها شد ، زلیخا بیشتر ...
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر
#حامد_عسکری
ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست
که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست
دگر قمار محبت نمیبرد دل من
که دستِ بردی از این بختِ بدبیارم نیست
حساب جاری من گو ببند باجهٔ بانک
که من به بودجهٔ عمر، اعتبارم نیست
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست
جهان فریب دهد آدمی به نقش و نگار
مرا چه نقش فریبنده چون نگارم نیست
به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس
که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست
تو میرسی به عزیزان سلام من برسان
که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست
قطار قافلهٔ همرهان مرا بگذشت
که من بلیت و گذرنامهٔ قطارم نیست
چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست
به لالههای چمن چشم بسته میگذرم
که تاب دیدن دلهای داغدارم نیست
غزال من تو چه شاخ نبات بودی، حیف
که من چو خواجه غزلهای شاهکارم نیست
ز نام بردنِ خود نیز شرمم آید و ننگ
که شهریارم و آن شعر شهریارم نیست
دو زلفونت بُوَد تارِ رُبابُم
چه ميخواهی ازين حال خرابُم؟
تو که با مو سر ياری نداری
چرا هر نيمهشو آيی به خوابُم؟
#بابا_طاهر
آنسان که یادم داد چشمت دل سپردن را
یک روز یادم میدهد از یاد بردن را!
آنقدر دارم یادگار از تو که فرزندم
با زخمهای من بیاموزد شمردن را...
جان رقیبم را قسم خوردی که خوشعهدی
از اعتبار انداختی سوگند خوردن را!
تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد
اینگونه روی زخم مردم پا فشردن را
چشمی که بر من بستهای بر غیر واکردی
ممنونم از چشمت که آسان کرد مردن را
#حسین_زحمتکش
گردنم زیر دین آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بَر، بیشتر
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست ، بد است!
ونه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است!
طفل معصوم به دور سر من می چرخید...
به خیالش قندم یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به آن حد گندَم!
ای دو صد نور به قبرش بارد، مگس خوبی بود...
من به این جرم که از یاد " تو " بیرونم کرد...
مگسی را کشتم!!!
#حسین_پناهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو
افتد
فدای چشم سیاهت🥲❤️🌿
#شهریار
گر چه تو دوری از برم، هم رهِ خویش میبرم
شب همه شب به بسترم، یادِ تو را به جای تو
#حسین_منزوی
.
تو را از دور میبوسم به چشمی تَر، خداحافظ
مرا باور نکردی میروم دیگر، خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را،
برو با دیگران ای بیوفا دلبر، خداحافظ .
جمعه را با غزلی، چای و کتابِ شعری
میشود بود، اگر تنگیِ دل بگذارد ...!
#فاطمه_معصومی
-
دل سپردن های ما از روی بیکاری نبود
عشق ما از عشق های کوچه بازاری نبود:))
-
ز بیدردان علاج درد خود جستن به آن ماند
که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقربها
مرا از قید مذهبها برون آورد عشق او
که چون خورشید طالع شد نهان گردند، کوکبها
#صائب_تبریزی
-
برای دیگران بودیبرای دیگران ماندی
ومن بابغض میگویمخلایق هرچه لایق را...ッ
پا به پا کردم و جان کندم و گفتم آخر
"دوستَت دارم" و
گفتی:نظر لطف شماست!
#زیبا_پالیزیان
به قول این شعر شیدا صیادی پور که میگه :
کنارت تا ابد میمانم و قطعیست تصمیمم!
مگر اینکه دل تو تحت تاثیر کسی باشد!
برای هرچه میجنگم بجز قلبی ک با من نیست
و بیشک میروم وقتی دلت پیش کسی باشد...
#شیدا_صیادی