صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین❤️
نور توحید عیان است شب جمعه حرم
واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم
به خداوند و همه عالم امکان سوگند
بهترینجایجهاناست شب جمعه حرم
شب های جمعه یادت نکنم میمیرم💔
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
#مهدی_جانم♥️🌱
| میگفـت...:
یه کاري کن که آقا امام زمان بهت بگه
+ تو یکی غصه نخور؛
تو رو قبول دارم.. :)
اللهمعجللولیڪالفرج❤️
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
🔷 شهید آوینی: «اگر سحر فرعونی توانست بر معجزه موسوی غلبه کند، آمریکا نیز خواهد توانست با تسلیحات پیشرفته خویش بر ایمان ما چیره شود! قدرت حقیقی اینجاست، چراکه دست خدا با جماعتی است که بر محور حق گِرد آمده اند.»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
#حاج_قاسم
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
🌹شهید حسین علمالهدی زیر ذرهبین ماموران ساواک بود. در اولین دستگیری، وی را در بند نوجوانان زندانی کردند؛ پس از مدتی که خانواده حسین موفق به دیدنش میشوند، وی در پاسخ به اینکه چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»
🌹دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهههای دفاع حق علیه باطل شتافت.
🌹قبل از شهادت
حسین چند شب قبل از شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: «تو فکری سید؟» گفت: «وقتی وارد هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن و نهجالبلاغه فراگرفتهام، در عمل پیاده کنم. حالا احساس میکنم که روز پرداخت نزدیک است و بهزودی پاداش خود را دریافت خواهم کرد.»
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
#حاج_قاسم
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
♨️ شهادت یک مرزبان در منطقه مرزی میرجاوه
🔹بر اثر تیراندازی افراد ناشناس، یکی از نیروهای جان بر کف هنگ مرزی میرجاوه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید
شادی روح این شهید عزیز صلوات میفرستیم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات...
🔅تا امر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
#سلام_حضرت_خورشید
#امام_زمان♥
♻️ امروز جمعه
۲۱ دی ۱۴۰۳ هجری شمسی
۹ رجب ۱۴۴۶ هجری قمری
ذکر مخصوص روز جمعه :
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» ۱۰۰ مرتبه
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید
"علی اکبر شیرودی"
🔻 رئیس جمهور من کسیه که دلش برا وجب به وجب خاک این مملکت بسوزه..
✅ سکانسی زیبا از فیلم آسمان غرب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سرلشکر_خلبان_علی_اکبر_شیرودی
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
#حاج_قاسم
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
۲ روز قبل ترامپ تهدید کرد که اگر اسرای اسرائیل آزاد نشوند خاورمیانه را به جهنم تبدیل خواهد کرد
وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ
و لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمیداند
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
ان شاءالله از امشب با رمان بسیار زیبا و جذاب #شاهزاده_ای_در_خدمت با شما عزیزان همراه هستیم
«#شاهزاده_ای_در_خدمت»
قسمت :اول
به نام خالق یکتا
«ولایة علی بن ابیطالب حصنی، فمن دخل حصنی، امن من عذابی»
همانا ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، قلعه و حصاری ست محکم و هرکس که وارد این قلعه شود ، از عذاب الهی محفوظ است، خداوندا بپذیر تا از تکبیر گویان درگاه ربوبیت باشم و قبول فرما تا از سلام گویان ساحت مطهر اولین امام و ولیّ بلافصل پیامبرت باشم
آغاز:
قصر در سکوتی عجیب فرو رفته بود و هراز گاهی صدای چکه ای که بر مایع درون محفظه می چکید ، سکوت فضای حاکم را میشکست...
دستان لرزان دختر ، آخرین ماده هم در مایع پیش رویش انداخت و سپس ،تکه ای فلز بی ارزش را درون آن انداخت، چند دقیقه با هیجان به تماشا نشست ، اندک اندک رنگ فلز به زردی گرایید و دخترک با چشمان زیبایش خیره به فلزی که داشت به طلا تبدیل میشد، ذوق زده دستانش را بهم زد و همانطور که با حرکتی دایره وار دور خود می گشت ،صدایش بلند شد : موفق شدم....من موفق شدم ...بالاخره تعلیمات استاد و خواندن کتابهای مختلف اثر کرد ....من توانستم.....
در همین حین ، صدای قیژ درب بزرگ کارگاه خبر از ورود کسی میداد و او می دانست که کسی غیر از آمیشا نمی تواند باشد.
دخترک با ذوق و هیجان خود را به دختر سیه چرده جلوی درب رساند و همانطور که دستان او را در دست گرفته بود به طرف ظرفی که شاهکارش در آن قرار داشت برد و گفت : بیا آمیشا....بیا جلوتر ....ببین چه کرده ام...
آمیشا که سراسیمه بود ، با خضوع دستان خانمش را آرام نوازش کرد وگفت : شاهزاده خانم...مادرتان...مادرتان از مراسم برگشته و سخت از دست شما عصبانی ست....
قصر را به دنبالتان زیر و رو کرده ، گمانم فهمیده اینجا حضور دارید.
خیلی خشمگین است و من تا دیدم به این سمت می آید ، خودم را زودتر به شما رساندم که اگر می خواهید جایی پنهان شوید تا شاهبانو آرام گیرد ، خبرتان کنم.
دخترک ، بوسه ای محکم از گونهٔ این کنیزک مهربانش گرفت و گفت : ممنون آمیشا، اما امروز آنقدر خوشحالم که نمی خواهم پنهان شوم ، حرفهای تیز مادرم را هر چه باشد به جان می خرم...
آمیشا خودش را کنار کشید وگفت : پس اجازه دهید شاهبانو نبیند که مرا بغل کرده اید ، می دانید که ایشان حساس هستند و دوست ندارند رابطهٔ شما با کنیزکان اینچنین صمیمی باشد و اگر ببیند ،منِ بینوا را سخت مجازات خواهد کرد...
شاهزاده خانم سری به نشانه تایید تکان داد و خود را به کنار شاهکارش کشانید....
ادامه دارد...
🖍به قلم :ط_حسینی
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha