🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ در تـجـربـه ام روزی را دیدم
که ماشینم را مقابل درب همسایه
پارک کرده بودم.
یکی از اهالی آن خانـه بیرون آمـده
بود و میخواست ماشینشرا خارج
کند. همان موقع خودم را رساندم و
جای ماشین را عوض کردم.
آنجا به من نشان دادند این شخص کودک مریضی داشت و اگر خودم را زود به آن جا نمی رساندم چه مشکلاتی برای فرزندش ایجاد میشد. از آن پس بیشتر در رانندگی دقت کردم.
📚 کتاب تقاص
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹در آنسوی دنیا این لحظات را میدیدم!
وارد جلسهمهمانی شدم. تمام دوستان
هـم نـشـسـتـه بـودنـد. مـی گـفـتـنـد و
میخندیدند. یک میزبزرگ وسط سالن
بـود و هـمــه مــیــوه و شـیـریــنـی از
آنجا بـر مـی داشـتـنـد و مـی خوردند.
چـنـد دقیقـه بـعـد مجـلـس به سـمـت
غیبت رفت. به دوستانم گفتم: بیایید
از خودمان بگوییم از کسی که بین ما
نیست حرفی نزنیم.
اما قـبـول نـکـردنـد. وقتی نصیحتم
بی فایده بـود از آنـجـا خـارج شـدم
و بـه داخل حیاط رفتم...
🔸حالا در آنسوی دنیا همین لحظات را میدیدم. اما آنچه تفاوت داشت این بود که به جای میوه و شیرینی، لاشه یک مردار انسان روی میز بود و آن ها که غیبت می کردند و می شنیدند، تکه تکه از بدن آن مردار می کندند و می خوردند!!
📚 تقاص. اثر گروه شهید هادی.
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت عجیب جوانی که مرگ موقت را تجربه کرده بود از آثار قضاوت کردن مردم در ذهن خودش
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
گنده لات
یادم هست در زورخانه حاج حسن، پیرمردی می آمد و آن بالا در گوشه ای می نشست و ورزش جوان ها را نگاه می کرد.
در آن جمع، ابراهیم هرگاه از در وارد میشد این پیرمرد را حسابی تحویل میگرفت و او را در آغوش می فشرد. گویی دوست صمیمی اش را دیده.
من دقت کردم که ابراهیم، در حین روبوسی، مبلغی را داخل جیب آن پیرمرد می گذاشت.
مدتی از آن ماجرا گذشت. یک روز به او گفتم: ابرهیم، این پیرمرد را از کجا میشناسی؟
جواب درست و حسابی نداد.
یقین داشتم که او به خوبی این پیرمرد را می شناسد. دوباره سوالم را پرسیدم.
مکثی کرد وگفت: او پهلوان عباس... است، یکی از پهلوان های قدیم تهران.
او در جوانی گنده لات بود و کارهای خلاف بسیاری انجام داد، اما حالا سرش به سنگ خورده و دیگر توان قبل را هم ندارد.
من هر بار به زورخانه می رفتم، شاهد برخوردهای دوستانه ابراهیم با این پهلوان بودم.
از طرفی شاهد بودم که برخی دوستان ما به ابراهیم انتقاد می کردند که او در گذشته چنین و چنان بوده، چرا به او کمک می کنی؟
ابراهیم با مهربانی می گفت: در گذشته این طور بوده، الان پشیمان است. خدا پشیمان ها را قبول می کند، چرا ما قبول نکنیم؟!
مدتی گذشت، تا اینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها با پهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است.
آخر شب وقتی پیش من آمد گفت: این پهلوان عباس دستش خالی است. میخواهد دختر شوهر بدهند، اما نمیتواند جهیزیه تهیه کند. می توانی بی سر و صدا کاری انجام دهی؟
ادامه دارد...
📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم دوره دوجلدی
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
تصویر بالا کتاب سلام بر ابراهیم در کشور آذربایجان است
🌱ای ابر دل گرفته ی بی آسمان بیا
باران بی ملاحظه ی ناگهان بیا...
🌱چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر
ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا...
#سلامآقایمن
#امام_زمان♥
♻️ امروز شنبه
۲٠ بهمن ۱۴۰۳ هجری شمسی
۹ شعبان ۱۴۴۶ هجری قمری
ذکر مخصوص روز شنبه :
«یا رَبَّ العالَمین» ۱۰۰ مرتبه
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
آقا مهدی رسولی حرف قشنگی زد:
بچـهبـودیـمیـهزمانـۍمـادرمون
دستـمونومیـگـرفتمیبــرد مزارشهدا، سنـشوننگاهمـیکردیم میگفتیماینشـهیدانقدرازمـنبـزرگتره
حالامـیریممـیبینیمشهیداچقدر
ازماکــوچیــكترن...
بـیاینقـبولکنیــمجامـوندیم از قافله شهدا...!'💔
#جامانده
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
مــولایــم..
سرانجام دعای دل شکستگان، مستجاب می شود و یک روز دل انگیز، ناگهان امید، پرده تاریک شب را می شکافد و صبحِ نشاط، سر می زند...
سرانجام شما بازمی آیید و زندگی آغاز می شود...
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
🌷 میگفت :
اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد و کارهایش را فقط برای رضای خدا، انجام دهد؛ مطمئن باشید زندگی اش عوض میشود و تازه معنای زندگی کردن را میفهمد...
📚 شهید ابراهیم هادی
⚘شادی روح شهدا صلوات
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
❤️عشق یعنے:
چشم های پر از محبت شهید🌹
حتی از پشت قاب شیشه ای...
عاشقانه،خیرهخیره دنبال بهانه است
که لب باز کند به دوست داشتن تو🍃
به چشم هایش قسم،
ابراهیم تو را دوست دارد❤️🌸
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
🔅«پسرم، قاسم»
✍با نیروهایم رسیده بودیم به ابوغریب، شهر کوچکی نزدیک بغداد. همانجا پیرزنی را دیدیم که حیران بود و مضطرب. جلو رفتم و پرسیدم: «چی شده مادر؟» به زبان خودش مویه کرد و خطاب به داعشیها گفت: «بکشید؛ اما قاسم میآید.» دستش را بالا آورده بود و مدام تکان میداد: «بکشید، پسرم قاسم میآید.»
چند دقیقهای کنارش ماندیم. از حال و روزش پرسیدیم. پیرزن ما را مثل بچههای خودش دانست و از غصههایش گفت. خواستیم از پسرش قاسم هم بپرسیم که لا به لای حرفهایش فهمیدیم منظورش از پسرم قاسم، حاج قاسم سلیمانی بوده. حاجی سلیمانی از همان وقتها جای خودش را توی قلب خیلیها باز کرده بود، خیلی از عراقیها؛ مثل پیرزن ابوغریبی سنی مذهب.
✍️ شیخ جابر رجب، نماینده عصائب اهل الحق در ایران
📍سلیمانی عزیز، صفحه ۷۲
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
🍁به حسن و خلق و وفا کس به یارما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
🍁اگر چه حسن فروشان به جلوه آمدهاند
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
#سلامحضرتخورشید
#امام_زمان♥
♻️ امروز یکشنبه
۲۱ بهمن ۱۴۰۳ هجری شمسی
۱٠ شعبان ۱۴۴۶ هجری قمری
ذکر مخصوص روز یکشنبه :
«یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکرام» ۱۰۰ مرتبه
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha
🌷عشق به امام خمینی(ره)🌷
🍃ابراهيم از دوران کودکي، عشق و ارادت خاصي به امام خميني(ره) داشت و هر چه بزرگتر ميشد اين علاقه نيز بيشتر ميشد.
🌸او پروانه وار به دور شمع وجودي حضرت امام ميچرخيد و همیشه میگفت: «صاحب اين انقلاب امام خمینی است، ما مطيع ايشانيم. هر چه امام بگويد همان اجرا ميشود.»
♡کانال #هادی_دلها ♡
@Hadi_Delha