eitaa logo
حَـبـیـبـے یٰا بَـقِـیَّـةَ اَلـلّٰـه
3.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
13.1هزار ویدیو
57 فایل
﷽ یا رَبِّ عَـجِّـلْ فِی ظُـهُــورِ إِمـامِـنـا در انــــــتــــــظـــــــار تو چشمم سپـیـد گشت و غمی نیست اگر قبـول تو افتـد فـدای چشم سیـاهـت... 🌷انتشار مطالب با نام خودتان مانعی ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️کلیپ مداحی: «مادر» زبان حال حضرت زینب🥀 🎙حاج‌محمود کریمی ♨️پیشنهاد دانلود 🏴اشک چشمتون جاری شد برای فرج صاحب عزا دعا کنید.
18.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝سلام من به مادری که حاجتش شهادت است... 🎙مداحی دلنشین حاج بمناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
22.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 لحظاتی از حضور پیکر هفت شهید دفاع مقدس در مسجد مقدس جمکران ⚫️ تشیع پیکر های پاک شهدای تازه تفحص شده دفاع مقدس در مسجد مقدس جمکران و قرائت دعای ندبه در جوار این شهدای گرانقدر .
🌷شهید همت: پیام من فقط این است: در زمان غیبت اطاعت محض از داشته باشید.
🔰جمله ای حکیمانه به نقل از شهید کردانی: *«هر گاه امتداد نگاهت، به حرام نرسید، شهیدی!»* تصویر پیکر 🌷شهید عباس کردانی🌷 در ارتفاعات نبل و الزهرا
🌹«همیشه با وضو باشید . ▪️قرآن بخوانید . ▫️حجاب ها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید ، ▪️نگاه های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین و ائمه شهداء را ببینید و زیارت کنید . ▫️بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین ( ع ) و عشق را بشنوید ... ▪️ و با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید» 📚برگرفته از کتاب بی خیال. خاطرات شهید علی حیدری.
🔰جمله ای حکیمانه به نقل از شهید کردانی: *«هر گاه امتداد نگاهت، به حرام نرسید، شهیدی!»* تصویر پیکر 🌷شهید عباس کردانی🌷 در ارتفاعات نبل و الزهرا
از برو بیاها معلوم بود در هواپیما خبری است. بغل دستی ام گفت: «چه خبره؟ اوضاع هواپیما عادی نیست.» گفتم: «آره، یه بنده خدا، یه آدم خوب اینجاست. برای سلامتیش صلوات بفرست.» ــ حاجی! بگو کیه، من می خوام برم سوریه ببینم می تونه سفارشم رو بکنه؟ آرام در گوشش گفتم: « اون جلو نشسته.» طفلکی دست و پایش را گم کرد. بدو رفت سراغش. حاجی از روی صندلی بلند شد. بغلش کرد و بوسید. مفصل باهم صحبت کردند. ــ حرفات رو به حاجی گفتی؟ ــ آره، اسم و شماره م رو یه جا یادداشت کرد، قرار شد بهم خبر بده. بهش گفتم: حاجی کاش یه نامه بدی. نگاه مهربونی کرد و گفت: برادر! سوریه رفتن نامه نمی خواد، ناله می خواد.حق با حاجی بود؛ هرکه ناله زد، راه جهاد را زودتر برایش باز کردند. راوی: حجت الاسلام محمدمهدی دیانی 🏴