fegh - maktab ghazaee - jalase 20- 1402-08-09.pdf
2.21M
🔸خارج فقه (مکتب و نظام قضایی اسلام) - جلسه 20 - نهم آبانماه 1402
📌 برچسب ها:
#درس_خارج_فقه_مکتب_نظام_قضایی_اسلام_1403_1402
🔗 www.hadavi.info
آدرس کانال ها
🔗 @hadavi_info
🔗 @hadavi_droos
🔗 @hadavi_tafsir
🔗 @hadavi_esteftaat
🎞 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani
💻 https://instagram.com/hadavitehrani
💻 https://instagram.com/hadavi_droos
🎥 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani/live
💻https://www.facebook.com/Mahdi-Hadavi-Tehrani-1077667698962346/
tafsir -Al Hejr - jalase 66- 1402-08-09.mp3
9.14M
🔹تفسیر سوره مبارکه الحجر (آیه 85) - جلسه 66 - نهم آبانماه 1402
📌 برچسب ها:
#تفسیر_سوره_مبارکه_الحجر_1403_1402
🔗 www.hadavi.info
آدرس کانال ها
🔗 @hadavi_info
🔗 @hadavi_droos
🔗 @hadavi_tafsir
🔗 @hadavi_esteftaat
🎞 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani
💻 https://instagram.com/hadavitehrani
💻 https://instagram.com/hadavi_droos
🎥 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani/live
💻https://www.facebook.com/Mahdi-Hadavi-Tehrani-1077667698962346/
tafsir -Al Hejr - jalase 66- 1402-08-09.pdf
3.74M
🔹تفسیر سوره مبارکه الحجر (آیه 85) - جلسه 66 - نهم آبانماه 1402
📌 برچسب ها:
#تفسیر_سوره_مبارکه_الحجر_1403_1402
🔗 www.hadavi.info
آدرس کانال ها
🔗 @hadavi_info
🔗 @hadavi_droos
🔗 @hadavi_tafsir
🔗 @hadavi_esteftaat
🎞 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani
💻 https://instagram.com/hadavitehrani
💻 https://instagram.com/hadavi_droos
🎥 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani/live
💻https://www.facebook.com/Mahdi-Hadavi-Tehrani-1077667698962346/
دروس خارج آیت الله هادوی تهرانی
🔸خارج فقه (مکتب و نظام قضایی اسلام) - جلسه 18 - هفتم آبانماه 1402 📌 برچسب ها: #درس_خارج_فقه_مکتب_نظ
اما غیر قاضی امام فرمودند اگر می داند حق با این است که می تواند کمک کند اگر می داند حق با او نیست نمی تواند چرا چون من می دانم خانه مال این نیست این ادم ادعا کرده خانه مال من است الان من وکیل مدافع شدم تا بگویم خانه مال این است این معنایش اعانه علی الاثم و العدوان است این مصداق بارز این است که دارم کمک بر اثم و عدوان می کنم. لانه اعانه علی الاثم و العدوان چون این اعانه بر اثم و عدوان است. این که وکیلی بداند جایز نیست فلا یجوز الوکاله فی هذا الفرض تکلیفا و یکون باطلا وضعا تکلیفا و وضعا اشکال دارد تکلیفا باطل است و وضعا حرام است و پولی هم می گیرد سحت است این وکیل مدافع ها پول می گیرند می روند حق و ناحق می کنند این حرام است.مورد جهل چی. وکیل مدافع نمی داند این حقش است یا نه. امام اینجا احتیاط واجب کردند. احتیاط این است که نکند. اینجا یک تامل دارد. چون عرض کردم در مسایل مالی احتیاط به این معنا که یک کاری کنیم که یقین کنیم به وظیفه عمل کردیم عادتا نمی شود دوران بین محذورین است در دوران بین محذورین تخییر است شاید مثلا امام این که احوط فرمودند از این باب است یک طرف آن اعانه بر اثم و عدوان است که قطعا حرام است طرف دیگرش اعانه بر بر و تقوا است. در اعانه بر بر و تقوا خیلی ها قائل به وجوب نیستند. با این که تعاونوا علی آلبر و التقوا دارد.
امر است ولی قابل به وجوب نیستند می گویند مثلا مناسبات حکم و موضوع اقتضا می کند که تعاون بر بر و تقوا واجب نباشد بله این تشویق است . اما از آن طرف تعاون بر اثم و عدوان قطعا حرام است. اگر این طوری شد یک طرف احتمال حرمت است یک طرف احتمال استحباب و نه وجوب است. نتیجه چی می شود و است. احتیاط این است که آدم ترک کند. اگر یک طرف وجوب و یک طرف حرمت بود دوران بین محذورین می شد. احتیاط معنا نداشت اگر یک طرف وجوب باشد و یک طرف استحباب باشد که عرض کردم مشهور تعاون بر بر و تقوا را مستحب می داند . ظاهراً هم همین است مناسبت های حکم و موضوع همین اقتضا را دارد بنابراین احتیاط واجب امام جا پیدا می کند این مسأله تا اینجا تمام و ادامه اش برای بعد.
دروس خارج آیت الله هادوی تهرانی
🔸خارج فقه (مکتب و نظام قضایی اسلام) - جلسه 18 - هفتم آبانماه 1402 📌 برچسب ها: #درس_خارج_فقه_مکتب_نظ
فرض این است که قاضی مجتهد جامع الشرایط است و هیچ کدام از نظرات ما برای او حجت نیست چون ملد ما نمی تواند باشد فرض این است که مجتهد جامع الشرایط است باید برود این ها را استنباط کند. مثلا از این باب که نظر ما این است حالا شما برو ببین درست است یا نه. به هر حال امام همان مطلب شرایع را دارد و به همان ترتیب هم است نه تنها مسایل عین هم است ترتیب ها هم در طول قرن ها تکان نخورده است یعنی محقق گفته دومین وظیفه قاضی این است امام هم بعد از هفتصد سال فرموده است دومین وظیفه قاضی این است فقط یک ذره تغییرات ما می دهیم فرموده لا یجوز لالقاضی ان یلقن احد الخصمین شیئا یستظهر به علی خصمه جایز نیست قاضی به یک طرف دعوا یک چیزی تلقین کند که به واسطه او کمک بهش بشود.
استظهار به معنی کمک است. ظهر به معنای پشت است استظهار یعنی پشت گرمی یعنی کمک کردن. استظهار بدین معنی است. استظهار به معنی طلب ظهور نیست. یستظهر علی خصمه یعنی کمکش علیه خصمش و طرف دعوا کند. امام همان مثال ان ها می زند مثلا طرف می گوید من احتمالا طلبکارم فیلقنه قاضی یدعی جزما بگو قطعا طلبکارم تا ادعای تو حتی تسمع دعوا تا ادعایت و دعوایت شنیده شود. اگر بگویی احتمالا کسی با احتمال قضاوت نمی کند او یدعی ادا امانت او الدین من امانت گرفته بودم قرض گرفته بودم پس دادم می گوید این را نگو و بگو دینی بر عهده ام نیست. این جور بگو. فکذا لا یحوز ان یعلمه کیفیه الاحتجاج و طریق الغلبه .وجوه الجاج کلام محقق را توضیح دادند یعنی کیفیت احتجاج و طریق الغلبه. بعد از این که این را فرمودند ان قیدی که کاشف اللپام فرمودند نعم یجوز اذا علم الحاکم بالحال و عرف احقاق الحق و لم یهتدی صاحبه لتحریر الدعوا و صرف الحجاج که گفت اگر قاضی می داند حق با این طرف است اما این بابا بلد نیست یک طوری طرحـکند که به حقش برسد اینجا قاضی تلقین کند این ادم به حقش برسد اینجا امام می فرمایند هذا این که قاضی نمی تواند تلقین کند اذا لم یعلم ان الحق معه مال وقتی است که نمی داند حق با او است و الا اگر بداند حق با این است جاز جایز است تلقین کند
کما جاز له حکم بعلمه همچنان که برای قاضی جایز است به علم خود قضاوت کند که ما عرض کردیم هر دوی این ها را الان بحث می کنیم. اما غیر القاضی غیر قاضی چی فیجوز له ذلکدبرایذغیر قاضی جایز است که بیاید به یک طرف تلقین کند که چطور دعوا را مطرح کن یا بهش یاد بدهد که چجوری دفاع کند. مع علمه بصحه دعوا اگر می داند حق با او است می تواند و لا یجوز مع علمه بعدمها اما اگر می داند این دروغ می گوید این مال این نیست و این هم ادعا می کند که این خانه مال من است در حالی که مال این نیست و الان فرض کن در خانه هم نشسته است ولی ان طرف می داند این خانه را غصب کرده است اینجا بخواهد به این یاد بدهد که این یک جوری خانه را صاحب شود امام می فرمایند جایز نیست. اگر نمی داند چی. یک وقت هست می داند حقش است فرموده جایز است. یک وقت می داند حقش نیست فرموده جایز نیست. ولی اگر نمی داند حقش است یا نه می تواند ایشان می فرمایند الاحوط الترک احتیاط واجب اینجا این است که اینجا ترک کند. ببینید این قید و قاضی می شود همین وکیل مدافع ما. طبق فتوای امام معنای حرف این است که اگر وکیل مدافع می داند حق با این طرف نیست حق ندارد به او کمک کند بلکه اگر شک دارد حق با این است یا نیست باز احتیاط واجب این است که کمک نکند فقط در یک فرض می تواند کمک کند بداند حق با او است ان موقع می تواند کمک کند. امام این طور فرمودند. برگردیم به فرمایش امام و ان فرمایش کاشف اللثام. من این بحث را در کتاب القضا چون این مساله در کتاب القضا است جزو وظایف قاضی است بحث کردم در کتاب قضاوت و قاضی که از من چاپ شده این مساله این قسمتش انجا امده است چون البته مجموعه کتاب القضای من چاپ نشده است سه جلد بوده یک جلد ان چاپ شده است ولی این مساله تو جلد اول که چاپ شده تحت عنوان قضاوت و قاضی هم به فارسی و هم به عربی امده است در نسخه فارسی صفحه 175 تا 177 این مساله امده است. دیروز هم اشاره کردم این که قاضی نمی تواند به یک طرف دعوا تلقین کند اصلش درست است ولی دلیلش حرفدمرحوم محقق نیست که قاضی نصب شده برای سد باب خصومت و این با این کار خصومت را تشدید می کند. ان اشکالی که مرحوم سبزواری کرد این چه اشکالی است. این اشکال وارد است ولی اینکهذفرمود لا اعرف علی الحکم حجه و تامل فی اصل الحکم مجال این غلط است اصل حکم درست است ولی دلیلی که اورده اند که با این کار خصومت افزایش پیدا نی کند و قاضی برای سد باب خصومت است غلط است و خلاف حکمت قاضی است. این غلط است.
دروس خارج آیت الله هادوی تهرانی
🔸خارج فقه (مکتب و نظام قضایی اسلام) - جلسه 18 - هفتم آبانماه 1402 📌 برچسب ها: #درس_خارج_فقه_مکتب_نظ
#تقریرات_خارج_فقه_هادوی_تهرانی
🟢 تقریرات خارج فقه (مکتب و نظام قضایی اسلام) - جلسه 18 - هفتم آبانماه 1402
گفتیم ارکان قضا در فقه متعارف شامل قاضی ، مشاوران قاضی ، هیات منصفه و مجریان و وکیل مدافع است. بعد به این مناسبت این بحث را مطرحـکردیم که ممکن است توهم شود که وکیل مدافع یا به تعبیر عربی معاصر محامی در فقه اسلامی مورد قبول نیست. گفتیم جناب محقق در شرایع در وظایف قاضی وظیفه دوم این تعبیر را دارند می فرمایند القاضی لا یجوز التلقین احد الخصمین فیه ضرر علی خصم اخر جایز نیست قاضی تلقین کند به یکی از دو طرف دعوا چیزی را که ضرری برای طرف مقابل باشد.و لا ان یهویه فی وجوه الحجاج و نباید او را هدایت کند به اشکال استدلال وجوه حجاج یعنی روش های حجت اوردن استدلال اوردن. چرا فرممود لان ذلک یفتح باب المنازعه اگر قاضی چنین کارهایی کند چیزی که ضرر دارد به یک طرف دعوا تلقین کند. یا هدایت کند برای وجوه استدلال ، روش های استدلال این باب دعوا را باز می کند و قد نصب جناب اقای قاضی لسدها نصب شده برای این که باب دعوا را ببندد. دیروز اشاره کردیم که صاحب مسالک مرحوم شهید ثانی همین مساله را به همین شکل بیان می کند و فقط مثالی ذکر می کند که ان مثالی که دیروز عرض کردم که کسی به جای این که بگوید من بدهکار بودم بدهی را دادم که در این صورت بر ادای بدهی باید بینه اقامه کند بگوید من اصلا بدهکار نیستم که در این صورت ان طرف مقابل باید دلیل بر بدهکاری شخص بیاورد صاحب مسالک جناب شهید ثانی این را بدون این که اشکالی کنند مطرح می کنند بعد یک چی.ی را می فرمایند نعم لا باس بالاستفسار اشکال ندارد قاضی از طرفین دعوا خصوصیات را سوال کند هر چند که ممکن است این طلب تفسیر باعث شود که در نحوه دعوا تاثیر داشته باشد مثلا فرض کنید ان طرف می اید می گوید من از این درهم طلب دارم بعد قاضی سوال کند درهمی که طلب داری درهم سالم یا شکسته است. وقتی این مساله بدین شکل مطرح شود ممکن است ان طرف نتواند بر ان خصوصیتی که ادعا می کند دلیل بیاورد و بگوید اصل درهم بینه دارم اما این که صحاح یا نسره بود سالم یا شکسته بود بینه ندارم. ایشان اول می فرمایند استفسار از ناحیه قاضی جایز است. اما بعد می فرمایند احتمال دارد که بگویییم ممنوع است که مردد از این مساله رد می شوند دیروز اشاره کردم جناب سبزواری صاحب کفایه الاحکام (و همچنین صاحب ذخیره) ایشان بعد از نقل این نظر می فرمایند فقها گفته اند که عین عبارت شرایع را نقل می کند ولی با کلمه قالوا یعنی اینجوری گفته اند با عین عبارت شرایع که این با وظیفه قاضی سد باب خصومت تضاد دارد. بعد ایشان می فرمایند فی التعلیل تامل این دلیلی که اورده اند لان یفتح باب المنازعه و قد نصب لسدها این تعلیل قابل تامل است کی گفته است یفتح باب المنازعه و لا اعرف علی اصل الحکم حجه اصلاذاصل این ادعا دلیلش چیست. ایشان می گویند از کجا اوردید که قاضی همچین چیزی ننی تواند بکوید ایا ایه و روایتی و دلیلی است. و فی تامل فیه مجال. برای این که ادم اشکال کند جا دارد و یجوز له الاستفسار ان جمله ای که شهید ثانی با تردید گفت لا باس بالاستفسار ایشان با ضرس قاطع می فرماید یجوز لالقاضی الاستفسار و ان ادی الی صحه الدعوا استفسار جایز اسا و لو منجر به این شود که دعوا به نفع یکی بشود باز هم جایز است. ایشان تردید نکردند کاشف اللثام همین مساله را مطرح می کند و می گوید لا یجوز ان یلقن احد الخصمین ما فیه ضرر علی خصمه کان لا یجزم بما یدعیه فیلقنه الجزم . مثلا طرف به ادعای خودش یقین ندارد حاکم بگوید ببین باید قطعی ادعایت را بگویی تا مسموع باشد در مباحث قضا این مساله است. که اگر طرف بگوید من احتمالا از این اقا طلبکارم. بهش می گویند برو پی کارت. با احتمالا نمی توانی دادگاه بیایی. قاضی می گوید نگو احتمالا بگو قطعا طلبکارم. تا بتوانی بیایی طرف دعوا بشوی. و لا ان یهدیه فی وجوب الجاج روش های احتجاج را بهش یاد بدهد یعلمه الانکار او النکول بهش بگوید می توانی اینجا منمر شوی. به جای اینوکه بگوید بدهی داشتم. دادم. بگوید من اصلا بدهی ندارم. این را بگوید. یا مثلا طرف می خواهد نکول کند به او بگوید می توانی نکول نکنی. می توانی قسم بخوری حکم می شود. انـکه احکام قضا که بلد نیست. چرا نمی تواند قاضی اینـکارها رادکند همان استدلال محقق را می گوید لان قاضی نصب لسد الباب المنازعه لا فتحه قاضی برای این است که منازعه را ببندد نه این که بازش کند ان طرف امده می گوید من احتمالا طلبکارم. با احتمالا کهـنمی تواند دعوا را مطرحـکند. قاضی به او بگوید بگو قطعا. تا بشود طرح کنی. این یعنی دارد باب منازعه را باز می کند. نعم یجوز ایشان یک جا را استدراک می کند جایز است قاضی یلقن ان علم بالحال اگر می داند که حق با این است ولی این بدبخت نمی داند چطور از حق خودش دفاع کند یجوز که قاضی به او تلقین کند بهش بگوید اقا
دروس خارج آیت الله هادوی تهرانی
🔸خارج فقه (مکتب و نظام قضایی اسلام) - جلسه 18 - هفتم آبانماه 1402 📌 برچسب ها: #درس_خارج_فقه_مکتب_نظ
صاحب جواهر هم همین را می گوید مجرد فتح باب المنازعه المنصوب لسدها لایقتضی حرمه ذلک این مقتضی حرمت نمی شود این اصلا درست نیست عرض کردیم در برخی فروض اصلا باعث افزایش دعوا هم اصلا نمی شود اشکالی که هست و دیروز هم اشاره کردیم که قاضی نمی تواند این کار را کند به خاطر این است که قاضی باید بی طرف باشد اگر قاضی قرار است به یک طرف دعوا کمک کند از بی طرفی خارج می شود می گویند شما داری به این طرف کمک می کنی
خلاصه موفق در دعوا شود شما به ان سمت میل داری این خلاف بی طرفی است در حالی که خود این اقایان در مساله اولی که همین قبل از این گفتند همین را می گویند که قاضی باید کاملا بی طرف باشد این ها در مساله اول گفتند قاضی باید بی طرف باشد در مساله دوم گفتند نباید به یک طرف تلقین کند بعد دلیلی که محقق اورده است دلیل ایشان غلط بوده است. باعث شده که ذهن فقها برود یک جای اشتباهی و رفته سراغ این که این فتح باب منازعه هست یا نیست. منافات با مقام قضا دارد یا نه. رفته انجا. این اصلا استدلال کلا غلط بوده است قبل ان فرمودند که قاضی. این ها چون به مساله به صورت وظیفه فردی نگاه می کنند مساله قبل این است که قبلا گفتیم قاضی باید با دو طرف دعوا
یک جور صحبت کند یک جور نگاه کند یک جور برخورد کند. دومی را گفته اند یادشان رفته ان اصلا چه است. ان یعنی بی طرفی قاضی این هم باز یکی از مصادیق بی طرفی است این ها دو مساله جدا نیستند. هر دو از شعب و شئون بی طرفی قاضی است. قاضی نباید یک جوری ظاهرش باشد که طرفذیک نفر است البته اینجا بگویم البته عبارت شیخ انصاری را نیاوردم در کتاب قضاوت و قاضی این را اشاره کردم شیخ انصاری خیلی جالب است این که با دو طرف دعوا باید یکسان برخورد کند واجب نیست مستحب است. البته این اختلافی وجوب و استحبابش است. مشهور از جمله امام قایل به وجوب اند. شیخ انصاری می کوید مستحب است و جالترش این است که این که خود ایشان می گوید مستحب است شیخ انصاری می گوید اگر اینجا می خواستیم دلیلی بیاوریم بنابر ایندکه ان واجب باشد باید می گفتیم این با ان بی طرفی منافات دارد. یعنی ایشان این نکته را گرفته که تلقین با بی طرفی منافات دارد ولی می گوید این بی طرفی واجب نیست مستحب است (فلذا تلقین هم نمی تواند ممنوع باشد) این از عجایب است ولی به هر حال فتوای شیخ انصاری این است. به هر حال با این توضیحی که دادم با ان بحثی که قبلا کردیم فرمایشی که جناب کاشف اللثام گفت و فرمایش دیگران از جمله امام که اذا لم یعلم ان الحق معه نمی تواند تلقین کند اما اگر یعلم ان الحق معه یجوز التعلیم معلوم می شود این حرف درست نیست. ما اینجا تعلیقه بر تحریر زدیم که بل لایجوز مطلقا کلا قاضی حق تلقین به یک طرف ندارد لانه ینافی الحیاد المعتبر فی القاضی این با بی طرفی که در قاضی معتبر است منافات دارد قاضی باید یک جوری باشد انگار با دو طرف یکسان برخورد کند ان نکته هم که امام اینجا دارند و جاز الحکم له مع علمه به ما اینجا تعلیقه زدیم و بحثش را در کتاب القضا مفصل کردیم که حکم به علم فقط در حدود جایز است ما انجا پذیرفتیم قاضی در حدود اگر می داند زنا کار است می تواند مثلا حد زنا جاری کند بنابر برخی روایت بر او واجب است اگر می داند این ادم قذف کرده است واجب بر او است که حد قذف جاری کند ولی در مسایل غیر حدود ما قایل به حجیت علم قاضی نیستیم بله ما می گوییم اگر قاضی برای علمش یک مستنداتی دارد می تواند ان مستندات را در محکمه مطرح کند و بگوید من به استناد این ادله معتقدم که این خانه مال زید است و می خواهم حکم کنم اگر پذیرفته شد این مستندات موجب یقین نوعا هستند ان موقع می تواند حکم کند ان وقت کی داوری کند که این مستندات موجب یقین اند قاضی می گوید من از این ها یقین پیدا کردم ایا واقعا از این ها برای نوع افراد موجب یقین است اینجا باز داستان هیات منصفه مطرح می شود یک جماعتی از اقشار مختلف که همه ادم های وجیه و مورد اعتمادی باشند پزشک و مهندس و کارگر و کشاورز و دامدار و بازرگان افراد مختلف انجا بشینند و نگاه کنند که واقعا ادم از این چیزها یقین پیدا می کند که این خانه مال این است اگر این ها رای دادند این خانه مال این است ان وقت قاضی می تواند به استناد ان حکم کند برای همین من اینجا نوشتم امام فرموده اند جاز له الحکم بعلمه من تعلیقه زدم فی الحدود اما غیرها لا یجوز نعم یجوز له یعنی قاضی ارایه ما هو مدرکه علمه قاضی به لو کان مفیدا لالعلم عرفا و الحاکم فی هذا المجال هو لجنه التحکیم یعنی هیات منصفه. بنابراین این تا اینجای داستان. اما غیر قاضی. قاضی که کلا حق ندارد نقش وکیل مدافع را برای یک نفر بازی کند اصلا حق ندارد با بی طرفی اش تضاد دارد.
دروس خارج آیت الله هادوی تهرانی
🔸خارج فقه (مکتب و نظام قضایی اسلام) - جلسه 18 - هفتم آبانماه 1402 📌 برچسب ها: #درس_خارج_فقه_مکتب_نظ
جان این طوری بگویی حقت برایت اثبات می شود. نعم یجوز لالقاضی ان یلقن احد الخصمین ناذفیه ضرر علی خصمه او یهدیه فی وجوه الحجاج اذا علم الحاکم بالحال اگر می داند وضعیت چجوری است و اراد احقاق الحق و قصدش این است که حق را احقاق کند و صاحب حق مهتدی نیست بلد نیست چجوری طرح کند مدعی با اینـکه بلد نیست حق با او است قاضی بهش کمک می کند چطور طرح کند. ای فرمایش کاشف اللثام بود که امام یک جورایی این فرمایش را دارند. صاحب جواهر فرمایشات محقق را نقل می کند بعد از این که این فرمایش را نقل می کند می گوید استفسار ربطی به این داستان ندارد همان مطلبی که عرض کردم صاحب مسالک اول مطرح کرد که استفسار جایز است شاید هم جایز نباشد تردید کرد. صاحب کفایه الاحکام مرحوم سبزواری به ضرس قاطع فرمود استفسار جایز است صاحب جواهر می فرماید لا یندرج فی التلقین عرفا الاستفسار و التحقیق استفسار عرفا ربطی به تلقین ندارد سوال قاضی دارد می کند و التحقیق و ان اتفق تادیته فی بعض الاحوال الی اهتدی الخصم الی ما یفید فی خصومته هر چند گاهی وقت ها ممکن است این سوال و تحقیق به یک طرف دعوا کمک کند که چه جوری دفاع از حق خودش کند کما انه لایندرج فی الفرض تلقینه بعد العلم بکونه علی الحق ایشان ان نطلب کاشف اللثام را می گوید می گوید اگر قاضی می داند این ادم حقش است
تعاونوا علی البر و التقوی این از مصادیق معاونه بر بر و تقوا است. و ان کان فیه فتحـالباب المنازعه و لو با ایت کاری که می کند باعث می شود دعوا شروع شود. ولی بالاخره این طرف حقش است اذ لا دلیل علی حرمته یعنی حرمت تلقین مطلقا او من القاضی فی جمیع الاحوال که معلوم می شود ان مطلقا که گفت. همیشه در فقه این جمله را می گویند هر جایی مطلقایی اسات به تفصیل های بعدی مراجعه کنید تا معلوم بشود این مطلقا یعنی چه. مطلقا یعنی چه از ناحیه قاضی و چه ناحیه غیر قاضی. و دعوی الاجماع عن التلقین بفرض الحکم حینئذ بعلمه یدفعها فرض الوجود المانع من ذلک این عبارت جواب یک سوال مقدر است که یکی بگوید شما می گویید اگر قاضی بداند این حقش است تلقین کند تا این بتواند به حقش برسد مستشکل می گوید شما خودت که قایل هستید به این که قاضی می تواند به علم خودش حکم کند دیگر چه دلیلی دارد به این کمک کند خودش به علم خودش حکم کند من می دانم این خانه مال این است حکم می کنم خانه مال این است ایشان می گوید یک وقت هایی مانع وجود دارد که قاضی به علم خودش حکم کند ان جاها می تواند تلقین کند البته ما قایل به حجیت علمدقاضی در مسایل حقوقی نیستیم. بعد اقای صاحب جواهر می فرماید ثم ان الظاهر اختصاص الحکم بالمزبور یعنی حکم اختصاص دارد به همانی که ذکر شد یعنی همانی که جناب قای علم به حق نداشته باشد که فقط در این فرض اما غیره اما غیر قاضی چی فلا دلیل علی حرمه التلقین علیه اشکال ندارد دیگران کمک کنند بعد فرض عدم العلم بفساد الدعوا بعد از این که فرض این باشد که ان ها یقین به بطلان دعوای این ادم ندارد. در فتوایشان دارند الان می رسیم بل ان لم یکن اجماع فی القاضی اگر اجماعی در مورد قاضی نبود ما اصلا اینوکه قاضی نمی تواند تلقین کند نداشتیم امکن المناقشه فی تحریم التلقین علیهدفضلا عن غیره غیر قاضی و مجرد فتح باب المنازعه عن منصوب لسدها لا یقتضی حرمه ذلک صرف این که دعوا شروع می شود و قاضی نصب شده برای اینـکه جلوی دعوا را بگیرد دلیل حرمت نمی شود خصوصا بعد امکان اندراجه یعنی تلقین عبارات صاحب جواهر ذا دقتدکنید امکان دارد تلقین را مندرج بدانیم فی تعلیم المحاورات الشارع بگوییم این خودش یک نوع اموزش سخنان شارع است که به ان طرف داذد یاد می دهد که چجوری از حق خودش دفاع کند طبق معمول هم اخر هر بحثی بعد از این که صاحب جواهر تمام می کند اخرش این را می نویسد و الله عالم خدا رحمت کند اقای تبریزی این سنت را یاد گرفته بود در تمام فتاوایش که الان چاپ شده است اخرش و الله عالم دارد. امام هم این مساله را فرموده بارها در کتاب القضا گفتم امام این کتاب القضا را نوشته مثل کتاب القضای فقهایی که پانصد سال قبل می نوشتند همان جوریذکه شرایع هفتصد سال قبل نوشته شده است همان جوری نوشته شده است یعنی اصلا نه به نگاه حکومتی و نه نگاه سیستمی که هیچی. همان انگار یک نفریذمجتهد جامع الشرایط است الان می خواهد قضاوت کند وظایف ان را تعیین می کند حالا البته خنده دار این است که ما داریم وظایف قاضی را تعیین می کنیم
Haj - jalaseh 05- 1402-08-10.mp3
12.4M
🔸خارج فقه (کتاب الحج (القول فی الطواف)) - جلسه 05 - دهم آبان ماه 1402
📌 برچسب ها:
#درس_خارج_فقه_کتاب_الحج_القول_فی_الطواف_1403_1402
🌐 www.hadavi.info
آدرس کانالها
🔗 @hadavi_info
🔗 @hadavi_droos
🔗 @hadavi_tafsir
🔗 @hadavi_estefta
🔗 @hadavi_esteftaat
🎞 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani
💻 https://instagram.com/hadavitehrani
💻 https://instagram.com/hadavi_droos
🎥 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani/live
💻https://www.facebook.com/Mahdi-Hadavi-Tehrani-1077667698962346/
Haj - jalaseh 05- 1402-08-10.pdf
3.29M
🔸خارج فقه (کتاب الحج (القول فی الطواف)) - جلسه 05 - دهم آبان ماه 1402
📌 برچسب ها:
#درس_خارج_فقه_کتاب_الحج_القول_فی_الطواف_1403_1402
🌐 www.hadavi.info
آدرس کانالها
🔗 @hadavi_info
🔗 @hadavi_droos
🔗 @hadavi_tafsir
🔗 @hadavi_estefta
🔗 @hadavi_esteftaat
🎞 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani
💻 https://instagram.com/hadavitehrani
💻 https://instagram.com/hadavi_droos
🎥 https://www.aparat.com/hadavi_tehrani/live
💻https://www.facebook.com/Mahdi-Hadavi-Tehrani-1077667698962346/