4_6048575895763946121.mp3
11.33M
.
🍀به پناه آمده ایم
🎤کربلایی محمد حسین پویانفر
🆔 http://Eitaa.com/ahadith
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میری حرم لبخند بزن...
استاد پناهیان
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا❤️🌱
🍃مرحوم دولابی فرمودند:
🍃 همین که گردی بر دلتان پیدا می شود
یک سبحان الله بگویید ، آن گرد کنار می رود....🖇
🍃 هرجا هم فیضی و نعمتی به شما رسید
الحمدلله بگویید ، چون شکرش را به جا آورده ای ، گرد نمی گیرد.....🖇
🍃 هر وقت خطایی انجام دادید
استغفرالله چاره است....🖇
👈 با این سه ذکر با خدا صحبت کنید. صحبت کردن با خدا ، ذات غم و حُزن را می برد....🌱
#پاےدرسدل
#صحبتباخدا
#ذکر
🌱قال الصادق "علیه السلام":
🍃 مَنْ مَرِضَ لَیْلَهًًْ فَقَبِلَهَا بِقَبُولِهَا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ لَهُ عِبَادَهًَْ سِتِّینَ سَنَهًًْ قُلْتُ مَا مَعْنَی قَبُولِهَا قَالَ لَا یَشْکُو مَا أَصَابَهُ فِیهَا إِلَی أَحَدٍ.....🍃
🍃 هرکس شبی بیمار شود و آن را به خوشنودی بپذیرد...
👈خداوند ثواب عبادت شصتسال را برایش مینویسد،
🍃پرسیدم: «معنای پذیرفتن آن چیست»؟
🍃فرمود: «از مصیبتی که برایش پیش آمده نزد کسی شکایت نکند....🖇
📚 الکافی، جلد۳، صفحه۱۱۵
#اخلاق
#پذیرفتنبیمارے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخلاق
⭕️ حکایتی شنیدنی از عیادت امام رضا علیه السلام
⚠️ #تلنگر
مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد.
یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت. مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد.
رهگذری پرسید:
چه شده؟ مرد حکایت طلاها را گفت. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟
ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است.
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🔴اگر رفتی گلزار شهدا دقت کن به این مطلب....
رفتم سر مزار #رفقای_شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه
شب تو #خواب رفقای شهيدم رو ديدم... رفقام بهم گفتند :
فلانی، خيلی دلمون برات #سوخت
گفتم: چرا
گفتند: وقتی اومدی سر #مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بوديم ...
هر چی از خدا میخوای برات #واسطه بشيم
💔 ولی تو هيچی #طلب_نڪردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوخت
سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید
برآورده میشه. 😢
یادتون باشـــــه همه رو دعا کنید💔🙏🏻📿
🥀 پنجشنبه به یاد شهدا و اموات #صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
✨﷽✨
#داستان
✍شخصي آمد به نزد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)شكايت از فقر و نداري كرد
حضرت فرمود: مگر نماز نميخواني عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا ميكنم،
حضرت فرمود: مگر روزه نميگيري
عرض كرد سه ماه روزه ميگيرم.
آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر ميكني يا به كدام معصيت گرفتاري
عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهي خدا را بكنم حضرت متفكرانه سر به جيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد
عرض كرد يا رسول الله حق تعالي ترا سلام ميرساند و ميفرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان شخص بينمازي ميباشد به شومي آن استخوان از خانهي اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است.
حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بينداز دور. به فرمودهي آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.
📚مکیال المکارم
✨﷽✨
#داستان_کوتاه_پندآموز
🌼قول دوران کودکی
✍در عالم کودکی به مادرم قول دادم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید و گفت: «نمیتوانی عزیزم!» گفتم: «میتوانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.»
مادر گفت: «یکی میآید که نمیتوانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.» نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ولی خوب که فکر میکردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. معلمی داشتم که شیفتهاش بودم ولی نه به اندازه مادرم. بزرگتر که شدم عاشق شدم. خیال کردم نمیتوانم به قول کودکیام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم: «کدام یک را بیشتر دوست داری؟» باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد. یکی که تمام جان من بود. همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت: «دیدی نتوانستی.» من هر چه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر میخواستم. او با آمدنش سلطان قلب من شده بود. من نمیخواستم و نمیتوانستم به قول دوران کودکیام عمل کنم.
💥آخر من خودم مادر شده بودم!
📚داستانهای کوتاه
🌺 آخرین باری که دست مادرتونو بوسیدید کی بود؟
🔰 لوح | #باافتخار_ایرانی
🔺️ رهبر انقلاب: افتخار ملی تولید واکسن ایرانی را به معنای واقعی کلمه پاس بداریم. ۱۴۰۰/۴/۴
✨﷽✨
✅جای خـدا نباشیم!
✍روزی در نماز جمـــاعت مــوبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود. بعد از نـماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر آنجا به نـماز نرفت. همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد ڪافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت... او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.
🔺حکایت ماست:
▫️جای خــدا مجازات میکنیم،
▫️جای خـدا میبخشیم،
🔻جای خــدا...
💥اون خــدایی که من میشناسم اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره. چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد ڪنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم...
💐همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است💐