حبیب شدن| عرفان اجتماعی
@habibollah1
عشق الهی،
اخلاق انسانی،
عرفان اجتماعی،
سبک زندگی اسلامی.
بر اساس قرآن و حدیث، علوم و معارف عرفانی، اخلاقی، حکمی، ادبی، اجتماعی و..
در سیره و اندیشه انبیاء، ائمه، اولیاء، عارفان، مجاهدان و مردم.
عارفان متقدم مانند مولانا، ملاصدرا، ابن عربی، حافظ، عطار، حلاج، عینالقضات همدانی، شمس تبریزی و..
عارفان معاصر مانند استاد قاضی، علامه طباطبایی، علامه طهرانی، سید هاشم حداد، امام خمینی، آیتالله بهجت، رجبعلی خیاط، بانو امین و..
عارفان متاخر مانند مصطفی چمران، مرتضی آوینی، عبدالحسین برونسی، رضا پناهی، قاسم سلیمانی، حبیبالله سلیمانی و..
@habibollah1
عشق، كمال وجودی است،
هر چه كمال وجودی است، در همۀ مراتب هستی حضور دارد،
پس عشق در همۀ مراتب هستی حضور دارد..
بر اساس اندیشه ملاصدرا
کتاب سیر و سلوک؛ طرحی نو در عرفان عملی شیعی، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 210 تا 211
@habibollah1
اخلاق خوب؛ علت حبیبالله شدن حضرت محمد (ص)
حبیب برای خدا، جز پیغمبر (ص) نیست، خلیل داریم، امّا حبیب به جز ایشان دیگر نداریم و پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در مقام حبیب شدنش عندالله تبارک و تعالی در کمال اخلاق بود. «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم»، علّت حبیب شدن است.
آیتالله مولوی قندهاری
@habibollah1
اخلاق خوب؛ علت حبیبالله شدن حضرت محمد (ص)
حبیب برای خدا، جز پیغمبر (ص) نیست، خلیل داریم، امّا حبیب به جز ایشان دیگر نداریم و پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در مقام حبیب شدنش عندالله تبارک و تعالی در کمال اخلاق بود. «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم»، علّت حبیب شدن است.
آیتالله مولوی قندهاری
@habibollah1
کوچ| عرفان اجتماعی
@habibollah1
عشق الهی،
اخلاق انسانی،
عرفان اجتماعی،
سبک زندگی اسلامی.
بر اساس قرآن، احادیث و علوم و معارف عرفانی، اخلاقی، حکمی، ادبی، اجتماعی و..
در سیره و اندیشه انبیاء، ائمه، اولیاء، عارفان، مجاهدان و مردم.
عارفان متقدم مانند مولانا، ملاصدرا، ابن عربی، حافظ، عطار، حلاج، عینالقضات همدانی، شمس تبریزی، مغربی، خرقانی و..
عارفان معاصر مانند استاد قاضی، علامه طباطبایی، علامه طهرانی، سید هاشم حداد، امام خمینی، علامه حسنزاده، آیتالله بهجت، رجبعلی خیاط، بانو امین و..
عارفان متاخر مانند مصطفی چمران، مرتضی آوینی، عبدالحسین برونسی، رضا پناهی، قاسم سلیمانی، حبیبالله سلیمانی و..
@habibollah1
برای عرفان عملی، نیاز به تسلط بر پیچیدگیهای عرفان نظری نیست.
برای زندگی و عمل عرفانی متوسط هم نیاز به پیچیدگیهای عرفان عملی جامع نیست.
میشه با انجام یه سری رفتار و احساس پایه و میانبر، زندگی انسانی اسلامی داشت.
این موارد هم بیشتر از اینکه انفرادی و عبادی مثل نمازها و دعاهای مستحب خاص باشن، اجتماعی هستن.
یکی از مهمترین میانبرهای زندگی الهی عرفانی، مهربانی است. همین.
برای حبیب شدن باید مهربان باشیم، شاید فردایی نباشد..
@habibollah1
در شگفتم از آن که در پی گمشدهاش میگردد ولی خود را گم کرده و نمیجوید.
حضرت علی علیهالسلام
@habibollah1
اگر انسان بداند از اینجا باید کوچ کند، آنوقت قدر خودش را میداند، شب کم میخوابد، نمازها را با سوز و آه میخواند، خوشاخلاق است.
@habibollah1
﷽
چشمانتظارند..
علامه طباطبایی: یک صلوات تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان میشود که آنها را از گرفتاریهای آن عالم نجات میدهد. تا میتوانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشمانتظارند..
اللهم صل علی محمد و آل محمد
برای داش حبیب:
https://iporse.ir/6159236
متن زندگی و حواشی آن.
زندگی متنی دارد و حاشیههایی. موفقیت و سعادت انسان در گرو آن است که متن و حاشیههای زندگی در جای خود باشند. باختن زندگی جابهجا شدن متن با حواشی است. تمام همت انسان باید مصروف کسب و حفظ متن زندگی باشد.
اگر حاشیههای مطلوب هم حاصل شوند چه خوب، اما اگر متن حاصل بود و حواشی حاصل نشدند چه باک. اگر بین متن و حواشی تعارض و تزاحم پیدا شود حواشی را باید فدای متن کرد. تراژدی زندگی آن جایی است که انسان چنان سرگرم حواشی شود که متن را از کف دهد. اینجاست که میگویند:
خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر نقش ایوان است
گام نخست در راه موفقیت، تفکیک میان متن و حاشیه و تشخیص آنهاست.
گام دوم اهتمام به کسب و حفظ متن.
متن و حاشیه ممکن است بر اساس اختلاف جهانبینیها جابهجا شوند. نگاه مادی و نگاه الهی در این زمینه متفاوت است. متن ممکن است اجزاء و ارکان مختلف داشته باشد. معنا و بیمعنایی زندگی نیز در گرو رعایت جایگاه متن و حاشیه است. حفظ متن زندگی گاه مستلزم چشمپوشی از حواشی است.
چند مثال ساده:
کسی که برای به دست آوردن برخی تجملات زندگی، آرامش درونش را از دست می دهد، متن را به حاشیه باخته است.
کسی که به خاطر مال و ثروت یا اعتبارات زوالپذیر و غیر اصیل با کسی ازدواج میکند بدون اینکه علاقه قلبی به خود او داشته باشد، او زندگی را باخته است و متأسفانه دیری نخواهد پایید که طعم تلخ انتخاب نادرستش را می چشد و آن اعتبارات حاشیهای هرگز خلأ متن را پر نخواهند کرد.
و بالأخره کسی که عقبا را فدای دنیا میکند و به دست آوردن دنیا را به بهای از دست دادن عقبا طلب میکند دچار خسران مبین و غیر قابل جبران میشود.
متن زندگی را غایت قصوای حیات و به تعبیر پال تیلیش دغدغه نهایی (ultimate concern) انسان تعیین میکند. از نظر افلاطون و افلوطین غایت قصوا رسیدن به خیر اعلا (Supreme Good) و مشاهده مثل است. نزد سیسرون رومی نیز متن زندگی خیر اعلای حیات (Summum bonum) است. برای فیلسوفان مشائی سعادت حقیقی اتصال به عقل فعال و مشاهده معقولات است و متن زندگی تحصیل این اتصال است.
عرفان راستین، کشف متن زندگی و فدا کردن حواشی مزاحم است. در نگاه عرفانی متن اصلی زندگی باید کوشش برای تقرب به خدا، لقای او، فنای در او و بقای به او باشد. هر چیز که با این اصل تزاحم پیدا کند باید فدای آن شود. دغدغه عارف تحصیل رضای معبود محبوب است و لایخافون فی الله لومه لائم.
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من وز دل من آن نرود
دکتر محمد فنایی اشکوری
@habibollah1