فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 یکمورد از خودتحقیری براندازها
🔷 واکنش متفاوت ایرانی خودتحقیر و شهروند ایتالیایی به یک اتفاق مشابه در مترو/خط مقدم
#یادداشت_تحلیلی1
✍پاسخ به شبهه✅
چرا سفره مردم کوچک شده است؟
🔻این آمار را نشان دهید:
🔹دولت رئیسی از زمان شروع به کار خود مجبور بوده که اقدام به تسویه این حجم عظیم بدهیها کند به طوری که تاکنون ۵۵۰ هزار میلیارد تومان از این بدهیها را تسویه کرده و البته این پایان کار نیست.
🔹اگر فهرست عظیم بدهیهای دولت روحانی نبود، دولت رئیسی میتوانست درآمد حاصل از افزایش ۲ برابری صادرات نفت را صرف بهبود معیشت مردم کند.
🔹جدول فوق شامل بدهیهای ریالی است که از دولت گذشته به جامانده بود و تاکنون توسط دولت سیزدهم تسویه شده است. بدهیهای ارزی دولت گذشته در این جدول نیامده است.
#ثامن
#ثامن37
📜 مواعظ امام سجاد (ع)
امام سجاد (ع) فرمودند:
حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس دیگری را حمل نمیکند و از میوه دلش،آن را به تو داد که هیچ کس به دیگری نمیدهد.
🌐 nournews.ir
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اگر به اشتباه روی یک لینک کلاهبرداری کلیک کردید؛ این سه کار را فورا انجام دهید!
مدار ۱:۲۰
غاااااارت مطلق!
ذخیره کنید تو گوشی
هرازگاهی نگاه کنید
تا یادتون نره جمهوری اسلامی چکار کرده
🔰 قراردادهای استعماری انگلیس
#جنگ_شناختی
#حافظه_تاریخی
__________________________
◀️ کانال میراث زخم خورده
روایتی #مستند از چهره واقعی #پهلوی در برخورد با #زن
[میراث زخم خورده]
🔴طرفدارای پهلوی برای تکفیر جمهوری اسلامی میگن ما آریایی هستیم و عرب نمیپرستیم، برای اینکه بدونید اینا چقدر طرفدار ایرانی بودن، به این سند از کتاب روابط ایران و امریکا توجه کنید
حقوق کارگران شرکت نفت در دورهی پهلوی:
کارگر ایرانی روزی ۳۶ ریال
کارگر هندی روزی ۴۵ الی ۵۰ ریال!
کارگر عرب روزی ۷۰ الی ۸۰ ریال!!
کارگر انگلیسی روزی ۷۲۰ ریال!!!
______________________
◀️ میراث زخم خورده
روایتی #مستند از چهره واقعی #پهلوی در برخورد با #زن
[میراث زخم خورده]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 واکنش رئیسی به معترضی که سخنرانی او را قطع کرد
🍃🌹🍃
#دولت_مردم | #دهه_فجر
⭕ترخیص وسایل نقلیه توقیفی به مناسبت عید مبعث
🔹️سخنگوی فراجا از ترخیص وسایل نقلیهای که در چارچوب مقررات پلیسی توقیف فیزیکی شدهاند در آستانهِ جشنِ انقلاب و مبعث نبی مکرم اسلام(ص) بنابر تدبیر فرمانده کل انتظامی خبر داد.
🔹️ترخیص خودروهای توقیفی شامل تمامی تخلفات رانندگی و همچنین موارد مرتبط با حوزه عفاف و حجاب نیز است و البته مشمول خودروهایی که دارای شکایت قضائی و پرونده مفتوح در سیستم قضائی هستند، نمیشود.
🔸 «ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.»
همینکه جملهام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمیدانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرفهایش جا خورد.
🔸 مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر میگرداندند که راننده پنجرهاش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد.
🔸 از پنجره باز شده، سوز هوای بهمنماه میخورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال میبرد؛ وقتی که توی همین تاکسیهای سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشتهایمْ کاغذ آدرس داروخانهای در کوچه پس کوچههای جنتآباد شمالی را فشار میدادم.
🔸 یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا ریسپریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطهای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله میانداخت.
🔸 پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کمحسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع میخواست مبل باشد یا قلهی سرسرهای در پارک. میتوانست پشت بام خانهای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت.
🔸 وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایینتر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم ریسپریدون دارید؟
🔸 مرد چند ثانیهای به من نگاه کرد. انگار میخواست از شدت استیصال صورتم شناساییام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه.
🔸 منتظر جواب دستگاه خیالی دروغسنجیاش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. میتونید کدملی بچهمو چک کنید.»
🔸 بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانهاش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخوان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل میکنیم!
🔸 تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم و سمت در خروجی رفتم. هنوز در را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» ...
ده روز بعدْ ...
🔸 توی تاکسی بودم. قرصهای تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانهمان، تمام شده بود. صبح زود، کاسهی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئنمان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران.
🔸 بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص ریسپریدون را بومیسازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریمها علیه ایران قرار داشت...»
🔸 نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. عجیبتر این بود که فاصله بین شنیدن این خبر تنها بیست روز بود تا لحظه دیدن همسرم، که با سه برگه ریسپریدون از داروخانهی محلهمان به خانه آمد.
🔸 من رای میدهم چون پسرم اتیسم دارد. چون میدانم اگر اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای سادهای مثل تببر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد...
🔸 صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسیبلندهای نمایندهها حرف میزد.
🔸 پسر جوان کنارش که نگاه خیرهی معذبکنندهای به یقهی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده»
🔸 خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمینهای جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیهشان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش!
🔸 اما نمیشد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شدهی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگهای داخلیشان داشته باشد.
🔸 در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسیرانی برای همه ماشینا میزنه؟»
🔸 راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمیکنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید به این و اون باشیم که کلامون پس معرکه است.» ...
🔸 گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش میدونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!»
✍ سمانه بهگام
✅ من رأی خواهم داد(۱۵)
یاعلی🌹
#طلبه_ای_در_قم
محمد صالح مشفقی پور